به گزارش ایمنا، پدرش میرزا ابوالقاسم محمد نصیر متخلص به طرب و جدش ملا محمدرضا همای شیرازی هر دو از شعرا و دانشمندان معروف عصر خود بودند.
خانه جلال الدین همایی
خانه استاد جلال همایی در دوره قاجاریه در محله پاقلعه اصفهان ساخته شده است. در این خانه که جلال الدین در آن به دنیا آمد اتاقی بود مزین به نقاشی و آینه کاری، که خط خوش پدر و پدر بزرگ جلال الدین، زینت بخش آینه کاری های آنجا بود. بالای اتاق و زیر آینه ها و دسته گل نقاشی، حدیث نبوی «انا مدینة العلم و علی بابها» کتابت شده بود و رو به روی آن در پایین گلدان، بر روی آینه کاری بسیار زیبایی این بیت از مولانا نوشته شده بود: از علی (ع) آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل. محل تولد جلال الدین، در همین اتاق بوده است.
این خانه، بنایی است با حیاط مربع شکل که در دو جبهه غرب و جنوب آن ساختمان قرار گرفته است. جبهه جنوبی دارای ایوان مرکزی بوده و بالاتر از حیاط قرار گرفته. ۲ اتاق ۳ دری در دو طرف ایوان نیز طراحی شده است. جبهه غربی نیز دارای محور تقارن است. شاهنشین در مرکز و ۲ اتاق ۳ دری که توسط دو کفشکن به تالار اصلی ارتباط مییابد، در دو طرف آن قرار دارد. خانه استاد جلال همایی در سال ۱۳۷۶ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۹۰۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
درباره جلال الدین همایی
جلال الدین تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانوادهای که کلیه اعضاء آن اهل خط و قلم بودند رشد یافت و از اوان کودکی ملزم به فراگیری ادبیات عرب و حکمت و فلسفه شد. وی در سن ده سالگی منشأت قائم مقام فراهانی ، منشأت فرهاد میرزا و منشأت امیر نظام و تاریخ معجم را نزد میرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی، کلیات سعدی، منتخب قاآنی و غزلیات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه کرد و به اطلاعات فراوانی دست یافت. جلال الدین نزد مادر، خواندن قرآن، گلستان و غزلیات حافظ را فرا گرفت. او آموزشهای مقدماتی را در منزل به فرزندش آموخت و پس از آن، جلال الدین به مکتب خانه رفت. در مکتب خانه، نزد بانویی پرهیزگار به نام ملاباجی به مطالعه اصول و فروع دین و عم جزء پرداخت. ملاباجی، زنی عابد و صالح و خداپرست بود که نبات بیگم نام داشت و به ملاباجی مشهور بود. او از بعضی خانواده های محله، چند دختر و پسر را به شاگردی می پذیرفت. گیسوانی سفید و رویی نورانی و روحانی داشت و با محبت فراوان، اصول و فروع دین و آداب وضو و نماز و روزه و کتاب عم جزء را به شاگردانش می آموخت. جلال الدین این دروس را قبلاً در خانه از مادر آموخته بود، اما ملاباجی آن را تکمیل کرد.
در مدت کوتاهی که جلال الدین در مکتب خانه ملاباجی عم جزء را تمام کرد، مادر جلال الدین شخصاً به مکتب رفت و یک کلاه قند شهری و یک دست لباس زنانه، شامل پیراهن و چارقد و شلوار و چادر نماز و کفش با بشقابی نقل بادام به ملاباجی هدیه کرد. جلال الدین 6، 7 ساله بود که به مکتب میرزا عبدالغفار رفت. هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین استاد را برانگیخت. روز اول، میرزا عبدالغفار، دیوان حافظ را باز کرد و جلال الدین همان طور که در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحیح و کامل با صدای رسا خواند. استاد، جلال الدین را تحسین کرد. بعد عیالش را صدا زد و از او خواست اسپند بیاورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلال الدین پیغام فرستاد که قدر این کودک را بدانید.
