به گزارش ایمنا، برای برگزاری این آیین از سالها پیش برای هر طایفه در روستا وظیفهای مشخص شده است. این روستا زمانی «گورتان» بوده و حالا به قورتان، مرکز دهستان گاوخونی، روستایی کوچک و کهن تغییر نام داده است که زایندهرود از میانش میگذرد و یکی از معدود قلعههای خشت و گلی مسکونی جهان را در خود دارد.
هر سال یک طایفه نخل را آماده میکند تا طایفههای دیگر پایههای آن را بالا ببرند. علمدارها آماده میشوند و دسته سادات که شالهای سبز به گردن دارند، برای خواندن «دم»ها، پیشاپیش دسته دیگر به راه میافتند. مردان دسته عام پشت سر دسته سادات حرکت کرده و پس از خواندن ذکر و نوای سادات، آن را تکرار میکنند. پس از آن، با اشاره دسته سادات به خاک میافتند، روی دو زانو مینشینند و از کاههایی که از قبل در مسیر حرکت، بر روی زمین و در کوچه پاشیده شده بر سر خود میریزند. عزاداران چند ساعتی مانده به غروب آفتاب به قلعه تاریخی قورتان میروند در آنجا عزاداری کرده و پس از آن به حسینیه روستا بازمیگردند.
از زار تا زارخاک
صدای سنج و طبل میان صدای ذکر و زاری گم میشود. «زارخاک» را میتوان یکی از محزونترین آئینهای تاسوعایی مردم ایران دانست. طنین صدای مردان دسته سادات که با ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود» آغازگر مراسم هستند، در گوشمیپیچد. صدایی که میخوانند: «این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود».
نخل گردانها، نخل را میان جمعیت میگردانند. علمها بالا میروند و صدای سنج و طبل، قلعه دیلمی را دربر میگیرد. مردان دسته عامها با اشاره دسته سادات به خاک میافتند، روی دو زانو مینشینند، ذکر میگویند و حمایتشان را از امام حسین(ع) و خاندان او اعلام میکنند. همکاری طایفههای مختلف روستا برای برگزاری این آئین و طنین محزون و محکم مردان روستا که هم صدا با هم ذکرهای مختلفشان را به صورت سوال و جواب، فریاد میزنند همه از یک چیز حکایت میکند، «زار خاک» یک آئین گروهی و نوایی است.
مسیر دستهها مهیا شده. نخل و علمها آمادهاند. مردم کمکم جمع میشوند. دسته سادات که میرسند، مراسم آغاز میشود. طنین ذکر «امام محمد(ص) است و علی(ع)، لعن بر قاتلان امام حسین(ع)»، ذکر آغازین دسته سادات که در کوچههای خاکی میپیچد، نوبت دسته عامهاست. شالهای رنگی به گردن دارند و پشت سر دسته اول حرکت میکنند. حالا آنها هستند که ذکر آغازینشان: «رحمت خدا بر موالیان امام حسین» را همصدا، فریاد میزنند. دستهها راه میافتند. علمها بالا میروند و «زار» میان کوچههای کاهگلی جاری میشود. صداهای محزون اما محکم و استوار مردان سادات با ذکر: «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود، این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» تمام فضای باستانی قلعه دیلمی را درمینوردد.
نخل که گاهوارهای است، به نشانه تابوت امام سوم شیعیان، روی دوش مردانی از طایفه های روستا، پیشاپیش دستهها به حرکت درمیآید.: «هر پایه مربوط به یک طایفه زیر نخل هر چند دقیقه یک بار جایشان را عوض میکنند تا مردان دیگر طایفه هم بتوانند زیر نخل بروند و حاجت بگیرند. میگویند در طول مراسم بین یک تا سه نفر برای هر پایه جایشان را عوض میکنند و کسی که برای اولین بار میخواهد زیر نخل برود، گز میآورد، به بقیه تعارف میکند و به نوعی، اجازه میگیرد.
