خبرگزاری ایمنا- گروه سیاسی- اعظم ملایی: با گذشت ۷ ماه از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، مردم دنیا و نیز ایالات متحده آمریکا، شاهد سیاستها و تصمیمات عجیب و غریب و بعضاً متناقض وی در عرصه داخلی و خارجی بوده اند. انتصابات مسأله دار وی همچون انتصاب استیو بنن۶۳ ساله که یک راست گرای افراطی است، به عنوان استراتژیست ارشد کاخسفید و اخراج «اسکاراماچی» مدیر ارتباطات کاخ سفید تنها بعد از ۱۰ روز کار، از این جمله اند. در چند ماه گذشته نیز بارها از اختلافات شدید داخلی میان اعضای کابینه ترامپ با یکدیگر همچون اختلاف ژنرال مکمستر و استیو بنن و همچنین بالا گرفتن اختلاف میان او و سایر مشاوران آقای ترامپ، از جمله داماد رئیس جمهور، جراد کوشنر، صحبت به میان آمده بود. حال با برکناری استیو بنن و نیز سباستین گورکا، یکی از مشاوران نزدیک دونالد ترامپ،بی ثباتی های داخلی دولت ترامپ شکل جدیدی به خود گرفته است. از سوی دیگر دولت دونالد ترامپ در عرصه سیاست خارجی نیز رویکرد جدیدی در قبال ایران و برجام اتخاذ کرده و نیز با اعلام استراتژی جدید خود در افغانستان، انتقادات بی سابقه ای را از متحد استراتژیک آمریکا در جنوب غربی آسیا یعنی پاکستان مطرح نموده است. تغییر و تحولات اخیر در سیاست های داخلی و خارجی آمریکا این سؤال را ایجاد می کند که دولت آمریکا به چه سمت و سویی در حال حرکت است و تصمیمات جدید ترامپ چه تأثیراتی بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟! اینها سؤالاتی است که در گفتگویی با محمد علی بصیری عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان و استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل این دانشگاه مطرح کردیم.
ایمنا: آقای دکتر لطفا بفرمایید تغییرات مکرر در کابینه دونالد ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟
بصیری: شعارهای تغییر در سیاست داخلی و خارجی که ترامپ با کمک معاونین و مشاورین خود مطرح کرد، در عمل با موانع و مشکلات فراوانی روبرو شد که تا حد استیضاح و برکناری او از قدرت هم پیش رفت. بنابراین ظاهراً ترامپ ناچار شده برای کاستن از بار انتقادات و رفع خطر استیضاح به برخی تغییرات در حلقه مشاورین و اطرافیان خود دست بزند. در واقع این تغییرات به گونه ای به ترامپ تحمیل شده و مطابق میل باطنی او صورت نگرفته است؛ چرا که ترامپ پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری را مدیون حمایتهای مالی و سیاسی این افراد می بیند و به تداوم این حمایتها نیز نیاز دارد. شعارها و وعده های اصلی ترامپ برای ایجاد تحولاتی در ایالات متحده که برخی از آنها اجرایی شده و برخی نیز متوقف گردیده، همگی با مشاوره همین افراد صورت گرفته است. شعارهایی همچون مقابله با واردات، تقویت تولیدات داخلی، بازگرداندن سرمایه های آمریکایی به کشور، لغو برنامه بیمه و تأمین اجتماعی اوباما، مقابله با سیل ورود مهاجران خصوصاً از کشورهای اسلامی، اولویت دادن به سفید پوستان آمریکایی و سخت گیری و ایجاد محدودیت برای رنگین پوستان، اقلیتهای قومی و مذهبی و غیر آمریکایی از جمله برنامه های ترامپ بوده اند که با کمک همین مشاوران طراحی و ارائه شده اند. از بین شعارهای فوق ترامپ موفق شده برخی را اجرایی کند که این امر نظر مثبت حامیان وی را جلب کرده؛ اما در عین حال به انتقادات مخالفین نیز شدت بیشتری بخشیده و با ایجاد خطر استیضاح، او را وادار به تعدیل مواضعش کرده است.