همائی از سن یازده سالگی به مدت بیست سال در مدرسه نماورد از مدارس قدیم و معروف اصفهان که مرکز دانش و فرهنگ این شهر بود به کسب علوم اسلامی پرداخت. جلال طی این سالها ادبیات عرب، فقه، اصول، تفسیر، درایه، رجال، هیئت، نجوم، استخراج تقویم، فنون ریاضی، طب و فلسفه را در نزد بزرگترین علما و روحانیون ایران فراگرفت و خود نیز مدتی مدرس بزرگترین حوزه های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال الدین در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جدید پیوست و ابتدا به تدریس در مدرسه صارمیه اصفهان پرداخت. سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و ازطرف وزارت معارف وقت عهده دار تدریس فلسفه و ادبیات در تبریز گردید. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون، دبیرستان نظام و دانشکده افسری به تدریس ادبیات پرداخت. از شاگردان استاد در این دوره عبارتند از دکتر ذبیح الله صفا، دکتر حسین خطیبی و دکتر اکبر شهابی. وی پس از تأسیس دانشگاه تهران به این دانشگاه دعوت شد وسالها در دوره دکتری دانشکده های حقوق و ادبیات تدریس کرد و مدتی نیز عضو فرهنگستان ایران بود. استاد همائی دو دوره نیز به دعوت دانشگاه های بیروت و لاهور در این دانشگاه ها تدریس کرد که با استقبال محافل علمی این کشورها مواجه شد. در سال 1356 دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت این استاد بزرگ تاریخ و فرهنگ ایران را برگزار کرد و در این مراسم نسخه ای از کتاب همائی نامه که به قلم همکاران و ارادتمندان استاد تهیه شده بود به او تقدیم گردید. استاد جلال الدین همائی علاوه بر تألیف و تصحیح کتب متعدد شعر هم میسرود و بیش از پانزده هزار بیت او در دیوانی گردآوری شده است. از مشهورترین اشعار او مسجد کبود است که در وصف مسجد کبود تبریز و اظهار تأسف از ویرانی آن سروده است.
استادان مرحوم همایی
مرحوم جلال الدین همایی از سال 1330 تحصیل علوم اسلامی را در محضر استادان به نام آن روزگار حوزه اصفهان شروع کرد. در خدمت آقا شیخ علی یزدی مُغنی، مُطوّل و قسمتی از شرح لمعه را خواند و قسمتی از بابهای آخر مُغنی و شرحِ نَظّام و پاره ای دیگر از متون ادبیات عرب را در محضر حاج سید کاظم کروندی تحصیل کرد. آخوند ملا عبدالکریم گزی شرایعِ محقق و مکاسبِ شیخ انصاری را به او آموخت. شرح باب حادی عشر و رجال و علم درایه را از خدمت میرزا احمد اصفهانی و کتاب قوانین الاصول را نزد آقاسید مهدی دُرچه ای و قسمتی از فقه و اصول را نزد حاج میر محمد صادق خاتون آبادی تلمّذ کردند. در بین استادان فقه و اصولِ ایشان، آیت اللّه سید محمد باقر دُرچه ای حقّی عظیم بر گردن استاد همایی دارد؛ چرا که مدّت دوازده سال در درسهای خارج اصول و فقه او شرکت می کرد.
تحصیل علوم عقلی
علاوه بر تحصیل زبان و ادبیات عرب و فقه و اصول، مرحوم استاد همایی علوم عقلی را نیز در خدمت مشاهیر عصر خود فرا گرفت. از جمله استادان ایشان در علوم عقلی شیخ محمّد خراسانی است که مرحوم همایی حدود هیجده سال نزد ایشان امّهات متون فلسفی و عرفانی مانند شرح شمسیه و شرح منظومه و شرح هدایه و اشارات و شفا و اسفار و شرح نصوص و شرح مفتاح الغیب قونوی را تحصیل کرد. کلیّات قانون را نزد شیخ محمّد حکیم و قسمت معالجات قانون را نزد حاج میرزا علی شیرازی و دو دوره هیأت مسطحه استدلالی و خلاصة الحساب شیخ بهایی را نزد حاج آقا رحیم ارباب و دوره کامل فن نجوم و معرفة التقویم را در حضور ملا عبدالجواد آدینه ای فرا گرفت. از دیگر استادان معقول استاد همایی شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای است که سالها از محضر ایشان استفاده کرده اند.
