خبرگزاری ایمنا - گروه سیاسی - محدثه احمدی: بیست سال بیشتر از وقوع انقلاب اسلامی در ایران نگذشته بود که دشمنان، دندان خود را برای برچیدن نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب مقدس آن تیز کردند؛ همان انقلابی که برای آن خون دلها خورده شد؛ اما دشمن نمیدانست انقلابی که برای به دست آوردنش زحمت کشیده شده به راحتی از دست نمیرود.
اما جهل دشمن تا جایی پیش رفته بود که برای رسیدن به اهداف شوم خود، در روز هجدهم تیر ماه سال ۷۸، دست به دامن مظهر فکر و اندیشه جامعه شده بود؛ بستری که حاصل فکر است و پدید آورنده آن؛ نفوذ در اندیشه دانشجویان با بهانه توقیف روزنامه سلام؛ از راه تجمع در کوی دانشگاه و سردادن شعارهایی ضد ارزشهای نظام، آنهم با هدف تقابل دانشجو با انقلاب اسلامی؛ همان هدفی که علی خضریان که دوران دانشجویی خود را با فعالیت های سیاسی گذرانده هم بر آن تأکید دارد «وقایع کوی دانشگاه سال ۷۸ معلول علتهای متنوعی است که مهمترین آن یک بستر فکری و اندیشهای برای در برابر هم قرار دادن انقلاب اسلامی با دانشگاه و دانشجو است».
با این حال خضریان ریشه این اتفاقات را در علوم انسانی، و راهکار آن را ورود به عمل، به صورت جدیتر میداند؛ چراکه بنا به عقیده او «علوم انسانی بستر اصلی مصرف محصولات اندیشهای در جامعه است»؛ جدی بودن در عمل به این خاطر است که «ما در دانشگاهها، وارث علوم انسانی غربی و سکولار هستیم؛ باید پذیرفت این اندیشهها که در قالب متون، نظریهها و تئوریها خودنمایی میکنند دارای پیشفرضهایی هستند که در درونشان بروز و ظهور دارد».
اما اهمیت برخورد با محتوای غربگرایی علوم انسانی زمانی روشنتر میشود که دشمن با استفاده از این روش یعنی محوریت قرار دادن غربگرایی در منابع علوم انسانی، قصد رسیدن به اهداف خود را دارد؛ «در شرایطی که متون و حاملان متکی به علوم انسانی غالباً غربی هستند، به طور طبیعی زمینه تقابل میان دانش آموختگان، فارغ التحصیلان علوم انسانی و به طور خاص علوم اجتماعی با تفکر و ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی فراهم میشود.»
با این حال غربی کردن علوم یکی از روشهای دشمن برای رسوخ در ذهن دانشجویان است؛ نفوذی که هر بار خود را به شکل دلخواه دشمن نشان میدهد؛ «تا زمانی که با مسئله علوم انسانی اینگونه برخورد میشود، محتوای سکولار و غربگرا در منابع اصلی علوم انسانی موجود است و همچنین در دانشجویان و فارغ التحصیلان این بخش از جامعه غلبه دارد، همچنان باید از منظر جامعه شناسی منتظر وقوع وقایعی همچون کوی دانشگاه و فتنه ۸۸ بود؛ (فتنهای که) دقیقا پس از گذشت ۱۰ سال، در ابعادی بسیار بزرگتر و وسیعتر بروز و ظهور پیدا کرد».
افزون بر آن ممکن است هر علمی به خصوص علوم انسانی تنها مربوط به قشر خاصی از جامعه شود، اما برد آن تا اندازهای زیاد است که ممکن است تعیین کننده ارزشهای جامعه باشد؛ «بنده معتقدم این وضعیت محدود به محیط نخبگان است؛ اما تأثیرات آن زمانی خودنمایی می کند که شاهد شبکهای از محیط نخبگان هستیم و در همین زمان است که علوم انسانی به جامعه القا پیدا می کند، (یعنی جامعه) به چه ارزشهایی علاقهمند باشد و در تقابل با چه ارزشهایی عمل کند».
در همین راستا علوم انسانی جایگاه خود را در جمهوری اسلامی هم پیدا میکند به طوری که از «اساسی ترین چالشها در حوزه کارآمدی، ترویج و حفظ ارزشهای مبتنی بر انقلاب اسلامی به حساب می آید؛ آنهم به خاطر حفظ موجودیت معنوی خود»؛ و به این خاطر که علوم انسانی بر حفظ ارزشهای جامعه مؤثر است، این بار هم مردم بیدار دل ایران در بیست و سوم تیرماه ۷۸ به صحنه آمدند و با راهپیمایی خود نشان دادند این انقلاب مانند درخت بیدی نیست که با هر بادی بلرزد و پایه آن سست شود؛ چراکه با جان و دل به صحبتهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر «دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید. غریبه هایی را که در لباس خودی خودشان را در همه جا داخل میکنند بشناسید؛ دستهای پنهان را ببینید؛ هیچ کس به خاطر غفلت ستایش نمیشود. هیچکس به خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمیشود؛ اگر بر آدم غافل ضربهای وارد شد، اول کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید...» با جان و دل گوش فرا داده بودند و به جهان ثابت کردند که همیشه پای این انقلاب مقدس هستند.
نظر شما