مصائب گالری داری در اصفهان

خبرگزاری ایمنا: بیشتر گالری‌های خصوصی در اصفهان عمر کمی دارند و گاهی بعد از یکی دوسال فعالیت تعطیل یا نیمه تعطیل می‌شوند، ولی گالری آپادانا تا امروز شش سال کار مداوم و منظم در فضای هنری اصفهان داشته و این ماندگاری چند ساله را مدیون ژیلا منانی مدیر و صاحب این گالری است. این گفتگو پیرامون مشکلات گالری‌داری در اصفهان و دغدغه‌های این مدیر هنری شکل گرفته است.


 چرا گالری‌داری در اصفهان اینقدر سخت است؟
ببینید فضای هنری اصفهان مرده است و وارد پوسته سخت اصفهانی شدن خیلی سخت است . من خودم اصفهانی هستم و بهتر از هر کسی این خصوصیت را می‌شناسم و این مَنش، کار را در فضای هنری و در ارتباط با هنرمندان و برخوردها سخت‌تر می‌کند.

شما چگونه گالری آپادانا را تا کنون سرپا نگه‌ داشتید؟
بخشی مهمی از قضیه امور مالی و بازده مالی است، من نگران این موضوع نبودم و مکان گالری هم اجاره‌ای نیست و متعلق به خود گالری است اما بخشی از قضیه هم فعالیت مدام و انرژی گذاشتن در این زمینه است. من در این چند سال هر هفته نمایشگاه گذاشته‌ام، در خارج از ایران برای هنرمندان نمایشگاه برگزار کرده‌ام و خیلی از هنرمندان تحت پوشش گالری بوده‌اند و بطور مداوم هر سال در این گالری نمایشگاه داشته‌اند، خیلی  وقت‌ها نیز به هنرمندان جوان فرصت نمایشگاه داده‌ام بدون اینکه نگاه مادی داشته باشم.بیشتر می‌خواستم هنرمندان جوان پر و بال بگیرند و بتوانند خودشان را نشان بدهند.

زمانی که گالری آپادانا شروع به فعالیت کرد گالری خصوصی دیگری نیز در اصفهان فعال بود؟

در اصفهان در دوره‌ای در سال‌های ۶۴ و ۶۵ آقای صالحی، هنرمند مجسمه‌ساز، گالری نوین را اداره می کردند و بعد از ایشان آقای رضا عقیلی خانه هنر ایران را تاسیس کردند و خیلی به فضای هنری اصفهان کمک کردند. اما دوره کاری این گالری‌ها کوتاه بود. بعدتر هم آقای بخردی فعال بودند و در حدود سال ۶۸ گالری کلاسیک را اداره می‌کردند که حدود ده، پانزده سال هم فعال بود وآثار هنرمندان بزرگی را هم به اصفهان آورد. اما مجموعاً در آن زمان که گالری آپادانا در اصفهان به راه افتاد گالری دیگری در این شهر به آن صورت فعالیت نمی‌کرد و فضای گالری‌داری اصفهان خالی بود.

در آن زمان تجربه گالری‌داری هم داشتید؟

بله و این تجربه هم به من خیلی کمک کرد. من ۹ سال در ایتالیا زندگی کرده‌ام و حدود ۲ سال آن را مدیر یک گالری بودم.صاحب آن گالری یک خانم ایتالیایی مسن بود که مدیریت گالری‌اش را به من سپرده بود.در آن زمان می‌دیدم که چطوربا مشتری‌هایش کار و برخورد می‌کند خیلی از آن تجربه‌ها بعداً به کارم آمد و البته سعی کردم آن‌ها را هماهنگ با فضای ایران بکار ببندم.

در میان مردم اصفهان خرید مثلاً تابلو نقاشی مرسوم نیست از طرفی مجموعه‌داری هم اساساً در ایران هنوز جا نیفتاده است، چطور دراصفهان کارمی‌فروشید؟

در ابتدا کار خیلی سختی بود، آن قدر که نمی‌توانم بگویم فقط خودم این کار را انجام داده‌ام و مطمئناً دستی از غیب مرا در این راه یاری رسانده است. من سعی کردم از تمام ظرفیت‌هایی که هست استفاده کنم. تمام کسانی که می شناختم را به گالری کشاندم و سعی کردم به آنها کار بفروشم تا جایی که در نمایشگاه آقای نورمحمدزاده در صبح روز افتتاحیه تمام تابلو‌ها قرمز شده بود و به فروش رفته بود. کم‌کم با گالری‌های تهران و مجموعه‌دار‌هایی در تهران مرتبط شدم اما بعد که گالری معروف شد خیلی از مجموعه‌دارها با توجه به اینکه من خودم هم مجموعه دارم و مجموعه خوبی از آثار هنری دارم خودشان سراغ کار می‌گرفتند و درخواست خرید اثر داشتند. با گالری‌ها و مجموعه‌دارهایی در آمریکا و اروپا نیز مرتبط هستم.من مجموعه‌داری در آمریکا دارم که آنلاین از گالری خرید می‌کند و از سوی دیگر تعدادی هم مجموعه‌دار ساخته‌ام.مثلاً تعدادی از پزشک‌ها را دعوت کردم و بسیاری از آن‌ها کسانی بودند که نه از نقاشی سردر می‌آورند و نه می‌دانستند مثلاً کار رئال و کار انتزاعی چه تفاوتی دارد یا بسیاری از آنها با کارهای مدرن ارتباط برقرار نمی‌کردند.من ساعت‌ها در مورد نقاشی و هنر تجسمی با آن‌‌ها صحبت کرده‌ام و امروز طوری شده که حتی رویم نمی‌شود به یکی از آن‌ها بگویم بیایند و کار تازه‌ای بخرند از بس تمام مطب و خانه‌شان تبدیل به گالری و پر از اثر هنری شده است.

