به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دیپلماسی تعاملی همزمان با مذاکرات هسته ای» نوشت: «در حالی که موضوع هستهای ایران دوباره به تیتر اول رسانههای جهانی بازگشته، دولت مسعود پزشکیان استراتژی متفاوتی از گذشته را در پیش گرفته است؛ رویکردی چندلایه و چندجانبه که نهتنها آمریکا، بلکه تمام بازیگران اصلی و فرعی توافق هستهای را در بر میگیرد.
در میانه فضای مبهم مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن که با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت ابعاد تازهای پیدا کرده است، تهران به جای تمرکز صرف بر میز مذاکره با آمریکا سعی دارد به شکل هوشمندانهای دیپلماسی چندجانبهای را با قدرتهای جهانی و منطقهای در پیش بگیرد. در همین راستا ایران کانال مذاکره خود با عمان را که در گذشته نیز بستر گفتوگوهای مهمی با غرب بوده، مجدداً فعال کرده و همزمان، گفتوگوهای چندمرحلهای با سه کشور اروپایی عضو برجام را در دست پیگیری قرار داده است؛ کشورهایی که بیش از هر زمان دیگر درگیر منازعه اوکراین هستند و با چالشهایی پیچیده در روابط خود با ترامپ روبهرو شدهاند.
این در حالی است که تروئیکای اروپایی نگران آن است که در فضای تازه گفتوگوهای ایران و آمریکا به حاشیه رانده شود. بنابراین این سه کشور میکوشند با نیم نگاهی به برخی اهرمها، موقعیت خود را در لحظات حساس مذاکرات تثبیت کنند. این چنین است که ایران سعی دارد موضع این کشورها را از رهاورد تداوم بخشیدن به مذاکرات ژنو، از تقابل به تفاهم تغییر دهد. در حالی که منطقه و جهان در حال عبور از یکی از پرتنشترین ادوار ژئوپلیتیک خود است، این راهبرد چندجانبه میتواند نشانهای باشد از اهتمام سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به رویکرد تعاملمحور و توجه به قطبهای مختلف مؤثر. اما راهبرد ایران به همین جا ختم نمیشود. تهران با ایجاد کانال سه جانبه دیپلماتیک با مسکو و پکن و همچنین مطلع کردن پایتختهای عربی درباره روند مذاکرات «مسقط» زیر سایه تقویت پیوندهای دیپلماتیک، ایجاد نوعی توازن راهبردی و اعتمادسازی و کاهش نگاه تکمحور را جستوجو میکند.
در چنین فضایی است که مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، مذاکرات هستهای پیش از توافق برجام را یادآوری میکند. با این تفاوت که این بار، عربستان دیگر در جایگاه معترض یا نگران ظاهر نمیشود. برعکس، اولین کشور عربی است که از مذاکرات غیر مستقیم تهران و واشنگتن استقبال کرده است. این در حالی است که در روزگاری نه چندان دور، هر نشستی میان ایران و ایالات متحده آمریکا، نگرانی به پایتختهای عربی میداد.
صداهایی از ریاض تا ابوظبی، نسبت به هرگونه توافق با تهران هشدار میدادند و حتی در نهان و آشکار، کارشکنی میکردند. اما حالا، در سال ۲۰۲۵، با خاورمیانهای جدید روبهرو هستیم. از جنگ خونین غزه تا افول قدرت هژمونیک غرب، شرایط را به سمتی برده که صلح، نه انتخابی نمایشی که ضرورتی حیاتی برای کشورهای عربی شده است. واقعیت آن است که جهان عرب، دیگر آن خاورمیانه دهه ۲۰۱۰ نیست. چرخش راهبردی از تقابل به تعامل، نشانهای از بلوغ سیاسی و ضرورتهای ژئوپلیتیک جدید است. شاید زمان آن رسیده باشد که همه بازیگران منطقه به یک فهم مشترک برسند: امنیت، پیششرط توسعه است و صلح، تنها راه رسیدن به آن.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ترامپ با صدای بلند فکر میکند!» نوشت: «در اولین دور مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا که روز شنبه در عمان برگزار شد، «استیو ویتکاف» فرستاده ترامپ تنها پیشنهادی که به عنوان موضوع مذاکرات مطرح کرد، اطمینان از غیرتسلیحاتی بودن برنامه هستهای ایران و اینکه در پی تولید بمب اتمی نیستیم. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بنا بر فتوای واجبالاطاعه رهبر معظم انقلاب تولید سلاح هستهای را مجاز نمیداند وگرنه، باز هم به قول حضرت آقا در دیدار رمضانی دانشجویان با ایشان: «ما اگر میخواستیم سلاح هستهای درست کنیم، آمریکا نمیتوانست جلوی ما را بگیرد». دشمن نیز به وضوح از این واقعیت با خبر است ولی به اعتراف «جورج فریدمن» مدیرکل «آژانس اطلاعات و مراقبت راهبردی آمریکا» و مشاور ارتش و دولت آمریکا در حوزه دفاع و امنیت ملی: «مشکل آمریکا با ایران مسئله هستهای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال تخاصم و دشمنی با آمریکا میتوان بزرگترین قدرت نظامی و تکنولوژیک منطقه بود. این برای آمریکا الگوی قابل قبولی نیست»!
