به گزارش خبرگزاری ایمنا از لرستان، موفقیت در عرصه کارآفرینی نه تنها به سرمایه و دانش نیاز دارد، بلکه به پشتکار و ارادهای پولادین نیز وابسته است، گاه باید باور کرد که دستیابی به قلههای موفقیت تنها در سایه ایمان به خویشتن و صبوری در سختیها میسر میشود، فهیمه عارفنیا، بانویی ۴۴ ساله از شهرستان بروجرد، نماد زنی است که در برابر طوفانهای زندگی ایستاد و از دل محدودیتها پلی ساخت تا به رویاهایش برسد.
او با وجود موانع متعدد، مخالفتهای ابتدایی و راههای ناهموار هرگز تسلیم نشد با تکیه بر همت و عزمی که از جنس کوه بود، واحدی تولیدی را راهاندازی کرد و نه تنها برای خود بلکه برای چندین نفر نیز شغلی پایدار و امیدی تازه به ارمغان آورد، تلاشهای او نه تنها مسیر خودکفایی را هموار کرد، بلکه پرچم محصولات ایرانی را در بازارهای کشورهای همسایه به اهتزاز در آورد.
عارفنیا نمونهای روشن از توانایی زنان این مرزوبوم است که با ارادهای مثالزدنی توانست نشان دهد هیچ مانعی برای کسانی که دل در گرو آرزوهایشان دارند، سد راه نخواهد بود.
داستان او گواهی است بر این حقیقت که هر دشواری و چالش، فرصتی برای شکوفایی و رشد است، فرصتی که تنها چشمهای امیدوار و دستان پر توان میتوانند آن را درک کنند، سرگذشت این بانوی کارآفرین، قصهای است از ایمان، تلاش و امید، قصهای است که میآموزد حتی در تاریکترین شبها اگر چراغ اراده روشن باشد، افقهای روشن فردا در انتظار است.
در ادامه، گفتوگوی تفصیلی خبرنگار ایمنا با این بانوی کارآفرین را میخوانید:
ایمنا: از مسیری که در زندگیتان تا رسیدن به نقطه شروع این فعالیت گذشت، بگویید؟
عارفنیا: دوران تحصیلیام را با موفقیت و بهعنوان شاگرد ممتاز در رشته کامپیوتر به پایان رساندم و همچون هر دختر جوان دیگری، آرزوها و اهداف زیادی برای آینده شغلی خود داشتم. اما تقدیر مسیر دیگری را برای من رقم زد، در سال ۷۹ ازدواج کردم؛ ازدواجی که شاید در ابتدا چندان مدنظر خودم نبود، اما بعدها به برکت عشق همسرم و تولد سه فرزندم، زندگی من رنگوبوی دیگری گرفت.
پس از ازدواج، با وجود فرصتهای کاری زیادی که برایم وجود داشت، همسرم مخالف اشتغال من بود و اعتقاد داشت که نقش اصلی من در خانه و تربیت فرزندان است، این باور او، هرچند در ابتدا برایم چالشبرانگیز بود، اما در نهایت من را متقاعد کرد تا به عقیده او احترام بگذارم.
ایمنا: چه عاملی باعث شد در نهایت تصمیم به راهاندازی یک کسبوکار بگیرید؟
عارفنیا: سال ۹۵ بود که یک برنامه تلویزیونی درباره کارگاههای جوراببافی نظرم را جلب کرد، شغلی ساده و درعینحال مناسب برای بانوان به نظر میرسید، همسرم به من پیشنهاد داد تا این مسیر را دنبال کنم و من هم پذیرفتم و این ایده جرقهای برای تغییر در زندگی من شد.
برای شروع کار، هشت ماه در استانهای تهران، اراک و همدان تحقیق کردم و با کارگاههای مختلف آشنا شدم، در شهر خودمان، بروجرد، اطلاعات چندانی به دست نیاوردم، چرا که بسیاری از تولیدکنندگان محلی ما را بهعنوان رقیب میدیدند و همکاری نمیکردند.
ایمنا: سرمایه اولیه شما چقدر بود و چگونه این مسیر را آغاز کردید؟
عارفنیا: برای شروع کار، زمینی را که سالها بهعنوان پسانداز خریده بودیم، فروختیم و با سرمایهای معادل شش میلیون تومان یک دستگاه مکانیکی خریداری کردم، در آغاز راه، بسیاری من را از ادامه مسیر منصرف میکردند، حتی صاحب ملکی که از او مغازهای اجاره کرده بودم، گفت: «این کار مناسب خانمها نیست.» اما من تسلیم نشدم و مصرانه برای گرفتن کارگاه ایستادم، با گذشت زمان و کسب تجربه، دستگاههای مکانیکی را به دستگاههای اتوماتیک ارتقا دادم و بخشهای مختلف کارگاه را بهصورت تخصصی به افراد مختلف سپردم، امروز خدا را شاکرم که توانستهام به این نقطه برسم.
