به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، جهانی شدن و شهرنشینی گسترده در سراسر جهان، شهرها را در خط مقدم حکمرانی جهانی در یک سیستم چندجانبه طراحی و ایجاد شده برای دولتها قرار داده است. شهرها تا حدی به دلیل نارسایی یا ناکارآمدی اقدامات بیندولتی و به این دلیل که ماهیت دموکراتیک و ارتباط بیدرنگ با جمعیت، آنها را به ایفاکنندگان نقشهای قانونی تبدیل میکند، به اعمال قدرت روی میآورند.
شهرها همچنین خانه بسیاری از مشکلات با ماهیت جهانی از جمله انتشار گازهای گلخانهای، بیماریهای همهگیر و پایداری هستند. این امر آنها را در موقعیت منحصربهفردی برای مقابله با این چالشها قرار میدهد. به این ترتیب دیپلماسی شهری از تغییرات آبوهوایی گرفته تا همکاریهای توسعه، به یک شاخصه رایج در بسیاری از مسائل سیاست جهانی تبدیل شده است.
ابزار اولیهای که شهرها از طریق آن عمل میکنند، شبکهسازی با صدها شبکه شهری جهانی است که منافع و ارزشهای حوزه خود را دنبال میکنند. سپس برای داشتن جایگاهی در امور تصمیمگیری جهانی، نظم بینالمللی مبتنی بر دولتها را به چالش میکشند و آن را تکمیل میکنند. در این میان مفاهیم و ساختارهای اساسی روابط و حقوق بینالملل را گسترش میدهند.
مطالعات مربوط به این ساختارها بهطور سنتی توجه کمی به شهرها بهعنوان ایفاگران نقشهای فراملی یا جهانی داشته است. با این حال شهرها بهطور فزایندهای به بخشی شناختهشده از قلمرو بازیگرانی تبدیل میشوند که در کنار دولتها به مدیریت جهانی چالش های مشترک کمک میکنند. برای مثال بیعدالتیهای جهانی نهتنها توسط دولتها، بلکه توسط شهرها نیز محکوم میشود و و مورد توجه قرار میگیرد.
شهرها در پذیرش میلیونها پناهنده، ارائه کمکهای بشردوستانه، محکوم کردن جنگها با برپایی تظاهرات و بسیج بازسازی از طریق مشارکت شهر به شهر و بسیاری موارد دیگر حیاتی عمل میکنند و دارای نمایندگی ویژهای هستند زیرا بهطور عمده بخشی از سلسلهمراتب را از نظر قانون اساسی و حقوق بینالملل تشکیل میدهند. در اصل شهرها و رهبری آنها قاطعیت بیسابقهای را در مشارکت در حکمرانی جهانی نشان میدهند.
توانمندسازی جهانی شهرها
شهرهای سراسر جهان برای دههها در موقعیتی تکقطبی در حال افزایش بوده و به شهرهای جهانی تبدیل شدهاند. در نتیجه جهانیشدن برای مثال شهرهایی همچون نیویورک، لندن و توکیو بهعنوان قطبی برای اقتصاد جهانی عمل میکنند. در واقع جهانی شدن بهعنوان محرک اصلی افزایش اهمیت شهرها در نظر گرفته میشود. این امر مستلزم هجوم جریانهای سرمایهگذاری خارجی، مشاغل، کالاها، کارگران و ایدهها به شهرها بوده و در نتیجه آنها را به مکانهایی تبدیل میکند که در آن جهانی شدن اتفاق میافتد.
از دیگر روندهای جهانی در پس افزایش شهرها، پدیده شهرنشینی است. بهطور تقریبی ۶ از هر ۱۰ ساکن زمین در شهرهای سراسر جهان زندگی میکنند. بهطور کلی روند شهرنشینی در سراسر جهان مشابه است، اما بزرگترین شهرها اغلب در آسیا قرار دارند. جاکارتا، دهلی، پکن، سئول و توکیو همه بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارند. در سالهای اخیر شهرنشینی در آسیا و اقیانوسیه بیشتر به چشم میخورد و پیشبینی میشود که کشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا شاهد شهرنشینی سریع در سالهای آینده باشند.