دیدگاه مطرح شده از سوی استیو ویتکاف در مذاکرات شنبه عمان، با توجه به رجزخوانی رؤسای جمهور آمریکا و مخصوصاً تهدیدهای ترامپ و لافهای گزاف او که «همه گزینهها روی میز است»! غیرمنتظره به نظر میرسید! آیا ترامپ از بهانهجوییهای پیشین و کینهتوزیهای چند دهه گذشته علیه ایران اسلامی دست برداشته است؟! این نیز، نمیتوانست قابل قبول باشد. اظهارات استیو ویتکاف بعد از پایان دور اول مذاکرات غیرمستقیم در عمان، نشان داد که پیشنهاد قبلی او در دور اول، ارزشی بیشتر از یک ترفند پلشت سیاسی نداشته است و آمریکا برخلاف نقابی که روز شنبه بر چهره کشیده بود، کماکان روی پله باجخواهی! ایستاده است.
دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام با ایشان درباره مذاکرات اخیر فرمودند: «به این گفتوگوها هم نه به صورت افراطی خوشبین باشیم، نه به صورت افراطی بدبین باشیم؛ این هم بالاخره یک کاری است، یک حرکتی است، تصمیمگیری شده، دارد اجرا میشود و در این قدمهای اول هم خوب حرکت شده، خوب اجرا شده، بعد از این هم بایستی کاملاً با دقت دنبال بشود.» حضرت آقا در ادامه تاکید کردند که: «خطوط قرمز مشخص است؛ برای طرف مقابل هم مشخص است، برای ما هم مشخص است» و افزودند: «مذاکرات به شکل خوب دنبال بشود. ممکن است به نتیجه برسد، ممکن است نرسد؛ نه خیلی خوشبینیم، نه خیلی بدبینیم. البته به طرف مقابل خیلی بدبینیم، طرف مقابل را قبول نداریم، میشناسیم طرف مقابل را».
آقای دکتر عراقچی، پیش از این و در آستانه برگزاری مذاکرات غیرمستقیم تاکید کرده بود که: «این یک فرصت و نیز یک آزمون است، توپ در زمین آمریکا است» و توضیح داده بود که: «در این مذاکره غیرمستقیم، ادعاهای آمریکا در مورد مذاکره، مورد راستیآزمایی قرار میگیرد، اگر آمریکاییها برخلاف همیشه، این دفعه صادقانه به وعدههای خود پایبند باشند، جمهوری اسلامی برای ادامه و چگونگی مذاکرات تصمیم جدید خواهد گرفت.»
اظهارات اخیر استیو ویتکاف، کمترین تردیدی باقی نگذاشت که آمریکا خطوط قرمز را رعایت نکرده و از اولین آزمون برای «راستیآزمایی ادعاها» رفوزه شده است. ترامپ و فرستادهاش به عمان اگرچه تلاش میکردند که انتظارات باجخواهانه خود از مذاکرات را پنهان کنند ولی در همان حال نشانههایی میفرستادند که از درون پلیدشان خبر میداد. به بیان دیگر، «ترامپ با صدای بلند فکر میکرد»! و آن صدا در اینسو ناشناخته نبود و آنچه بسیاری در آینه نمیدیدند و یا سیاه و سفید میدیدند، رهبر فرزانه ما در خشت خام نیز میدیدند و اینگونه بود که میفرمودند؛ «البته به طرف مقابل خیلی بدبینیم، طرف مقابل را قبول نداریم، میشناسیم طرف مقابل را».