نیل به درجه اجتهاد
بر اثر سخت کوشیهای مستمر طولی نکشید که استاد همایی به دریافت چند فقره اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد که از آن جمله اجازه روایت از آیت اللّه حاج شیخ مرتضی آشتیانی؛ اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه شیخ محمّد حسین فشارکی که از فقهای بزرگ و مدرسانِ بنام حوزه اصفهان بوده اند، اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی، اجازه اجتهاد از آیت اللّه حاج میرزا عبدالحسین سید العراقین خاتون آبادی؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه میرزا ابوطالب محتشمی که از علمای کم نظیر در زمینه تسلط به علوم اسلامی بودند.
تخلص سنا
استاد همایی مانند غالب دانشمندان ایرانی گاهی به تفنن شعر هم می سراید و در شعر «سنا» تخلص می کند. شعر همایی در مایه سنتی فارسی است. پختگی معنی و اندیشه در آن بارز است. از فصاحت الفاظ و استواری بیان برخوردار است و در عین حال زبان او روان و روشن و ساده است. در میان اشعار او اثری از هجو و استهزاء دیده نمی شود. اشعار همایی دارای مضامین اخلاقی، عرفانی و معارف والای انسانی می باشد که به حق می توان شعر همایی را شعر متعهد نامید. استاد جلال الدین همایی درباره انتخاب تخلّص شعری خود می گوید: «رسم پیشینگان بر این بود که تخلّص شاعر مبتدی را استادان پیش قدم معیّن می کردند. من از حدود چهارده سالگی که به مقتضای طبع موزون سخنی می بافتم، به منتخب حدیقه سنایی که هزار و یک بیت است، علاقه شدید داشتم و آن را از بر کرده بودم. عمّ بزرگوارم میرزا محمّد «سها» که پیشوای شعرای اصفهان بود و در این فن سمت استادی بر من داشت، فرمود که به تناسب سنایی تخلّص «سنا» اختیار کنم. من نیز به احترام گفته او این تخلّص را تا امروز تغییر نداده ام. فقط گاهی با کلمه همایی تخلص کرده ام».
درگذشت جلال الدین همایی
استاد 45 سال به طور رسمی درس داد و بالاخره در سال 1345 از دانشگاه بازنشسته شد. مینودخت همایی درباره زمان فوت پدرش می گوید: شنبه شب، ششم ماه رمضان 1400 هجری قمری، در حالی که خواهر بزرگم کنارش بود و قصیده ای از همای شیرازی در مدح مولا علی علیه السلام می خواند، ساعت 9 شب دیده از جهان فرو بست. همه چیز به پایان رسید و دفتر زندگی مردی خستگی ناپذیر با دنیایی علم و دانش بسته شد. هنوز ساعت اتاق از صدا نیفتاده و دور گردون، شب را به روز نیاورده بود که جسم پدر سرد شد. صبحگاهان پس از انجام مراسم تغسیل در منزل، هنگام اذان ظهر بود که شاگردان ایشان بر پیکر استاد خود نماز گزاردند و بعد از ظهر روز یکشنبه، همراه جسد ایشان که در جعبه مخصوصی گذاشته شده و به زیبایی بر روی آن نوشته شده بود «پیکر علامه فقید استاد جلال الدین همایی» از تهران به اصفهان زادگاه اصلی ایشان سفر کردیم و در تکیه لسان الارض در حالی که هنوز آفتاب غروب نکرده بود، به خاک سپرده شد. استاد همایی در طول حیات پر برکتشان بیش از صدها کتاب، مقاله و شرح و تفسیر در مباحث مختلف ادبی و علمی از خود به جای گذاشت.
