بهترین آدم ها را در بهترین مسئولیت ها قرار دهید
توجه به شایستگی افراد نکته ای است که مقام معظم رهبری همواره بر آن تاکید داشته اند. ایشان در این مورد توصیه های روشنی داشته و می فرمایند:" وقتی دولت مسئول کاری میشود، ادارهی این مجموعه را باید به کسانی واگذار کند که حقیقتا شایسته باشند.البته باید سعی شود که این مرکز در دستگاه های اداری حل نشود و دستگاهی در کنار دستگاه های دیگر و با مشکلات برخی از آن ها بهوجود نیاید؛ به خصوص رگه های سیاسی و سیاسیکاری و سیاست بازی اصلا نباید در این مجموعه کار ها بیاید و من به شما تأکید میکنم مراقب باشید که در آن منطقهای که کار علمی هست، اصلا رگه مسائل سیاسی وارد نشود.معنای این حرف این نیست که یک نخبه علمی نباید سیاسی باشد؛ چرا که ما معتقدیم که مردان خدا و مردان معنوی هم باید سیاسی باشند و در میدان سیاست فعالیت کنند؛ اما این بدان معنا نیست که انسان در آن جمع علمی، پژوهشی، صنعتی و کاری - هر نوع کاری – گرایش ها و رغبت ها و تمایلات سیاسی را تأثیرگذار و تعیین کننده قرار دهد؛ این قطعا کار را خراب میکند.
شما بدانید، من نیتم این است که بهترین آدم ها را در رأس مسئولیت ها ببینم و بگمارم؛ در این شکی نداشته باشید.در این زمینه هایی هم که حالا مواردی را ذکر کردید و من نام و مسئولیت آن ها را نخواندم، سعی کردهام بهترین ها را انتخاب کنم.البته گزینش سخت است.آدم کنار که نشسته، عیب ها را میبیند. احیانا بعضی انگیزه ها ممکن است دخالت کند و آدم عیبی را بزرگ تر از آنچه که هست، ببیند؛ محسنات را نبیند و مقایسه بین آدم های مختلف برایش میسر نباشد. این کار خیلی سختی است..."
دانش و توان استفاده از تجربه مهم است
یک مدرس جامعه شناسی نیز در این رابطه، با بیان این که اصطلاح شایسته سالاری برای اولین بار توسط مایکل یانگ جامعهشناس انگلیسی در سال 1958 در کتاب طلوع شایسته سالاری مطرح شده است، می گوید: مایکل در کتاب خود، موقعیت اجتماعی افراد در آینده را ترکیبی از بهره هوشی و تلاش و کوشش فراوان دانسته است. این جامعه شناس می افزاید: یانگ در این کتاب بیان کرده که این نظام اجتماعی جدید در نهایت به یک انقلاب اجتماعی منجر میشود که در آن توده های مردم، حاکمان و نخبگانی را از قدرت خلع میکنند که از احساسات و نیاز های عامه مردم فاصله گرفتهاند.
وی شایسته سالاری را بهره گیری از انرژی خلاق افراد نخبه و برگزیده یک اجتماع می داند و با اشاره به ارتباط شایسته سالاری با مفهوم نخبه پروری می گوید: با نگاهی در نظریات نخبهگرایی، میتوان چنین گفت که نخبه گرایی و شایسته سالاری هر دو در پی واگذاری امور به افراد نخبه و سرآمد هستند.
این جامعه شناس یاد آور می شود: شایستهسالاری باید در تمامی سطوح مورد توجه قرار گیرد و تنها محدود به مدیران نمیشود و آنچه مهم است، این که این امر باید از بالاترین سطح آغاز گردد و برای تحقق اهداف سازمانی، افراد لایق و کاردان باید در راس امور قرار گیرند؛ چرا که به جز یک مدیر شایسته، شخص دیگری قادر به تحقق انتظارات یک سازمان نخواهد بود.