شواهد و اسناد یاد شده به وضوح نشان میدهد که آمریکا از خط قرمزها عبور کرده و برخلاف آنچه ادعا میکرد از مذاکره درباره موضوعاتی سخن میگوید که بارها اعلام کردهایم به هیچوجه قابل مذاکره نیستند. به بیان دیگر و دقیقتر، زمینهسازی برای خلع سلاح ایران اسلامی و شخمزدن سرزمین و مردم این مرز و بوم است!»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «راز مخالفتهای غرب با ایران قوی» نوشت: «یکی از دلایل خصومت همیشگی و تغییرناپذیر آمریکا و استکبار جهانی با ایران، سیر پیشرفت و توسعه آن در زمینههای علوم و فناوری، پزشکی، صنایع و نهایتاً جایابی ایران در عرصه جهانی است. آنها اینکه کشوری مستقل، تحت دستورها و سیاستهایشان حرکت نکند و برنامه آنها برای پیشوایی در علوم و کانون قدرت را زیر سوال ببرد، برنمیتابند و مهار آن را اولویت سیاستهای خود قرار میدهند.
بعد از انقلاب اسلامی حرکت ایران به سمت افزایش استقلال سیاسی، اقتصادی و کاهش وابستگی به غرب برای دشمنان مخاطرهآمیز شده است و منافع آنها را تهدید میکند، به این دلیل اکنون کشورمان مورد تهاجم سیاسی و تهدیدات پیدا و پنهان مستمر آمریکا و سایر شرکای آن در جهان شده است. ایران در حال حاضر همزمان با شرایط متأثر از گذر نظم جهان به سمت چندقطبی و تحولات پسااکتبر و همچنین روند پیشرفت داخلی در پیچی سرنوشتساز قرار گرفته است. تشدید فشارهای غرب هم برای تغییر جهت دادن به این روال ایجاد شده و منحرف کردن کشور از مسیر پیشرفت است. در همین راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین سخنان خود مکرراً تأکید داشتند که دشمن از پیشرفتهای جمهوری اسلامی کلافه و عصبی است و تشریح کردند: «خیلی از این جنجالهایی که شما میشنوید در رسانههای دشمنان پخش میشود از روی کلافگی است، چارهای ندارند. یک چیزهایی را هم ادعا میکنند که واقعیت ندارد. آرزوهای خودشان را به شکل واقعیت، به شکل خبر مطرح میکنند در حالی که واقع قضیه غیر از این است.»
نخست آنکه موفقیت ژئوپلتیک ایران در خاورمیانه -که همواره کانون استراتژیهای سلطهجویانه غرب بوده- سبب شد این کشور در تقابلی همهجانبه با قدرتهای استکباری قرار گیرد و نظم سنتی استعماری را در منطقه درهم شکند. دوم آنکه وابستگی پیشین کشورمان به غرب، این کشور را به عرصهای برای بهرهکشی و غارت منابع حیاتی مالی و راهبردی تبدیل کرده بود، اما پس از انقلاب، غرب یکباره از این امتیازات محروم شد و ایران مسیر استقلال و خوداتکایی را در پیش گرفت.
دیگر خطری که استکبار با آن مواجه شد، تمایل کشورهایی بود که تحت سیاستهای استعماری غرب به ستوه آمده و خواستار استقلال و خودمختاری بودند تا از الگوی مبارزاتی ایران الگوبرداری کنند. کشوری که با وجود تحریمهای حداکثری توانسته است در زمینههای مختلف علوم و فنون مدرن پیشرفت و دانشهای استراتژیک و حتی انحصاری را بومیسازی کند، میتواند مدل قابل تعریفی برای سایر رقبا و مخالفان امپریالیسم غربی باشد.
