به گزارش خبرگزاری ایمنا، سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، نهتنها نقطه عطف در تاریخ این کشور، بلکه یک زلزله سیاسی در خاورمیانه بهشمار میرود. پس از بیش از پنج دهه حکمرانی خانواده اسد، این رویداد همچون طوفانی، معادلات قدرت را دگرگون کرده و افقهای جدیدی را برای آینده منطقه گشوده است، در حالی که بسیاری از ناظران به دنبال دلایل این سقوط ناگهانی هستند، باید توجه داشت که این تحول نتیجهای از ترکیبی پیچیده از عوامل داخلی و خارجی است و از نارضایتیهای عمیق اجتماعی و اقتصادی گرفته تا تحولات ژئوپلیتیک در سطح بینالمللی، هر کدام نقش خود را در این سناریو ایفا کردهاند.
بهطور کلی عوامل متعددی در سقوط رژیم اسد نقش داشت؛ از یکسو، ضعف ساختاری حکومت، فساد گسترده، نارضایتی عمومی و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها زمینهساز این سقوط بودند و از سوی دیگر به نظر میرسد کاهش حمایتهای خارجی، بهویژه از سوی ایران و روسیه که درگیر مشکلات داخلی و منطقهای خود بودند، موجب تضعیف موقعیت اسد شد، اگرچه این مسئله بیش از آنکه ناشی از غفلت ایران و محور مقاومت باشد، به تصمیم بشار اسد برای فاصله گرفتن از محور مقاومت بازمیگردد، حتی به گزارش رویترز، اسد در مذاکره با غرب، این پیام را دریافت کرده بود که برای لغو تحریمهای آمریکا، باید روابط خود را با تهران کاهش دهد.
پیامدهای این تحول برای منطقه گسترده است. سقوط اسد ضربهای جدی به محور مقاومت وارد کرده و موازنه قدرت را به نفع مخالفان سوریه و متحدان منطقهای آنها تغییر داده است، همچنین این رویداد میتواند منجر به تغییرات ژئوپلیتیکی مهمی در خاورمیانه شود و بر روابط قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تأثیر بگذارد، اما همهچیز تمام نشده است و گزینههایی برای طراحی کنشهای آتی ایران در منطقه وجود دارد که اگرچه نیازمند هوشمندی، دقت و ظرافت فراوانی است، میتواند به بازیابی جایگاه ایران در معادلات منطقه کمک کند. در همین راستا با محمدعلی حسننیا، کارشناس مسائل منطقه و سیاست خارجی به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: به نظر شما چه دلایلی منجر به سقوط حکومت بشار اسد در سوریه شد؟
حسننیا: چند موضوع مختلف و پیچیده درباره دلایل این اتفاق وجود دارد که به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم میشود. در دلایل داخلی میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم که تحریمهای آمریکا طی چندسال اخیر علیه سوریه، به شدت بر اقتصاد و معیشت مردم سوریه تأثیر گذاشته بود و این یک مسئله آشکار است تا جایی که حقوق نظامیان و کارمندان بهشدت کاهش پیدا کرده بود. نکته بعدی این است که اصلاحات ساختاری در نظام بعثی سوریه اتفاق نیفتاد و با وجود اینکه نزدیک به ۶۱ سال این حکومت وجود داشت، اصلاحات ساختاری به وجود نیامد، برای مثال انتخابات آزاد شاید آنچنان در میان مردم مقبول نبود و آزادی احزاب آنطور که باید و شاید اتفاق نیفتاد تا گروههای مخالف بتوانند در آن شرکت کنند. در بحث زندانیان سیاسی، بشار اسد چندبار دستور عفو داد، اما آنچه میتوانست آشتی ملی را رقم بزند، اتفاق نیفتاد.
موضوع جدی دیگری که در سوریه وجود دارد، این است که بیش از ۷۰ درصد مردم سوریه اهل سنت هستند، اما اینطور نگاه میکردند که نظام مستقر یک نظام علوی است که کمتر از ۸ درصد مردم را شامل میشود. فساد ساختاری نظامهای بعثی نکته بعدی است که باید به آن توجه داشت. شما دیدید در عراق همینگونه بود و در سوریه نیز به همین صورت است.
نظامهای پان عربیست، ساختار مشت آهنین دارند که فساد در آن وجود دارد و اگر به حکومت جمال عبدالناصر، انورسادات و حسنی مبارک نیز نگاه کنید، به همین صورت بود، زیرا بر اساس بوروکراسی و بورژوازی دولتی-نظامی است، یعنی میگویند نظامیها و دولتیها ساختار اصلی را تشکیل میدهند و سیستم امنیتی، ساختار اصلی را میچیند. در مجموع این موارد موجب نارضایتی اساسی در داخل سوریه شده بود که در نهایت به بنبست رسید و هیچ آشتی ملی نیز در دستور کار نبود.
