به گزارش خبرگزاری ایمنا، رود هیرمند و هریرود، بهعنوان دو شریان حیاتی در منطقهی شرق ایران و غرب افغانستان از دیرباز نقش تعیینکنندهای در حیات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی مناطق مرزی دو کشور ایفا کردهاند. این رودخانهها نه تنها منبع اصلی تأمین آب برای کشاورزی، شرب و صنعت در مناطق خشک و نیمهخشک سیستان و بلوچستان هستند، بلکه بهعنوان شریانهای حیاتی، حیات جوامع محلی و اکوسیستمهای وابسته به آنها را تضمین میکنند، با این حال در سالهای اخیر اختلافات بر سر تقسیم آب این رودخانهها میان ایران و افغانستان به یکی از چالشهای جدی دو کشور تبدیل شده است.
افغانستان با ساخت سدها و بندهای متعدد بر روی رود هیرمند و هریرود، جریان طبیعی آب را به سمت ایران محدود کرده است، این اقدامات که در برخی موارد بدون توجه به توافقهای تاریخی و حقوق بینالمللی صورت گرفته است، موجب کاهش شدید حقابهی ایران شده است، بهویژه پس از تسلط طالبان بر افغانستان در ۱۴۰۰، این روند تشدید شده و ایران با بحران کمآبی بیسابقهای در منطقهی سیستان مواجه شده، این وضعیت نه تنها زندگی هزاران کشاورز و ساکنان محلی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تالاب بینالمللی هامون را نیز با خطر خشکی کامل مواجه کرده است.
در این میان، ساخت سد پاشدان در هرات بهوسیله طالبان و بهرهبرداری یکجانبه از رودخانه هریرود، نقض حقوق عرفی و توافقهای تاریخی بین دو کشور محسوب میشود، این اقدامات نه تنها تأمین آب شرب و بهداشت میلیونها نفر در ایران را تحت تأثیر قرار داده، بلکه آسیبهای گستردهای به محیطزیست پایین دست وارد کرده است.
طالبان با استناد به کمبود بارندگی و نبود دستگاههای سنجش میزان آب از تحویل حقابهی ایران خودداری کرده و حتی ادعا میکند که در برخی سالها ایران بیش از میزان تعیینشده در معاهدهی ۱۳۵۱، آب دریافت کرده است.
از سوی دیگر، ایران در شرایطی قرار دارد که به دلیل تحریمهای بینالمللی و انزوای اقتصادی توانایی لازم برای اعمال فشار بر افغانستان را ندارد.
مبادلات تجاری ۲.۵ میلیارد دلاری با افغانستان، برای ایران در شرایط کنونی حیاتی است و هرگونه تنش میتواند این روابط اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد، علاوه بر این نگرانیهای امنیتی ناشی از اقدامات طالبان در مرزها و ورود بیرویه مهاجران افغان به ایران موجب شده است که ایران در برخورد با طالبان محتاطانه عمل کند.
حال با توجه به اهمیت این موضوع به بررسی ریشههای تاریخی اختلافات بر سر رود هیرمند و هریرود، توافقهای بینالمللی مرتبط با تقسیم آب، اقدامات افغانستان در سالهای اخیر و پیامدهای آن بر محیط زیست و اقتصاد ایران میپردازیم، همچنین راهکارهای ممکن برای حل این بحران و تأمین حقابهی ایران مورد تحلیل قرار خواهد گرفت، این موضوع نه تنها از جنبهی حقوقی و زیستمحیطی حائز اهمیت است، بلکه بهعنوان یک مسئلهی امنیتی و اجتماعی نیز نیازمند توجه جدی است.
نگاه امنیتی ایران به سدسازی طالبان
ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به سدسازی طالبان بر روی رودخانه هریرود، به خبرنگار ایمنا میگوید: نگاه امنیتی ایران به این مسئله بر اساس سفارشی است که دشمنان ایران همچون آمریکا که به دنبال تغییرات ژئوپلتیکی در منطقه هستند به طالبان دادهاند و بر همین مبنا طالبان را از همان ابتدا در این مسیر سامان دادهاند.
