به گزارش خبرگزاری ایمنا، طلاق عاطفی یک نوع جدایی است که در آن افراد زیر یک سقف زندگی میکنند، اما هیچ عشق و علاقهای به یکدیگر ندارند و در زندگی زناشویی آنها خبری از عشق، مصاحبت و دوستی نیست، در واقع این افراد از نظر عاطفی از یکدیگر جدا شدهاند، اما به دلایل مختلفی ممکن است برای طلاق اقدام نکنند، جدایی عاطفی میتواند به صورت یک طرفه یا دو طرفه به مرور زمان رخ دهد و دو طرف به تدریج متوجه شوند کشش مثبتی که نسبت به یکدیگر داشتهاند از بین رفته است، طلاق عاطفی منجر به جدا شدن همسران از یکدیگر به لحاظ روحی، جسمی و جنسی میشود و تبعات زیادی به همراه دارد.
پس از آشکار شدن مشکلات زناشویی، زوجین تا چند وقت با یکدیگر مشاجره دارند، اما بعد از آن مرحله بیتفاوتی فرامیرسد و طلاق عاطفی اتفاق میافتد، طلاق عاطفی در طول زمان رخ میدهد و شدت آن از زوجی به زوج دیگر متفاوت است، با این حساب ممکن است بسیاری از طلاقهای عاطفی قابل حل باشند که البته این امر پیگیری زوجین را میطلبد.
بسیاری از والدین تنها به خاطر فرزندانشان و آینده آنها ترجیح میدهند، با وجود طلاق عاطفی، به زندگی زیر یک سقف ادامه دهند، زیرا تصور میکنند اگر فرزندشان از پدر یا مادرش جدا شود، آسیب روحی زیادی خواهد دید، ضمن اینکه جامعه دید منفی زیادی نسبت به بچههای طلاق دارد، تا جایی که درباره ازدواج با افرادی که در خانواده آنها طلاق اتفاق افتاده به چشم منفی نگاه میشود، از طرفی موضوع حضانت فرزندان میتواند بر تصمیم آنها تأثیرگذار باشد، بسیاری از مادران برای اینکه زندگی در کنار فرزندان را از دست ندهند، از طلاق صرف نظر میکنند، کارشناسان معتقدند طلاق عاطفی برای فرزندان بسیار آسیبزا است و گاهی طلاق عاطفی پدر و مادر و زندگی بدون عشق و شور و نشاط آنها، سلامت روان فرزندان را بیشتر از جدایی و طلاق حقوقی تهدید میکند و مهم است که زوجین راهکارهای رفع چالش و گفتوگو با یکدیگر را بیاموزند تا بتوانند خانواده خود را از معضلات و آسیبهای روحی دور نگه دارند.
علل بروز طلاق عاطفی و فاصله هیجانی زوجین از یکدیگر
ابوذر گلورز، روانشناس و مشاور خانواده در مورد طلاق عاطفی زوجین در خانواده به خبرنگار ایمنا میگوید: طلاق عاطفی یعنی اینکه زن و شوهر از لحاظ فیزیکی کنار همدیگر هستند، اما از لحاظ هیجانی فاصله زیادی دارند و تنها زیر یک سقف زندگی میکنند و در رسیدگی به امور خانه مسئولیتهای مشترکی دارند، اما در دنیای متفاوت از یکدیگر زندگی میکنند، یکی از مهمترین دلایلی که زوجها را به این سمت میکشاند، نداشتن شناخت صحیح از یکدیگر است، اتفاقی که در دوره پیش از ازدواج مشاوران خانواده بسیار بر آن تاکید میکنند.
وی میافزاید: زن و شوهری که یکدیگر را نشناسند، به طور طبیعی درک صحیحی از طرف مقابل خود ندارند و خواستههای یکدیگر را نمیفهمند و حس میکنند طرف مقابل آنها زیادهخواهی میکند یا مسیر دیگری را میرود و خواستههای دیگری دارد و زبان همسر خود را نمیفهمد، به همین دلیل این گروه از زوجها کم کم از همدیگر فاصله میگیرند و در نهایت حرف مشترکی برای با هم ندارند.