این پژوهشگر ، دارا بودن دانش مدیریت و توان استفاده از تجارب را 2 شاخصه مهم مدیر شایسته عنوان می کند و می افزاید: برای انتخاب افراد شایسته باید ضابطه و ملاک موجود باشد و این ضوابط باید به گونهای انتخاب شود که قابل سنجش باشد، لذا انتظار میرود زمانی که مولفه ها و محور های شایستگی تعیین میشود انتخاب و انتصاب مدیران با توجه به این مولفه ها صورت گیرد و برای جلوگیری از به هدر رفتن نیرو و سرمایه، اولویت های مربوط رعایت گردد.
وی با بیان اینکه شایسته سالاری بکار گماری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در یک سازمان معنا میشود، می گوید: شایستهسالاری ترکیبی از هوش خدادادی همراه با کار و تلاش فراوان است که بر همین اساس میتوان گفت موقعیت هر شهروندی در جامعه حاکی از لیاقت ذاتی او میباشد.
نظام گزینشی ایران مانعی در برابر شایسته سالاری
جاوید قربان پناه نیز در مقاله خود با عنوان "نظام شایسته سالار" می نویسد: «نیروی انسانی ثروت و سرمایه اصلی نظام اقتصاد و توسعه یک کشور است. این نیروی انسانی نیاز های فراوانی دارد که یکی از با اهمیت ترین آن ها وجود شایسته ها و لیدر هایی برای آن هاست.نظام شایسته سالار و شایسته پرور با تربیت لیدرهای نیروی انسانی رشد و رفاه را با یکدیگر به جامعه هدیه می کند. »
این نویسنده در مقاله خود با بیان این که بحث شایسته سالاری همیشه در کشورمان به کار گرفته شده است اما هیچ گاه به صورتی مستمر در نظام ما توسعه نیافته است و چه بسا در بخش هایی نامطلوب تر هم شده است، چنین نتیجه می گیرد: "در دوره رئیس جمهور سازندگی مطالبات مردم آن قدر جان نگرفته بود تا کاربرد واژه شایسته سالاری عمومیت پیدا کند.در دوره رئیس جمهور اصلاحات، توجه به شایسته سالاری به مراتب بیشتر بود ولی ایشان هم در یک مصاحبه تلویزیونی فرمودند که وزیران و مدیران عالی دولت همین هایی هستند که من می شناسم.در دوره رئیس جمهور عدالت که شعار مهم، رفع تبعیض و گسترش عدالت است؛ از واژه شایسته سالاری در برنامه ها و سیاست هایشان نام برده اند، اما ایشان هم علی رغم عذر خواهی، که در این خصوص کردند از فقدان یک بانک اطلاعاتی مدیران شایسته انتقاد نمودند و نحوه انتصاب ها در این دوره هم با رویکرد جناحی انجام می شد."
وی در بخش دیگری از مقاله خود مهم ترین علت شکست برنامه ها در کشور را این گونه بیان می کند: "مشکل این است که این برنامه های توسعه بر اساس مدل های اقتصاد سنجی طراحی شده ولی نقش افراد، مدیران و اقتصاد دانان شایسته در آن ها بسیار محدود بوده و هیچ نظارت علمی و دقیق و هم چنین اندازه گیری میزان شایستگی افراد در اجرا وجود نداشته است و به این دلیل برای پست های مورد نظر انتخاب شده اند که؛ از فیلترهای گزینشی خاصی عبور کرده اند و یا دارای خصوصیات ظاهری خاصی بوده اند و یا در اجتماعات خاصی شرکت می نمایند.بر این اساس در اولین اقدام باید موانعی که مانع رشد شایستگی در کشور است برداشته شود.نظام شایسته سالار طرفدار آن است که یک حکومت شایسته و لیدر در عرصه اجتماع و سیاست کشور شکل بگیرد؛ البته نه بر اساس قدرت و ثروت بلکه بر اساس توانایی های انسانی، تخصص، هوش و تلاش؛ به علاوه بر اساس نگاه علمی، کسانی که دانا ترند نسبت به خواسته های فردی خود کمتر حساسند؛ لذا بیشتر می توانند به جامعه خدمت کنند.بر این اساس یکی از موانعی که برای رفع آن باید توجه خاصی داشت نظام گزینش با تعریفی که هم اکنون در جامعه ما حاکم است می باشد. "
جایگاه ویژه شایسته سالاری در اسلام
یک استاد حوزه و دانشگاه نیز در این خصوص، با بیان این که در سیره نبی اکرم (ص)، شایسته سالاری در گزینش ها جایگاه ویژه ای داشته است، عنوان می کند: در بینش پیامبر اسلام(ص)، تنها فضیلت و برتری های شخصی، معیار نبود بلکه حضرت در کنار ایمان و تعهد، لیاقت را نیز لحاظ می کرد.