وی میافزاید: طبق اخبار واصله ترکیه و آذربایجان نیز در این ماجرا نقش دارند و این اقدام طالبان امری بسیار غیر دوستانه که مسئله آب را به یک اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران تبدیل میکنند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی تصریح میکند: ایران همواره به طالبان توصیه کرده است که به تعهدات فیمابینی خود با جمهوری اسلامی ایران عمل کند اما آنان تا به الان پایبندی به تعهدات خود نشان ندادهاند.
ظهرهوند ادامه میدهد: نکته جالب توجه آن است که بین پنج تا هفت میلیون پناه جوی افغانستانی در ایران زندگی میکنند، که اگر دولت افغانستان میخواست نیاز آبی آنها را تأمین کند، باید کل آب سد کجکی را به ایران واگذار میکرد.
وی تاکید میکند: اگر هر کدام از اتباع افغانستانی ساکن در ایران روزانه یک متر مکعب آب استفاده کنند، سالانه به یک و نیم میلیارد متر مکعب آب شرب نیاز دارند؛ به عبارتی دولت افغانستان حتی نسبت به مردم خود نیز متعهد نیست.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی اذعان میکند: طالبان جریانی غیر قابل اعتماد هستند، هر کشور و دولتی که متصور باشد، حداقل کاری که در برابر این همه لطف و محبت دولت و ملت ایران میکند، آن است که آب را به روی چنین دولت و ملتی نخواهد بست؛ بنابراین به وضوح مشخص است که طالبان در زمین آمریکا بازی میکند.
ظهرهوند خاطرنشان میکند: جمهوری اسلامی ایران در برابر این اقدام دولت افغانستان تمام تلاش خود را به کار خواهد بست.
سدسازی افغانستان؛ کاهش جریان آب به ایران
منصور یزدانی، کارشناس حوزه آب به خبرنگار ایمنا میگوید: دنیا امروز درگیر بحران آب شده است و ایران نیز بهطور طبیعی از این موضوع مستثنی نیست، ایران با اقلیمی خشک و نیمهخشک، بهویژه در فلات مرکزی و شرق کشور با چالشهای جدی در تأمین آب مواجه است، این چالشها برای ایران یک مسئله حیاتی است، چراکه ایران در منطقهای قرار دارد که زاویه تابش خورشید بهصورت عمودی است و این خود موجب افزایش تبخیر و کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی میشود، این مسئله بهویژه در حوزه آبریز هامون و رود هیرمند که شریان اصلی حیات در شرق کشور است، مشهود است.
وی میافزاید: حقابه ایران از رود هیرمند بر اساس توافقهای تاریخی بین دو کشور تعیین شده است که در سال ۵۱، قراردادی بین ایران و افغانستان منعقد شد که بر اساس آن ایران حق دریافت ۲۶ مترمکعب آب در ثانیه (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) را داشت، حال این توافق پس از معاهده پاریس در سال ۵۷ شکل گرفت، زمانی که هرات از ایران جدا شد و موضوع حقابه بین دو کشور مطرح شد، اگر هرات همچنان بخشی از ایران بود، امروز شاهد این چالشهای دیپلماتیک نبودیم.
کارشناس حوزه آب مطرح میکند: در سالهای اخیر افغانستان با ساخت سدها و انحراف مسیر رود هیرمند، جریان آب به سمت ایران را به شدت کاهش داده است، برای مثال در برخی سالها تنها چهار میلیون مترمکعب آب به ایران تحویل داده شده است، در حالی که حقابه ایران ۸۵۰ میلیون مترمکعب است، به تازگی نیز ساخت سد پاشدان و سد کمالخان توسط افغانستان، موجب شده است که حتی سیلابهای فصلی نیز به ایران نرسد و این اقدامات یکجانبه نه تنها حقوق ایران را نقض کرده است، بلکه موجب بروز مشکلات جدی زیستمحیطی و اجتماعی در منطقه شده است.
دیپلماسی آب؛ اقدامات ایران برای احقاق حقابه
یزدانی عنوان میکند: کاهش جریان آب هیرمند به ایران پیامدهای گستردهای از جمله خشکی تالاب هامون (که یکی از هفت تالاب شناخته شده بینالمللی است)، تغییر اکوسیستم، کاهش حضور پرندگان مهاجر، افزایش بیکاری، فقر و مهاجرت معکوس داشته است، علاوه بر این امنیت مرزهای شرقی کشور نیز به دلیل کاهش جمعیت در مناطق مرزی، تحت تأثیر قرار گرفته است، چرا که مردمانی که در مرزها زندگی میکنند، بهعنوان مرزبانان طبیعی عمل میکنند و کاهش جمعیت در این مناطق میتواند امنیت ملی را تهدید کند.