علمها با پارچههایی که مردم به نیت برآورده شدن حاجاتشان به آنها وصل کردهاند، روی دستان مردانی از طایفه رحمانیها بلند میشوند. ذکر دسته عام که تمام میشود، دسته سادات به منزل دوم رسیدهاند و ذکر دیگری میخوانند؛ «ای مؤمنان عشور(عاشورا) است، آفاق پُر ز شور است، از بهر آل حیدر، جانها ز تن نفور است». هر دو منزل، یک ذکر دارد و در مجموع، دسته سادات 6 ذکر میخوانند برای 12 منزل. مردم بر سر و سینه میزنند و صدای «یا حسین، شاه حسین» کوچهها را پر میکند. صدای سنج و دهل، صدای مویه زنان و هوای سرد پاییزی، این عصر تاسوعایی است که 14 قرن بعد، ردپای حزن ابدی عاشورا را هم در خود دارد.
زار با ذکرهای سادات و پاسخهای دسته عامها، در کوچه پیچ درپیچ داخل قلعه باستانی، میگردد و بعد به حسینیه میرسد. این مراسمی است که از ابتدای محرم هر روز برگزار میشده. زار هشتم، اوج مراسم زار است، اما روز نهم، روز «زار خاک» است. زار که تمام میشود، کودکان میآیند. آرام مسیر را جارو میزنند. سنگهای درشت و خردهریزها را از سر راه برمیدارند و کاه ریزان میروند تا حسینیه. راه زدوده میشود تا مردان عزادار قورتان با پاهای برهنه، ذکرگویان راه بروند، به سجده بیفتند و حزنی را فریاد کنند که از پس 14 قرن هنوز زنده است.
مردان دسته سادات و دسته عامها، کفش از پای و کلاه از سر برمیدارند و با سر و پای برهنه، از حسینیه خارج میشوند و مسیر را از سر میگیرند. این بار، دسته سادات که ذکرشان را میگویند، دسته عامها در دو صف رو به روی هم، به خاک میافتند. بعد به حالت تشهد مینشینند، خاک و کاه به سر و رویشان میریزند، روی پاهایشان میزنند و یکصدا با هم ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود، این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» را میخوانند. صدای سادات هم توی گوشهایمان میپیچد، «یا حسین، شاه حسین» را زمزمه میکنند.
خانه آخر مراسم، حسینیه است. دیگر هوا تاریک شده. نخل وارد میشود و بعد دسته سادات و بعد عامها ذکرگویان و دایرهوار تمام فضای حسینیه را پر میکنند. مردان قورتانی در میانه حسینه همصدا ذکر میخوانند. سادات فریاد میزنند: «ای در مدینه مصطفی گوید حسین» و دسته دوم پاسخ میدهند: « ای میکند یاران وداع امشب حسین» ذکرها و سوال و جوابهای دو دسته ادامه دارد. حالا در عصر تاسوعا، مردمان قورتان بعد از «زار خاک» به «شام وداع» رسیدهاند.
چراغها خاموش میشوند و نور شمعها، فضای حسینیه را روشن میکند. دستهها، دور آتشگاه وسط حسینیه چرخ میزنند. سادات میخوانند: «ای در نجف شیر خدا گوید حسین، ای در سما عرش عُلا گوید حسین، ای مادرش خیرالنساء گوید حسین». هر مصرع با ذکر دسته عامها که از وداع حسین (ع) یاد میکنند، پاسخ داده میشوند.
سوگواری قورتانیهای با دعاهایی در طلب افتخار پیروی از امام حسین و یارانش و طنین «آمین»هایی که در حسینیه میپیچید، تمام میشود. اما با هم بودن این جمعیت چند صد نفره، هنوز ادامه دارد؛ نماز جماعت و بعد غذای نذری. هر روز از دهه محرم، طایفهای بانی شام نذری میشوند. غروب تاسوعا هم تمام میشود و مراسم زار، حرکت ذولجناح، اسب سفید، به همراه دستههای سینهزنی و زنجیرزنی و تعزیه ظهر عاشورا همه در ظهر و عصر عاشورا در میان کوچههای خاکی قلعه باستانی قورتان برگزار خواهند شد.
