گفت‌وگوی منتشرنشده از پدر کاراته اصفهان/ سلطانی: کاراته یک دانشگاه بزرگ است

پدر فقید کاراته اصفهان معتقد بود کاراته یک دانشگاه بسیار بزرگ است که آخر هم ندارد.

به گزارش ایمنا، بیستم اردیبهشت ماه ۹۶ برای اهالی کاراته و ورزش اصفهان روز غم‌انگیزی بود. در این روز کاراته اصفهان با درگذشت مصطفی سلطانی یتیم شد، فردی که ورزشی‌های اصفهان او را به پدر و بنیانگذار کاراته نصف‌جهان می‌شناختند.

اسفندماه سال گذشته بود که فرصتی دست داد تا در منزل مرحوم سلطانی در شاهین‌شهر پای دردل‌های این استاد گرانقدر بنشینیم. مرحوم سلطانی با وجود بیماری با لباس کاراته روبه‌روی ما نشست. این گفت‌وگو به دلایلی تا امروز منتشر نشده بود و حالا در هفتمین روز درگذشت مرحوم سلطانی پیش روی شماست:

«ما طایفه‌ای ورزشکار هستیم؛ پدر من کشتی‌گیر، پهلوان و زورخانه‌دار بود، من چون به فردوسی و شعرهای بی‌نظیرش علاقه داشتم و به  ورزش‌های رزمی و کشتی علاقمند بودم از همان بچگی به ورزش کشتی مشغول شدم و در مدرسه کشتی می‌گرفتم. در دوران جوانی متوجه شدم که ورزش جدیدی وارد ایران شده است که کمی تحرک بیشتری دارد که نامش کشتی کج بود. من در کشتی کج شاگرد آقای هایک بودم. حدود ۶۰ سال پیش من کشتی کج کار می‌کردم و عده محدودی هم وارد این ورزش شدند چون ورزش بسیار سختی بود. در حدود سال ۱۳۴۶ جودو وارد ایران شد و من شاگرد سرهنگ شهیدی در این ورزش بودم و کمربند مشکی جودو گرفتم. بعد از چندی با کاراته آشنا شدم که ورزش رزمی و با تحرک بالاتری بود که توسط مرحوم دکتر وارسته در ایران بنیان گذاشته شد و من از شاگردان وی بودم تا الان که بیش از پنجاه سال برای یادگیری فنون کاراته در حال رفت و آمد به تهران بودم. زمانی کاراته با چهار، پنج نفر شروع شد و الان بیش از یک میلیون کاراته‌کا در کشور عزیزمان وجود دارد.»

تشکیل نخستین کلاس کاراته در اصفهان

از سلطانی در مورد آغاز فعالیت کاراته در اصفهان پرسیدیم که گفت: «اولین کلاس کاراته در اصفهان سال ۴۹ یا ۵۰ در باشگاهی به‌نام باشگاه موسوی شروع شد که هم زورخانه بود و هم تشک کشتی داشت. من کاراته را در این کلاس با چهار، پنج نفر شروع کردم که از جمله شاگردان آن کلاس نیلفروشان، دوانیان و حقانی را در حال حاضر در ذهن دارم.»

«مدیرکل تربیت بدنی وقت مرحوم تاکی بود که انسانی بسیار خیرخواه و ورزش دوست بود. سالنی در حدود ۲۰ متر در ورزشگاه فرح سابق به من دادند و با این شاگردان از باشگاه موسوی به آنجا منتقل شدیم که به یک‌باره شرکت‌کنندگان در کلاس کاراته به ۲۵۰ نفر رسید. جالب است پنج نفر کل کاراته اصفهان رسید به ساعتی ۲۵۰ نفر.»

کاراته بزن و بکش و ببر نیست!

مرحوم سلطانی در مورد کاراته گذشته و کاراته حال گفت: «چه بگویم؟ کاراته‌کاران در حال حاضر فقط به فکر درآمد بیشتر و یا به فکر درجه و دان هستند، محتویات کلی کاراته را نمی‌دانند. کاراته یک ورزش دانشگاهی و رده بالایی است، آنهایی که این اصل را دانسته اند کاراته‌کا هستند و اگر غیر از این باشد در کاراته به جایی نخواهند رسید. اساتید بزرگ کاراته دنیا در هر کتابی که نوشته‌اند و در هر نصیحتی که به ما رسیده است و یاد ما دادند گفته‌اند که کاراته بزن و بکش و ببر و غیره نیست، کاراته یک دانشگاه بسیار بزرگ است که آخر هم ندارد؛ یعنی اگر من گفتم که من کامل هستم اشتباه کردم از من بالاتر هم حتماً وجود خواهد داشت و من همچنان شاگرد هستم. کاراته دریایی بی‌کران است. کاراته دانشی بی انتها است.»

به چه دلیل خوبی‌هایی که در قدیم در کاراته بوده است در حال حاضر کم‌رنگ شده؟ مرحوم سلطانی در پاسخ به این سوال افزود: «وقتی بیماری گرفتن درجه، دان و درآمد بیشتر در کاراته به‌وجود آمد و محتویات اصلی کاراته آموزش داده نشد، حال کاراته عوض شده است.

زمانه، زمانه بدی است

وی در مورد اینکه به دنبال درجه، دان و درآمد بیشتر بودن ریشه در کجا دارد، آیا مربیان پیشکسوت نتوانستند جوان‌ترها را به خوبی توجیه کنند؟ گفت: «اساتید توانسته‌اند اخلاق و رفتار نیک را منتقل کنند ولی زمانه، زمانه خوبی نیست.»

مرحوم سلطانی در مورد بهترین فراز و نشیب کاراته گفت: «کاراته در دهه دوم و سوم بهترین شکوفایی را داشت که مربوط به تمام ایران است و نشیب آن در زمانی اتفاق افتاد که دنیا بیشتر جوان شد. زمانی می‌گفتند زمانه زمان سرعت است البته که سرعت باید در کنار دانش باشد.»

چه چیزی در کاراته بیشتر آزاردهنده شده است. مرحوم سلطانی در این مورد اضافه کرد: « یکی از اساتید خاطره‌ای برای من تعریف کرد و گفت فردی داشت در نعلبکی چای می‌خورد که اسم استادش آمد. چای را روی زمین گذاشت، ایستاد و «اووس» داد. سپس نشست و چای خود را خورد. الان این مسائل خیلی کمرنگ شده است.»

انتظارتان از نسل جدید چیست؟ پدر کاراته اصفهان در پاسخ به این سوال گفت: «روی سخت من با هیچکس نیست، هر کسی این عیوب را دارد باید خود را اصلاح کند. به قول شاعر «شخصی بد ما به خلق می‌گفت ما خوبی او به خلق گفتیم تا هر دو دروغ گفته باشیم». هر که در این مظمون خیانت به ورزش می‌کند برود خود را اصلاح کند. برخی می‌گویند استاد به من یاد نداد اما خدا می‌داند که من یاد دادم. روزی نشسته بودیم و دعا می‌کردیم و من به خدا گفتم خدایا تو شاهدی من هرچه بلد بودم به بچه‌هایم یاد دادم و می‌خواهم شاگردانم هم هرچه بلدند یاد بدهند.»

/گفتگو: سعید انالی؛ عکاس: احمد دلیری/

کد خبر 302829

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • . IR ۱۰:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۷
    5 0
    خدایش بیامرزد
  • سیدبلال موسوی IR ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۸
    5 0
    مصاحبه عالی وپرمحتوابود