به گزارش خبرگزاری ایمنا، باور به مهدویت یکی از اصول اساسی در دین اسلام است که تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد؛ این باور نهتنها به عنوان یک اعتقاد دینی، بلکه بهعنوان یک منبع الهام و راهنمایی برای رفتارهای روزمره و تصمیمگیریهای کلان اجتماعی مطرح میشود، در این راستا، نوع نگرش افراد به امام زمان (عج) میتواند شکلدهنده سبک زندگی و الگوهای رفتاری آنان باشد.
بر این اساس حجتالاسلام مرتضی عباسیان، فعال حوزه رسانه و فرهنگ در گفتوگو با ایمنا به بررسی ابعاد مختلف این تأثیرات میپردازد؛ او معتقد است که باور به مهدویت میتواند بهعنوان یک پشتوانه معنوی در زندگی فردی و اجتماعی عمل کند و افراد را به سمت رفتارهایی سوق دهد که با اصول اخلاقی و انسانی همخوانی دارد، از این رو، شناخت و درک صحیح از این باور میتواند به تغییرات مثبت در سبک زندگی افراد منجر شود؛ علاوه بر این، حجتالاسلام عباسیان بر اهمیت پیادهسازی باور مهدویت در عرصههای حکمرانی و روابط بینالملل تأکید دارد، او بر این باور است که اگر سیاستمداران و قانونگذاران بخواهند این اصول را در سیاستهای خود لحاظ کنند، میتوانند زمینهساز تحقق عدالت و شایستهسالاری در جامعه شوند و روابط بین کشورهای اسلامی را بر اساس محبت و همبستگی بنا کنند.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
ایمنا: از دیدگاه شما باور به مهدویت چه تغییراتی در سبک زندگی افراد پیش میآورد؟
حجتالاسلام عباسیان: همواره آنچه که در رفتارهای انسان تأثیر دارد باورهای اوست، وقتی باور انسان به یک موضوع ایمانی میل کند رفتار او نیز طبعاً تغییر خواهد کرد، لذا باورها منشأ رفتارهای ماست و نوع معرفت ما به امام زمان (عج) در زندگی ما میتواند تأثیرهای متفاوتی داشته باشد، مثلاً کسی که باورش به حضرت حجت (عج) از این قرار باشد که حضرت را یک پشتوانه و واسطه فیض الهی بداند در تنهاییها و غربتها و تنگناهای زندگی همیشه نگاهش به حضرت مهدی (ع) خواهد بود و در خوشیها و شادیها و موفقیتهایش نیز آن حضرت را از یاد نخواهد برد و خود را همواره مدیون حضرت میداند پس منشأ تمام خیرات و برکات و تنها راه نجات را ایشان میداند، رفتار این انسان تغییر خواهد کرد و به جهت سپاسگزاری از لطفهای حضرت، میکوشد زندگیاش را در مسیری ببرد که امام زمان (عج) به عنوان ناظر از اعمال او رضایت داشته باشند و این را به تمام ابعاد زندگی خود ورود میدهد.
در هنگام مطالعه، در میانه میدان کسب و کار و در جای جای زندگیاش وظیفه خود را کسب رضایت حضرت میداند؛ نگاهها به امام زمان (عج) البته متفاوت است، فرضا برخی تنها در دشواریها و گرهها به یاد حضرت میافتند و نگاهشان به ایشان تنها حل کننده مشکلات است یا فرضا وقتی به مشکل مالی بر میخورند و نیازمندی دارند به سوی حضرت متوجه میشوند اما توجهشان به این نیست که موفقیتها و کسب فیضهایی که برایشان رقم میخورد نیز به واسطه و به برکت وجود نازنین آن حضرت است، رفتار این گروه نیز طبیعتاً نسبت به گروه اول متفاوت خواهد بود، لذا آنچه در رفتار ما متجلی میشود متأثر از نوع نگاه ما به حضرت حجت (عج) است.
ایمنا: اگر سیاستمداران و قانونگذاران بخواهند باور به مهدویت را در ابعاد حکمرانی خود وارد کنند چه شرایطی ایجاد میشود؟
حجتالاسلام عباسیان: سیاستمداران و حکمرانان اگر بخواهند این کار را انجام بدهند به یقین باید به مبدأ آن مراجعه کنیم، روایت داریم که امام زمان (ارواحنا فداه) در زمان ظهور زمین را از عدل و داد پر میکنند همانگونه که پیش از آن از ظلم پر شده بود و بعد اینکه امام زمان (عج) بر اساس قرآن عمل میکند، قرآن میفرماید که هدف انسان بر روی زمین چیزی جز اقامه قسط نیست؛ حالا عدالت ۲ معنا میتواند داشته باشد، اول به آن معنا که حقهای پایمال شده را به صاحبان حق برگرداند و دوم شایسته سالاری، یعنی ممکن است ما حق کسی را به طور مستقیم سلب نکرده باشیم اما حق شخصی را به شخص دیگری بدهیم و موجبات تبعیض را فراهم کنیم؛ امام زمان (عج) در جهت اجرای عدالت با ظلم مبارزه میکند و از دیوانسالاریها و تبعیضات به سوی شایسته سالاری حرکت میکند، پس اگر سیاستمداران و حکمرانان بخواهند باور به مهدویت را در رفتار اجتماعی خود پیاده کنند باید بروند و جریان عدالت را برقرار کنند و حدود الهی طبق دستورات فقهی جاری کنند.