ایمنا: به نظر شما آشوبهای نژاد پرستانه اخیر در برخی شهرهای آمریکا ناشی از مدیریت سیاسی ضعیف ترامپ است یا ریشه در مشکلات تاریخی سیاه پوستان در آمریکا دارد؟
بصیری: بحث نژاد پرستی و برده داری در فرهنگ و تمدن ایالات متحده آمریکا ریشه و سابقه ای دیرینه دارد. بردهداری در آمریکا در قرون گذشته عملی قانونی بود و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشت. جنگهای با غیر نژاد سفید در این کشور و در نهایت نیز جنگهای شمال و جنوب که با تلاشهای افرادی همچون مارتین لوتر کینگ منجر به لغو برده داری شد، ظاهرا به برابری نژادی در قوانین مدنی آمریکا شکل دادند. با این وجود بدنه جامعه آمریکا هیچگاه با این برابری کنار نیامده و همواره با تشکیل گروهها، تشکلها و NGO های قدرتمند نژاد پرستانه، مخالفت خود را با برابری های نژادی اعلام کرده است. در دروان رقابتهای انتخاباتی نیز این گروهها با تجمع در ستاد انتخاباتی ترامپ آن را تقویت کردند و باعث جذب آرا به سوی او شدند. بنابراین نمی توان گفت دلیل درگیریها و نا آرامیهای نژادی اخیر در آمریکا، صرفاً ناکارامدی ترامپ در مدیریت مسائل اجتماعی و یا اعتقاد شخص او به مباحث نژاد پرستانه است. نژاد پرستی جریانی ریشه دار و زخمی کهنه در آمریکاست که هر گاه شرایط مناسب بوده سر باز کرده و حال ظاهراً شعارها و گرایشات ترامپ و برنامه های انتخاباتی او که این گروهها را بسیج اجتماعی و سازماندهی کرد، این فرصت را برای آنها بوجود آورده و آنها به گونه ای دولت ترامپ را از آن خود می دانند.
ایمنا: آیا بر اساس قوانین و ساختار سیاسی آمریکا، امکان استیضاح و برکناری دونالد ترامپ وجود دارد؟
بصیری: بله بر اساس قوانین آمریکا رئیس جمهور مسئول حفظ امنیت و منافع کلان آمریکاست. اگر برنامه، شعار یا حرکتهای رئیس جمهور به گونه ای باشد که اکثریت کنگره آمریکا به این نتیجه و جمع بندی برسند که او در انجام وظایف خود تخلفاتی داشته، با ارسال نامه ای از او دعوت می کنند که برای ارائه توضیح در مجلس حاضر شود. بعد از او سؤالاتی می پرسند و چنانکه نتواند با پاسخ های خود نمایندگان را قانع و مجاب کند، رأی گیری انجام می شود و در نهایت با رأی دو سوم اعضای کنگره و تأیید قوه قضائیه، از سمت خود برکنار می شود. بنابر این از نظر ساختار قانونی امکان برکناری ترامپ وجود دارد؛ هر چند در دو سه قرن اخیر این امر بی سابقه بوده و رخ نداده است. همین ترس از تبدیل شدن به اولین رئیس جمهور برکنار شده آمریکا سبب شده است تا ترامپ از بسیاری تصمیمات و انتخابهای خود عقب نشینی کند و برخی مشاوران و معاونان خود را عزل کند.