وی در ادامه با تاکید بر جدیت پیامبر اسلام (ص) در رعایت شایسته سالاری، گفت: در روایتی آمده است که "روزی ابوذر از صحابیان بزرگ پیامبر به حضرت عرض کرد آیا مرا به مسئولیتی نمیگماری؟ حضرت دستی بر شانه ابوذر زد و فرمود: ابوذر تو را دوست می دارم و هر آنچه را برای خود می پسندم برایت نیز می خواهم، لیکن مسئولیت ها امانت است و اگر انسان درست از عهده آن بر نیاید، مایه خواری و پشیمانی در قیامت می باشد.من تو را در مدیریت ضعیف می بینم بنابراین هیچ گاه امارت حتی بر 2 نفر را نپذیر و ولایت بر مال یتیم را بر عهده مگیر.
وی می افزاید: شایسته سالاری به حدی از دیدگاه پیامبر مهم است که حتی در مورد شخصی هم چون ابوذر، پیامبر در سپردن مسئولیت به او امتناع می کند؛ چرا که توان کاری در او نمی بیند.
این استاد حوزه و دانشگاه هم چنین با بیان روایتی دیگر در این زمینه، با انتقاد از عدم به کارگیری جوانان به دلیل سن و تجربه کم آنان، خاطر نشان می کند: پیامبر اکرم (ص) در این زمینه توصیه نموده است که به خاطر سن کم و بی تجربگی با قرارگیری جوانان در مناصب، مخالفت نکنید زیرا که برتری جوان نسبت به دیگران علم و آگاهی وی است.
وی در ادامه با اشاره به حدیثی از امام علی (ع) مبنی بر این که سزاوار ترین مردم در امر خلافت و رهبری، باید توانا ترین بر اداره و دانا ترین در فهم مسائل باشد، می گوید: از این روایت این معیار استنباط می گردد که در تمامی مسائل مربوط به اداره حکومت از رهبری تا پایین ترین مسئولیت ها، باید پیوسته حول محور شایستگی در حرکت بود.
این کارشناس مذهبی با تاکید بر این که در شایستهگزینی؛ گزینش باید بر طبق معیارها و صلاحیت ها باشد، نه بر طبق امیال و سلایق شخصی، می گوید: شایسته سالاری در اسلام خودش یک اصل است و تمام این تغییر ها و تبدیل هایی که در اسلام وجود دارد نیز بر اساس آن است.
شایسته سالاری در ایران؛ مسئله این است
حال این سوال ها مطرح می شود که در کشور ما افرادی تا چه اندازه بر اساس شایسته گماری برای مناصب انتخاب می شوند؟ تا چه حد توجه به مهارت ها و توانایی های شخص و نه برچسب های سیاسی و سلیقه ای تعیین کننده شایستگی افراد است؟ آیا قوانین و مقررات استخدامی موجود، جوابگوی نیازها و خواستهای یک نظام اداری کارآمد، پویا و شایسته سالار خواهد بود؟ آیا ساختار اداری و تشکیلاتی حاضر، می تواند اهداف و خط مشیهای مبتنی بر یک نظام اداری مناسب و قانونمند را برآورد سازد؟ آیا انتخاب ، انتصاب و ترفیعات از یک مکانیسم علمی و قانونی برخوردار است؟ آیا برنامههای آموزشی مورد نظر برای کارکنان، با اثر بخشی قابل قبولی مواجه است ؟ و بالاخره آیا به نقش و تاثیر انگیزه و روحیه در میان کارکنان، توجه کافی مبذول میگردد؟ آیا پرداخت حقوق و مزایا، متناسب با لیاقت و کاردانی و صلاحیت افراد پرداخت می شود؟
از آنجایی که توسعه نظام شایستهسالاری و تحقق آن با الگوی مدیریت منابع انسانی دستگاه و نظامات منابع انسانی آن ارتباط مستقیم دارد، ضرورت دارد فرآیند شایستهسالاری به تمامی در باورها، نگرشها و رفتارهای نیروی انسانی هر سازمان و در تمامی سطوح بویژه در سطوح مدیریتی، استحکام یابد، بدین منظور ضروری است زیر فرآیندهای آن شامل شایستهخواهی، شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایستهگیری، شایسته گماری، شایسته داری و شایسته پروری، مورد توجه واقع شده و برای هر یک از آنها مدلهای عملیاتی ویژه طراحی شود.