جهانی شدن و شهرنشینی با پدیده تکرارشونده دیگری که از دهه ۱۹۸۰ اتفاق افتاده است، یعنی تمرکززدایی یا غیرملی شدن همراه است. دولتها، از روی عمد و ناخواسته، کنترل مطلق بر قلمرو خود را به طیف وسیعی از ایفاگران نقش در حوزههای سیاست، اقتصاد، فعالیتهای اجتماعی و عرصه جهانی از دست دادهاند. در سطح ملی نیز انتقال قدرتها و مسئولیتها از دولت مرکزی به سطح محلی انجام گرفته است که البته خود شهرها این توسعه را به دلیل مقرونبهصرفه بودن و دسترسی پذیرفتهاند.
چرایی قدرت گرفتن شهرها
شهرها توانستهاند قدرت را به دست بگیرند و آن را تقویت کنند، اما این سوال مطرح میشود که چرا آنها از این فرصت برای درگیر شدن در امور جهانی استفاده کردهاند؟ یکی از دلایل این اقدام موقعیت شهرها در میان ایالتها و شهروندان آنها است.
شهرها اصلیترین آلایندهها و تولیدکنندگان گازهای گلخانهای و مکانهایی هستند که نابرابری اقتصادی در آنها قابل مشاهده است، رویدادهای فراملی در آنها رشد میکند و در خط مقدم مبارزه با همهگیریها قرار دارند. شهرها مکانهایی هستند که حقوق و خدمات اولیه افراد در آنها تحقق پیدا میکند و بهداشت، آموزش، مسکن یا حفاظت از محیط زیست را به واقعیت تبدیل میکنند.
دلیل دیگر برای درک قدرت شهرها این است که ممکن است هر شهر نماینده ارزشها یا سیاستهای متفاوتی باشد که از سوی دولت آن دنبال نمیشود. در واقع آنچه در سطح ایالتی تصمیمگیری میشود، همیشه مطابق با نیازهای شهرها نیست. نمونه واضح این امر اعلام خروج آمریکا از توافقنامه آبوهوایی پاریس توسط دونالد ترامپ و امتناع صدها شهردار از این تصمیمگیری است.
دیپلماسی شهری و سایر ابزارهای نفوذ
دیپلماسی شهری به راههایی اشاره دارد که شهرها از طریق آن منافع خود را در سطح بینالمللی پیش میبرند. شهرها چندین ابزار مختلف را برای تأثیرگذاری بر دستور کار جهانی و تصمیمگیری، بهویژه از طریق شبکهسازی با شهرهای دیگر، توسعه دادهاند. این امر میتواند به صورت دوجانبه، چندجانبه، ملی، منطقهای یا فراملی صورت گیرد. اکثر شبکههای شهری در سطح ملی، اما بیش از ۲۰۰ شبکه شهری در سطح جهانی فعالیت میکنند.
شهرها بهطور سنتی با شهرهای دیگر همکاری دوجانبه دارند و بسیاری از آنها به ایجاد پیوندهای «دوستی» یا «خواهرخواندگی» با شهرهایی در کشورهای دیگر میپردازند. این تعاملات به شبکههای حتی بزرگتر اعم از جغرافیایی یا مبتنی بر مسئله گسترش پیدا کرده است که نشان میدهد شبکهسازی ابزار اولیهای است که شهرها از طریق آن عمل میکنند.
شبکهسازی از یک سو امکان همکاری شهر به شهر را در مورد موضوعات ملموس فراهم میکند، از سوی دیگر، شهرها را قادر میسازد تا منافع خود را با صدای مشترک در صحنه بینالمللی دنبال کنند و آنها را نسبت به عملکرد انفرادی قدرتمندتر میکند.
بخشی از دیپلماسی شهری شامل داشتن دفاتر امور خارجی یا روابط بینالملل درون مرزهای خود میشود. شهرها با افتتاح نمایندگی و انتصاب سفیران در خارج از کشور، همچنین تهیه پیشنویس استراتژیهای اجرایی در مورد نحوه برخورد با قدرتهای خارجی، منافع خود را ارتقا میدهند. برای مثال چندین شهر با هدف نظارت بر تصمیمات و قوانین اتحادیه اروپا، ترویج ارزشهای حوزه انتخابی خود یا ارائه اطلاعات و توصیهها، نمایندگیهای فردی در بروکسل دارند یا زمانی که صحبت از استراتژیهای روابط خارجی به میان میآید، ۲۱ شهر بزرگ فنلاند دارای شبکهای هستند که در آن سیاستهای خود در چین را هماهنگ میکنند. این همکاری با هدف پیشبرد علاقه شهرها به چین است، اما به صراحت بیان کرده که ممکن است ارزش افزودهای برای همکاری در سطح ملی فنلاند و روابط چین و فنلاند به همراه داشته باشد.