روستای تاریخی قورتان در 45 کیلومتری تالاب گاوخونی، 120 کیلومتری شرق اصفهان و 12 کیلومتری ورزنه واقع شده است.
12168/135
هر سال یک طایفه نخل را آماده میکند تا طایفههای دیگر پایههای آن را بالا ببرند. علمدارها آماده میشوند و دسته سادات که شالهای سبز به گردن دارند، برای خواندن «دم»ها، پیشاپیش دسته دیگر به راه میافتند. مردان دسته عام پشت سر دسته سادات حرکت کرده و پس از خواندن ذکر و نوای سادات، آن را تکرار میکنند. پس از آن، با اشاره دسته سادات به خاک میافتند، روی دو زانو مینشینند و از کاههایی که از قبل در مسیر حرکت، بر روی زمین و در کوچه پاشیده شده بر سر خود میریزند. عزاداران چند ساعتی مانده به غروب آفتاب به قلعه تاریخی قورتان میروند در آنجا عزاداری کرده و پس از آن به حسینیه روستا بازمیگردند.
از زار تا زارخاک
صدای سنج و طبل میان صدای ذکر و زاری گم میشود. «زارخاک» را میتوان یکی از محزونترین آئینهای تاسوعایی مردم ایران دانست. طنین صدای مردان دسته سادات که با ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود» آغازگر مراسم هستند، در گوشمیپیچد. صدایی که میخوانند: «این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود».
نخل گردانها، نخل را میان جمعیت میگردانند. علمها بالا میروند و صدای سنج و طبل، قلعه دیلمی را دربر میگیرد. مردان دسته عامها با اشاره دسته سادات به خاک میافتند، روی دو زانو مینشینند، ذکر میگویند و حمایتشان را از امام حسین(ع) و خاندان او اعلام میکنند. همکاری طایفههای مختلف روستا برای برگزاری این آئین و طنین محزون و محکم مردان روستا که هم صدا با هم ذکرهای مختلفشان را به صورت سوال و جواب، فریاد میزنند همه از یک چیز حکایت میکند، «زار خاک» یک آئین گروهی و نوایی است.
مسیر دستهها مهیا شده. نخل و علمها آمادهاند. مردم کمکم جمع میشوند. دسته سادات که میرسند، مراسم آغاز میشود. طنین ذکر «امام محمد(ص) است و علی(ع)، لعن بر قاتلان امام حسین(ع)»، ذکر آغازین دسته سادات که در کوچههای خاکی میپیچد، نوبت دسته عامهاست. شالهای رنگی به گردن دارند و پشت سر دسته اول حرکت میکنند. حالا آنها هستند که ذکر آغازینشان: «رحمت خدا بر موالیان امام حسین» را همصدا، فریاد میزنند. دستهها راه میافتند. علمها بالا میروند و «زار» میان کوچههای کاهگلی جاری میشود. صداهای محزون اما محکم و استوار مردان سادات با ذکر: «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود، این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» تمام فضای باستانی قلعه دیلمی را درمینوردد.
نخل که گاهوارهای است، به نشانه تابوت امام سوم شیعیان، روی دوش مردانی از طایفه های روستا، پیشاپیش دستهها به حرکت درمیآید.: «هر پایه مربوط به یک طایفه زیر نخل هر چند دقیقه یک بار جایشان را عوض میکنند تا مردان دیگر طایفه هم بتوانند زیر نخل بروند و حاجت بگیرند. میگویند در طول مراسم بین یک تا سه نفر برای هر پایه جایشان را عوض میکنند و کسی که برای اولین بار میخواهد زیر نخل برود، گز میآورد، به بقیه تعارف میکند و به نوعی، اجازه میگیرد.
