ميرفندرسكي نابغه ناشناخته صنعت

اگر شما امروز بخواهید میرفندرسکی را به دنیا معرفی کنید با کدام کتاب و نوشته او و با کدام مبنای علمی و نظر علمی واضح و روشن، او را معرفی خواهید کرد؟ شاید هم هیچ کس در دنیا میرفندرسکی را نشناسد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران شهر،حکیم امیر ابو القاسم استرآبادی فندرسکی از حکمای دوران صفویه است که به«میر فندرسکی»شهرت دارد.وی از اکابر حکما و عرفای امامیه است که در حکمت طبیعی و الهی و ریاضی و همه علوم عقلی تبحّر تمام داشته و از استادان به نام مکتب اصفهان به شمار می رود.
میرفندرسکی در روزگار حکومت شاه عباس اول و شاه صفی می زیسته و به دلیل جامعیتی که در دانش های گوناگونی هم چون حکمت الهی، علوم ریاضی و همه علوم عقلی و هم چنین به دلیل این که در عرفان نیز مراتب والایی را طی کرده بود ،در دربار ايران از تكريم و احترام فوق‌العاده‌اي برخودار بود .

مولوی محمد مظفر حسین صبا در باره او چنين مي گويد:
"میرفندرسکی در علم حکمت و تسخیر و جفر و کیمیا و خوارق عادات ید طولایی داشت. گویند تمام بدنش اکسیر بود. هر فلزی که مماس بدنش می شد طلا می گردید. قبرش در تخت فولاد است. شاه عباس ماضی گرد قبرش سرب گداخته انباشته تا احدی نقب نزند استخوانش بیرون نبرد."
اکبر هادی در تبیین شخصیت میر نگاشته است:
"در عالم ریاضت جد و جهد بلیغ داشته، اکثر اوقات برای تکمیل ریاضات به هندوستان سفر کرده و از علوم جفر و حالات جوکی کاملا برخوردار گشته، جزو مرتاضان هندی می شده تا کاملا خصوصیات ایشان را درک کند. در عالم عرفان و مسلک زهاد مراحل عالی طی نموده است."
دهخدا وی را اینگونه می‏ستاید: "فندرسکی از حکما و عرفای عصر شاه عباس کبیر صفوی است و کنیت او نام اوست جامع معقول و منقول و فروع و اصول بود و با وجود فضل و کمال اغلب اوقات مجالس و مؤانس فقرا و اهل حال بود و از معاشرت صاحبان جاه و جلال احتراز می‏فرمود، و بیشتر لباس فرومایه و پشمینه می‏پوشید و همه گونه مردم با وی معاشرت و مصاحبت داشت."
مقام معظم رهبری: اگر شما امروز بخواهید میرفندرسکی را به دنیا معرفی کنید با کدام کتاب و نوشته او و با کدام مبنای علمی و نظر علمی واضح و روشن، او را معرفی خواهید کرد؟ شاید هم هیچ کس در دنیا میرفندرسکی را نشناسد.
البته من خودم از بچگی به مناسبت داستانی که در "خزاین" نراقی خوانده بودم مرید میرفندرسکی ام و ارادتی به آن مرحوم دارم.
هیچ عیبی هم نمی بینم که برای میرفندرسکی جداگانه کار شود. بالاخره در این زمینه هر کار بتوانید بکنید، خدا ان شاءالله به شما جزای خیر خواهد داد.
راجع به میرفندرسکی نکته ای را دیدم که آن جالب است. از میرفندرسکی اثر زیادی باقی نمانده . ایشان رساله ای دارد با نام "رساله صناعیه" که مرحوم آقا جلال آشتیانی چند سال قبل همه اش را چاپ کرده. یک نکته این رساله این است که ایشان مردم را به صنعت، به معنای عام، تشویق می کند. البته ایشان پیغمبری را هم یک صنعت می داند. اما به خصوص فنون کار صنعتی را هم ذکر می کند مثل صنعت آهن. می گوید صنعت واجب است و ما باید این کارها را بکنیم. مرحوم میرفندرسکی در سال 1050 فوت کرده و لابد این ها را مثلاً در سال 1020 نوشته، یعنی اوج شوکت صفویه. در آن زمان یک عالم دین متوجه رفتن به سمت صنعت بوده است. اگر واقعاً آن وقت سلاطین جائر و جابر و حقیقتاً نفهم می توانستند این فکر را دنبال کنند و کشور در مسیر صنعتی گام بر میداشت ببینید چه اتفاقی در جامعه تاریخ ما می افتاد؟
از زمان حیات حکیم ابوالقاسم میرفندرسکی تا زمان به قتل رسیدن امیر کبیر حدود دو قرن میگذرد و در این مدت تحولات مهمی در کشور رخ داده است؛ اما آنچه اهميت دارد ، مساله توجه به صنعت است  که بعدها «تکنولوژی» یا فن‌آوری نامیده شده‌است.
حکیم میرفندرسکی رساله‌ای به فارسی به نگارش درآورده با نام «صناعیه» که به نام و عنوان «حقایق الصنایع» نیز شهرت دارد. میرفندرسکی در این رساله مطالب علمی و فلسفی دقیق را با زبانی روشن و فصیح آمیخته با آیات، احادیث و اقوال بزرگان و حکما بیان داشته‌است. آنچه در این رساله برای ما اهمیت دارد و فارغ از مسائل دینی، این است که گویی میرفندرسکی با زبانی فلسفی می‌خواست صنایع را مورد توجه قرار دهد و بگوید که صنعت برای خودش چارچوب و قاعده‌ای دارد.
  صنایع و هنرها از جهات مختلف نظری و عملی مرتبط یا متکی به حکمت اسلامی هستند. در رساله صناعیه صنعت در معنای عام آن به معنای مطلق پیشه و کار است اما نه به معنای امروز آن. معمولاً تفسیر جدید کار کردن را حاصل انقلاب فرهنگی می‌دانند که سبب کسالت می‌شود و به همین دلیل است که اوقات فراغت اهمیت می‌یابند. میرفندرسکی اما اهمیت معنوی کار را هم از حکمت اسلامی و هم از حکمت هندو آموخته است که در این نگاه کار به معنای سلوک معنوی نیز هست.
انتهاي پيام /
41/12/17
 
کد خبر 237747

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.