احتمال آتش‌بس در غزه چقدر است؟

آتش‌بس متوقف شده در غزه به‌دلیل برنامه‌های الحاق اسرائیل، اختلافات سیاسی و تنش‌های منطقه‌ای با مانع روبه‌رو شده است؛ در این میان، مقاومت فلسطین همچنان استوار باقی مانده است و ناتوانی اسرائیل در اعلام پیروزی قاطع را علی‌رغم حملات سنگین و نظارت جهانی برجسته می‌کند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، المیادین در گزارشی نوشت همانطور که مذاکرات آتش‌بس غزه بار دیگر به بن‌بست رسیده است، برخی تحلیلگران استدلال می‌کنند که آغاز به کار «دونالد ترامپ» می‌تواند کلید حل مسئله باشد. با این حال، چشم‌انداز پایان جنگ به عوامل متعدد دیگری بستگی دارد که پیروزی اسرائیل را غیرممکن می‌سازد.

علی‌رغم پیشرفت‌های اخیر در جهت تأمین آتش‌بس در نوار غزه، رژیم صهیونیستی بار دیگر از تاکتیک‌های تأخیری خود برای یافتن فرصت مناسب استفاده کرده است. در حالی که مقاومت در غزه در جزئیات تبادل اسرا و توقف خصومت‌ها انعطاف‌پذیری نشان داده، اما در میدان نبرد نیز استوار بوده و اعلام پیروزی اسرائیل را غیرقابل قبول ساخته است.

تحلیل رایج در این مرحله این است که با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، احتمال آتش‌بس در غزه به شدت افزایش خواهد یافت. تصور می‌شود که «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل، حتی می‌تواند اجرای چنین توافقی را به عنوان هدیه‌ای به ترامپ ارائه دهد ۸۲۶۱۱۲ روبه‌رو؛ که آغاز ریاست جمهوری او را با یک پیشرفت دیپلماتیک همراه می‌کند.

همچنین این واقعیت وجود دارد که ثروتمندترین میلیاردر رژیم صهیونیستی، «میریام آدلسون»، ۱۰۰ میلیون دلار به کمپین ترامپ متعهد شده است، با این توافق متقابل که در ازای حمایت از نامزدی ریاست جمهوری او، ترامپ اجازه الحاق کرانه باختری اشغالی توسط اسرائیل را صادر خواهد کرد.

عوامل تعیین‌کننده در موفقیت یا شکست آتش‌بس غزه

واقعیتی که باید در مورد رویکرد اسرائیل به توافق آتش‌بس / تبادل اسرا در غزه پذیرفت این است که ایالات متحده از اهرم فشار خود برای تضمین چنین توافقی استفاده نخواهد کرد و در عوض تنها به دنبال حمایت از رژیم صهیونیستی برای دستیابی به بهترین معامله ممکن است. بنابراین، استدلال‌هایی که درباره احتمال استفاده دولت ترامپ از اهرم فشار واشنگتن مطرح می‌شود، مضحک است و باید به عنوان خیال‌پردازی کنار گذاشته شود.

دلیل اینکه دونالد ترامپ می‌تواند در این مورد تفاوت ایجاد کند، به دو عامل اصلی بستگی دارد: حمایت او در داخل رژیم صهیونیستی و تمایل او به اجازه دادن به آنها برای نابودی کامل ایده به اصطلاح «راه حل دو دولتی».

هیچکس به اندازه دونالد ترامپ در میان اسرائیلی‌ها از حمایت عمومی برخوردار نیست، در واقع، او حتی بیشتر از جمعیت خودش در ایالات متحده مورد علاقه آنهاست. این بدان معناست که حرف او وزن دارد و حمایت او از ائتلاف به رهبری نتانیاهو می‌تواند عناصر بنیادگراتر دولت او را مجبور به همراهی کند. علاوه بر این، در مورد اجازه دادن به الحاق کرانه باختری اشغالی توسط اسرائیل هیچ تردیدی وجود نخواهد داشت.

این دو مؤلفه برای اطمینان از عدم فروپاشی ائتلاف فعلی اسرائیل در صورت توافق غزه ضروری هستند. اگر نخست‌وزیر اسرائیل قصد دارد حمایت لازم برای چنین آتش‌بسی را به دست آورد، نیاز دارد که افراطی‌ها را در کنار خود داشته باشد و تنها با تحقق وعده الحاق کرانه باختری می‌تواند این کار را انجام دهد.

یک مسئله مهم دیگر، علاوه بر اختلافات سیاسی داخلی اسرائیل، فعالیت و خطر نبرد در جبهه‌های مختلف است. برای الحاق کرانه باختری، ارتش اسرائیل نیاز خواهد داشت تعداد زیادی سرباز، نیروهای امنیتی خصوصی و پلیس اشغالگر را به این منطقه اعزام کند. در صورت بروز ناآرامی‌های گسترده مدنی، یا حتی سناریوی بدتر برای آنها مانند فروپاشی تشکیلات خودگردان فلسطین، آنها باید نیرویی که می‌تواند به صدها هزار جنگجو برسد را برای کنترل اوضاع به این منطقه بفرستند.

ارتش صهیونیستی در حال حاضر در وضعیت فرسودگی قرار دارد، به طوری که بسیاری از سربازانش از بازگشت به نوار غزه هنگام فراخوان مجدد خودداری می‌کنند. آنها ده‌ها هزار جنگجوی زخمی و بی‌شمار افراد دیگر مبتلا به اختلالات روانی دارند که همه اینها باری بر دوش رژیم است. همچنین کمبودی در رده‌های پایین وجود دارد که اسرائیلی‌ها برای عملکرد مناسب ارتش خود به آن نیاز دارند، که منجر به تلاش‌های ناامیدانه برای جذب سربازان ذخیره جدید و اجبار جمعیت فوق ارتدکس به اعزام جوانانشان شده است.

