به گزارش خبرگزاری ایمنا، مدارس غیرانتفاعی و مؤسسات کنکور در نظام آموزشی ایران بهویژه در فرآیند آمادهسازی دانشآموزان برای کنکور سراسری نقش مهمی را ایفا میکنند. این مدارس با ارائه امکانات و برنامههای آموزشی متنوع و بهرهمندی از معلمان مجرب، تلاش میکنند تا فضایی مناسب برای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان فراهم کنند.
مدارس غیرانتفاعی معمولاً از زیرساختهای بهتری نسبت به مدارس دولتی برخوردارند و با شهریهای که از خانوادهها دریافت میکنند، میتوانند کلاسهای فوقبرنامه، مشاورههای تحصیلی و امکانات آموزشی بیشتری ارائه دهند. این موضوع موجب میشود که برخی خانوادهها، با وجود هزینههای بالاتر، ترجیح دهند فرزندان خود را در این مدارس ثبتنام کنند. علاوه بر این، ارتباط نزدیکتر معلمان و دانشآموزان در مدارس غیرانتفاعی میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی و انگیزه بیشتر دانشآموزان کمک کند.
در کنار مدارس، مؤسسات کنکور نیز نقش پررنگی در آمادهسازی دانشآموزان برای آزمونهای سراسری دارند. این مؤسسات با ارائه برنامههای تخصصی و فشرده، جزوات و آزمونهای شبیهسازی، به دانشآموزان کمک میکنند تا بر مفاهیم درسی مسلط شوند و در فضای رقابتی کنکور بهتر عمل کنند. مؤسسات کنکور به دلیل تجربه و تخصص در تهیه و تحلیل آزمونهای آزمایشی، میتوانند نقاط ضعف و قوت دانشآموزان را شناسایی کنند و به آنها کمک کنند تا روی بهبود نقاط ضعف خود تمرکز کنند.
با این حال، برخی از انتقادات نیز به سمت این مؤسسات وارد است. برای مثال، عدهای معتقدند که تمرکز بیش از حد بر موفقیت در کنکور میتواند منجر به استرس زیاد و فشارهای روانی برای دانشآموزان شود، همچنین هزینههای بالای مؤسسات کنکور و مدارس غیرانتفاعی میتواند برای بسیاری از خانوادهها چالشی باشد و موجب شود که تنها افرادی که توان مالی بالاتری دارند از این امکانات بهرهمند شوند.
در مجموع، مدارس غیرانتفاعی و مؤسسات کنکور با ارائه خدمات و برنامههای متنوع میتوانند تأثیر مثبتی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان داشته باشند، اما بهکارگیری این امکانات باید با دقت و توجه به نیازها و سلامت روانی دانشآموزان صورت گیرد.
مدارس غیرانتفاعی به نوعی موجب افزایش نابرابری آموزشی میشوند
مریم قاسمی، کارشناس ارشد روانشناسی درباره اینکه چرا مؤسسات خصوصی کنکور در ایران محبوب شدهاند، به خبرنگار ایمنا میگوید: باید ابتدا به رابطه عرضه و تقاضا توجه کنیم. در آغاز، نیازی از سوی دانشآموزان برای این مؤسسات وجود نداشت، اما با تغییر مدل سوالات کنکور، معلمان در کلاسهای درس قادر به پاسخگویی کامل به آنها نبودند. سوالات کنکور به تدریج به سطحی بالاتر از آنچه در مدارس تدریس میشد، رسیدند و همین مسئله موجب ایجاد تقاضا برای کلاسهای خصوصی و مؤسسات کنکور شد.
وی میافزاید: تقاضا برای مؤسسات کنکور را تنها به مدارس دولتی نمیتوان محدود کرد، حتی دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی و برتر همچون مدارس سمپاد نیز به سمت مؤسسات کنکور جذب شدهاند. اکثر دانشآموزان این مدارس به صورت گسترده در کلاسهای این مؤسسات شرکت میکنند و تنها تعداد کمی از آنها از این کلاسها استفاده نمیکنند. این امر نشان میدهد که سطح سوالات کنکور به مراتب بالاتر از آن چیزی است که در مدارس آموزش داده میشود.
