به گزارش خبرگزاری ایمنا، سواد رسانه یکی از مهمترین اقداماتی است که هر مخاطب فضای مجازی باید آن را آموزش ببیند، چراکه امروزه فرهنگسازی در دست رسانه است و گاهی در آن چیزهایی دیده میشود که موجب تضعیف اعتمادبهنفس، عزت نفس، تعیین و ملاک زیبایی و مقایسه کردن میشود؛ امروز شاهد هستیم که در فضای مجازی و رسانه تبلیغات زیادی برای زیبا شدن افراد از لحاظ ظاهری و جسمانی انجام میشود که افراد را ترغیب به انجام عملهای زیبایی بر صورت و بدن میکند.
اما سواد رسانهای به ما میگوید نگذار بذر ناکافی بودن و ارزشمند نبودن که رسانه دارد در مغزت میپاشد به درونت ریشه کند، نگذار اینستاگرام با رویافروشیاش به تو باعث شود از چیزی که داری و هستی راضی نباشی، چرا که سواد رسانه به ما میگوید تو اگر الان چهره و هیکلت را نپذیری بالاخره روزی خواهد آمد که پیر میشوی و آن وقت است که افسردگی به سراغت میآید، در همین راستا اینجاست که اگر سواد رسانه داشته باشیم از این نبرد و جنگ علیه تن دست خواهیم برداشت.
استاندارهایی که رسانه تغییر میدهد
در همین راستا داوود نعمتی، انارکی کارشناس رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: امروزه رسانهها در حوزههای مختلف از جمله زیبایی جایگاه پررنگی دارند و نقش مهمی را ایفا میکنند، بهخصوص در شکلدهی به استانداردهای زیبایی در دنیای مدرن امروز تاثیرگذارند و حتی نگرش افراد به زیبایی ظاهر را مدیریت میکنند؛ در واقع تبلیغات زیبایی را به بخشی از زندگی روزمره انسانها تبدیل کردهاند و دائم تصاویری از بدنها و چهرههای ایدهآل را به نمایش میگذارند.
وی میافزاید: در این تبلیغات اغلب از الگوهایی زیبا استفاده میکنند که حتی ممکن است با واقعیتهای روزمره زندگی ما همخوانی زیادی نداشته باشند برای مثال پوست بینقص، فرم بدنی ایدهآل، صورتهای بدون نقص، پوست شفاف و زیبا نمونههایی است که میتوان آنها را در تبلیغات رسانهها و بهویژه شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی دید و بهطور عمده هم از نرمافزارها، شیوهها و تکنیکهایی استفاده میشود که چهره و اندام افرادی که در تبلیغ هستند، به شکلی اغراقشده زیبا به نظر برسند.
کارشناس رسانه تصریح میکند: از نظر علم جامعهشناسی تبلیغات تأثیر پذیرفتن مخاطبان رسانهها نیز عمدتاً از همین شیوههاست، چراکه برای مخاطب نوعی اعتماد به نفس پدید میآورد که میتواند اعتماد به نفس کاذبی باشد، اما همین تبلیغات و همین اعتماد به نفسی که برخیها پیدا میکنند، باعث میشود که فرد برای رسیدن به این زیباییهای غیرواقعی به جراحیهای زیبایی روی بدن خود بهخصوص صورت روی آورد.
وی میافزاید: رسانهها با تبلیغات خود، تنها به نمایش زیباییهای غیرواقعی نمیپردازند، بلکه در روند تصمیمگیری افراد نیز تأثیرگذارند تا به کلینیک زیبایی بروند و خود را در اختیار تیغ جراحی قرار دهند؛ به عبارت دیگر میتوانم ادعا کنم که رسانهها گفتمانی غالب را در این خصوص تعیین میکنند.
انارکی میگوید: یعنی رسانهها معیارهای زیبایی ایدهآل را از طریق تصاویر، فیلمها، سریالها، سبک زندگیهای جدید و لاکچری تبلیغ میکنند و تصاویری از افراد به ظاهر بینقص را نشان میدهند که شاید برای بسیاری از افراد قابل دستیابی نباشد، اما میتواند آنها را ترتیب کند که برای دستیابی به این استانداردها به هر قیمتی حتی تغییر سبک زندگی روی آورند.
وی با بیان اینکه در شرایط کنونی دنیا دنیای رسانهای شده است، اظهار میکند: رسانهها در تعیین معیارهای زیبایی نقش مهمی ایفا میکنند و در واقع، رسانهها بهویژه رسانههای دیداری و شنیداری به دلیل قدرتی که در انتقال پیامها و تصاویر دارند، در جایگاه تعیینکنندهای قرار میگیرند و مستقیم یا غیرمستقیم به مخاطبان خود میگویند چه چیزی زیبا و جذاب است.