در بهترین سناریو برای اسرائیلی‌ها - هنگام اجرای الحاق - آنها همچنان نیاز خواهند داشت منابع و نیروی انسانی عظیمی را برای انجام درست این وظیفه اختصاص دهند. این برای درک چرایی دشواری شدید الحاق در صورت گسترش یکی از جبهه‌های مختلف جنگ، به ویژه جبهه‌های لبنان یا سوریه، ضروری است.

در حالی که آینده مقاومت در داخل خاک سوریه نامشخص و نامطمئن است، اگر چنین نیرویی موفق به ظهور شود و اشغال سرزمین‌شان در جنوب را به چالش بکشد، مبارزه با آن نیازمند سرمایه‌گذاری‌های عمده خواهد بود و برای نیروهای مسلح صهیونیستی بسیار تحلیل‌برنده خواهد بود. اگرچه این به نظر کم‌احتمال‌ترین جبهه برای تبدیل مجدد به جنگ می‌رسد، اما قطعاً همچنان یک علامت سوال است.

سپس لبنان را داریم. اسرائیلی‌ها از زمان اعلام آتش‌بس حتی یک روز هم به آن احترام نگذاشته‌اند و صدها مورد نقض آن را مرتکب شده‌اند. رژیم صهیونیستی نه تنها به حفظ حضور خود در جنوب لبنان ادامه می‌دهد، بلکه حتی در این مدت بیشتر به داخل کشور نفوذ کرده است و به زور وارد مناطقی شده که به دلیل مقاومت شدید علیه آنها نمی‌توانستند به آنجا برسند.

اسرائیلی‌ها اکنون درباره اشغال مجدد جنوب لبنان صحبت می‌کنند، روزانه خانه‌ها، مساجد و سایر زیرساخت‌ها را منفجر می‌کنند، غیرنظامیان را به قتل می‌رسانند، اهداف عمیق‌تر در کشور را بمباران می‌کنند و به طور تحریک‌آمیزی پرچم‌های خود را در جنوب به اهتزاز درمی‌آورند. چنین وضعیتی از زمانی که حزب‌الله رژیم صهیونیستی را در سال ۲۰۰۰ از کشورشان بیرون راند، در سال ۲۰۰۶ دوباره آنها را شکست داد و سرزمین‌شان را آزاد کرد، رخ نداده است. هیچ راه قابل تصوری وجود ندارد که وضعیت در لبنان به این شکل باقی بماند؛ یا اسرائیلی‌ها تصمیم می‌گیرند کاملاً کشور را ترک کنند، یا در نهایت با پاسخی از سوی حزب‌الله مواجه خواهند شد.

اگر این جبهه‌ها شعله‌ور شوند، یا تنش‌ها با ایران افزایش یابد، الحاق برای تصمیم‌گیرندگان در تل‌آویو کاری دشوار خواهد بود، زیرا با وضعیتی بالقوه خطرناک روبه‌رو خواهند شد. مجدداً، بدون الحاق کرانه باختری، تصور اینکه رژیم صهیونیستی بتواند به آتش‌بس غزه دست یابد، دشوار است.

علاوه بر این، مقاومت فلسطین در غزه همه را شگفت‌زده کرده و نه تنها به مبارزه ادامه می‌دهد، بلکه همچنان توانایی موشکی برای حمله به قدس اشغالی و تل‌آویو را دارد. در واقع، آخرین شلیک موشک‌های دوربرد از نوار غزه به سمت قدس اشغالی از بیت حانون انجام شد، منطقه‌ای در محاصره که اسرائیلی‌ها تقریباً در تمام طول جنگ در آن مستقر بوده‌اند.

مبارزان مقاومت فلسطین همچنان به کشتن و زخمی کردن سربازان اسرائیلی، تخریب و آسیب رساندن به خودروهای نظامی آنها، و همچنین شلیک موشک و پهپاد ادامه می‌دهند. این اتفاق تقریباً ۱۵ ماه پس از آغاز درگیری‌ها و بدون خطوط تأمین شناخته شده به غزه در حال وقوع است. با این حال، مردم همچنان استوار باقی مانده‌اند، در حالی که مقاومت به جذب مبارزان بیشتر و ساخت سلاح‌های جدید ادامه می‌دهد.

به دلیل امتناع مردم غزه از کاستن از آرمان خود، آنها چندین تلاش برای تحمیل حاکمیت جدید بر خود را خنثی کرده‌اند. علی‌رغم تحمل نسل‌کشی و از دست دادن همه چیز اطرافشان، آنها اجازه نداده‌اند که یک رژیم خارجی و جنگجویان بر آنها تحمیل شوند. همچنین، صهیونیست‌ها هیچ استراتژی معتبری برای تصرف سرزمین فلسطین ارائه نکرده‌اند و در نابودی حماس شکست خورده‌اند.

این مسئله دیگری است که خود را نشان می‌دهد: روز بعد چگونه خواهد بود؟ هنوز پاسخ روشنی برای این سوال وجود ندارد و هیچیک از پیشنهادهای روی میز، تصویر پیروزی کاملی را که صهیونیست‌ها از ابتدا مطرح کرده‌اند، به آنها نخواهد داد.

کد خبر 826112

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.