علمها با پارچههایی که مردم به نیت برآورده شدن حاجاتشان به آنها وصل کردهاند، روی دستان مردانی از طایفه رحمانیها بلند میشوند. ذکر دسته عام که تمام میشود، دسته سادات به منزل دوم رسیدهاند و ذکر دیگری میخوانند؛ «ای مؤمنان عشور(عاشورا) است، آفاق پُر ز شور است، از بهر آل حیدر، جانها ز تن نفور است». هر دو منزل، یک ذکر دارد و در مجموع، دسته سادات 6 ذکر میخوانند برای 12 منزل. مردم بر سر و سینه میزنند و صدای «یا حسین، شاه حسین» کوچهها را پر میکند. صدای سنج و دهل، صدای مویه زنان و هوای سرد پاییزی، این عصر تاسوعایی است که 14 قرن بعد، ردپای حزن ابدی عاشورا را هم در خود دارد.
زار با ذکرهای سادات و پاسخهای دسته عامها، در کوچه پیچ درپیچ داخل قلعه باستانی، میگردد و بعد به حسینیه میرسد. این مراسمی است که از ابتدای محرم هر روز برگزار میشده. زار هشتم، اوج مراسم زار است، اما روز نهم، روز «زار خاک» است. زار که تمام میشود، کودکان میآیند. آرام مسیر را جارو میزنند. سنگهای درشت و خردهریزها را از سر راه برمیدارند و کاه ریزان میروند تا حسینیه. راه زدوده میشود تا مردان عزادار قورتان با پاهای برهنه، ذکرگویان راه بروند، به سجده بیفتند و حزنی را فریاد کنند که از پس 14 قرن هنوز زنده است.
مردان دسته سادات و دسته عامها، کفش از پای و کلاه از سر برمیدارند و با سر و پای برهنه، از حسینیه خارج میشوند و مسیر را از سر میگیرند. این بار، دسته سادات که ذکرشان را میگویند، دسته عامها در دو صف رو به روی هم، به خاک میافتند. بعد به حالت تشهد مینشینند، خاک و کاه به سر و رویشان میریزند، روی پاهایشان میزنند و یکصدا با هم ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود، این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» را میخوانند. صدای سادات هم توی گوشهایمان میپیچد، «یا حسین، شاه حسین» را زمزمه میکنند.
خانه آخر مراسم، حسینیه است. دیگر هوا تاریک شده. نخل وارد میشود و بعد دسته سادات و بعد عامها ذکرگویان و دایرهوار تمام فضای حسینیه را پر میکنند. مردان قورتانی در میانه حسینه همصدا ذکر میخوانند. سادات فریاد میزنند: «ای در مدینه مصطفی گوید حسین» و دسته دوم پاسخ میدهند: « ای میکند یاران وداع امشب حسین» ذکرها و سوال و جوابهای دو دسته ادامه دارد. حالا در عصر تاسوعا، مردمان قورتان بعد از «زار خاک» به «شام وداع» رسیدهاند.
چراغها خاموش میشوند و نور شمعها، فضای حسینیه را روشن میکند. دستهها، دور آتشگاه وسط حسینیه چرخ میزنند. سادات میخوانند: «ای در نجف شیر خدا گوید حسین، ای در سما عرش عُلا گوید حسین، ای مادرش خیرالنساء گوید حسین». هر مصرع با ذکر دسته عامها که از وداع حسین (ع) یاد میکنند، پاسخ داده میشوند.
سوگواری قورتانیهای با دعاهایی در طلب افتخار پیروی از امام حسین و یارانش و طنین «آمین»هایی که در حسینیه میپیچید، تمام میشود. اما با هم بودن این جمعیت چند صد نفره، هنوز ادامه دارد؛ نماز جماعت و بعد غذای نذری. هر روز از دهه محرم، طایفهای بانی شام نذری میشوند. غروب تاسوعا هم تمام میشود و مراسم زار، حرکت ذولجناح، اسب سفید، به همراه دستههای سینهزنی و زنجیرزنی و تعزیه ظهر عاشورا همه در ظهر و عصر عاشورا در میان کوچههای خاکی قلعه باستانی قورتان برگزار خواهند شد.
روستای تاریخی قورتان در 45 کیلومتری تالاب گاوخونی، 120 کیلومتری شرق اصفهان و 12 کیلومتری ورزنه واقع شده است.
12168/135
نظر شما