به گزارش ایمنا، مصطفی هادوی متخلص به شهیر اصفهانی به مناسبت روز بزرگداشت صائب تبریزی به خبرنگار ایمنا گفت: حدود ۱۵ سال پیش افرادی به عنوان هیئت علمی تاجیکستان به اصفهان آمدند و به من مأموریت داده شد که با این افراد درباره صائب صحبت کنم. این افراد چند هدف داشتند، یکی از اهدافشان این بود که صائب را به کشور خودشان نیز معرفی کنند اما من بعد متوجه شدم که درواقع این افراد می خواهند صائب را به ما معرفی کنند چراکه ما صائب را به معنای واقعی نشناخته ایم و به اشتباه به او صائب تبریزی می گوییم و نمی دانیم که صائب اصلاً تبریز را ندیده است.
وی ادامه داد: متأسفانه تا مدتها حتی اگر در خیابان صائب از کسی می پرسیدید که صائب کیست نمی دانست! یا می گفتند او همان صائب تبریزی است که اشتباه است.
نویسنده کتاب در مکتب صائب، تصریح کرد: درهرحال خودم آستین هایم را بالا زدم و در مدت ۱۲ سال کتاب "در مکتب اصفهان" را نوشتم و آن را به شهردار فرهنگ دوست اصفهان یعنی آقای دکتر جمالی نژاد دادم. ایشان گفت که ما چه کاری می توانیم انجام دهیم. من گفتم آقای دکتر آرامگاه صائب مرکزی برای معتادها شده است و بی دروپیکر است و حتی زمانی که هیأت تاجیک به آرامگاه صائب آمده بود من خجالت کشیدم که آنها آرامگاه صائب را در وضعیت بدی می دیدند و به ایشان پیشنهاد دادم که اینجا را مرمت کنندو آقای دکتر جمالی نژاد هم دستور دادند و آرامگاه مرمت شد و نامش را صائبیه گذاشتند که درست مانند حافظیه شیراز است.
شهیر اصفهانی افزود: اگر آرامگاه صائب همچنان مورد لطف مسئولین قرار گیرد به مراتب بهتر از حافظیه خواهد شد و مرکزی برای جذب توریت های دنیا می شود و خوشحالم که آقای دکتر جمالی نژاد با مطالعه نسبت با ساماندهی آرامگاه صائب اقدام کرد.
هادوی گفت: متأسفانه ما منتظریم تا هر روز یکی از خارجیها بیایند و چهرهای فرهنگیمان را به خودمان معرفی کنند و این سرشکستگی است و اگر این هیأت تاجیکی صائب را به ما معرفی میکرد واقعاً برای ما مایه خجالت بود. به هرحال اواخر فروردین ماه سال جاری از طرف شهرداری اصفهان چند شب به مناسبت شکل گیری صائبیه جشن برگزار شد.
پیشکسوت شعر اصفهان: اصفهان در هر دوره تاریخی چهرهای بنامی داشته و معلوم است که در میان خانه، صاحبخانه را گم می کند و حکایت صائب تبریزی نیز همین است که مردم به غلط او را تبریزی می خوانند.
وی افزود: پدر صائب چند صباحی در تبریز تجارت میکرد، صائب در نوجوانی پدرش را همراهی می کند اما انچنان روح حساسی داشت که میفهمد تجارت به دردش نمی خورد و تجارت را رها می کند و با پدرش با اصفهان بازمی گردد و تعدادی از تبریزیها نیز با آنها به اصفهان می آیند.
شهیر اصفهانی گفت: همین جا که آرامگاه صائب است خانه شخصی او نیز بوده است و این محل را محله تبارزه می گفتند. کم کم ناخودآگاه صائب تبریزی می گفتند درواقع به اسم میگفتند صائب تبریزی ولی او را نمی شناختند، حتی خانمها چیزهایی درست میکردند و به سر قبر صائب میبردند و میگفتند سر قبر آقا می رویم درحالی که نمی دانستند آقا کیست! تا اینکه استاد همایی با ان نبوغی که داشت آمد و سراغ آرامگاه صائب را گرفت و به اتفاق رفتیم آنجا. سنگ قبر صائب زیر خاک بود و این دوبیت بر رویش بود که "در هیچ پرده نیست مباشد نوای تو، عالم پُر است از تو خالیست جای تو. هرچند کاینات گدای درِ تو اند، هیچ آفریده نیست نداند سرای تو" و به این ترتیب استاد همایی این مقبره را کشف کرد و دستور دادند اینجا مرمت بشود و طاقکی در سال ۱۳۴۲ زده شد اما وضعیت بسیار بدی داشت و محلی باری معتادان بود و وضع فلاکت باری داشت.
مصطفی هادوی افزود: این روند ادامه داشت تا اینکه صغیر اصفهانی در عالم خواب می بیند که از صائب پرسید که من واقعاً نمی دانم شما تبریزی هستید یا اصفهانی!؟ صائب در همان عالم خواب به صغیر می گوید که "من نه اصفهانی هستم نه تبریزی، من جهانی هستم"
این شاعر اصفهانی گفت: مدفن صائب ۳۵۰ سال در زیر خاک بود و معلوم شد که صائب تبریزی نیستف سک هندی ندارد و معلوم شد که ۲۰۰ هزار تک بیتی دارد یعنی چهار برابر شاهنامه! که ۱۲۰ هزار تک بیتی صائب بدست امده است و ۸۰ هزار تک بیتی او را محمد قهرمان در ۶ جلد مدون کرد و امیری فیروزکوهی و بسیاری دیگر درباره صائب تحقیق کردند و این پژوهشها ادامه یافت تا زمانیکه هیات علمی تاجیکستان به اصفهان آمدند قصد داشتند صائب را به دنیا معرفی کنند و من خیلی زحمت کشیدم تا توانستم کتاب "در مکتب صائب" را بنویسم و واقعاً کار عظیم فرهنگی بود و باعث شد بسیاری از افراد صائب را به معنای واقعی بشناسند.
وی با اشاره به اینکه واژه صائب به معنای درست است، تصریح کرد: من شعری را نیز در وصف صائب سروده ام که بخشی از آن از ایت قرار است که "این خاک گهرخیز که سرچشمه نور است/ نوری است که در نصف جهان است در این باغ/ مضمون غزلهای خوش دلکش صائب/ محبوب همه پیر و جوان است در این باغ/ این تربت پاکی که تجلی گه عشق است/ امروز زیارتگه رندان جهان است در این باغ" من این شعر به را به روح نادره زمان، مولانا صائب تقدیم کرده ام.
هادوی تأکید کرد: صائب دو هزار تک بیتی درباره اصفهان دارد درحالیکه اصلاً از تبریز صحبتی نکرده است.
نظر شما