آخرین شعر استاد جلال الدین همایی
آخرین شعر استاد همایی «پایان شب سخن سرایی» نام دارد که در ضمن آن وصف حال خودش را در روزهای پایانی زندگی توصیف می کند، آنگاه به فرزندان و نوادگانش اندرزهایی می دهد. این شعر که در قالب مثنوی و در هفتاد بیت سروده شده است، به وصیتنامه منظوم استاد همایی معروف است. در بخشی از آن فرزندانش را به بردباری در ماتمش فرا می خواند و می گوید:
از من به بهشت دور باشید/ گر چهره به ماتمم خراشید
12168/135/10
کانال اطلاع رسانی: https://telegram.me/imnanews
خانه جلال الدین همایی
خانه استاد جلال همایی در دوره قاجاریه در محله پاقلعه اصفهان ساخته شده است. در این خانه که جلال الدین در آن به دنیا آمد اتاقی بود مزین به نقاشی و آینه کاری، که خط خوش پدر و پدر بزرگ جلال الدین، زینت بخش آینه کاری های آنجا بود. بالای اتاق و زیر آینه ها و دسته گل نقاشی، حدیث نبوی «انا مدینة العلم و علی بابها» کتابت شده بود و رو به روی آن در پایین گلدان، بر روی آینه کاری بسیار زیبایی این بیت از مولانا نوشته شده بود: از علی (ع) آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل. محل تولد جلال الدین، در همین اتاق بوده است.
این خانه، بنایی است با حیاط مربع شکل که در دو جبهه غرب و جنوب آن ساختمان قرار گرفته است. جبهه جنوبی دارای ایوان مرکزی بوده و بالاتر از حیاط قرار گرفته. ۲ اتاق ۳ دری در دو طرف ایوان نیز طراحی شده است. جبهه غربی نیز دارای محور تقارن است. شاهنشین در مرکز و ۲ اتاق ۳ دری که توسط دو کفشکن به تالار اصلی ارتباط مییابد، در دو طرف آن قرار دارد. خانه استاد جلال همایی در سال ۱۳۷۶ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۹۰۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
درباره جلال الدین همایی
جلال الدین تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانوادهای که کلیه اعضاء آن اهل خط و قلم بودند رشد یافت و از اوان کودکی ملزم به فراگیری ادبیات عرب و حکمت و فلسفه شد. وی در سن ده سالگی منشأت قائم مقام فراهانی ، منشأت فرهاد میرزا و منشأت امیر نظام و تاریخ معجم را نزد میرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی، کلیات سعدی، منتخب قاآنی و غزلیات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه کرد و به اطلاعات فراوانی دست یافت. جلال الدین نزد مادر، خواندن قرآن، گلستان و غزلیات حافظ را فرا گرفت. او آموزشهای مقدماتی را در منزل به فرزندش آموخت و پس از آن، جلال الدین به مکتب خانه رفت. در مکتب خانه، نزد بانویی پرهیزگار به نام ملاباجی به مطالعه اصول و فروع دین و عم جزء پرداخت. ملاباجی، زنی عابد و صالح و خداپرست بود که نبات بیگم نام داشت و به ملاباجی مشهور بود. او از بعضی خانواده های محله، چند دختر و پسر را به شاگردی می پذیرفت. گیسوانی سفید و رویی نورانی و روحانی داشت و با محبت فراوان، اصول و فروع دین و آداب وضو و نماز و روزه و کتاب عم جزء را به شاگردانش می آموخت. جلال الدین این دروس را قبلاً در خانه از مادر آموخته بود، اما ملاباجی آن را تکمیل کرد.
در مدت کوتاهی که جلال الدین در مکتب خانه ملاباجی عم جزء را تمام کرد، مادر جلال الدین شخصاً به مکتب رفت و یک کلاه قند شهری و یک دست لباس زنانه، شامل پیراهن و چارقد و شلوار و چادر نماز و کفش با بشقابی نقل بادام به ملاباجی هدیه کرد. جلال الدین 6، 7 ساله بود که به مکتب میرزا عبدالغفار رفت. هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین استاد را برانگیخت. روز اول، میرزا عبدالغفار، دیوان حافظ را باز کرد و جلال الدین همان طور که در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحیح و کامل با صدای رسا خواند. استاد، جلال الدین را تحسین کرد. بعد عیالش را صدا زد و از او خواست اسپند بیاورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلال الدین پیغام فرستاد که قدر این کودک را بدانید.