ایمنا: آیا باور انتظار حضرت مهدی موعود (عج) میتواند روابط بینالملل یک کشور اسلامی را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد؟
حجتالاسلام عباسیان: باور به انتظار و باور وجود حضرت مهدی موعود (عج) میتواند تنظیم کننده روابط میان کشورهای اسلامی باشد، آنگونه که قرآن کریم میفرماید: «اشداء عدی الکفار و رحماء بینهم.»؛ ما در سیاست خارجه یک جبهه خودی داریم و یک جبهه مقابل، با داشتن باور مهدویت، طرف حب و بغض فرد و علت آن تفاوت میکند با غیر آن، محور حب و بغض ما باید ظهور حضرت مهدی (عج) و عدالت و شایسته سالاری و ظلم ستیزی باشد؛ لذا ما اگر دارای باور مهدوی باشیم باید به داد مردم مظلوم دنیا برسیم، به کمک مردم یمن برویم، به یاری مردم غزه و عراق و افغانستان به پا خیزیم و به آنها که باورمند به ظهور هستند یاری برسانیم و دست آنها را بگیریم و دعوتشان کنیم به دوستی و تشکیل جبهه واحد و اقتصاد اسلامی مثل همین جبهه مقاومت که بین تعداد زیادی از کشورها شکل گرفته است.
مسئله مهدویت امری بینالمللی است چرا که حضرت برای آزادی و عدل کل مردم جهان قیام میکنند نه تنها کشور خاصی، پس ما موظفیم جهان را برای قدم مبارک حضرت مهدی (عج) آماده کنیم و زمینه سازیاش را انجام دهیم، لذا کشوری که سیاست خارجهاش ذیل مهدویت تعریف میشود باید روابط خارجهاش با کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در راستای آماده سازی، آگاه کردن و شور آفرینی و اشتیاق برای ظهور مهدی موعود (عج) باشد.
ایمنا: چگونه یک انسان موحد میتواند باور به مهدویت را در زندگی شخصی خود جاری نماید؟
حجتالاسلام عباسیان: همه ما بهعنوان انسانهای موحد ویژگیهای مشترکی داریم، مثلاً همه ما به خدای یکتا اعتقاد داریم، به پیامبر اکرم (ص) و قرآن اعتقاد داریم، نکته اول این است که ما اعتقاد داریم که زمین هرگز از وجود حجت خدا خالی نخواهد بود و باور به مهدویت یک باور توحیدی است، چرا که قرآن میفرماید: روز قیامت روزی است که هر گروهی از انسانها با پیشوای خودشان مشهور میشوند، یعنی اینکه برای هر قومی در هر زمانی پیشوایی بوده است، آنهایی که در زمان امام حسین (ع) زندگی میکردهاند با حضرت اباعبدالله (ع) محشور میشوند و هر عصری برای خود امام زمانی دارد.
نکته دوم نیز از این قرار است، که اطاعت از اولیالامر در آیات قرآن آمده و ما ائمه معصومین (ع) را مصداق آن میدانیم، پس آیا انسان موحد و مسلمان نمیتواند در برابر فرمایشات قرآن و پیامبر گوش به فرمان و معتقد باشد اما اعتقادی به امامت و ولایت نداشته باشد، همانطور که پیامبر (ص) فرمودهاند: «هرکس امام زمانش را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.» لذا از لحاظ گفتمان رسول اکرم و از لحاظ عقلی نیز انسان میپذیرد که موجودات به خودی خود آمادگی دریافت مستقیم خیرات و ارتباط مستقیم با خداوند عالم را ندارند و به همین دلیل باید پای واسطهای در میان باشد، که یکی از مهمترین این واسطهها وجود نازنین اهل بیت (ع) است؛ در تبیین این واسطهها ما میتوانیم به طور ساده شده مثال آب و غذا را بزنیم، با این شرح که ما اگر آب و غذا و هوا مصرف نکنیم جسممان میمیرد اما این بدان معنا نیست که حیات جسم ما را واسطههای آب و غذا و غیره باعث شدهاند.