کارشناس ارشد روانشناسی درباره اینکه چرا قبولیهای برتر کنکور بیشتر از مدارس خاصی همچون غیرانتفاعیها هستند و آیا این مسئله به کیفیت آموزشی این مدارس بازمیگردد، ادامه میدهد: بدون شک، کیفیت آموزشی این مدارس بالاتر است، اما نکته کلیدی این است که در این مدارس، خانوادهها و دانشآموزان اهمیت بیشتری به دانشگاه و کنکور میدهند و به همین دلیل، زمان و انرژی زیادی را صرف برنامهریزی برای موفقیت در کنکور میکنند. بهطور طبیعی، این رویکرد موجب موفقیت بیشتر آنها در کنکور میشود.
قاسمی اظهار میکند: مدارس غیرانتفاعی به نوعی موجب افزایش نابرابری آموزشی میشوند. مؤسسات کنکور نیز سهم خود را در این نابرابری دارند. مدل تدریس در مدارس غیرانتفاعی به طور قابلتوجهی با مدارس دولتی متفاوت است. حتی اگر یک معلم در هر دو مدرسه تدریس کند، سطح تدریس او در مدرسه دولتی به دلیل تراکم بالای دانشآموزان و مطالبهگر نبودن کافی از سوی آنها، بسیار پایینتر از سطح تدریسش در مدارس غیرانتفاعی خواهد بود. در واقع وضعیت مدارس دولتی و غیرانتفاعی به نسبت گذشته دچار تغییر شده است. در گذشته، مدارس غیرانتفاعی سطح پایینتری داشتند، اما امروزه این مدارس به دلیل اهمیت بیشتر خانوادهها و دانشآموزان در مطالبهگری، به سطح بالاتری از آموزش دست پیدا کردهاند.
وی درباره خانوادههایی که فرزندانشان اهمیت بیشتری به تحصیل میدهند و توانایی مالی کافی دارند، میگوید: این خانوادهها فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی برتر میفرستند، جایی که دانشآموزان مطالبات بیشتری دارند و معلمان نیز به طور جدیتری به آموزش میپردازند. در مقابل، خانوادههایی که به هر دلیلی، چه از نظر تحصیلی و چه مالی، قادر به استفاده از امکانات غیرانتفاعی نیستند، فرزندانشان را به مدارس دولتی میفرستند. این مسئله موجب کاهش مطالبهگری در این مدارس میشود و در نهایت، نابرابری آموزشی عمیقی بین مدارس دولتی و غیرانتفاعی ایجاد میکند.
کارشناس ارشد روانشناسی ادامه میدهد: مؤسسات کنکور با هدف درآمدزایی فعالیت میکنند و شیوه کار آنها بر محور کنکور استوار است. در حقیقت، راهحل کاهش وابستگی به این مؤسسات نه در تغییر عملکرد آنها بلکه در تغییر سیستم کنکور یا افزایش نظارت آموزشی بر مدارس نهفته است. برای بهبود عدالت آموزشی باید کیفیت تدریس در مدارس و برنامهریزیهای آموزشی بهطور جدی کنترل شود. معلمان نباید با این تفکر که چون در مدرسه دولتی تدریس میکنند و اهمیت کارشان کمتر است، وظایف خود را نادیده بگیرند. برخی از معلمان در مدارس دولتی به تدریس توجه نمیکنند و این مسئله در مناطق کمبرخوردار شهری به مراتب بیشتر است.
قاسمی اضافه میکند: در جلسات مشاورهای که با دانشآموزان و والدین داریم این موضوع بهخوبی مشهود است، بنابراین مشکل اصلی به ضعف نظارت آموزشی از سوی وزارت آموزش و پرورش بازمیگردد و ربطی به عملکرد مؤسسات ندارد. این مؤسسات تنها به دنبال پر کردن شکافها و ضعفهایی هستند که به دلیل تفاوت سطح کنکور و سطح آموزشی دانشآموزان ایجاد شده است.
وی درباره اینکه کاهش نقش مؤسسات بیان میکند: واقعیت این است که این کاهش بدون تغییر در سطح کنکور بیاثر خواهد بود. آزمون کنکوری که سطح بسیار بالایی دارد، دانشآموزان را مجبور میکند که برای موفقیت به این مؤسسات مراجعه کنند، زیرا آموزش مدارس بهویژه مدارس دولتی نمیتواند بهتنهایی پاسخگوی این نیازها باشد. دانشآموزی که در کلاسهای مؤسسات شرکت نمیکند، مگر اینکه دارای هوش فوقالعادهای باشد، بهسختی میتواند در کنکور موفق شود.
