خبرگزاری ایمنا؛ مجتبی قنبردوست کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت:
«با شکلگیری جبهه مقاومت در سپهر قدرت و سیاست منطقه غرب آسیا و کسب پیروزیهای مختلف نظامی و سیاسی توسط گروههای مقاومت در برابر انواع توطئه ابرقدرتهای غربی؛ اندیشمندان و استراتژیستهای مختلفی سعی در تحلیل و کشف روابط کارکردی و راهبردی این جبهه نمودهاند که عمده تحلیلها با نگاه یکجانبه سیاسی به واسطه عدم شناخت همه جانبه از مسئله و موضوع مقاومت، از فهم درست پدیده، عاجز ماندهاند.
اولین مقولهای را که میتوان تأثیرگذار بر شکلگیری جبهه مقاومت قلمداد کرد، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و گفتمان متعالی انقلاب اسلامی بوده که علاوه بر تبیین و تعرفه مبانی اندیشه سیاسی اسلام و تعمیم آموزههای کاربردی دین مبین اسلام توسط مجتهد و فقیه جامعالشرایط در جایگاه ولایت فقیه به عنوان نسخه رهایی بخش انسانیت و جوامع انسانی در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام، ترویج و تأکید بر احیا مولفههایی نظیر مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفین در پیوند با نیروی ایمان و عمل صالح (کنش اجتماعی و انقلابی) را با نام گفتمان مقاومت ارائه نموده است. لذا در بستر کنشهای سیاسی و اجتماعی عدالتخواهانه گروههای مختلف در کشورهای منطقه، برخی جریانهای اجتماعی و اسلامی غالباً جوان، به تناسب تجربه شرایط همزیستی با حکام ظلم و مواجهه با استعمار و استکبار، تشنه گزارههای گفتمان مقاومت برآمده از اسلام سیاسی ناب گردیده و در نهایت جذب در جبهه مقاومت شدهاند.
جبههای که در میدان عمل، به تفکر شیعی محدود نیست کما اینکه علاوه بر شیعیان ایران، عراق، جنوب لبنان، پاکستان، افغانستان و زیدی های یمن، اهل سنت سوریه و گروههای مقاومت سنی مذهب فلسطین اعم از حماس و جهاد اسلامی نیز مجاهدانه در این عرصه، حضورشان زبانزد است و به طور جدی قائل به اندیشه سیاسی شیعه و پارادایم پیروزی خون بر شمشیر متأسی از قیام عاشورا و حریت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند. اعضای این جبهه هرچند که الگوی رزم و انواع مبارزات حرفهای، مدلهای آفندی و پدافندی را آموخته و در مشق میدان نبردهای نابرابر به بلوغ رسیدهاند اما همچنان رمز پیروزی و راه رهایی و نجات خود را در مقاومت و استقامت میبینند.
طراحی ساختار و مناسبات میان جبهه مقاومت؛ از یک محور به نام جمهوری اسلامی ایران و گروههای مختلفی به نام مقاومت به عنوان اعضای جبهه تشکیل شده است. این جبهه در مدلهای مبارزاتی شناخته شده بینالمللی بی شباهت به تاکتیک و مدل نیروهای نیابتی نیست اما در سالهای اخیر در صحنههای سخت نبرد و ابتلائات سیاسی، محرز گردید که تفاوت اساسی با مدلهای غربی دارد. روابط نظامی، دستوری و سازمانی بر اعضای جبهه مقاومت حاکم نیست، همه اعضا مستقلاند و در مدیریت مسائل خود به طور مستقل تصمیم میگیرند که البته بدیهی است مفهوم آن عدم مشورت یا عدم بهرهمندی از مشاورهها و حمایتهای فکری محور مقاومت نیست و البته برآیند اقدامات انجام شده، مانند قطعات غیر همسان یک پازل به صورت همافزا و مؤثر نمایان میشود؛ مانند استقلال انصار الله در جنگ یمن و عربستان، حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی و حماس در عملیات طوفان الاقصی و در مقطع کنونی نیز برای انتقام از ترور فواد شکر و اسماعیل هنیه از فرماندهان محور مقاومت، برخلاف انتظار رژیم صهیونیستی، عملیاتهای انتقام به صورت تاکتیکهای جداگانه و نه عملیات مشترک اجرا میشود. همچنین از طرف دیگر، محور جبهه مقاومت صرفاً بر اساس مطامع و منافع خود و منافقانه تصمیم نگرفته و با نگاه تمدنی و انقلابی، تأمین برآیند منافع جبهه مقاومت اسلامی را پیگیری مینماید؛ مانند مسئله فلسطین.
محور جبهه مقاومت مسئولیت پشتیبانی مادی، تسلیحاتی و آموزشی برای ارتقا مهارت اعضای جبهه مقاومت را دارد اما آنچه به مراتب مؤثرتر است، غلبه گفتمانی محور مقاومت است که استدلال عقلانی و استنباط منطقی لازم مترتب بر یک مکتب غنی و سرشار از فضائل انسانی را داراست. در غیر این صورت ظرفیت حمایتهای مادی از سوی دیگر قدرتهای منطقهای و جهانی جذابیتهای بیشتری برای جذب گروهها دارد. لذا ایجاد چالشهای مختلف امنیتی برای آمریکا، تحمیل طرحهای مختلف خروج اجباری نظامی آمریکا از منطقه، شکست پروژههای خاورمیانه بزرگ و اختلال در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و البته تبدیل مسئله فلسطین به مسئله اول جهان، از جمله دستاوردها و خون آوردهای جبهه مقاومت در منطقه بوده که نشان از تحول و ترسیم دقیق نظم نوین از شکلگیری قدرت و نقش آفرینی جبهه مقاومت در سیاست بینالملل است که کاملاً متفاوت از آثار علمی آینده پژوهی قدرت توسط جامعه شناسان سیاسی و استراتژیستهای مطرح غربی و شرقی میباشد، به طوری که مبانی فکری و روابط میان عوامل انسانی این جبهه، به دور از لیبرالیسم و در مقابل اصول اومانیستی، با شکاف جدی ماهوی از مبانی غربی، سرشار از آموزههای اسلامی – شیعی، پرورش فضائل انسانی و کنشهایی برآمده از ایمان، توکل، ایثار، اخلاص و شهادت به عنوان رستگاری؛ برگهای برنده و مختصات منحصر به فرد این جبهه نسبت به سایر ائتلافهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی دنیا است.»
نظر شما