مورد دیگر که موقعیت غرب را به خطر انداخت، توسعه و خودکفایی ایران و در نهایت شکستهشدن انحصار غرب در حوزههای مهم علم، اندیشه و حکومت بهرغم فشارها، تحریمها و فتنهگریها بود که تهدید جدی برای موقعیت سیاسی غرب در جهان محسوب میشود. اکنون ایران در برخی صنایع و رشتهها خود را همپای اولینهای جهان کرده است، بنابراین میتواند مرکزیت این علوم را از غرب به خود اختصاص دهد و منبع اصلی صدور آنها به کشورهای دیگر باشد. این موضوع در حالی که غرب در تکاپوی منزوی کردن ایران در عرصه جهانی است، سبب وابستگی سیاسی بسیاری از کشورها به ایران و ارتقای جایگاه کشور در معادلات و مناسبات جهان خواهد شد.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «شلیک ترس به قلب صهیونیسم» را برگزید و نوشت: «بامداد ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ بزرگترین عملیات پهپادی و موشکی تاریخ با شلیک بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک بالستیک و کروز از مبدا ایران به سرزمینهای اشغالی رقم خورد. تاریخ جنگهای مدرن جهان تا به آن لحظه چنین عملیاتی را به خود ندیده بود. چه از حیث تعداد پرتابهها و چه از لحاظ هماهنگی و برنامهریزی، «وعده صادق ۱» از جهات مختلف منحصربهفرد بود.
ایران با انجام عملیات «وعده صادق ۱» نشان داد قرار است نظم دیگری در خاورمیانه شکل بگیرد و صبر استراتژیک جای خود را به اقدام قاطع و متقابل داده است. روز گذشته سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین سالگرد این عملیات تاریخی در جمع خبرنگاران و اصحاب رسانه، از ۳ تصویری سخن گفت که ایران با انجام عملیات «وعده صادق ۱» آن را در اذهان دشمنانش حک کرد.
سردار علیمحمد نائینی گفت: «این عملیات همزمان ۳ تصویر مشخص و مهم یعنی اراده استوار جمهوری اسلامی برای پاسخ قاطع به رژیم تروریستی متعرض به امنیت جمهوری اسلامی ایران، اعتماد و توانمندی نیروهای مسلح برای مقابله با رژیم صهیونی و برنامهریزی و ظهور طرحریزیهای نظامی منحصربهفرد ایران بر اساس رهیافتهای نامتقارن برای مقابله با این رژیم را به نمایش گذاشت.»
نخستین حمله مستقیم ایران به سرزمینهای اشغالی از آخرین ساعات شامگاه ۲۵ فروردین ماه آغاز شد. پهپادهای خانواده شاهد دور نخست حملات را با این پیام آغاز کردند که ایران قصد ندارد در این مرحله از عملیات، جان غیرنظامیان را به خطر بیندازد، لذا پهپادهایی که برای رسیدن به هدف چند ساعت زمان نیاز داشتند، موج اول عملیات را رقم زدند. سپس موج دوم با حملات راکتی و پهپادی حزبالله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق آغاز شد و نهایتاً موج سوم با شلیک موشکهای بالستیک خیبرشکن، عماد و موشکهای کروز پاوه از پایگاههایی در تبریز، کرمانشاه، شیراز، ایلام و اصفهان به سوی اهدافی در سرزمینهای اشغالی انجام شد. این موج که قویتر از ۲ موج دیگر بود، در ساعات اولیه بامداد ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ رخ داد.
«وعده صادق ۱» در کنار نشان دادن قدرت نظامی و مهمتر از آن اراده ایران برای انجام یک عملیات هجومی گسترده در برابر دشمنی چون اسرائیل که پشتیبانی آمریکا، انگلستان، فرانسه و اردن را در دفاع از حریم هوایی خود داشت، یک عملیات کاملاً قانونی و مشروع بود. رژیم صهیونیستی با حمله به کنسولگری ایران در روز ۱۳ فروردین سال گذشته و به شهادت رساندن سردار علی زاهدی و تعدادی از مستشاران کشورمان، به خاک کشورمان تجاوز کرد و باید جواب این تعدی خود را دریافت میکرد.
