به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از المیادین، از زمانی که اسرائیل بیش از یک سال پیش جنگ ویرانگر خود را در نوار غزه و سپس لبنان آغاز کرد، ایالات متحده به طور مداوم نمایشهای بیهودهای را ارائه داده است. در این نمایشها، آمریکا تلاش کرده تا وانمود کند نقشی متفاوت و مخالف با نقش اسرائیل ایفا میکند و حتی سعی کرده نشان دهد که مایل است اسرائیل را به سمت یک مسیر سیاسی سوق دهد که منجر به آزادی اسرا و پایان جنگ شود.
هنگامی که اسرائیل السنوار را ترور کرد و بهانه نتانیاهو درباره کسی که مانع روند مذاکرات میشود از بین رفت، ایالات متحده طبق معمول سریعاً وزیر خارجه خود را به منطقه فرستاد. آمریکا اشاره کرد که شرایط برای ورود به یک مسیر سیاسی که میتواند بنبست موجود در صحنه جنگ را بشکند، مساعد شده است.
در واقع، نیازی به تلاش زیادی نیست تا به حقیقت انگیزههای پشت رفتار آمریکاییها پی برد، به ویژه که هیچ تحول چشمگیری در داخل اسرائیل یا در روند جنگ رخ نداده که باعث شود باور کنیم نتانیاهو و دولتش ممکن است از روایت جنگ باز تا دستیابی به «پیروزی مطلق» دست بردارند یا احتمال پذیرش ورود به یک مسیر سیاسی، حتی موقتی، که منجر به یک توافق و شاید توقف جنگ شود، وجود داشته باشد.
تنها تحولی که در مسیر جنگ رخ داده، ترور السنوار است. این تحول، طبق برخی صداهای برخاسته از داخل اسرائیل، از جمله رئیس کشور هرتزوگ و نمایندگان خانوادههای اسرای اسرائیلی نزد مقاومت، و برخی چهرههای مخالف، به علاوه صداهایی در دولت آمریکا، فرض میکند که مانع بزرگی که نتانیاهو همواره بر آن تأکید میکرد و برای جلوگیری از رسیدن به یک توافق از آن استفاده میکرد، با ترور السنوار از بین رفته است. به این معنا که غیبت السنوار از صحنه باید اکنون اجازه «گشایشی» در زمینه آتش بس را بدهد، با این فرض که «او بود که مانع رسیدن به یک توافق میشد.»
از آنجا که نتانیاهو، که در ساختن بهانهها ماهر است، میداند باید راه را بر این صداهای خیالپرداز که پس از سقوط بهانهاش بلند شدهاند، ببندد، سریعاً تأکید کرد که «مأموریت هنوز تمام نشده است»، علیرغم ترور السنوار و کسانی که اسرای اسرائیلی را نگه داشتهاند، اگر میخواهند جان سالم به در ببرند، باید آنها را تحویل دهند. این امر باعث شد بلینکن پس از دیدار با نتانیاهو در بیتالمقدس اشغالی، بر «نیاز به بهرهبرداری از اقدام موفق اسرائیل در اجرای عدالت برای یحیی السنوار، از طریق تضمین آزادی تمام گروگانها و پایان دادن به درگیری در غزه، به شیوهای که امنیت پایدار را برای اسرائیلیها و فلسطینیها به یکسان فراهم کند» تأکید کند.
اما در سوی دیگر، مجموعه دادهها و تحولات سریع، استراتژی این دولت و خط ثابتی را که اتخاذ کرده، تأیید میکند؛ استراتژیای که بر شعلهور کردن این جنگ و انتقال آن از یک صحنه به صحنه دیگر، با حمایت انحصاری آمریکا از ابتدا تا انتها، تأکید دارد.
اولین این دادهها یا مراحل، انتخابات آمریکاست که به پای ثابت شرطبندی اسرائیل برای عدم تعجیل در رفتن به سمت یک توافق، در انتظار نتایج انتخابات آمریکا، تبدیل شده است. منطقی نیست که نتانیاهو، در حالی که تنها چند هفته به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده، به حزب دموکرات و کامالا هریس برگهای بدهد که آنها را در برابر ترامپ تقویت کند، و خشم و انتقام ترامپ را در صورت پیروزی و رسیدن به کاخ سفید، علیه خود برانگیزد.
علاوه بر این، نتانیاهو روی پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری برای آزاد گذاشتن دست اسرائیل و تحمیل سلطهاش در خاورمیانه حساب باز کرده است. ترامپ متحدی فداکار است که کاری کرد که پیشینیانش نکردند، از جمله انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس شرقی و اعطای سند مالکیت به اسرائیل در رابطه با اراضی اشغالی جولان سوریه.
نظر شما