فکر می‌کنید چرا جوّ هنری اصفهان درزمینه هنرهای تجسمی جوّ پر جنب و جوشی نیست؟

این قضیه مربوط به جوّ اجتماعی ماست و  به برخی از رفتارها حتی در میان خود هنرمندان نیز مربوط می شود. متاسفانه این فضا به گونه‌ای است که اگر ببینند در یک مسابقه دونده‌ای جلوتر است بجای آنکه آن‌ها هم تندتر بدوند و پر توان‌تر عمل کنند سعی می‌کنند پای دونده جلویی را بگیرند و او را زمین بزنند. از همین جهت است که من با این نوع فعالیتم در اصفهان هر هفته با یک ماجرا درگیرم، از کوچک‌ترین آنها که مثلا همسایه‌های گالری شاکی هستند که چرا این کوچه شلوغ و پر رفت و آمد شده تا اینکه فلان هنرمند در مورد فلان هنرمند صحبت خلاف واقع کرده است. یا مثلا اینکه در اصفهان نمی‌شود کار تیمی و جمعی انجام داد. من از این بابت خیلی ناراحتم و همین‌ها روح مرا خسته کرده است. بسیاری از دوستان و همکاران در تهران می‌گویند اگر من این انرژی را برای گالری در تهران گذاشته بودم چندین برابر بیشتر نتیجه می گرفتم.

در کارنامه گالری آپادانا همه نوع نمایشگاهی را می‌توان پیدا کرد، از آثار خیلی کلاسیک و نقاشی‌های رئالیستی تا ویدئو آرت و هنر مفهومی، بهتر نبود در یک شاخه بصورت تخصصی نمایشگاه برگزار می‌کردید؟
شاید اگر فضای تجسمی اصفهان به لحاظ تولید اثر هنری آنقدر پر کار بود این کار را می‌کردم اما باید واقع گرا باشیم.فضای اصفهان هنوز ظرفیت گالری تخصصی را ندارد. بسیاری از گالری‌ها آمده‌اند و سعی کرده‌اند تخصصی کار کنند اما کارشان بیش از یک سال تداوم نداشته و از عرصه کنار رفته‌اند. اما من سعی کرده‌ام کارها از هر شاخه‌ای که هست کارهای یک ذهن خلاق و توانمند باشد و آثاری را به نمایش بگذارم که دارای بیان هنری است، حالا می‌تواند حاصل قلم توانمند یک نقاش آبرنگ‌کار باشد یا حاصل بیان یک ویدئو آرتیست.

خودتان انتخاب می‌کنید که چه نمایشگاه‌هایی برگزار شود؟

نمایشگاه‌هایی که در تابستان برگزار می‌شود بیشتر از دسته نمایشگاه‌های هنرجویی است و به گردش مالی گالری هم کمک می‌کند، من آن نمایشگاه‌ها را خودم انتخاب می‌کنم اما اوقات دیگر سال برای هر گرایش هنری کارشناسی دارم.

کمتر پیش می‌آید در اصفهان نمایشگاه خیریه یا اقداماتی از این دست درگالری‌های حتی دولتی صورت گیرد، در آپادانا نمایشگاه‌های خیریه زیادی برپا شده است.

بله، من تقریباً هر شش ماه یک بار سعی می‌کنم یک شوک یا به نوعی یک تنوع در روند نمایشگاه‌هایی که هر هفته برگزار می‌شود ایجاد کنم. یکی از این برنامه‌ها نمایشگاه‌های خیریه است مثل نمایشگاه‌هایی که با بهزیستی یا با همکاری با بنیاد محک برگزار کردیم و البته چند باری هم فروش آثار خودم را صد در صد در نمایشگاه‌های انفرادی به بیماران ام اس و سرطانی اختصاص دادم.
 
برنامه‌های دیگری غیر از نمایشگاه‌های معمول نیز در تقویم گالری آپادانا بوده است؟

سال گذشته نمایشگاهی با همکاری کنسول روسیه در اصفهان در سفارت این کشور در تهران برگزار کردیم که سفرای سایر کشورها هم از این نمایشگاه دیدن کردند، کار خریدند و البته باعث معرفی این بخش از هنر ایران هم شد از طرفی برنامه‌هایی هم بوده شبیه اینکه مثلا معرفی بهترین پوستر سال یا اکسپو‌ و فروش‌های آخر سال.

گفت‌و‌گو از آوین فرهادی
کد خبر 85695

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.