تقلید از دولتها بهعنوان تابع حقوق بینالملل نیز از جمله ابزارهای مورد استفاده شهرها در نشان دادن اهرم قدرت است. شبکههای شهری بهطور غیررسمی به معاهدات یا سایر اسناد حقوقی بینالمللی متعهد میشوند یا به دنبال پیوستن به سازمانهای بینالمللی هستند، اما تنها شهرها نیستند که یکطرفه تلاش میکنند به نهادهای بینالمللی دسترسی پیدا کنند، بلکه بهدلیل اهرم فشاری که دارند، در ساختارهای نهادی و فعالیتهای سازمانهای بینالمللی نیز مورد استقبال قرار میگیرند. دولتهای محلی بهطور عمده منتخب و از دانش محلی و ارتباط با جمعیت خود برخوردار هستند که این امر شهرها را از دید سازمانهای بینالمللی به شرکای مؤثر و قانونی تبدیل میکند.
نتیجه این تعاملات یک رابطه عملگرایانه است که در آن شهرها با مشارکت در سیاستگذاری و تصمیمگیری، اجرا و به رسمیت شناختن آن بهعنوان اهداف سیاستهای سازمانهای بینالمللی، بهطور مستقیم به آنها تکیه میکنند. دیپلماسی شهری و مشارکت بینالمللی در امور جهانی بهطور فزایندهای رواج دارد، با این حال موانعی بر سر راه به حداکثر رساندن پتانسیلی دیده میشود که تعامل بینالمللی میتواند داشته باشد. این موانع بیشتر به تضمین ظرفیت، تخصص و بودجه لازم برای شهرها مربوط میشود. بر این اساس، فراتر از علاقه افراد به دیپلماسی شهری، به پرسنل تحصیلکرده بیشتری نیاز است. کمبود بودجه نیز بهعنوان یک محدودیت برای دیپلماسی شهری شناخته میشود.
دستور کار جهانی شهرها
مسائل سیاستی بسیاری در مرکز اقدامات جهانی شهرها قرار دارد، چراکه شهرها نسبت به دولتهای ملی تأثیر بیشتری بر چالشهای جهانی دارند. سازمانهای بینالمللی شهرها را شرکای طبیعی میدانند که آمادگی بیشتری نسبت به دولتها برای اجرای سیاستهایی دارند که به سازمانهای بینالمللی برای انجام وظایف خود کمک میکند.
در عین حال، همکاری با سازمانهای بینالمللی به شهرها کمک میکند تا بر سر میز مذاکره حضور پیدا کنند، زیرا چندجانبهگرایی در حال فراگیرتر شدن است. در نتیجه شهرها در بسیاری از بخشهای سیاست همچون مهاجرت، سلامت جهانی، تغییرات آبوهوایی، پایداری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، همچنین در همکاریهای توسعه و مبارزه با تروریسم و مواردی از این قبیل به ایفاگران نقشهای جهانی شناختهشده تبدیل شدهاند.
تغییر اقلیم نشاندهنده یک حوزه سیاستی است که در آن عاملیت شهرها به دلیل شکاف حاکمیتی بهطور گسترده به رسمیت شناخته شد، زیرا دولتها قادر به انجام عملی موثر نبودند. بنابراین شهرها شبکههایی را در مبارزه با تغییرات آبوهوایی ایجاد کردند که از جمله آنها میتوان به شبکه معروف C40 متشکل از شهرهای پیشرو از هر قاره جهان اشاره کرد. هدف این شبکه افزایش اقدامات اقلیمی از طریق نصف کردن انتشار گازهای گلخانهای شهرهای عضو در طول یک دهه است.
ترویج و حمایت از حقوق بشر از دیگر زمینههای فعالیت شهرهای جهانی است. «شهرهای حقوق بشر» در سال ۱۹۴۸ با اعلامیه جهانی حقوق بشر پایبندی خود را به این اصل اعلام کردند و ارزشهایی همچون حذف تبعیضگرایی، شمولیت اجتماعی و فرهنگی، تنوع و دموکراسی مشارکتی را ترویج میکنند. شهرها گاهی تعهدات حقوق بشر گستردهتری نسبت به دولت ملی خود دارند یا به دنبال فشار بر دولتها برای پذیرش تعهدات حقوق بشری خاص هستند که از جمله آنها میتوان به ابتکار شهرهای دوستدار کودک اشاره کرد.