کارشناس ارشد روانشناسی ادامه میدهد: این نابرابری آموزشی دقیقاً بازتابی از نابرابری اقتصادی در جامعه است. چرا که وقتی سطح کنکور اینچنین بالا است و کیفیت آموزشی در مدارس دولتی به دلایلی که ذکر شد، پایین است، مؤسسات نقش جبرانکننده را ایفا میکنند، اما تنها کسانی میتوانند از این فرصت بهرهمند شوند که توانایی مالی دارند و قادر هستند هزینههای مؤسسات خصوصی را بپردازند. در نتیجه چرخه نابرابری ادامه پیدا میکند و روز به روز عمیقتر میشود.
قاسمی با اشاره به اینکه مدارس غیرانتفاعی چگونه بر رقابت کنکور تأثیر میگذارد، میگوید: با وجود اینکه سطح کنکور بسیار بالا است، تمام مدارس غیرانتفاعی موفق نیستند. تنها گروهی خاص از این مدارس توانستهاند در این رقابت برتر باشند. دلیل این موفقیت نهتنها به کیفیت آموزش، بلکه به توانایی مالی دانشآموزان برای شرکت در کلاسهای مؤسسات کنکور بازمیگردد، در نتیجه شکاف عمیقی بین این مدارس و مدارس دولتی به وجود آمده است و دانشآموزان این مدارس غیرانتفاعی خاص، شانس بیشتری برای موفقیت در کنکور بهویژه در مقایسه با دانشآموزان مدارس دولتی دارند.
وی ادامه میدهد: مشکل اصلی این است که محتوای آموزشی مدارس با نیازهای کنکور همخوانی ندارد. هرچند که سوالات کنکور از همان منابع درسی میآید، اما سطح سوالات به قدری پیچیده است که دانشآموزان نه تنها باید مطالب کتابها را بهخوبی یاد بگیرند، بلکه باید این مطالب را به یکدیگر مرتبط کنند تا بتوانند از پس کنکور بربیایند. شاید اگر محتوای درسی تغییر کند و این تمرکز بیش از حد روی رشتههایی همچون تجربی کاهش پیدا کند و به سایر رشتهها نیز به درستی اهمیت داده شود، این شکاف آموزشی نیز کم شود و محتوای درسی بهتر با نیازهای کنکور تطبیق پیدا کند.
کارشناس ارشد روانشناسی در پاسخ به این سوال که آیا سوالات کنکور نیاز به بازنگری دارند، اضافه میکند: سطح کنکور بهقدری سخت شده است که حتی دانشآموزانی که رتبههای خوبی کسب میکنند، بهسختی میتوانند درصدهای مطلوبی را به دست آورند. در سالهای اخیر، تعداد کمی از دانشآموزان توانستهاند نمرات خوبی کسب کنند و آن هم بیشتر به خاطر تلاش و استثنا بودنشان است. سطح سوالات کنکور بههیچوجه با سطح تدریس و کتابهای درسی همخوانی ندارد. همان محتوای درسی مطرح میشود، اما به قدری پیچیده و در سطوح مختلف از آن سوال میپرسند که دانشآموزان برای موفقیت باید فراتر از درسهای مدرسه عمل کنند. این سختگیریها حتی به امتحانات نهایی نیز رسیده است؛ امتحانات نهایی به سمتی رفتهاند که بیشتر به نفع دانشآموزان مدارس خاص است و دانشآموزان مدارس عادی، بهسختی میتوانند نمرات خوبی کسب کنند.
قاسمی بیان میکند: در این میان، مهارتهای نرم و فناوریهای نوین هیچ نقشی در موفقیت دانشآموزان در کنکور نداشتهاند. دروس تحت تأثیر کنکور قرار گرفتهاند و دانشآموزان بیشتر روی درسهایی همچون ریاضی، فیزیک، شیمی و زیستشناسی تمرکز میکنند. بهطور کلی، نحوه آموزش بهگونهای است که فقط به این دروس اصلی اهمیت داده میشود و درسها بهسرعت و بهطور فشرده تدریس میشوند. دانشآموزان نیز تحت فشار زیادی قرار میگیرند و به مهارتهای نرم و فناوریهای نوین کمتر توجه میشود.
نظر شما