ایمنا: در بعد خارجی چه عواملی وجود داشت؟
حسننیا: در بعد خارجی، ترکیه اثرگذاری بسیار زیادی دارد و اردوغان طی دو سال اخیر تلاش زیادی کرد تا با بشار اسد دیدار کند یا معادله ژنو یک را احیا کند، اما این اتفاق رخ نداد و در نهایت ترکیه به سمت مسلح کردن مخالفان رفت. از سوی دیگر نبود گروههای متحد با نظام سوریه، تأثیرگذار بود، برای مثال حزبالله لبنان نزدیک به ۳۸ پایگاه بین حلب و ادلب داشت، ایران نیز پایگاههایی داشت، اما در یکسال اخیر این پایگاهها بهدلیل جنگ در جنوب لبنان تخلیه شده بودند. این بهترین موقعیت در میدان بود تا این گروهها بتوانند عملیات خود را آغاز کنند و آن را جلو ببرند و تا دمشق پیشروی کنند.
موضوع بعدی که از ابتدا در مورد آن هشدار داده شد این بود که بوی معامله به مشام میرسید، به نظر میرسد برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای به این نقطه رسیدند که باید معاملهای صورت بگیرد و بشار اسد کنار برود، خود او نیز متوجه شد که باید کنار برود و نظام را واگذار کند، به همین دلیل شاهد بودیم که جنگی صورت نگرفت و بسیاری از نظامیها بههیچوجه مقاومتی از خود نشان ندادند، نهایت کشتههای این جنگ که میتوانست چند ده هزار نفر باشد، به ۳۰۰، ۴۰۰ نفر هم نرسید و مخالفان بهراحتی همچون یک راهپیمایی، از ادلب به دمشق رسیدند و کار را تمام کردند، بنابراین مجموع این عوامل را باید در نظر بگیریم و نباید سقوط نظام سوریه را تکعاملی تحلیل کنیم.
ایمنا: پس از اعلام خبر سقوط حکومت بشار اسد، تحرکاتی از جانب اسرائیل آغاز شد و آنها علاوهبر بمباران مناطقی در دمشق، از سمت بلندیهای جولان به سوریه وارد شدند، به نظر شما برنامه اسرائیل چیست؟
حسننیا: به نظر من برنامه اسرائیل، ایجاد معامله امنیتی برحسب یک کمربند امنیتی اطراف اراضی اشغالی است، از لبنان گرفته تا سوریه و غزه؛ صهیونیستها در غزه طرحی آوردند تا شمال غزه را خالی از مردم کنند و بین ۵ تا ۲۰ کیلومتر از «محور فیلادلفیا» تا نزدیک «بیت حانون» کمربند امنیتی ایجاد کنند و استحکاماتی قرار دهند تا هفتم اکتبر دیگری در آنجا صورت نگیرد. در لبنان نیز برنامه همین است و اگرچه اسرائیل عقبنشینی کرده است، اما اگر هر لحظه کوچکترین حرکتی از حزبالله مشاهده کند، سریع آن نقطه را بمباران میکند و نمیخواهد اجازه دهد پشت خط لیتانی اتفاقی رخ بدهد.
در سوریه نیز حمله اسرائیلیها به بخشی از جولان و قنیطره برای ایجاد کمربند امنیتی است، زیرا اسرائیلیها در حال حاضر با دوگانگی روبهرو هستند، درست است که بشار اسد رفته است، اما نمیدانند که مخالفان بشار اسد به چه فکر میکنند؛ این مخالفان، دیدگاههای متفاوتی نسبت به اسرائیل دارند و معلوم نیست که در آینده چه خواهد شد و آیا به سمت صلح خواهند رفت یا به سمت تنش با اسرائیل؟ به همین دلیل صهیونیستها به محور جولان آمدهاند تا هممرز با سوریه کمربند امنیتی ایجاد کنند و پس از ایجاد معادله خود در غزه و لبنان، در سوریه کار را تمام کنند.
ایمنا: در چنین شرایطی که جبهه مقاومت تا حد زیادی ضعیف شده و جبهه سوریه نیز از دست رفته است، ایران چه باید کند؟
حسننیا: در دنیای سیاست و روابط بینالملل این شرایط به معنای پایان همهچیز در منطقه نیست، زیرا بالاخره در بخشی از سوریه ارتباطاتی وجود دارد و اقلیت شیعی، دروزی و کردی وجود دارند که ارتباطات خوبی با ایران دارند. به نظر من در نخستین مرحله ما میتوانیم با معارضان معتدل (گروههای مخالفی در سوریه که تروریستی نیستند) در نظام سوریه دیدار داشته باشیم و به آنها پیام بدهیم و با آنها رایزنی کنیم. یادمان نرود در سال ۲۰۱۱ بخشی از جلسات معارضان در تهران برگزار میشد و معارضان معتدل غیرمسلح در این مذاکرات حضور داشتند.
ایمنا: آیا این گروهها در حال حاضر قدرتی دارند؟
حسننیا: شاید اکنون قدرتی نداشته باشند، اما نباید فراموش کنیم اگر سوریه به سمت دولت سازی برود، بهطور قطع این گروهها در دولتسازی حضور خواهند داشت و اگر کشور به سمت دولتسازی نرود، تبدیل به لیبی دیگری میشود که چند گروه در آن حضور دارند، اگر اتفاقی همچون لیبی تکرار شد و ما میتوانیم با گروههای مختلف ارتباط بگیریم، درست مانند کاری که روسیه و کشورهای مختلف در لیبی انجام دادند.
نظر شما