به گزارش خبرگزاری ایمنا، احمد شاکری امروز _چهارشنبه هجدهم مهر_ در سلسله نشستهای حافظه و شهر با اشاره به موضوع فضاهای روایی در ارتباطات شهری اظهار کرد: فضا مجموعهای از مکان با روابط انسانی موجود در آن تعریف میشود و کسانی که فضاها را تحلیل میکنند، معتقد هستند که باید به عناصری از جمله مفصلبندی فضا، روح حاکم بر فضا، خاطرات مندرج در فضا که رابطه گذشته و تعلق خاطر برای تنظیم مناسبات میان کنشگران است، آرزوهای مجسم، توازنهای زمانی، تداعیهای فضا، مرزهای فضا و سازمان قدرت در فضا دقت کرد.
وی با اشاره به اینکه ویژگی قابل توجه سپهرنشانهای در نظریه لوتمان مفهوم مرز است، افزود: از نظر اوتمان هر فرهنگی با تقسیمبندی جهان در فضای داخلی «خود» و فضای خارجی «دیگری» آغاز میشود.
استادیار مطالعات فرهنگی و پژوهشگاه علوم انسانی تصریح کرد: بازتاب مجموعهای از رخدادها را توسط یک روایت میتوان بیان کرد که این روایتها در سنین مختلف متفاوت است.
شاکری با اشاره به سه مفهوم نظری فضا - زمانیت، ترامرزی یا مرز شکنی و ارجاعیت در نظریه وستفال گفت: ناهماهنگی سوژه و فضا و تکثر آنها در عین پویایی و دگرگونی مفهوم فضا - زمانیت را دربر میگیرد، بدان معنا که فضا نمیتواند قائم و مایل به خود باشد و در اصل فضاها در تراکنش و تعامل با یکدیگرند.
وی با اشاره به مفهوم نظری ترامرزی ادامه داد: این مفهوم به نوعی مرزشکنی فرهنگی است که همچون تجربه مهاجرت، خروج از مرزهای خود و ورود به مکانی جدید با جابهجایی مرزهای فضا اتفاق میافتد و در روند این جابهجایی گاهی محیط جدید را میپذیرد یا گاهی مقاوم در برابر آن است.
استادیار مطالعات فرهنگی و پژوهشگاه علوم انسانی گفت: مفهوم ارجاعیت در نظریه وستفال نیز نوعی کنش متقابل میان واقعیت و تخیل است، به گونهای که تعاملات فرهنگی، درون سیستمهای انسانی صورت میگیرد تا در متنهای ادبی.
شاکری اضافه کرد: در نهایت وقتی میخواهیم فضایی را درک کنیم باید به شبکه متون و آثار رجوع کنیم.
وی با اشاره به اینکه ما میتوانیم به موزه بر اساس نوع روایتهایی که در تعاملات خود تولید میکند، سه نوع نگاه مختلف داشته باشیم، افزود: به موزه میتوان به عنوان متن، یک بافتار و همچنین به معنای یک محتوا نگاه کرد.
استادیار مطالعات فرهنگی و پژوهشگاه علوم انسانی خاطرنشان کرد: این تعاملات انسانی بسته به نوع کاربردی که از فضای مد نظر داریم، شکل میگیرد که در این تعاملات شهری و انسانی باید از عناصر یا تعاملات خود با فضاهای غیرانسانی استفاده و در نهایت از آن روایت درست کنیم.
شاکری ادامه داد: در مورد روایت، منظرهای مختلفی وجود دارد و روایت پژوهی همیشه یک رشته مورد مناقشه بوده است، چرا که ما نمیتوانیم یک روایت واحد درست کنیم در حالی که در موزه میتوانیم یک روایت واحد از تعاملاتی که شکل گرفته است، داشته باشیم.
وی با بیان اینکه شکل روایتها متفاوت است، گفت: برای اینکه بخواهیم برای موزه قصهای داشته باشیم که کاربر پسندتر باشد و اشتهای مخاطب آن را زیاد کند تا از این فضاها بیشتر بازدید کنند باید تکنیکهای روایت را بدانیم.
استادیار مطالعات فرهنگی و پژوهشگاه علوم انسانی با تاکید بر اینکه سواد روایت به عنوان یک دانش در حوزههای مختلف، تعاملات را راحتتر میکند و مانع ایجاد سوءتفاهمهای احتمالی میشود، گفت: این مهم به مدیران شهری آیندهنگر کمک بزرگی خواهد کرد تا بتوانند فضاهای شهری تعاملی ایجاد کنند.
شاکری بیان کرد: کارکرد مثبت روایت در مدیریت شهری، تولید روایت توسط شهروندان به منظور داشتن نگاهی آینده پژوهانه است، بهگونهای که به سمت سیاستگذاری و اقدام نزدیک شوند.
وی افزود: بخشی از این روایتها رسانههایی همچون کتاب، تبلیغات شهری و موزه بوده که در شهر موجود است، بنابراین از هر چیزی باید به مثابه رسانه در کارکرد و روایت مثبت آن بتوان استفاده کرد و فضاهایی که در شهر همچون فضاهای بیدفاع شهری، ناشهر تلقی میشود، میتواند با تأمین کارکرد به شکل موزه یا کارکردهای دیگر از حالت ناشهر به شهر تبدیل شود که میتوان گفت، ارتباطات شهری اینجا معنا میگیرد.
نظر شما