ایمنا: در تحلیل تصمیمات ترامپ در عرصه سیاست خارجی، سیاست جدید وی در قبال ایران و برجام را چگونه ارزیابی می کنید؟
بصیری: بطور کلی سیاست خارجی دولت ترامپ بر اساس نگاه به درون و حضور محدود و کم هزینه در عرصه بحرانهای بین المللی تنظیم شده است. کاهش امتیاز دهی به سایر کشورها و هزینه های حمایت از هم پیمانان همچون ناتو و کشورهای عربی، همکاری با روسیه برای حل بحرانهای لاینحل خاورمیانه خصوصاً سوریه و عراق، فشار بر چین برای ایجاد توازن تجاری و مقابله با کره شمالی و ایران که به زعم ترامپ دموکراتهای آمریکا نتوانستند آنها را مهارکنند، برخی از مهمترین رئوس سیاست خارجی دولت ترامپ بوده اند. اما در رابطه با ایران ترامپ معتقد است برجام پیمانی ناکارامد است که به نفع ایران طراحی شده است؛ چرا که این توافق به ایران کمک کرد تا خود را از تحریمها نجات دهد و ابهامات موجود در این توافق بین المللی، دست ایران را باز گذاشته تا حرکتهایی در عرصه منطقه ای داشته باشد که با روح برجام سازگار نیست و به منافع آمریکا هم لطمه می زند. از سوی دیگر از آنجا که بحث نظارت بر مراکز نظامی ایران به صورتی مبهم و دوپلو در برجام مطرح شده؛ آمریکا می کوشد در مقطع کنونی با ارائه تفسیری جدید از این امر، خواستار نظارت آژانس و جامعه جهانی بر مراکز نظامی ایران شود. تفسیر جدید آمریکا بدین معناست که آمریکا قصد دارد ایران را به سمت نقض برجام یا مذاکره مجدد بر سر آن و امتیاز دهی به آمریکا سوق دهد و با ایجاد نگرانی از مخالفت ایران با بازدید از مراکز نظامی خود ، کشورهای دیگر طرف توافق را علیه ایران تحریک کند.
ایمنا: در هفته های اخیر دونالد ترامپ استراتژی جدید آمریکا در افغانستان را اعلام کرد و در ضمن ان انتقاداتی شدید علیه پاکستان نیز مطرح نمود، به نظر شما رویکرد جدید آمریکا به این دو همسایه شرقی، چه تأثیری بر منافع و امنیت ملی ایران خواهد داشت؟
بصیری: تا کنون بخش اعظم تهدیدات امنیتی ما در بخش غربی بود که بواسطه داعش ایجاد می شد. داعش که خود محصول و تولید محور مسیحی، وهابی و صهیونیستی است، هزینه های سنگین امنیتی و مالی برای ما ایجاد می کرد، اما در وضعیت کنونی در حال مهار شدن و نابودی است. بنابراین آمریکا که نمی خواهد ایران در آسایش باشد، در تلاش است تا این محور بی ثباتی را به شرق ایران منتقل کند و تحت عنوان مبارزه با طالبان و داعش، حضورش را در مرزهای شرقی ایران ادامه دهد. بنابراین استراتژی جدید آمریکا در قبال افغانستان و پاکستان، در واقع ادامه سناریوی بی ثبات سازی مرزهای ایران و افزایش هزینه های امنیتی کشورمان است.
ایمنا: در مجموع سیاست خارجی ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما سیاستهای آمریکا در عرصه بین المللی جهت گیری خاص خود را پیدا کرده یا همچنان در وضعیت ابهام و سردرگمی به سر می برد؟
بصیری: در کل استراتژی آمریکا چه در دوران دموکراتها همچون اوباما و چه در دوران جمهوری خواهانی مثل ترامپ در مسائل داخلی و خارجی تغییر آنچنانی پیدا نمی کند. به عنوان نمونه سیاست مهار ایران در منطقه هم زمان اوباما و هم در حال حاضر توسط ترامپ دنبال می شود و تنها تفاوت زبان تند تر و خشن تر ترامپ نسبت به اوباماست. بنابراین در سطح استراتژی تفاوتهای خاصی رخ نداده ولی در سطح تاکتیکها برخی تفاوتها به چشم می خورد و ما در چند ماهی که از آغاز به کار دولت ترامپ می گذرد، شاهد ابهاماتی در سیاست خارجی او بوده ایم. البته با فشارهایی که کنگره بر ترامپ وارد می کند، این وضعیت در حال تغییر است. حدس من این است که ترامپ در شش ماه آینده به سمت سیاستهای روشن تر، شفاف تر و منطقی تر حرکت خواهد کرد.
نظر شما