پایداری یکی دیگر از بخشهای سیاستی است که در آن شهرها اهمیت دارند، بهویژه به دلیل ۱۷ هدف توسعه پایدار سازمان ملل (SDGs) که در سال ۲۰۱۵ به تصویب رسید و شهرها در تحقق آنها نقشی کلیدی ایفا میکنند. یکی از شبکههای جهانی برجسته فعال در زمینه پایداری شهری، دولتهای محلی برای پایداری (ICLEI) شامل ۲۵۰۰ دولت محلی و منطقهای است که بیش از ۲۰ درصد از جمعیت جهان را پوشش میدهند و دبیرخانهها و دفاتر متعددی را در سراسر جهان پوشش میدهند.
موفقیت چین در برقراری ارتباطات بینالمللی با پیوندهای خواهرخواندگی
محبوبیت روابط خواهرخواندگی پس از جنگ جهانی دوم افزایشی چشمگیر داشته و بهعنوان انگیزهای عمل کرده است تا اطمینان حاصل شود که شرایط این جنگ هرگز دیگر تکرار نخواهد شد. فرضیه غالب این است که پیوندهای خواهرخواندگی به گفتوگوی بیشتر بین طرفین کمک میکند و احتمال درگیری یا سوءتفاهم را کاهش میدهد. خواهرخواندگی بخشی از یک فرایند بزرگتر است که در آن حکمرانی نهتنها در سطح ملی، بلکه در سطح منطقهای نیز صورت میگیرد. امروزه برای شهرهای بزرگتر داشتن خواهرخوانده در خارج از کشور امری بدیهی است.
شهرها بر اساس برابری و منافع متقابل وارد رابطه میشوند. بهعنوان مثال شهر هلندی دلفت که بهخاطر سفالهای آبی و سفیدش معروف است، روابط نزدیکی با پایتخت چینی جینگدژن دارد. در کل ۳۵ شهرداری هلند در چین خواهرخوانده دارند. روتردام و شانگهای نیز به علت فعالیتهای تجاری مشترک، فراتر از دولتها با یکدیگر روابط کاری در سطح شهرداریها دارند.
با توجه به اهمیت روزافزون چین بهعنوان یک ایفاگر نقش کلیدی در سیاست جهانی، دولت هلند استراتژی چین را در سال ۲۰۱۹ بهدنبال نگرانی مبنی بر این امر اعلام کرد که دولت چین همیشه به شیوهای منصفانه، برابر و مطابق با توافقات بینالمللی عمل نمیکند.
استراتژی هلندی چین همچنین به ایجاد نقطه اطلاعات و تماس منجر شد که درخواستهای شهرداریها و استانهای چین را هماهنگ و به شهرداریها و استانهای هلند در پاسخ به سؤالات مربوط به چین کمک میکند. همچنین به شهرداریها و شرکتها کمک میکند تا از خطرات احتمالی تجارت با همتایان چینی آگاه شوند و همچنین به ایجاد زمینههای همکاری مساوی کمک کنند.
با این حال یک مطالعه موردی دیدگاه متفاوتی را در مورد روابط خواهرخواندگی آرنهم-ووهان ارائه میدهد که یکی از نقاط کانونی اخیر در این رابطه، همکاری هیدروژنی بوده است. ووهان چین در حال توسعه خود بهعنوان مرکز فناوری هیدروژنی است و خواهرخواندگی با آن برای شهر آرنهم هلند که خود را بهعنوان کانون ملی انرژی با مجموعهای از تخصصها در این بخش معرفی میکند، یک فرصت عالی به لحاظ مشاغل در نظر گرفته میشود.
در استرالیا نیز شوراهای شهر بهجای روابط رسمی خواهرخواندگی، روابط پروژهمحور با شهرهای چین ایجاد کردهاند که انعطافپذیری را افزایش میدهد. در پایان هر پروژه، رابطه ارزیابی میشود که این اقدام نشان میدهد میتوان روابط را بدون هیاهوهای سیاسی بیش از حد خاتمه یا به آن ادامه داد.
نظر شما