روانشناس و مشاور خانواده تصریح میکند: هنگامی که افراد یک خانه یا خودروی جدید یا حتی وسایل خانه را جدید را میخرند، ابتدا ذوق و اشتیاق بسیاری برای استفاده از آن دارند، بعد از مدتی که این وسایل استفاده میشود و مرتب جلوی چشم افراد است، به فکر تعویض آن میافتند، در زندگی مشترک نیز به مرور زمان برای زوجهایی که نتوانند تنوع در زندگی ایجاد کنند و نتوانند فعالیتهای مشترکی داشته باشند و زبان یک دیگر را نفهمند، عوارضی ایجاد میشود و در نهایت درگیر طلاق عاطفی میشوند.
وی خاطرنشان میکند: امروزه میبینیم که بسیاری از خانوادهها با وجود طلاق عاطفی که بین زوجها وجود دارد، به دلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی ترجیح میدهند که از نظر حقوقی پیگیر طلاق نشوند، قدم نخست این است که زوجها تلاش کنند تا بفهمند به چه علتی از همسر خود فاصله گرفتهاند، به راستی نمیتوان گفت که طلاق عاطفی موضوعی یک طرفه است و به طور قطع دو طرف در این زمینه دخیل هستند، همان طور که طلاق حقوقی دو طرفه است و نمیشود یک نفر طلاق بگیرد و طرف مقابل در آن زندگی بماند.
گلورز ادامه میدهد: وقتی یک نفر فاصله هیجانی و عاطفی گرفت، طرف مقابل نیز پس از مدتی فاصله خواهد گرفت، ممکن است اوایل تلاشهایی نیز انجام دهد، اما به مرور زمان خسته میشود، زوجین هزار دغدغه و مشکلات در زندگی مشترک دارند و باید سعی کنند دغدغههایشان را بنویسند و آنها را اولویتبندی کنند تا بتوانند برای یکدیگر هم از نظر عاطفی وقت بگذارند و دچار سردی در روابط خود نشوند.
وی عنوان میکند: برخی از زوجها با یکدیگر درباره مسائل موجود در زندگی مشترکشان صحبت نمیکنند و مشکل امروز را به مشکل دیروز اضافه میکنند و مسائل و دغدغهها روی هم جمع میشود و هنگامی که یک مسئله بسیار جدی ایجاد میشود و زوجها در صدد حل آن برمیآیند، تمام مشکلات قبلی که حل و فصل نشده بر زبان جاری میشود و شرایط نامساعد روبهروی زوجها قرار میگیرد و در نهایت این گروه از زوجها به دلیل اینکه مشکلات را رفع نکردند و به آن اعتنایی نداشتهاند با انبوهی از مسائل و چالشها روبهرو میشوند.
لزوم مشاوره پیش از ازدواج و شناخت زوجین از یکدیگر
روانشناس و مشاور خانواده اظهار میکند: زوجین باید تلاش کنند، وقتی مشکلی در زندگی مشترک برای آنها به وجود آمد، اگر قابل حل است در آرامش و ادب بدون انتقاد و غر زدن مشکل را مطرح کرده و نسبت به رفع چالش اقدام کنند، لازم است زوجین بدانند که دو ستون یک خانه هستند و هر کدام از آنها که کمرشان خم شود آن خانه در حال تخریب شدن است و باید با همدیگر تلاش کنند تا خانه و خانواده خود را در چارچوبی امن نگه دارند، در غیر این صورت تمام مشکلات زندگی روی دوش یک نفر میافتد و طرف مقابل نیز تلاشی نمیکند و در نهایت همسران از همدیگر فاصله گرفته و طلاق عاطفی و جدایی اتفاق میافتد و در این مسیر فرزندان نیز آسیب بسیاری میبینند و مهم است که زوجها به دنبال راهکاری برای رفع مشکلات و تقویت حس محبت بین یکدیگر باشند.
