به گزارش خبرگزاری ایمنا، سعدی، شاعر و ادیب قرن هفتم هجری، یکی از سخنوران است که توجّه بسیاری به جامعه و خصلتهای بارز مردم عصر خود داشته و آن را در آثار خود منعکس کرده است؛ بنابراین شیخالاجل، سعدی شیرازی را نه تنها بهعنوان یک شاعر، بلکه میتوان یک جامعهشناس و مردمشناس دانا به حساب آورد؛ سعدی در آثار فاخر خود از گلستان تا بوستان، تلاش کرده با آمیختن وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه با ادبیات، پیامهای مهمی را منتقل کند؛ پیامهایی که گاه پند و شیرینی و گاهی از جنس تجربه یک اتفاق بد است.
بهطور کلی، بررسی دیدگاههای انسانشناسانه و خصوصیات فکری و رفتاری مردم آن زمان، از هنرهای سعدی است که با ظرافت تمام انجام شده است و کمک شایانی به شناخت روزگار نیاکانمان میکند؛ در این راستا با رؤیا رستگار، دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی، مدرس دانشگاه و مدیر پژوهش سرای ثابت فردوسی به گفتوگو نشستیم.
ایمنا: میتوان گفت که بیشتر آثار سعدی، رنگ و بویی از مردمشناسی دارد، لطفاً بگویید که سفرهای شیخالاجل چه تأثیری بر این دیدگاه و محتوا دارد؟
رستگار: سعدی شیرازی، ۳۰ سال از عمر خود را در حال سفر گذرانده و به حجاز، عراق، آفریقا و شام رفته که حاصل این سفرها و نشست و برخاست با عموم مردم جامعه، تأثیر بر نگاه و ذوق و تاملات اوست که در کتاب بوستان و گلستان میبینیم؛ سفر در گذشته با خطرات زیادی همراه بوده است اما سعدی، رنج این سفرها را به جان خریده و برای کسب تجربه و پختگی، به این مسیر ادامه داده است.
در واقع تعداد فصلها، موضوع بندی و عناوینی که سعدی در آثار خود به کار برده، همگی ناشی از مردم شناسی اوست که انسان را به عنوان محوریترین مسئله در نظر میگیرد او در بیان تجربیات خود، واقعگراست و برداشت خود را از اتفاقات پیرامونش بیان میکند؛ دغدغهها و چهره آرمانی سعدی را در کتاب بوستان میبینیم که در این اثر، دادگستری و عدالت محوری، یک اصل مهم است و مهمترین ویژگی بوستان سعدی را در بر دارد که در آن به تجربیات زیستی مردم شناسی اشاره میکند.
ایمنا: با توجه به محتوایی که گویا از دل جامعه و شرایط آن زمان بر آمده، میتوان گفت که سعدی، مثل برخی شاعران، شاعری گوشهنشین و عزلتگرا نبوده است؛ آیا این موضوع درست است؟
رستگار: آرمان سعدی، سکونت در شهر آرمانی است که بر مایه اخلاق و تعادل رفتار بنا شده است؛ بوستان سعدی، دنیایی آرمانی و گلستان، دنیای سعدی با تمام خوبیها و بدیهای موجود است؛ سعدی، سخنشناس، شاعر و نویسندهای است که با خلق آثار خودش در عرصه تعلیم و تربیت و جامعه شناسی، تأثیرگذار بوده است؛ در واقع او یک جامعهشناس آگاه و زبردستی است که موضوعات اخلاقی، تعلیم و تربیت، سیاست و کشورداری، طبقات مختلف جامعه و فرهنگ آنها را در آثار خود نمایان کرده که با مطالعه آن، چنین برداشت میشود که سعدی بیشتر در کوی و بازار به جای عزلت و خانهنشینی، دیده میشده است.
سعدی، در مجلسی، خود را بهعنوان رعیت به حساب میآورد و در محفلی دیگر، خود را در ردیف شیخ و بزرگان قرار میدهد؛ گاهی سخن او بوی اشرافیت و گاهی رنگی از محرومیت و فقر دارد؛ در واقع با مطالعه آثار سعدی میتوان او را یک جامعه شناس شاعر و حتی یک جامعهنگار به حساب آورد که از عرصه جامعه به شعر راندهشدهاست، مثل ابن خلدون؛ از این روست که سعدی را به عنوان شاعری خردمند و ادبآموز میشناسیم.
ایمنا: گفتید که میتوان سعدی را یک جامعهشناس نیز به حساب آورد، این شاعر جامعهشناس چه نگاهی برای جامعه و چه دیدگاهی نسبت به انسانها دارد؟
رستگار: خرد جامعهشناسی سعدی در پی ایجاد توازن و تعادل در جامعه است که راه رسیدن به آن را سیر آفاق و انفس میداند؛ در واقع سعدی، یک مصلح اجتماعی و اصلاحگر خلاق است که اهل جماعت و مجالست با مردم است.
یکی از محورهای مهم کتاب سعدی، نگاه او به انسان است، بنابراین میتوان او را یک انسان شناس زبردست و ژرفنگر معرفی کرد زیرا در مهمترین آثار خود به واکاوی ابعاد دقیق وجود و شخصیت انسان میپردازد؛ سعدی در گلستان و بوستان، شخصیتهایی با روحیات متفاوت خلق کرده و اندیشههای حکمی و اخلاقی هود را در قالب روحیات و منشهای انسانی نمایان میکند، طوری که در ذهن خواننده، ماندگار میشود و در درک و فهم اندیشههای اخلاقی و حکمی، کمک میکند.