وی با اشاره به اقدامات دیپلماتیک ایران ادامه میدهد: ایران در سالهای اخیر از دیپلماسی آب برای حل این بحران استفاده کرده است و در دولت شهید رئیسی همکاری بین وزارت نیرو و وزارت امور خارجه منجر به بازدید کارشناسان ایرانی از حوزه آبریز هیرمند در افغانستان شد، که این اقدامات موجب شد در سال گذشته حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب به ایران تحویل داده شود، (اما ریاست وقت جمهور افغانستان، حامد کرزی، واژهای را وارد ادبیات سیاسی خود کرده بود که «نفت در برابر آب»)، هرچند این میزان همچنان بسیار کمتر از حقابه تعیینشده است، همچنین ایران از ابزارهای حقوقی و بینالمللی برای احقاق حق خود استفاده کرده است، اما تاکنون نتیجه ملموسی حاصل نشده است.
کارشناس حوزه آب درباره نقش جامعه بینالملل میگوید: با توجه به اقدامات یکجانبه افغانستان در ساخت سدها و انحراف آب، ایران نیازمند حمایت جامعه بینالملل برای احقاق حق خود است، طرح این موضوع در محافل بینالمللی و استفاده از ابزارهای حقوقی میتواند به حل این بحران کمک کند، همچنین همکاری با کشورهای همسایه همچون پاکستان و تاجیکستان که خود با مشکلات مشابهی روبهرو هستند، میتواند فشار بیشتری بر افغانستان وارد کند.
یزدانی در آخر متذکر میشود: بحران آب هیرمند نه تنها یک مسئله زیستمحیطی است، بلکه یک چالش امنیتی و اجتماعی برای ایران است، حال حل این بحران نیازمند اقدامات جدی دیپلماتیک و همکاری بینالمللی و استفاده از ابزارهای حقوقی است، ایران باید با حفظ حقابه خود از خشکی کامل تالاب هامون و پیامدهای ناگوار آن جلوگیری کند، آب حیات است و از دست دادن آن به معنای از دست دادن زندگی و امنیت در شرق کشور است.
به گزارش ایمنا، بحران آب هیرمند تنها یک مسئله زیستمحیطی نیست، بلکه یک چالش چندبعدی است که امنیت، اقتصاد و حیات اجتماعی شرق ایران را تحت تأثیر قرار داده است، کاهش جریان آب هیرمند به دلیل اقدامات یکجانبه افغانستان منجر به خشکی تالاب هامون، تغییر اکوسیستم، افزایش بیکاری و مهاجرت معکوس شده است، این بحران نه تنها زندگی هزاران نفر از ساکنان منطقه سیستان و بلوچستان را تهدید میکند، بلکه امنیت مرزهای شرقی کشور را نیز به خطر انداخته است.
ایران در سالهای اخیر از دیپلماسی آب برای حل این بحران استفاده کرده است، اما تاکنون اقدامات افغانستان نشان داده که این کشور تمایلی به رعایت حقوق تاریخی ایران ندارد، در چنین شرایطی ایران نیازمند استفاده از ابزارهای حقوقی بینالمللی و همکاری با کشورهای همسایه است تا فشار بیشتری بر افغانستان وارد کند، در این راستا جامعه بینالملل نیز باید به این موضوع توجه کند، چراکه بحران آب هیرمند تنها یک مسئله محلی نیست، بلکه میتواند به یک چالش منطقهای و حتی جهانی تبدیل شود.
در نهایت، حل این بحران نیازمند عزم ملی، دیپلماسی فعال و همکاری بینالمللی است، چرا که آب، حیات است و از دست دادن آن به معنای از دست دادن زندگی، امنیت و آیندهی شرق ایران است، ایران باید با حفظ حقابه خود، از خشکی کامل تالاب هامون جلوگیری کند و آیندهای پایدار برای مردم این منطقه رقم بزند.
نظر شما