همائی از سن یازده سالگی به مدت بیست سال در مدرسه نماورد از مدارس قدیم و معروف اصفهان که مرکز دانش و فرهنگ این شهر بود به کسب علوم اسلامی پرداخت. جلال طی این سالها ادبیات عرب، فقه، اصول، تفسیر، درایه، رجال، هیئت، نجوم، استخراج تقویم، فنون ریاضی، طب و فلسفه را در نزد بزرگترین علما و روحانیون ایران فراگرفت و خود نیز مدتی مدرس بزرگترین حوزه های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال الدین در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جدید پیوست و ابتدا به تدریس در مدرسه صارمیه اصفهان پرداخت. سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و ازطرف وزارت معارف وقت عهده دار تدریس فلسفه و ادبیات در تبریز گردید. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون، دبیرستان نظام و دانشکده افسری به تدریس ادبیات پرداخت. از شاگردان استاد در این دوره عبارتند از دکتر ذبیح الله صفا، دکتر حسین خطیبی و دکتر اکبر شهابی. وی پس از تأسیس دانشگاه تهران به این دانشگاه دعوت شد وسالها در دوره دکتری دانشکده های حقوق و ادبیات تدریس کرد و مدتی نیز عضو فرهنگستان ایران بود. استاد همائی دو دوره نیز به دعوت دانشگاه های بیروت و لاهور در این دانشگاه ها تدریس کرد که با استقبال محافل علمی این کشورها مواجه شد. در سال 1356 دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت این استاد بزرگ تاریخ و فرهنگ ایران را برگزار کرد و در این مراسم نسخه ای از کتاب همائی نامه که به قلم همکاران و ارادتمندان استاد تهیه شده بود به او تقدیم گردید. استاد جلال الدین همائی علاوه بر تألیف و تصحیح کتب متعدد شعر هم میسرود و بیش از پانزده هزار بیت او در دیوانی گردآوری شده است. از مشهورترین اشعار او مسجد کبود است که در وصف مسجد کبود تبریز و اظهار تأسف از ویرانی آن سروده است.
استادان مرحوم همایی
مرحوم جلال الدین همایی از سال 1330 تحصیل علوم اسلامی را در محضر استادان به نام آن روزگار حوزه اصفهان شروع کرد. در خدمت آقا شیخ علی یزدی مُغنی، مُطوّل و قسمتی از شرح لمعه را خواند و قسمتی از بابهای آخر مُغنی و شرحِ نَظّام و پاره ای دیگر از متون ادبیات عرب را در محضر حاج سید کاظم کروندی تحصیل کرد. آخوند ملا عبدالکریم گزی شرایعِ محقق و مکاسبِ شیخ انصاری را به او آموخت. شرح باب حادی عشر و رجال و علم درایه را از خدمت میرزا احمد اصفهانی و کتاب قوانین الاصول را نزد آقاسید مهدی دُرچه ای و قسمتی از فقه و اصول را نزد حاج میر محمد صادق خاتون آبادی تلمّذ کردند. در بین استادان فقه و اصولِ ایشان، آیت اللّه سید محمد باقر دُرچه ای حقّی عظیم بر گردن استاد همایی دارد؛ چرا که مدّت دوازده سال در درسهای خارج اصول و فقه او شرکت می کرد.
تحصیل علوم عقلی
علاوه بر تحصیل زبان و ادبیات عرب و فقه و اصول، مرحوم استاد همایی علوم عقلی را نیز در خدمت مشاهیر عصر خود فرا گرفت. از جمله استادان ایشان در علوم عقلی شیخ محمّد خراسانی است که مرحوم همایی حدود هیجده سال نزد ایشان امّهات متون فلسفی و عرفانی مانند شرح شمسیه و شرح منظومه و شرح هدایه و اشارات و شفا و اسفار و شرح نصوص و شرح مفتاح الغیب قونوی را تحصیل کرد. کلیّات قانون را نزد شیخ محمّد حکیم و قسمت معالجات قانون را نزد حاج میرزا علی شیرازی و دو دوره هیأت مسطحه استدلالی و خلاصة الحساب شیخ بهایی را نزد حاج آقا رحیم ارباب و دوره کامل فن نجوم و معرفة التقویم را در حضور ملا عبدالجواد آدینه ای فرا گرفت. از دیگر استادان معقول استاد همایی شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای است که سالها از محضر ایشان استفاده کرده اند.