ایمنا: مطالعه آثار سعدی چه کمکی به شناخت وضعیت گذشته میکند و شناخت آن شرایط، چگونه میتواند اثر بخش باشد؟
رستگار: مطالعه گلستان سعدی علاوه بر ارزشهای ادبی، گوشههایی از زندگی و آداب و رسوم مردم را بیان میکند که از این جهت نیز حائز اهمیت است و به همین وسیله با رفتار، فرهنگ و تفکر نیاکانمان آشنا میشویم؛ سعدی، گلستان را در یکی از پر آشوبترین دوران تاریخی ایران نوشته است، وی، وضعیت آن دوران و جامعه آن روز را به طور شفاف در گلستان بیان میکند؛ در واقع گلستان، آینهای تابناک است که چهره قرن هفت و پیش از آن را نشان میدهد.
اسناد و مدارک مکتوب در حوزه مردم شناسی تاریخی در گلستان سعدی، نشان میدهد که به موضوعات و مفاهیم اجتماعی درباره ازدواج، مناسبات زوجین، سازمان خانواده، تربیت فرزندان، مشکلات زندگی و موضوعات مشابه آن پرداخته که ما را تا حد زیادی به نحوه زندگی مردم در عصر سعدی، نزدیک میکند؛ گرچه ممکن است این داستانها بر اساس تخیلات و تفکرات خلاقانه او بوده باشد اما در هر صورت به موضوعات ذکر شده پرداخته است با این حال، فکر هر نویسنده، بازتابی از زمان اوست و میتوان از تمثیلات و حکایتهایی که در گلستان وجود دارد، به عنوان ابزاری مطمئن برای شناخت ویژگیهای اجتماعی قرن هفتم به حساب آورد.
ایمنا: اشاره کردید که حکایات سعدی، میتواند پلی به سمت شرایط فرهنگی و اجتماعی دوران گذشته باشد، لطفاً در این باره مثالی بزنید.
رستگار: حکایتی در گلستان سعدی وجود دارد و گرچه خارج از مرزهای جغرافیایی امروز رخ داده به اعتبار وحدت دینی و مناسبات فرهنگی در کشور ایران پرداخته است:
«از صحبتِ یارانِ دِمَشْقم مَلالتی پدید آمده بود؛ سر در بیابانِ قُدس نهادم و با حیوانات اُنس گرفتم
تا وقتی که اسیرِ فرنگ شدم، در خَنْدَقِ طرابُلُس با جُهودانم به کارِ گِل بداشتند.
یکی از رؤسایِ حَلَب که سابقهای میانِ ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟!
بر حالتِ من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نِکاح من در آورد به کابین، صد دینار.
مدّتی برآمد. بدخوی ستیزهروی نافرمان بود؛ زبان درازی کردن گرفت و عیشِ مرا مُنَغَّص داشتن.
باری زبانِ تَعَنّت دراز کرده همیگفت: تو آن نیستی که پدرِ من تو را از فرنگ باز خرید؟!
گفتم: بلی! من آنم که به ده دینار از قیدِ فرنگم بازخرید و به صد دینارْ به دستِ تو گرفتار کرد.»
در تحلیل این حکایت به این مقولات از جنبه مردم شناسی دست پیدا میکنیم، مثلاً سعدی اشاره به جنگهای صلیبی اتفاق افتاده بین مسلمانان و مسیحیها اشاره میکند؛ پرداخت ده دینار در قبال آزادی سعدی که نشان دهنده شهرت و معروف بودن او حتی در خارج از ایران است؛ خونبها دادن در برابر آزادی اسیران، جزو رسومات قدیمی بوده است که متناسب با مقام و موقعیت اسیر، پرداخت میشده است؛ گله و شکایت سعدی از وصلت خود نشان میدهد که او مدت زیادی در آنجا اقامت داشته و از نظر زبان و فرهنگ، مشکلی نداشته است؛ در این حکایت، ازدواج بین دو طبقه فقیر و غنی رخ داده که اغلب منجر به ناسازگاری و جدایی میشود، در واقع دختر رئیس حال از جهت اقتصادی، بالاتر از سعدی بوده و زندگی خانوادگی را از دید مادیات میدیده در حالی که سعدی، شاعر و طالب عشق بوده است؛ البته سعدی از سرانجام این ازدواج، حرفی نزده اما از سیاق کلام چنین بر میآید که پایانی جز جدایی نداشته است.
این حکایت، نشان میدهد که سعدی، یک تجربه اجتماعی در زندگی خود به دست آورده و آن را در کتاب گلستان به صورت تمثیلی بیان کرده است؛ به طور کلی آثار مکتوب بزرگان ما، آئینههای درخشانی هستند که خوبیها و بدیهای خود و جامعه را در آن میبینیم و برای بهبود اوضاع از این آثار کمک میگیریم؛ به قول محمدعلی فروغی، سعدی هم مثل فردوسی، مولوی و حافظ، نمونه انسان متمدن حقیقی در روزگار خودش است و آثار این بزرگان، خلاصه و جوهره تمدن چندصد ساله مردم ایران است و ایرانیان باید قدردان آنها باشند.
نظر شما