ایمنا: برخی مفهوم انتظار را رخوت و بی عملی در زمان غیبت معنا میکنند، معنای حقیقی انتظار چیست؟
حجتالاسلام عباسیان: انتظار بر دو وجه است، اولی انتظار حقیقی و دومی انتظار باطل و غلط؛ انتظار خودش نوعی عمل است پس یک گوشه نشستن نیست، کما اینکه در روایت داریم انتظار الفرج افضل الاعمال و این خود مبین عمل بودن مسئلهی انتظار است، برای مثال میتوان از پدری یاد کرد که انتظار تولد فرزندش را میکشد، او از همان ابتدای اطلاع از این اتفاق برنامهاش را تغییر میدهد، به همسرش توجه ویژهای میکند، برای مراجعه به پزشک برنامهریزی میکند، سعی میکند تلاشش را بیشتر کند، به رشد معنوی همسر و فرزندش میاندیشد و مراقبتهای ویژهای به عمل میآورد، اگر این فرد را در مقابل فردی قرار بدهیم که پس از شنیدن خبر پدر شدنش هیچ اقدامی نمیکند و تغییری در زندگیاش رخ نمیدهد در مییابیم که منتظر حقیقی فرد اول است.
کسی که منتظر مسافری است به پیشوازش میرود و دست روی دست نمیگذارد، انتظار برای فرج حضرت صاحبالزمان (عج) هم همینطور است، انتظار واقعی در حقیقت انسان را به حرکت وا میدارد، انتظار واقعی انتظاری است که به انسان امید بدهد، یأس را از او دور کند و او را به تلاش وا دارد.
ایمنا: کنش یک فرد منتظر در میدانهای مختلف جامعه اعم از دین، سیاست، علم، اقتصاد و غیره چه تفاوتی با غیر آن دارد؟
حجتالاسلام عباسیان: کنش یک فرد منتظر همیشه فعالانه است، منتظر واقعی امام زمان (عج) همیشه در عرصههای گوناگون اجتماعی فعال است به این دلیل که میداند رضایت خدای تبارک و تعالی و حضرت حجت (ع) در تلاش و امیدواری و دعوت مردم به دینداری است، ما باید مظهر محبت امام باشیم، باید مایه زینت و آبروی حضرات معصومین (ع) باشیم، مسلماً یک فرد منتظر باید به گونهای رفتار کند که مردم را امیدوار به ظهور و متوجه به امام زمان (عج) کند و امام زمان را به عنوان یک واسطه فیض و ناظر بر اعمال معرفی کند تا هم درد و رنج انسانها با این امید و اشتیاق پایان یابد و تکیه گاه و بنبستی برای خودشان متصور نشوند و هم اینکه دچار افراط و تفریط و رفتارهای نادرست نشوند و حضرت را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانند.
در عرصه سیاست هم همینطور است، امام خمینی جملهای دارند خطاب به سیاستمداران که میگویند اگر سیاستمداران ما در راستای تلاش برای ظهور حضرت مهدی (عج) کار نکنند خیانتکار هستند، پس در زمینه سیاست هم باید زمینهی ظهور را فراهم بکنند، ظلم ستیزی کند و دوست و طرفدار و مدافع مظلومین باشند؛ ما باید در میدان سیاست به گونهای عمل کنیم که مخالفان ما حقیقت دین را ببینند و به مهدویت و تشیع و انتظار واقعی ایمان بیاورند و به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) در زمینه سیاست تاسی کنند.
در زمینه علم، اساساً از زیباییهای زمان ظهور حضرت مهدی (عج) شکوفایی علم و دانش است لذا اگر ما پیرو امام هستیم باید در مسیر رشد علم و ارتقا دانش بشری گام بر داریم کما اینکه پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «طلب العلم فریضه، لکل مسلم و المسلمه.»
در حوزه اقتصاد هم همینطور است، امام زمان (عج) میآیند و از مسائل اقتصادی مردم گره گشایی میکنند به تبعیت از آن حضرت، طبعاً یک مؤمن مهدوی بیش از اینکه مصرف کننده باشد باید تولید کننده باشد تا در جامعه اسلامی شغل ایجاد شود و در نتیجه آن فساد کاهش یابد تا با کاهش فساد زمینههای ظهور حضرت مهدی (ارواحنا فداه) فراهم شود، پس فرد منتظر و معتقد به مسئله مهدویت در زمینه اقتصاد نیز یقیناً تلاشگر خواهد بود، در سایر موارد نیز به همین ترتیب.
در پایان میخواهم تاکیدم بر این مسئله باشد که امام زمان (عج) در حقیقت میخواهند چه کنند؟ دعایی هست که در ماه رمضان قرائت میشود به این ترتیب: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَی أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ…»؛در تمام این فرازها امری را از خداوند درخواست میکنیم که تا کنون رخ نداده، فرضا تا کنون در زمین فقر ریشه کن نشده است و تمام بیمارها بهبود نیافتهاند؛ تمام این دعا میشود وظیفه اجرایی فرد موحد و مهدوی در جای جای اجتماع، یعنی زنده نگه داشتن و فرستادن ثواب برای آمرزش درگذشتگان، تلاش برای فقر زدایی، تلاش برای ریشه کن کردن اندوهها و بیماری و غیره.
نظر شما