نیل به درجه اجتهاد
بر اثر سخت کوشیهای مستمر طولی نکشید که استاد همایی به دریافت چند فقره اجازه روایت و اجتهاد از علمای بزرگ عصر نایل آمد که از آن جمله اجازه روایت از آیت اللّه حاج شیخ مرتضی آشتیانی؛ اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه شیخ محمّد حسین فشارکی که از فقهای بزرگ و مدرسانِ بنام حوزه اصفهان بوده اند، اجازه روایت و اجتهاد از آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی، اجازه اجتهاد از آیت اللّه حاج میرزا عبدالحسین سید العراقین خاتون آبادی؛ اجازه اجتهاد از آیت اللّه میرزا ابوطالب محتشمی که از علمای کم نظیر در زمینه تسلط به علوم اسلامی بودند.
تخلص سنا
استاد همایی مانند غالب دانشمندان ایرانی گاهی به تفنن شعر هم می سراید و در شعر «سنا» تخلص می کند. شعر همایی در مایه سنتی فارسی است. پختگی معنی و اندیشه در آن بارز است. از فصاحت الفاظ و استواری بیان برخوردار است و در عین حال زبان او روان و روشن و ساده است. در میان اشعار او اثری از هجو و استهزاء دیده نمی شود. اشعار همایی دارای مضامین اخلاقی، عرفانی و معارف والای انسانی می باشد که به حق می توان شعر همایی را شعر متعهد نامید. استاد جلال الدین همایی درباره انتخاب تخلّص شعری خود می گوید: «رسم پیشینگان بر این بود که تخلّص شاعر مبتدی را استادان پیش قدم معیّن می کردند. من از حدود چهارده سالگی که به مقتضای طبع موزون سخنی می بافتم، به منتخب حدیقه سنایی که هزار و یک بیت است، علاقه شدید داشتم و آن را از بر کرده بودم. عمّ بزرگوارم میرزا محمّد «سها» که پیشوای شعرای اصفهان بود و در این فن سمت استادی بر من داشت، فرمود که به تناسب سنایی تخلّص «سنا» اختیار کنم. من نیز به احترام گفته او این تخلّص را تا امروز تغییر نداده ام. فقط گاهی با کلمه همایی تخلص کرده ام».
درگذشت جلال الدین همایی
استاد 45 سال به طور رسمی درس داد و بالاخره در سال 1345 از دانشگاه بازنشسته شد. مینودخت همایی درباره زمان فوت پدرش می گوید: شنبه شب، ششم ماه رمضان 1400 هجری قمری، در حالی که خواهر بزرگم کنارش بود و قصیده ای از همای شیرازی در مدح مولا علی علیه السلام می خواند، ساعت 9 شب دیده از جهان فرو بست. همه چیز به پایان رسید و دفتر زندگی مردی خستگی ناپذیر با دنیایی علم و دانش بسته شد. هنوز ساعت اتاق از صدا نیفتاده و دور گردون، شب را به روز نیاورده بود که جسم پدر سرد شد. صبحگاهان پس از انجام مراسم تغسیل در منزل، هنگام اذان ظهر بود که شاگردان ایشان بر پیکر استاد خود نماز گزاردند و بعد از ظهر روز یکشنبه، همراه جسد ایشان که در جعبه مخصوصی گذاشته شده و به زیبایی بر روی آن نوشته شده بود «پیکر علامه فقید استاد جلال الدین همایی» از تهران به اصفهان زادگاه اصلی ایشان سفر کردیم و در تکیه لسان الارض در حالی که هنوز آفتاب غروب نکرده بود، به خاک سپرده شد. استاد همایی در طول حیات پر برکتشان بیش از صدها کتاب، مقاله و شرح و تفسیر در مباحث مختلف ادبی و علمی از خود به جای گذاشت.
آخرین شعر استاد جلال الدین همایی
آخرین شعر استاد همایی «پایان شب سخن سرایی» نام دارد که در ضمن آن وصف حال خودش را در روزهای پایانی زندگی توصیف می کند، آنگاه به فرزندان و نوادگانش اندرزهایی می دهد. این شعر که در قالب مثنوی و در هفتاد بیت سروده شده است، به وصیتنامه منظوم استاد همایی معروف است. در بخشی از آن فرزندانش را به بردباری در ماتمش فرا می خواند و می گوید:
از من به بهشت دور باشید/ گر چهره به ماتمم خراشید
12168/135/10
کانال اطلاع رسانی: https://telegram.me/imnanews
نظر شما