عدم بهرهبرداری درست از امکانات و ظرفیتهای کشور، قانونگریزی در پوشش قانون، و گسترش فقر و نا به هنجاری در جامعه از تبعات و آثار سوء عدم شایسته سالاری است.
نقش مهم دولت در ترویج شایسته سالاری
مهدی غفاری کارشناس مدیریت در مقاله خود با عنوان" شایسته سالاری در ایران" می نویسد: " یکی از اصلی ترین راه حل های رهایی از ناکارآمدی سازمان های ایرانی ، بها دادن به افراد شایسته و استفاده مناسب از شایستگی های آنان از طریق انتصاب ای شان در شغل های مناسب یا آنچه که در سطور فوق به عنوان شایسته سالاری از آن نام برده شد، می باشد. اما برای برقراری این نظام ، نیاز به ایجاد تغییرات اساسی در ارزش ها و فرهنگ سازمان ها وجود دارد ، لیکن نقش دولت در ترویج صحیح و اصولی این تفکر غیرقابل انکار است . برای توسعه و ترویج این تفکر نیز لازم است که به خوبی با موانع آن آشنا بوده و سعی در غلبه بر آنان نمود . از طرف دیگر باید نیاز به برقراری این نظام در سازمانها به یک باور همه گیر تبدیل شده و مدیران ارشد سازمانی آن را به عنوان یگانه الگوی نجات سازمان های مطبوع خود بپذیرند . ضمن آنکه آشنایی با الزامات پیاده سازی این نظام ، راهکارهای عملیاتی تری پیش روی آنان قرار داده و ایشان را در اجرای صحیح و جامع این تفکر در سازمان ها یاری می نماید."
شایستگان نباید گمنام باشند
انتخاب و انتصاب مسئولان رده های مختلف اداری و اجرایی از وظایف خطیر هر حکومت و از مفاهیم بنیادین در اندیشه سیاسی است، مهم ترین عامل دوام یک نظام سیاسی، شایستگی مسئولان آن است. اگر مدیران شایسته و تربیت یافته در راس سازمان ها قرار گیرند، کیفیت فعالیت های سازمانی به طور فزاینده ای بهبود خواهد یافت.
این مسئله در تمام سطوح از وزرا گرفته تا فرمانداران و مدیران اجرایی در کلان شهرها و شهرستان ها باید رعایت شود تا بتوان از برکات آن بهره مند شد.این حقیقت که تا چه اندازه افراد شایسته به روی کار می آیند در واکاوی نقش های مدیریتی آنان و با تحلیل اثرات مثبت یا سوء مدیریتشان قابل دریافت است.
از نظر صاحبنظران، یکی از علل مهم ایجاد ناکامی در کسب اهداف کلیدی در سازمان های دولتی، نبود مدیران شایسته در نظام اداری عنوان شده است. شایسته سالاری و استفاده از مدیران کارآمد یکی از اصول اساسی و عوامل موفقیت سازمان ها در حرکت به سوی پویایی و توسعه و تحول اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به شمار می رود. بنابر این انتخاب افراد اصلح و توانا و به کارگماری نیروهای شایسته و زبده گام بلندی در مسیر پیشرفت و ترقی است.
شایستگان یک جامعه سرمایه های نابی اند که نباید در سونامی رابطه مداری و تنگ نظری های بی اساس گم شوند؛ چرا که به کار گماری آن ها در راس امور موجب سامان یافتن جامعه و پیشرفت و عدالت خواهد شد.
گزارش از : فاطمه زمانی
نظر شما