وی تاکید میکند: به اعتقاد «جان گاتمن» روانشناس آمریکایی بزرگترین درمانگر حوزه روانشناسی هر انسانی زبانهای عشق خاص خودش را دارد، تأیید، خدمت کردن، هدیه دادن و مهر ورزیدن از جمله این موارد است، زمانی که زوجها زبان عشق همسر را ندانند و نشناسند، به طور قطع دچار چالش در روابط خود میشوند و باید بکوشند که جزئیات اخلاقی و رفتاری یکدیگر را بشناسند.
گلورز تصریح میکند: یکی از کارهای بسیار مهم برای شناخت زوجها از یکدیگر این است که زوجها زبان عشق طرف مقابل را بفهمند تا بدانند به چه زبانی باید صحبت کنند، بنابراین زوجها در ابتدا باید زبان عشق خود را بفهمند و بعد زبان همسر را بفهمند، وقتی که این شناخت قبل از ازدواج رخ دهد و مشاوره پیش از ازدواج به این شناخت و کاهش مشکلات آنها در زندگی مشترک کمک زیادی میکند.
وی ادامه میدهد: پیش از ازدواج سوالاتی برای دو نفر که تصمیم به ازدواج دارند، مطرح میشود، در این راستا زوجها باید بدانند سوالهایی همچون چه غذایی دوست داری، چه لباسی دوست داری و مواردی از این قبیل که از هم میپرسند، در زندگی مشترک اولویت نیست و دانستن جواب این سوالها هیچ کمکی به ادامه زندگی آنها نمیکند و قتی زوجها وارد زندگی مشترک میشوند، به مرور زمان خودشان متوجه میشوند که این موارد در زندگی مشترک اولویت اصلی نیستند و موارد مهمتری اولویت زندگی آنها است، در حقیقت شناخت اصلی در زندگی مشترک این است که آنها از افکار یکدیگر شناخت پیدا کنند و با تعامل و گفتوگو به رفع مشکلات کمک کنند تا در زندگی دچار طلاق عاطفی نشوند.
نشانههای طلاق عاطفی همسران کدام است؟
محمد علی ناجینیا، روانشناس و زوج درمانگر با اشاره به نشانههای طلاق عاطفی بین زوجها به خبرنگار ایمنا میگوید: لازم است بدانیم از جمله نشانههای طلاق عاطفی این است که ذوق عاطفی و تعامل در رابطه مشترک همسران کمتر میشود، از با هم بودن نشاط و ذوق گذشته را ندارند، پنهانکاری صورت میگیرد و دلبستگی کمرنگ میشود و آرام آرام طلاق عاطفی افراد اولویتهای دیگری پیدا میکند.
وی میافزاید: اولویت اول این گروه از زوجها به موضوعها و افرادی دیگری تبدیل شده و بهانههای مختلفی پیدا میشود و این موارد تعامل آنها را در زندگی زوجی بسیار کمرنگ میکند، این زوجها برای پنهانکاری و رفتارهای خود با توجیه سرپوش میگذارند و تمام این موارد مقدمهای برای ورود آنها به طلاق عاطفی است.
این روانشناس و زوج درمانگر تصریح میکند: این نوع طلاق تهدید جدی برای زندگی همسران است، به طور یقین در بسیاری اوقات طلاق عاطفی دروازه ورود به جدایی و طلاق واقعی است، طلاق عاطفی پنهان همچون اعتیاد است، آخرین کسی که میفهمد معتاد شده، خود فرد معتاد است و همه به اعتیاد او پی میبرند و خود فرد معتاد این واقعیت را انکار میکند.
وی عنوان میکند: در بحث طلاق عاطفی تمام اطرافیان میفهمند که دو زوج با یکدیگر گفتوگوی صمیمی ندارند، پرنشاط نیستند، ارتباط خوبی با هم ندارند و خود زوجین آخرین افرادی هستند که به موضوع طلاق عاطفی پی میبرند، در حقیقت این موضوع بسیار مهم، مخفی، آرام و نامحسوس است، این آسیب و آفت در گذر زمان ریشه گرفته و به آرامی زندگی زوجی را تحت تأثیر قرار میدهد.