کشور جعلی اسرائیل در عمر چند دههای خود هیچگاه از پشتیبانی ابرقدرتها فارق نبوده و همین پشتگرمی به قدرتهایی چون آمریکا است که باعث میشود دست خود را در هر جنایتی باز ببیند. با چنین دیدگاهی است که پس از انجام عملیات «وعده صادق ۱»، نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی اعتراف کردند از برآورد واکنش ایران در حمله به کنسولگریاش غافلگیر شدهاند، چرا که هرگز تصور نمیکردند ایران چنین عملیات بزرگی را آن هم مستقیم از خاک خودش طرحریزی و اجرا کند.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «پیچ حساس در گردنه دیپلماسی هستهای» را برگزید و نوشت: «آنطور که کاظم غریبآبادی، معاون وزارت امور خارجه خبر داده، قرار است رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بعدازظهر امروز (چهارشنبه) وارد تهران شود. در روزهایی که مذاکرات حساس میان ایران و ایالات متحده در بستری شکننده جریان دارد، حضور گروسی در ایران به کانون توجهات دیپلماتیک بدل خواهد شد. به هر حال دور نخست این گفتوگوها در عمان برگزار شده و دور دوم آن قرار است شنبه هفته آینده آغاز شود؛ مذاکراتی که میتواند سرنوشت پرونده هستهای ایران را در مسیری تازه قرار دهد. در این میان، اروپا نیز با آمادگی برای فعالسازی مکانیسم ماشه، بهعنوان اهرمی برای فشار بر تهران، این سفر را به رخدادی تعیینکننده در تحولات دیپلماتیک بدل کرده است. افزون بر این، نشست فصلی شورای حکام آژانس که در پیش است، بر اهمیت این سفر افزوده و آن را به نقطه عطفی در تعاملات ایران و آژانس تبدیل کرده است.
سفر گروسی، در این برهه حساس، بیش از یک دیدار فنی، کارکردی سیاسی یافته است. از یک سو، این سفر میتواند تلاشی برای بازسازی اعتماد میان ایران و آژانس باشد؛ نهادی که در سالهای اخیر، تحت تأثیر فشارهای غرب، از جایگاه بیطرفانه خود فاصله گرفته و به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی تبدیل شده است. از سوی دیگر، حضور گروسی در تهران، پیامی آشکار به ایالات متحده و اروپا دارد که «ایران همچنان به تعامل سازنده پایبند است، اما این تعامل، مشروط به حسن نیت متقابل خواهد بود.»
با این حال، سایه تهدید مکانیسم ماشه که اروپا آن را بهعنوان ابزاری برای حفظ نفوذ خود در مذاکرات به کار میگیرد، فضای گفتوگوها را پیچیدهتر کرده است. اروپا که از حاشیهنشینی در مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا ناخشنود است، با این تهدید تلاش میکند نقش خود را در این فرایند پررنگتر کند.
نشست فصلی شورای حکام نیز لایهای دیگر بر این پیچیدگی افزوده است. گزارش گروسی از این سفر، که احتمالاً پیشنویس آن در حال آمادهسازی است، میتواند لحن و جهتگیری این نشست را تعیین کند. اگر گروسی تحت فشار غرب، گزارشی انتقادی ارائه دهد، ممکن است زمینه برای صدور قطعنامهای علیه ایران فراهم شود که این امر، مذاکرات عمان را به مخاطره خواهد انداخت. اما اگر ایران بتواند با همکاری محدود، حسن نیت خود را نشان دهد، این نشست میتواند به فرصتی برای کاهش تنشها تبدیل شود.
در این میان، گروسی ناچار است میان نقش فنی خود بهعنوان ناظر برنامه هستهای ایران و فشارهای سیاسی غرب، توازنی دشوار برقرار کند. موفقیت این سفر، نهتنها به توانایی او در مدیریت این تعارض، بلکه به اراده سیاسی طرفین برای پرهیز از تقابل بستگی دارد. در نهایت، این سفر میتواند یا به کاتالیزوری برای پیشرفت مذاکرات تبدیل شود، یا با گزارشهای تند آژانس، به مانعی جدید بر سر راه دیپلماسی بدل شود. آینده این تحولات، در گرو تصمیمات روزهای آتی و خروجی نشست شورای حکام است که میتواند مسیر دیپلماسی هستهای را به سوی آرامش یا تقابل هدایت کند.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «عقبنشینی از غنیسازی صفر» را برگزید و نوشت: «در شرایطی که حلقه شاهینهای آمریکایی دولت ترامپ در ادعاهایی صحبت از برچیدن برنامه هستهای ایران کردهاند، استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در مذاکرات با ایران در گفتوگویی حق غنیسازی ایران طبق سند برجام را بهصورت ضمنی مورد تأیید قرار داد. ویتکاف در گفتوگو با فاکسنیوز گفت: ایران به غنیسازی بالای ۳.۶۷ درصد نیاز ندارد. اظهاراتی که نشاندهنده عقبنشینی آمریکا از غنیسازی صفر است. طبق برجام ایران میتواند اورانیوم را در سطح ۳.۶۷ درصد غنیسازی کند.
استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در مذاکرات با ایران، در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز گفت: شما نیازی ندارید یک برنامه هستهای غیرنظامی را اجرا کنید که در آن اورانیوم را بیش از ۳.۶۷ درصد غنیسازی کنید؛ بنابراین باید غنیسازی در سطوح ۲۰ و ۶۰ درصد را که اکنون انجام میدهد، کاملاً متوقف کنید.
اظهارات مهم ویتکاف بهسرعت با واکنشها و تحلیلهای رسانهای همراه شد که هسته همه این تحلیلها معطوف به این جمله کلیدی بود: «آمریکا حق غنیسازی ایران در برجام را پذیرفته و از برچیدن برنامه هستهای یا همان مدل لیبی شدن عقبنشینی کرده است.» بر اساس سند برجام که در ژوئن ۲۰۱۵ پس از دو سال مذاکرات فشرده میان ایران و ۱+۵ منعقد شد، دولت اوباما غنیسازی ۳.۶۷ درصد را برای ایران به رسمیت شناخت.
به نوشته والاستریت ژورنال، ایالات متحده آمریکا در جریان مذاکرات غیرمستقیم با ایران در عمان، از خواسته پیشین خود مبنی بر توقف کامل غنیسازی اورانیوم توسط ایران، بهسرعت صرفنظر کرده است. والاستریت ژورنال این تغییر موضع را با روند طولانی مذاکرات قبلی مقایسه کرده است. با این حال، ویتکاف در توییتی دیگر با اشاره به توقف و از میان بردن برنامه هستهای مجدداً خبرساز شد. توییتی که نشان میدهد او یا تحت فشار تندروهای دولت ترامپ است یا در مواضعش دچار تناقض است. با این حال اما ویتکاف در ادامه گفتوگوی خود به نکات مهم دیگری هم اشاره کرد و گفت: دیدار اول ما با ایرانیها مثبت و سازنده بود و ما در حال بررسی این هستیم که آیا میتوانیم وضعیت را از طریق دیپلماتیک و گفتوگو حل کنیم. به گزارش رویترز، ویتکاف که روز شنبه با عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در عمان گفتوگو کرده بود، افزود: آمریکا به دنبال «محدود کردن» غنیسازی اورانیوم ایران است، نه «نابودی» کامل برنامه هستهای این کشور. ویتکاف ادامه داد: موضوع مذاکرات با ایران ابتدا راستیآزمایی برنامه غنیسازی و سپس برنامه تسلیحاتی خواهد بود. راستیآزمایی برنامه ایران، نکته اساسی برای امکان دستیابی به توافق با ایرانیها خواهد بود.
تفاوت بزرگ با سال ۲۰۱۵ این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس این بار از این مذاکرات حمایت میکنند و از آن استقبال کردهاند. تنها مخالف جدی، اسرائیل است که خواهان برچیدن کامل تأسیسات هستهای ایران بوده، اما تا این لحظه، بنیامین نتانیاهو سکوت اختیار کرده. به نظر میرسد دونالد ترامپ منافع آمریکا را بر منافع اسرائیل مقدم دانسته و نتانیاهو نیز اکنون برای موضوع غزه به حمایت متحد آمریکایی خود نیاز دارد. اما فرانسه چه خواهد کرد؟ این کشور که نقشی مزاحم و گاه کارشکنانه در مذاکرات هستهای با ایران داشته، هنوز موضع رسمی خود را اعلام نکرده است. نقش لوران فابیوس، وزیر خارجه وقت فرانسه، پیش از امضای برجام در ۲۰۱۵، هنوز در حافظه دیپلماتیک زنده است. آیا پاریس باز هم نقش «مگس مزاحم» را ایفا خواهد کرد؟»
نظر شما