به گزارش خبرگزاری ایمنا از گلستان، نوروزخوانی در منطقه استرآباد، یادگاری از موسیقی نوروزی است که از گذشتههای دور با فروکش کردن سرمای زمستان و نزدیک شدن بهار رخ مینمود و پیکهای نوروزی در منطقه استرآباد با اجرای مراسم، بازیهای نمایشی، خواندن اشعار و ترانههایی در وصف بهار به عاشقان طبیعت بشارت آمدن نوروز را میدادند.
در استرآباد، نوروزخوانان از دهه دوم اسفند به تدریج وارد شهر و روستای این منطقه و در کوچهها مشغول ترانهسرایی میشدند، اساس کار نوروزخوانان استرآبادی، اشعاری در وصف بهار، طبیعت، مدح پیامبر (ص) و ائمه (ع) بود و گاهی اوقات نیز گریزی به مدح صاحبخانه میزدند و برای آنها آرزوی رفع بلا، بیماری و بهبود حال بیمار احتمالی را میکردند.
مطابق نظر کارشناسان، نوروزخوانی به عنوان یکی از آئینهای نوروز است که خاستگاه آن مازندران بوده و به آن بهارخوانی، امامخوانی و ساونگخوانی نیز میگویند.
این متخصصان حوزه فرهنگ معتقد هستند پیشینه نوروزخوانی به پیش از اسلام بازمیگردد اما پس از ورود اسلام و رواج مذهب شیعه در ایران، ذکر امامان در آن جای گرفت، در این آئین نوروزخوانان اغلب با چوبدستی و کولهپشتی از مردم محلی مژدگانی میگرفتند.
مژده عبداللهی، پژوهشگر فرهنگ عامه گرگان با بیان اینکه نوروزخوانان به واسطه اینکه پیامآوران شادی، بهار و تجدید طبیعت بودند، همیشه از طرف صاحبخانه مورد مهربانی و عنایت واقع میشدند، به عبارتی کسی از نوروزخوانان، دست خالی از مقابل خانهای رد نمیشد.
وی میافزاید: نوروزخوانی منطقه استرآباد، نیمنگاهی به منطقه مازندران و شاهرود داشتند، گویش آوازخوانان بیشتر تحت تأثیر زبان طبری (مازندران) بود.
این مدرس دانشگاه معتقد است که مشهورترین پیک نوروزی که هنوز در گوشه و کنار این مرزوبوم میتوان دید، حاجی فیروزها هستند، در استرآباد حاجی فیروزها از اواسط اسفند به تدریج در کوچه و خیابان پیدا میشدند و پیام فرا رسیدن سال نو را در مقابل مغازه و خانهها به آگاهی مردم میرسانیدند.
عبداللهی ادامه میدهد: حاجی فیروزها در شب اول عید با مشعل فروزان در دست به محله دباغخانهای که دختران دم بخت بودند، میرفتند و با رسیدن حاجی فیروز، هلهلهها به اوج خود میرسید.
وی سفید کردن ظروف مسی را یکی از آداب این منطقه در گذشته میداند و میگوید: برای این کار سفیدگرها که استرآبادیها به آنها «کار مسگر» میگفتند، از اواسط اسفند در کوچهها برای سفید کردن ظروف مسی به راه میافتادند.
پژوهشگر فرهنگ عامه گرگان از حمام عیدی به عنوان یکی دیگر از رسوم مردم این منطقه یاد میکند و میافزاید: قبل از ساعت تحویل تمام افراد خانواده باید به حمام میرفتند و پاک و نظیف آماده فرارسیدن سال نو میشدند، نشستن بر سر سفره هفت سین بدون انجام حمام عیدی، کراهت داشت از این رو حمامها در روزهای آخر سال به صورت شبانهروزی فعالیت داشتند.
اسعدالله معطوفی، محقق و پژوهشگر منطقه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا میگوید: در آن دوره مشاغلی در خانهتکانی دخیل بودند، به عنوان مثال ندافها با وسیلههای ندافی یا همان پنبهزنی به منزلها رفته و ندافی میکردند.
وی بزازی، خیاطی، آبکشی حوض، قنادی، آرایشگری، نوروزخوانی و شمعریزی را از جمله مشاغل پردرآمد در ایام پایان سال معرفی میکند و میافزاید: چندین خانواده در گرگان به شغل شمعریزی میپرداختند از همین جهت، در گرگان فامیلی شماعیزاده وجود دارد.
معطوفی سه روز پایانی سال را به رسم مردم استرآباد شب علفه یا عرفه میخواند و میگوید: از آنجایی که این زمان، شب رهایی ارواح مردگان است، در این شب برای مردگان عود روشن کرده و غذا و حلوا در مساجد یا منازل پخش میکردند.
محقق و پژوهشگر منطقه ادامه میدهد: مردم خطه استرآباد در شب علفه سبزیپلو با ماهی و فردایش که شب عید بود، چلورشته درست میکردند و مقداری از آن را نیز سر سفره میآوردند تا رشته عمر همگی درازتر شود.
وی در توضیح خوراکیهای مخصوص شب عید اینگونه توضیح میدهد: حلوای اوماج، حلوای جوزی، حلوای آردی، پادرازی، شیرینی زنجبیلی، آبنبات تختهای، بادام سوخته، راحتالحلقوم، آجیل و قطاب به عنوان معروفترینِ خوراکیهای منطقه استرآباد در گذشته بود که برخی از آنها هنوز نیز در شب عید پخت شده و مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
این مورخ گرگانی ضمن اشاره به این نکته که چند شاخصه نوروز در میان ترکمنها نیز وجود دارد، میافزاید: آنها در هنگام نوروز اسب را که به خاطر موقعیت طبیعی زندگیشان به شدت مورد توجه بود، تزئین میکردند.
وی با بیان این نکته که ترکمنان قبل از سال نو به گردن گوسفندان زنگوله میآویختند، ادامه میدهد: آنها پس از خانهتکانی یا تمیز کردن آلاچیق، نخ سیاه و سفیدی را به هم بافته و در میانه آن اسپند، مونجوق، نمک و داغدان (نوعی چوب مقدس) را قرار داده و بر بالای درب ورودی آلاچیق میآویختند.
به گفته این محقق و پژوهشگر، ترکمنان چندبار قبل از عید در تنور نان پخته و به عنوان صدقه بین همسایه و فقرا تقسیم میکردند و در آخرین پنجشنبه و جمعه سال برای شادی روح اموات خیرات میکردند.
به گزارش ایمنا، در بعضی از روستاهای استراباد از جمله شاهکوه با اعلام تحویل سال، زنان که اکثراً بافنده بودند، چرخهای بافندگی و ریسندگی خود را همچون منطقه «آلاشت» مازندران برای چند لحظه به حرکت در میآوردند و حتی بعضی به کار بافندگی و ریسندگی موقتی میپرداختند، این کار نمادی از تحرک و برکت برای بهبودی وضع مالی خانوار بود که زنان نیز در تأمین آن دخیل بودند.
نظر شما