تأثیر رواندرمانی در کاهش طلاق عاطفی
ناجینیا درباره اینکه بسیاری از زوجین دیرهنگام برای درمان طلاق عاطفی به روانشناسان مراجعه میکنند، تاکید میکند: با وجود فرهنگسازیهایی که در جامعه انجام شده است، هنوز بسیاری از افراد به مفهوم ارزشمند پیشگیری بهتر از درمان اعتقاد ندارند، در حقیقت پیشگیری در حوزه بهداشت، سلامت جسمی در حوزه ارتباطهای بین فردی، سلامت روان، مسائل عاطفی بهتر از درمان است.
وی ادامه میدهد: طلاق عاطفی نشانههایی دارد و تهدید جدی برای زندگی همسران است و بسیاری از زوجین دیرهنگام برای درمان طلاق عاطفی مراجعه میکنند و در این صورت شاید نتوان اقدام و راهکار مناسبی برای برون رفت از طلاق عاطفی زوجها ارائه کرد، بنابراین بهتر است زوجها هر چند وقت یک بار به مشاور و روانشناس مراجعه کنند تا مسائل روی هم انبار نشود.
این روانشناس و زوج درمانگر اظهار میکند: زوجین باید توجه کنند، طلاق عاطفی چه زمانی و تا چه حد قابل درمان است، تا حدودی میتوان فضای طلاق عاطفی را با روان رمانی تغییر داد و این روند به کهنگی، شدت، عمق زخم و عفونتی که ایجاد کرده بستگی دارد، اگر طلاق عاطفی در مراحل اولیه شناسایی شود، میتوان این مسئله را با جلسات مشاوره و زوجدرمانی بازسازی کرد و طلاق عاطفی را به جایگاه قبل (اشتیاق عاطفی) بازگشت داد.
وی عنوان میکند: نقطه مقابل طلاق عاطفی اشتیاق عاطفی است، مورد مهمی که در ابتدای زندگی زوجی افراد دیده میشود، اما به مرور زمان و سرد شدن رابطه مانند یک زخم کهنه، درد قدیمی حالت مزمن پیدا میکند و بیماریهای مزمن به درمان مقاوم هستند و با کوچکترین تنش و فشار به بدن، آن بیماری عود پیدا میکند، این صعب العلاج بودن را در بیماریهای مزمن بسیار میبینیم و در ذات یک رابطه زوجی هنگامی که رابطه وارد فاز طلاق عاطفی میشود، نیز خاصیت مزمن و صعبالعلاجی ویژه پیدا کرده و این اتفاق نوع ارتباط و زندگی این همسران را دشوار میکند.
در حقیقت، زندگی مشترک میان دو زوج زمانی دوستداشتنی و لذت بخش خواهد بود که احساس و عاطفه میان آنها وجود داشته باشد، زمانی که یک یا هر دو طرف زندگی احساس کنند که دیگر یکدیگر را دوست نداشته اما همچنان به زندگی مشترک ادامه دهند، دچار طلاق عاطفی شدهاند، طلاق عاطفی زمانی اتفاق میافتد که احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن در زندگی خصوصی افراد از بین رفته و سردی و بیاحساسی جایگزین عشق میشود، طلاق یا جدایی عاطفی عوارض منفی زیادی در رابطه زوجین و کیفیت زندگی آنها دارد.
طلاق عاطفی یا جدایی عاطفی زمانی رخ میدهد که زوجین در عین نداشتن رابطه عاطفی مثبت و احساس تعلق به یکدیگر به زندگی مشترک با هم ادامه میدهند. طلاقهای عاطفی در طی گذر زمان اتفاق میافتند و ناگهانی و یکباره نیست، طلاقهای عاطفی همچنین یک دلیل و علت زیربنایی دارند که بنا به آن دلیل یا دلایل یکی از طرفین یا هر دو زوج احساسات عاشقانه نسبت به یکدیگر را از دست میدهند و مهم است که زوجهخا هر چند وقت یک بار برای رفع مشکلات به مشاور مراجعه کنند و از راهکارهای برون رفت از این معضل آگاهی پیدا کنند.
نظر شما