به گزارش خبرگزاری ایمنا، رضا مختاریاصفهانی امروز _ سهشنبه ششم آذر_ در سلسله نشستهای «حافظه و شهر» اظهار کرد: در جریان مشروطه تفاوتهای معناداری در نگرش و عملکرد شهرهای مختلف به چشم میخورد، بهعنوان مثال شهر تبریز بیشتر دغدغه اجرای قانون اساسی مشروطه را داشت و اداره شهر همچنان به شیوههای گذشته، تحت نظارت انجمن ایالتی و ولایتی، پیش میرفت.
وی افزود: در این ساختار یک بیگلربیگی بهعنوان حاکم شهر حضور داشت و کدخدایان محلات نیز همچنان نفوذ خود را حفظ کرده بودند، اما در اصفهان هدف اصلی بر تأسیس انجمنهای بلدی و اداره شهر توسط مردم متمرکز بود؛ این تمایل هویتگرایانه در اصفهان سابقهای دیرینه داشت که به دوران پیش از مشروطه بازمیگشت.
نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران ادامه داد: برای نمونه در دوره محمدشاه قاجار، شورشی در اصفهان رخ داد که وابستگیهایی به سید محمدباقر شفتی داشت، همچنین در زمان ناصرالدینشاه شورش دیگری با رهبری سادات صفوی به وقوع پیوست؛ اعتمادالسلطنه در مورد این سادات صفوی مینویسد که «آنان همچنان وفاداری خود را به صفویه حفظ کرده بودند و حتی بر منابر خود قاجاریه را لعن میکردند» که این نشانهای از نگاه هویتگرایانه اصفهان پیش از مشروطه است.
مختاریاصفهانی اضافه میکند؛ با استقرار مشروطه مردم اصفهان احساس کردند که نهادهای جدید همچون انجمنهای بلدی میتوانند نماینده این هویتگرایی باشند.
وی گفت: پس از تصویب قانون انجمنها، اصفهان در تشکیل انجمنهای بلدی پیشرو بود، حتی انجمن ایالتی اصفهان توصیه کرد که اعلانهایی چاپ و منتشر شود تا نظامنامه بلدی به اطلاع مردم برسد؛ این کار برای آگاهیبخشی به مردم درباره مبنای انتخابات و شرایط کاندیداتوری انجام شد؛ چنین اقداماتی نشاندهنده آن است که نخبگان اصفهان اهمیت آگاهی عمومی را برای تشکیل یک انجمن بلدی قدرتمند درک کرده بودند.
نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران بیان کرد: انجمن بلدی اصفهان پس از تشکیل در امور گوناگون بسیار فعال بود و روزنامهای به نام فرج بعد از شدت را بهعنوان ارگان رسمی خود منتشر کرد؛ این روزنامه توسط نورالدین مجلسی که خود از اعضای انجمن بلدی بود، مدیریت میشد.
مختاریاصفهانی افزود: انتشار این روزنامه نشان میدهد که نخبگان اصفهان به انجمن بلدی نهتنها بهعنوان نهادی برای انجام اقدامات عمرانی، بلکه بهعنوان ابزاری برای تبدیل شهرنشینان به شهروندان مینگریستند؛ شهروندانی که آگاه به حقوق و تکالیف خود باشند و بتوانند از طریق نهاد بلدی این آگاهی را عملی کنند.
وی با اشاره به نخستین اقدامات انجمن بلدی اصفهان گفت: این اقدامات شامل ممنوعیت کشتار گوسفند توسط قصابان در شهر بهمنظور جلوگیری از آلودگی، توقف گرفتن اجاره از قهوهخانههای میدان شاه (میدان نقش جهان) بهمنظور انجام تعمیرات، ممنوعیت قپانکشی توسط افراد متفرقه و اعمال نظارت انجمن بر این فعالیت، استانداردسازی اوزان، تعریض معابر و تخریب دکانهایی که موجب تنگ شدن راهها شده بود و سرشماری محلات و شمارهگذاری خانهها که در آن زمان به «در گذاشتن» معروف بود میشد.
نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران عنوان کرد: جریده ناقور در گزارشی این اقدامات را ستود و نوشت «انجمن بلدی با نهایت قوت و اقتدار، همچون کارخانه جدیدالاختراع و سریعالسیر، مشغول به تنظیف و مرمت کوچهها و خیابانها و بهبود لوازم بهداشت عمومی است.»؛ این تلاشها در زمانی انجام میشد که آثار تاریخی و فرهنگی اصفهان، بهویژه در دوره ظلالسلطان، آسیبهای زیادی دیده بود.
مختاریاصفهانی ادامه داد: ظلالسلطان بسیاری از بناهای صفوی را تخریب کرد و مصالح آنها را برای ساخت عمارتهای جدید بهکار گرفت؛ در گزارشهای سیاحان خارجی نیز به این تخریبها اشاره شده است.
وی گفت: با این حال اقدامات انجمن بلدی اصفهان با موانع مهمی روبهرو بود که مهمترین آن، دولت مرکزی و وزارت مالیه میشد؛ از همان ابتدا برخی کدخدایان محلات با استعفا تلاش کردند تا مردم را نسبت به وضعیت جدید نگران کنند و مدعی شدند که امنیت شهر و محلات دیگر بر عهده خود مردم است، همچنین حاکم اصفهان از همکاری با انجمن بلدی خودداری کرد و حتی با میانجیگری انجمن ایالتی نیز حاضر به پذیرش این نهاد نشد؛ حاکم وقت معتقد بود که این نهاد قدرت او را محدود میکند.
نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران بیان کرد: یکی از اختلافات مهم میان انجمن بلدی و دولت بر سر عوارض نواقل (حملونقل کالاها) بود؛ انجمن بلدی معتقد بود که هر کالایی که از شهر خارج میشود باید مشمول عوارض شود، اما مالیه این نظر را نمیپذیرفت؛ این اختلاف حتی به تهدید و اقدامات عملی از جمله جلوگیری از خروج محمولههای برنج و گندم از شهر انجامید؛ در مواردی انجمن بلدی تهدید به استعفا کرد و درگیریهای فیزیکی نیز میان اعضای انجمن و نمایندگان مالیه رخ داد.
مختاریاصفهانی خاطرنشان کرد: با وجود این تنشها افکار عمومی و شخصیتهایی همچون آیتالله کلباسی از انجمن بلدی حمایت کردند، اما دولت در نهایت به نفع وزارت مالیه حکم داد و عوارض شهری به دولت واگذار شد؛ این تصمیم و دخالتهای دولت موجب شد که بسیاری از بلدیها در دوره نخست خود ناکام بمانند و فعالیتشان متوقف شود.
وی اظهار کرد: پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، سید ضیاالدین طباطبایی انجمنهای بلدی را احیا کرد؛ با تصویب قانون جدید بلدی در سال ۱۳۰۹، نظارت دولت بر این نهادها افزایش یافت؛ انتخابات انجمنها محدود به سه طبقه تجار، مالکان، و اصناف شد و اعضای منتخب باید با تصویب هیئت وزیران رسمیت پیدا میکردند؛ این قانون برخلاف قانون ۱۲۸۶ که در پی تبدیل شهرنشین به شهروند بود، بیشتر بر اجبار و تمرکزگرایی تأکید داشت، به همین دلیل اگرچه اقدامات عمرانی گسترش پیدا کرد، اما در تحقق مفهوم شهروندی مدرن موفقیت چندانی حاصل نشد.
نظر شما