رسانه تعیینکننده زیبایی
عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما ادامه میدهد: رسانههای تصویری چهرهها و بدنهایی را به نمایش میگذارند که به دقت انتخاب شدهاند و اغلب با کمک ابزارهای ویرایشی، زیبایی دوچندانی به آنها داده میشود تا به مخاطبان این ایده را منتقل کنند که زیبایی باید به شکل خاصی باشد، مثلاً پوستی شفاف و زیبا باشد، چنین پیامهایی وقتی به دفعات از سوی رسانهها منتشر میشود بهتدریج در جامعه جا میافتد که داشتن چنین پوست، مو و قیافهای بهترین است و مردم به مرور شروع به مقایسه خود با این ایدهآلها میکنند. پس میتوان گفت که در حال حاضر رسانهها نقش تعیینکنندهای پیدا کردهاند.
وی تصریح میکند: همچنین رسانهها از طریق نمایش زندگی و سبک زندگی اینفلوئنسرها و افراد مشهور که بهطور معمول از معیارهای خاصی از زیبایی پیروی میکنند، الگوهایی را در جامعه نشر میدهند که مردم به دنبال تقلید از آنها باشند و همین امر باعث میشود که مخاطبان احساس کنند باید به آن معیارها نزدیک شوند. از سویی دیگر رسانهها مخاطبان خود را به مصرفگرایی محصولات زیبایی مانند انواع کرمهای زیبایی یا عملهای جراحی سوق میدهند، بنابراین چرخه مصرفگرایی موجب تقویت استانداردهای زیبایی میشود که رسانهها مبلغ آن هستند.
انارکی میافزاید: رسانهها، زیبایی اینچنینی را یک ارزش اجتماعی توصیف میکنند که موجب پذیرش اجتماعی میشود و میتوان گفت این موارد نشان میدهد که رسانهها در دنیای مدرن امروزی نقش تعیین کنندهای ایفا میکنند.
وی میگوید: باید تاکید کنم که رسانهها و تبلیغات میتوانند در تعیین و حتی تثبیت معیارهای زیبایی در جامعه مؤثر باشند؛ آنها بر درک افراد از زیبایی تأثیر میگذارند، تا بر تعریف زیبایی و ایدهآلسازی آن بر جامعه اثر گذارند.
کارشناس رسانهای اظهار میکند: رسانهها همچنین الگوهای اجتماعی و فرهنگی خاصی را تبلیغ میکنند، برای مثال فرهنگ «بدن سالم و متناسب» یا «صورت بدون چین و چروک» در بسیاری از جوامع به دلیل تبلیغات مکرر رسانهای به هنجار تبدیل شده است و افراد پذیرفتهاند که برای موفق بودن باید این الگوها را دنبال کنند.
وی ادامه میدهد: تبلیغات مرتبط با زیبایی بدن توسط رسانهها در جایگاه تعیینکنندهای برای تعریف زیبایی قرار گرفته است و رسانهها میتوانند با تکرار پیامهای تبلیغی در این ارتباط، درک جامعه از زیبایی را شکل و حتی تغییر دهند.
انارکی تصریح میکند: معتقدم که ملاکهای تعیینشده توسط رسانهها که مطرح کردم، میتوانند هم تأثیرات مثبت و هم تأثیرات منفی بر فرد و جامعه داشته باشند و این بستگی به سواد و شناخت رسانهای ما دارد و اینکه چه استفادهای از پیامها خواهیم برد؛ بهعنوان مثال استفاده از برخی محصولات ورزشی که برای فرم بدن تبلیغ میشود میتواند برای سلامتی کاربرد پیدا کند، یعنی باعث افزایش خودآگاهی و توجه به سلامتی باشد یا اینکه موجب افزایش اعتمادبهنفس شود، اما تأثیرات منفی نیز دارند چون معیارهای زیبایی که از طریق رسانهها ترویج میشوند، گاهی غیرواقعی هستند یا بزرگنمایی شدهاند و بهگونهای به تصویر در میآیند که افراد عادی به سختی میتوانند به آنها دست پیدا کنند و چنین وضعیتی فشار زیادی بر این افراد ایجاد میکند و احتمالاً اعتمادبهنفس آنها را کاهش میدهد.
