۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۴
لبخند بزن رفیق تاجیکی من

گروهی از شاعران ایرانی و تاجیکی همزمان با سفر رئیس جمهور کشورمان به تاجیکستان گردهم آمدند و اشعار خود را خواندند؛ مثل سعید بیابانکی که گفت «چندی است هوای رودکی کرده دلم؛ لبخند بزن رفیق تاجیکی من».

به گزارش خبرگزاری ایمنا، جمعی از شاعران شکّرشکنان ایرانی و تاجیک به مناسبت سفر مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان به تاجیکستان، با او هم‌سفر شدند و بنیاد سعدی هم از این فرصت استفاده کرد و با همکاری سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان یک محفل ادبی تشکیل داد تا شاعران در این «محفل شعر و ادب تاجیکستان و ایران» به قول سعید بیابانکی به هزار سال پیش برگردند و خود را در زمان رودکی و فردوسی ببینند.

در این مراسم که در کتابخانه ملی تاجیکستان برگزار شد، سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ستارگان امان‌زاده وزیر فرهنگ تاجیکستان به همراه علیرضا حقیقیان سفیر ایران و جمعی از مسئولان فرهنگی دو کشور نیز حضور داشتند، شاعران ایرانی و تاجیک به خواندن آثاری از خود پرداختند و قطعاتی از موسیقی تاجیکستانی نیز اجرا شد.

شاعری که واژه‌های تلخش هم حبه‌های قند بود

افشین علا چه زیبا به یاد دولتمند خالُف شعری را خواند که در اسفند سال گذشته در ماتم از دست دادن این خواننده سرشناس موسیقی تاجیکستان سروده بود؛ همان شاعری که در ۲۹ بهمن سال گذشته در سن ۷۴ سالگی بر اثر ابتلاء به سرطان درگذشت و در قبرستان لوچاب شهر دوشنبه به خاک سپرده شد:

لبخند بزن رفیق تاجیکی من

از خروش افتاد بیماری که بی‌مانند بود؛ خرقه خالی کرد درویشی که دولتمند بود

داشتند انسی کهن با ناله‌اش ایرانیان؛ با گل باغ وطن آن لاله خویشاوند بود

نغمه‌اش زیر و بم احساس ما را می‌شناخت؛ بین ما با بی‌قراری‌ها پل پیوند بود

آتشی از باستان در سینه ما روشن است؛ او هم آری بر سر این شعله چون اسپند بود

لبخند بزن رفیق تاجیکی من
مرحوم دولتمند خالف، خواننده تاجیک

بست عهدی در ازل با ساقی روز اَلَست؛ تا ز راه آید اجل، باقی بر آن سوگند بود

از گلوی بی‌قرارش واژه‌های تلخ نیز؛ چون‌که می‌آمد برون چون حبه‌های قند بود

در غمش ایرانی و تاجیک و افغانی گریست؛ رشته وحدت میان ما چو گردنبند بود

تسلیت می‌گوید ایران ملت تاجیک را؛ گرچه خود چون مادر و او نازنین‌فرزند بود

در پناه ماه هشتم بی‌گمان آسوده است؛ زان‌که سلطان خراسان نیز از او خرسند بود

سعید بیابانکی هم که با خواندن هر یک از اشعارش مورد تشویق حاضر قرار می‌گرفت و به وجد می‌آمد، گفت که سومین بار است که به تاجیکستان می‌آید و هر بار خوشحال‌تر از قبل است، چرا که به هزار سال پیش و زمان رودکی و فردوسی پرتاب شده است. او خطاب به شاعران و ادیبان تاجیکی گفت «ما مشترکات فراوانی داریم خاصه شعر فارسی…» و پس از خواندن این شعر که «ای همدم روشنا و تاریکی من ای دور؛ بیا کمی به نزدیکی من. چندی است هوای رودکی کرده دلم؛ لبخند بزن رفیق تاجیکی من» غزلی از کمال خجندی را خواند. کمال‌الدین مسعود خجندی معروف به شیخ کمال که معاصر خواجه شیراز بود و به گونه‌ای در غزل سرایی مهارت داشت که دیوان او حدود هشت هزار بیت است:

ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند؛ چیدن چه خیالی ست که دیدن نگذارند

صد شربت شیرین ز لبت خسته دلان را؛ نزدیک لب آرند و چشیدن نگذارند

گفتم شِنود مژده دشنام تو گوشم؛ آن نیز شنیدم که شنیدن نگذارند

بخشای بر آن مرغ که خونش گه بسمل؛ بر خاک بریزند و طپیدن نگذارند

لبخند بزن رفیق تاجیکی من

عجب حسن ختامی

بیابانکی یک شعر «ناتمام» هم دارد که در این محفل قرائت کرد:

در آرزوی رؤیت ماه تمامی؛ شامی به صبحی می‌برم صبحی به شامی

هر شب به قصد توبه کردن می نخوردن؛ جامی به سنگی می‌زنم سنگی به جامی

دستی به جنت دارم و پایی به دوزخ؛ نان حلالی دارم و آب حرامی

یک روز می‌بینی جز این چیزی نداری: عمر تمامی حرف‌های ناتمامی

در عشق اگر مجنون صحراگرد باشی؛ یکباره از ره می‌رسد ابن السلامی

با بوسه‌ای بستی دهانم را در این بیت؛ به‌به چه پایانی عجب حسن ختامی!

آیا هنوز تمشک ترش لب و تُنگ زهر مار یکی است؟

حامد عسگری دیگر شاعری بود که این شعر را برای حاضران خواند:

برای سوخته دل بستر و مزار یکیست؛ تمشک ترش لب و تُنگ زهر مار یکیست

تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هق ما؛ مسیر چشمه و سیلاب و آبشار یکیست

هنوز گرده سهراب، سرخ مثل عقیق؛ هنوز رسم پدر سوز روزگار یکیست

هنوز طعنه به جان می خرد زلیخا و؛ هنوز بر در کنعان امیدوار یکیست

لبخند بزن رفیق تاجیکی من

هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم؛ دلیل سوختنش هر هزار بار یکیست

حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم؛ که قوس پیکره بِرنو و دوتار یکیست

شبی ترنج به بر می‌کشد، شبی حلاج؛ شکایت از که کنیم ای رفیق؟ دار، یکیست

به دست آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد؛ دلیل خون جگری من و انار یکیست

به دشنه‌کاریِ قلبم برس! ادامه بده! خدای هر دوی ما انتهای کار یکی‌ست!

از شاعران ایرانی حاضر در این مراسم می‌توان به شهدخت زارع گلستانی، لیلا مهین حسین‌نیا و محمود رضا اکرامی‌فر اشاره کرد و از شاعران معاصر تاجیکستان نیز گلرخسار صفی آوا و دیگر شاعران تاجیکی حضور داشتند که برخی نیز به شعرخوانی پرداختند.

منبع: ایرنا

کد خبر 830319

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.