اوایل کار مغازهای در گذر فرعی به عنوان فروشگاه و کارگاه اجاره کرده بودم و همزمان با تولید، در همان مغازه فروش نیز داشتم اما نزدیک به سه سال پیش بود که کم کم کارگاه را از فروشگاه جدا کردم و شغلم را گسترش دادم، در حال حاضر شش نفر به صورت مستقیم و سه نفر به صورت غیر مستقیم را بهکارگیری کردهام.
ایمنا: بزرگترین چالشهای شما در ابتدای مسیر چه بود؟
عارفنیا: آزمون و خطاهای بسیاری در مسیر داشتم از انتخاب نخ گرفته تا تعمیر دستگاهها و مدیریت ضایعات از جمله این آزمون و خطاها بود، در ابتدا به دلیل بیتجربگی از نخهای چینی استفاده میکردم و ضایعات زیادی داشتم، همچنین، تعمیر دستگاهها بسیار هزینهبر بود و برای هر مشکل کوچک باید از شهرهای دیگر تکنسین برای تعمیر یا حتی تعویض نخ میآوردم.
یکی از سختترین مراحل کار، پذیرش اشتباهاتم بود اما از آنها درس گرفتم و بهتدریج توانستم با اصلاح روندها و تغییرات اساسی در کارگاه به استانداردهای موردنظر خود برسم.
ایمنا: نقش همسر و خانوادهتان در این مسیر چگونه بود؟
عارفنیا: همسرم همیشه در کنارم بوده و هست، او فرهنگی است و در زمانهایی که کارگاه سوددهی نداشت، از درآمد او کمک میگرفتم، امروز هر دو خوشحال هستیم که تلاشهایمان به ثمر نشسته و توانستهایم به موفقیت نسبی برسیم، خانوادهام نیز همیشه مشوق من بودهاند؛ چه در دوران تحصیل و چه در روزهایی که برای کارآفرینی تلاش میکردم.
آیا از تسهیلات دولتی استفاده کردهاید؟
عارفنیا: تا پنج سال ابتدایی هیچ وامی دریافت نکردم اما بعدها با دریافت وام ۵۰۰ میلیون تومانی از صندوق کارآفرینی امید، توانستم دستگاههای جدید خریداری کنم و فعالیت کارگاه را گسترش دهم، امروز نزدیک به دو میلیارد سرمایه در کارگاه دارم و موفق به صادرات محصولات به اقلیم کردستان و کشور عراق شدهام.
ایمنا: آیا برنامهای برای توسعه کارگاه دارید؟
عارفنیا: بله، در آینده نزدیک قصد دارم دستگاههای بیشتری خریداری کنم و تولید را افزایش دهم، همچنین به فکر اضافه کردن اتوی اتوماتیک هستم تا بتوانیم سرعت و کیفیت محصولات را بیشتر کنیم.
ایمنا: چه توصیهای برای بانوانی دارید که قصد شروع کسبوکاری با سرمایه اندک دارند؟
عارفنیا: به همه بانوان توصیه میکنم از تواناییهای خود نترسند، هر هنری که دارند، حتی اگر کوچک باشد، از قالیبافی تا سبدبافی و حتی آشپزی میتواند با فکر خوب و پشتکار به یک کسبوکار موفق تبدیل شود، مهمترین نکته این است که از چالشها و مشکلات پیشرو نترسند و با پشتکار و اراده جلو بروند.
ایمنا: برای ادامه مسیر خود آیا از مسئولان چه انتظاری دارید؟
عارفنیا: مسئولان میتوانند با ارائه تسهیلات با سود پایین، معافیتهای مالیاتی و حمایتهای عملی، مسیر را برای کارآفرینان هموارتر کنند، ثابت نگهداشتن نرخ ارز نیز در ثبات قیمت مواد اولیه و تولید بسیار تأثیرگذار است.
ایمنا: آیا به موفقیتی که مدنظر داشتید رسیدهاید؟
عارفنیا: هنوز نه اما صادرات به کشور عراق، نخستین قدم مهم من بود و امید دارم که در آینده بتوانم به کشورهای بیشتری به ویژه کشورهای حاشیه شمال کشور صادرات داشته باشم، رمز موفقیت من تا امروز، پشتکار و تسلیم نشدن در برابر موانع بوده است و سعی دارم این مسیر را همچنان ادامه دهم.
نظر شما