به گزارش خبرگزاری ایمنا از زنجان، در دل یک شهر، خانه ساده و دلنشینیای وجود داشت که سالها بود رنگ سکوت و انتظار بر در و دیوار آن پاشیده شده بود، حالوهوای این خانه مثل همهخانههایی بود که در آن صدای کودکی به گوش نمیرسید.
گلآفرین همیشه در دلش آرزوی مادر شدن را داشت، آرزویی که با هرسالی که از زندگی مشترکشان میگذشت، بیشتر به یک رؤیا تبدیل میشد، او ساعتها در اتاق خوابشان نشسته بود و به عکسهای کودکی خود مینگریست، تصاویری که یادآور شادیهای کودکی بودند اما حالا این تصاویر برای او یادآور غمهای عمیق و تنهاییهای بودند که هیچگاه تصور نمیکرد که آنها را تجربه کند.
گلآفرین هم مثل همه زنهای دیگری که از نعمت فرزنددار شدن محروم شده بودند، نظم زندگیاش به همریخته بود و پیدا کردن راهکار برای داشتن فرزند برای او و همسرش شروع شد، از انجام انواع آزمایشات و غربالگریها در داخل و خارج از استان گرفته تا زمانی که زوجین تصمیم میگیرند که از شیرخوارگاه کودک به فرزندی قبول کنند، اما نمیشود که نمیشود که نمیشود.
با این وجود ناامیدی معنا ندارد و این زوج بازهم به تلاش خود ادامه میدهند تا اینکه پزشک جدیدی از طرف آشنایان معرفی میشود و درمان از سر گرفته میشود، بالاخره تلاشها نتیجه میدهد و آفتاب تابان بر زندگی آنها میتابد و خبری شگفتانگیز به گوش میرسد، او باردار است، نه تنها یک فرزند بلکه سهقلو؛ هرچند که مادر تا زمان زایمان از وجود قل سوم بیخبر است.
زندگی دوباره به جریان میافتد و سرانجام روز موعود فرا میرسد و فروردین امسال فرشتهها باهم میآیند و (گلآفرین باقری) مادر گزارش ما صاحب سه دختر میشود، ساجده، ماعده و مریم.
سه قلوها جان دوباره به زندگی ما بخشیدند
مادر سه قلوها از یک انتظار ۲۰ ساله میگوید و سهقلوهایی که پس از مراجعات فراوان به پزشکان متخصص به دنیا آمدند.
گلآفرین معتقد است که این سهقلوها هدیهای مبارک از طرف خداوند هستند، چرا که در ۵۴ سالگی او و ۶۲ سالگی همسرش و درست در زمانی که از فرزنددار شدن ناامید شده بودند، به دنیا آمدند و جان دوباره به زندگی آنها بخشیدند.
این مادر زنجانی با اشاره به اینکه آمدن این سه قلوها برکت و شادی دوباره را به زندگی آنها آورده است، میگوید: «زمانی که فرزندانم را باردار بودم هفتهای یک بار قرآن را ختم میکردم تا سالم به دنیا بیایند که با عنایت خداوند این اتفاق هم افتاد و با توجه به اینکه در ایام بارداری دائماً در حال ختم قرآن بودم، در حال حاضر نیز سه قلوها در موقع اذان و قرائت قرآن آرامش میگیرند.
ساجده، ماعده و مریم نخستین سه قلوهای زنجانی در سال جدید هستند اما آنطور که گلآفرین میگوید تاکنون با وجود تمام صحبتهایی که درباره فرزندآوری و موضوع جوانی جمعیت مطرح میشود اما نه از طرف بهزیستی و نه رسانه ملی کسی سراغ آنها را نگرفته است.
گلآفرین میگوید: من خودم مدیر مدرسه هستم و مشکلی به لحاظ مالی نداریم اما انتظار داریم حرفهای مسئولان در حد شعار نباشد و به آن عمل کنند.
خانه دیگر سکوتی سرد ندارد، بلکه پر شده است از خندهها و گریهها و صداهای شیرین نوزادانی که تازه پا به یک دنیای بزرگ گذاشتهاند، دیوارهای خانه رنگی تازه گرفتهاند، گلآفرین حالا نه تنها مادر سهقلوهایش است، بلکه احساس قدرتی عمیق در وجود خود حس میکند، قدرتی ناشی از عشقی بیپایان که حالا در قلبش جریان دارد، او یاد گرفته است چگونه عشقورزی کند، چگونه صبر داشته باشد و چگونه خوشبختی واقعی را پیدا کند.
داستان زندگی گلآفرین نه تنها روایتگر تولد سهقلوهایش است بلکه نمادی از قدرت عشق و امید در برابر چالشهای زندگی است، او با پذیرش مسئولیت مادری و پرورش فرزندانش، توانسته است نه تنها خود را بازسازی کند بلکه خانوادهای شاداب و پر از عشق بسازد، این داستان یادآور این نکته است که هرگز نباید امید را از دست داد، زیرا معجزاتی ممکن است در کمین باشند تا زندگی ما را دگرگون کنند.
به گزارش ایمنا، ماجرای زندگی مادر داستانمان البته چیزی بسیار فراتر از تولد سهقلوهایی است که در این گزارش به آنها پرداختیم، گل آفرین باقری سوادآموخته نهضت سوادآموزی است که بعد از ۲۰ سال در ۲۱ سالگی حروف الفبای فارسی را یاد گرفت و پس از آنکه مدرسه ابتدایی در روستای آنها ایجاد میشود، تحصیل را شروع میکند و با تلاش خود و حمایت خانواده تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه میدهد.
گلآفرین همسر یک جانباز دوران دفاع مقدس بوده و هماکنون به عنوان مدیر مدرسه در یکی از روستاهای خدابنده مشغول به کار است.
نظر شما