وی میافزاید: این موضوع بهویژه در میان جوانان و نوجوانان تأثیرگذار است، آنها در مرحله سنی حساسی هستند و حساسیت بالایی نسبت به ظاهر خود دارند و بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرند؛ بنابراین بر مبنای چنین تبلیغاتی، ممکن است از ظاهر خود احساس نارضایتی کنند و این موضوع ممکن است منجر به کاهش اعتماد به نفس و حتی افسردگی شود.
کارشناس رسانهای میگوید: چون بخش عمدهای از تبلیغات مرتبط با زیبایی بدن هستند و بیش از حد بر ظاهر و معیارهای زیبایی غیرواقعی متمرکز میشود، میتواند به اختلالات روانی نیز منجر شود.
وی اظهار میکند: از دیگر اثرات منفی چنین تبلیغاتی میتوان به مصرفگرایی کاذب اشاره کرد؛ تبلیغات زیبایی با ترویج محصولاتی خاص مصرفگرایی را تقویت میکنند یعنی اینکه افراد به جای توجه به نیازهای واقعی خود، به مصرف این محصولات ترغیب میشوند، محصولاتی که غیرضروری هستند.
حمله رسانه به فرهنگ
همچنین در ادامه سید نوید موسوی، ترشیزی دیگر کارشناس رسانه به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: صنعت فرهنگ، ایدهای است که از دهه ۶۰ تا ۷۰ مطرح شد و نگاه منتقدانه به مصرفگرایی و سلطه جهان سرمایهداری دارد و به اینکه هر مقوله فرهنگ را به چشم اقتصاد نگاه کنند برمیگردد.
وی ادامه میدهد: امروزه همه چیز رسانهای شده است و حتی فرهنگ هم از رسانهای شدن ایمن نیست، رسانهها هستند که فرایند جامعهپذیری، انتقال ارزشها، ترویج و اشاعه سکوهای زندگی را بر عهده گرفتند و انجام میدهند؛ و بنظرم این فرایندی است که نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم و با آن مبارزه کنیم و تنها کاری که میتوانیم کنیم این است که شناخت خود را افزایش دهیم، چراکه رسانه امروز حتی از اعتبار پیام نیز رنج میبرد.
کارشناس رسانهای تصریح میکند: ما در ارتباطات افقی هستیم، یعنی ارتباطاتی که از طرف خود مردم با وسیله ارتباطی یعنی همین تلفن همراه برقرار است و در دوره ارتباطات افقی تکتک شهروندان میتوانند خبرنگار، تبلیغکننده، اینفلوئنسر و مواردی از این دست باشند و در فضای فرهنگی اثرگذار باشند و این خودش ایراد دارد، چراکه پیش از این رسانهها، تلویزیون، ماهوارهها، روزنامهها، رادیوها و موارد از این دست تیم تولید محتوا و فرایند حرفهای را طی میکرد، اما امروزه اینها وجود ندارد و هرکس میتواند هر چیزی را تبلیغ کند و میبینیم که چه فضایی ایجاد شده است.
وی میافزاید: پیامهای رسانهای از اعتبار رنج میبرند و در دوره ما به هر پیامی نمیتوانیم اعتماد کنیم و آن چیزی که مهم است این است که از رسانههای معتبر پیام بگیریم، شناخت خود را افزایش دهیم و از مجراهای درست و معتبر پیام بگیریم تا از این آشفتگی موجود در جهان رسانهای تا حدودی ایمن بمانیم.
موسوی میگوید: بیشک فرهنگ و شیوه زندگی ما از همین تأثیرات و پیامهای رسانهای که در اختیار ما هستند شکل میگیرند و ناگزیر هستیم که آنها را بشناسیم و درست تصمیم بگیریم.
فرهنگ غنی داریم؛ تنها حمایت میخواهد!
وی اظهار میکند: در نظریات زیباییشناسی بحث تحول را داریم و شاید بهترین فیلتری که میشود روی این موضوع گذاشت این است که در هر فرهنگی هر چیزی زیبا نیست و باید بپذیریم؛ همچنین در فرهنگ ما زشتی و زیبایی مشخص و تعریف شده است هرچند که فرهنگ ما نیز دستخوش تغییر و تحولات است، اما کموبیش ما از یک فرهنگی برخورداریم که در آن چیزهایی زیبا نیست و یکسری چیزها زیبا است؛ فکر میکنم اگر بتوانیم معیار را نسبی بپذیریم مشخص است که چه چیزهایی در فرهنگ ما زیبا و چه چیزهایی زیبا نیست.
کارشناس رسانهای ادامه میدهد: واقعیت این است که فعالیت رسانهها در سراسر جهان تعیینکننده ملاکهای زیبایی است و نوجوانان متاثرند، میبینند و تحت تأثیر قرار میگیرند و تولید محتوا رسانهای خوب تنها کاریست که میتوان کرد برای تا این آشفتگی و بههمریختگی رسانهای به نظم برسد.
وی با بیان اینکه واقعیت این است که انسانها تعیینکننده شدند، تصریح میکند: این تعیینکنندگی عمق ندارد، اما سطح دارد و گسترده میشود؛ برای مثال میبینیم که آدمی میآید، پیجی میزند و هیچ محتوایی به درد بخوری را ارائه نمیدهد، اما واقعاً فالوور دارد و این نشانه نگرانکنندهای است. در همین راستا باید گفت به این نگاه نکنیم که تتلو چه چیزی میخواند، به این نگاه کنیم که چرا آنقدر طرفدار دارد و باید به این فکر کنیم که آیا مردم بلیت برای کنسرتی گرفتند که بد و بیراه و ناسزا گوش بدهند؟! این خیلی عجیب است که مردم بیایند پول بدهند و یک محتوای نهچندان خوب و حتی بد را خریداری کنند.
موسوی میافزاید: این واقعیت اتفاق افتاده است و پیجهایی را میبینیم که در آن هیچ محتوایی موجود نیست، فرد هنرمند نیست و فقط مسخرهبازی درمیآورد و با محتوای بسیار بد و بیکیفیت عده زیادی فالوور گرفته است و بر افراد اثر میگذارد.
وی با نگاهی به دولتها میگوید: در تمام کشورها یکی از مجریان اصلی انتقال موضوع جامعهپذیری و ارزشهای یک جامعه از نسلی به نسل دیگر توسط دولتها انجام میشود و آنها هزینه میکنند تا فرهنگ، کالای فرهنگی و محتوای خوب تولید شود.
کارشناس رسانهای اظهار میکند: در ایران هرگز محتوا کم نداریم و از جمله کشورهایی هستیم که در فرهنگ و محتوای فرهنگی غنی هستیم و این موقعیت ممتازی است که باید از آن حمایت شود.
به گزارش ایمنا، در دنیای مدرن امروز، رسانهها قدرت بیسابقهای در شکلدهی به معیارها و استانداردهای زیبایی پیدا کردهاند؛ از بیلبوردها و تبلیغات تلویزیونی گرفته تا شبکههای اجتماعی و زندگی اینفلوئنسرها، تصاویری از «زیبایی ایدهآل» بهطور مداوم به مخاطبان منتقل میشود؛ در این میان، جوانان و نوجوانان بیش از همه تحت تأثیر این استانداردهای غیرواقعی قرار میگیرند و فشار شدیدی را برای تطبیق با این معیارها احساس میکنند.
این جریان نهتنها بر میزان رضایت از ظاهر، بلکه بر سلامت روانی آنها نیز تأثیرگذار است؛ بهگونهای که بسیاری برای نزدیک شدن به این ایدهآلهای دستنیافتنی به عملهای جراحی یا مصرف محصولات زیبایی روی میآورند؛ به این ترتیب، رسانهها با تبلیغ و تکرار زیباییهایی که اغلب قابل دستیابی نیستند، همزمان هم فرهنگ مصرفگرایی را گسترش میدهند و هم سبک زندگی افراد را تغییر میدهند. آیا وقت آن نرسیده است که با افزایش آگاهی و سواد رسانهای، از تأثیرات منفی این روند بکاهیم و به ارزشهای اصیلتر بازگردیم؟
در نهایت میتوان گفت که رسانهها، با قدرت تصویرسازی و گسترش معیارهای زیبایی غیرواقعی، نهتنها سبک زندگی افراد را تغییر دادهاند، بلکه معیاری نوین از اعتمادبهنفس و ارزشمندی بر پایه ظواهر ایجاد کردهاند؛ این واقعیت که اغلب مخاطبان، ناآگاهانه در پی تطبیق با استانداردهای دستنیافتنی رسانهها میروند، نشان میدهد که نیاز مبرمی به افزایش آگاهی و سواد رسانهای در جامعه وجود دارد؛ شاید زمان آن رسیده است که بهجای تأثیرپذیری کورکورانه از زیباییهای تحریفشده، ارزشهای واقعی و اعتمادبهنفس مبتنی بر اصالت و سلامت در اولویت قرار گیرد و جامعه با معیارهایی انسانیتر و واقعگرایانهتر به زیبایی بنگرد.
گزارش از: زهراسادات سلطانی
نظر شما