به گزارش خبرگزاری ایمنا، هشتم شهریور در تقویم ایران بهعنوان «روز ملی مبارزه با تروریسم» نامیده شده است. دلیل نامگذاری این روز، همزمانی آن با سالروز شهادت رئیسجمهور محمدعلی رجایی و نخستوزیر محمدجواد باهنر است که در پی انفجار دفتر نخستوزیری بهدست گروهک تروریستی منافقین به فیض شهادت نائل شدند. رهبر معظم انقلاب درباره این دو شهید بزرگوار میگویند: شهید رجایی و شهید باهنر معصومترین و خالصترین بازوان اسلام و انقلاب بودند.
بعد از ظهر روز یکشنبه، هشتم شهریور ۱۳۶۰، هنگامی که محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به اتفاق چند تن از مسئولان کشوری و لشکری در جلسه شورای امنیت کشور در ساختمان مرکزی نخست وزیری شرکت کرده بودند، بمبی قوی که در یک کیف جاسازی شده بود جامعه را به شوک فرو برد.
اجساد شهدای این انفجار به حدی سوخته بود که به هیچ عنوان قابل شناسایی نبودند و از سوی دیگر، در میان زخمیان این حادثه، اثری از رجایی و باهنر به چشم نمیخورد که در آخر از روی علائم موجود بر روی دندان مورد شناسایی قرار گرفتند.
در آغاز چنین تصور میشد که مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت نیز در این انفجار کشته شده و قطعاتی از اجساد دیگران به عنوان بازمانده جسد وی دفن شد، اما چند روز پس از حادثه هشتم شهریور، آیت الله ربانی املشی، دادستان کل کشور، در یک پیام تلویزیونی عامل این انفجار را مسعود کشمیری معرفی کرد و معلوم شد که او از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده که به خارج از ایران گریخته است.
مسعود کشمیری پس از ورود به دولت، ابتدا به معاونت سیاسی - اجتماعی وزیر مشاور در امور اجرایی رسید و پس از آنکه به عنوان یک عنصر حزباللهی و مدیر شناخته شد، توسط دفتر اطلاعات و تحقیقات ارتقا و دبیری اجلاس شورای امنیت کشور را به دست آورد. با استفاده از همین سمت بود که او توانست فاجعه ۸ شهریور را به وجود آورد.
یکی از کسانی که مدتی با کشمیری همکار بوده میگوید که وی به شدت متظاهر به آداب و اخلاق اسلامی بود و بسیاری از اوقات هم وانمود میکرد که روزه است. کشمیری به یکی از همکاران خود گفته بود که چرا میگویی جمعهها به کوه میروی، باید بگویی به نماز جمعه میروم.
علاوه بر کشمیری، محمدرضا کلاهی نیز نفوذی دیگری بود که به عنوان عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر معرفی شد. وقوع این دو رویداد تلخ با فاصله اندک در سال ۶۰، پروژه «نفوذ» را در جمهوری اسلامی برجسته کرد و سبب شد مقابله با آن به طور جدی در دستور کار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و ارگانهای دولتی کشور قرار بگیرد. امروزه نیز اگرچه از عملیاتهای تروریستی اوایل دهه شصت سالها میگذرد اما از دست رفتن جان ۱۷ هزار شهید ترور، حجم خسارات وارده به کشور و وجود دشمنانی که خیال خام نابودی ایران را در سر میپرورانند، لزوم هوشیاری و آمادگی دائم دستگاههای امنیتی در خصوص حربه ترور را یادآوری میکند. موضوعی که با وجود تهدیدات دائمی علیه ایران، هرگز نباید پرونده آن را مختومه دانست.
ترور و خیال خام سقوط جمهوری اسلامی ایران
سید جواد هاشمی نژاد دبیرکل بنیاد هابیلیان در پاسخ به خبرنگار ایمنا که چرا ۸ شهریور روز ملی مبارزه با تروریسم نام گرفت اینطور اظهار کرد: از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی تا اوایل سال ۱۳۹۰ حدود ۱۷ هزار شهید ترور داشتهایم، اگر بخواهیم نماد جنایات رژیم صهیونیستی را نام ببریم طبیعتاً شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر این نماد را به ما نشان میدهد، که در دو ماه قبل حادثه تروریستی ۷ تیر شهادت شهید بهشتی و ۷۲ نفر از مسئولین و روز قبل آن انفجار ضبط صوت تعبیه شده در جلوی میز سخنرانی رهبر انقلاب صورت گرفت.
وی گفت: بعد از آن شاهد ترور آیت الله مدنی، انفجار دفتر دادستانی که منجر به شهادت شهید قدوسی شد که بعد از آن ترور انتحاری شهید هاشمی نژاد در مشهد اتفاق افتاد این سلسله اقدامات همه توسط منافقین و سازمان مجاهدین خلق توسط افرادی که به عنوان نفوذی وارد مراکز مختلف کرده بودند شکل گرفت.
دبیرکل بنیاد هابیلیان اشاره داشت: خیلی از ترورها توسط نفوذیها انجام شد به دلیل اینکه تصور داشتند با ترور اشخاص مؤثر در کشور قادر خواهند بود که کشور را به سمت هرج و مرج ببرند، از اقدامات منافقین از سال ۱۳۶۰ تا به الان ۴۳ سال است که گذشته است همچنین منافقین هنوز تصور دارند که هر سال نظام جمهوری اسلامی ایران با این ترورها سقوط میکند.
مقابله با نفوذ نیازمند هوشیاری در تمام زمینهها است
در ادامه مسعود جعفرینژاد استاد دانشیار در رشته علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان در پاسخ به سوال خبرنگار ایمنا درباره علت و ابعاد نفوذ در کشور اینگونه گفت: نفوذ در جمهوری اسلامی ایران ابعاد مختلفی دارد که شامل نفوذ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و امنیتی میشود که میتوان هرکدام را اینگونه تعریف کرد، نفوذ سیاسی به معنای تأثیرگذاری بر تصمیمگیران و تصمیم سازان کشور است. این نوع نفوذ میتواند از طریق جذب افراد به گروهها و احزاب خاص، اعمال فشارهای سیاسی و یا حتی تهدیدات انجام شود، هدف اصلی نفوذ سیاسی، تغییر سیاستها و تصمیمات به نفع منافع خاص است.
وی بیان کرد: نفوذ فرهنگی به معنای تغییر باورها، ارزشها و هنجارهای جامعه است. این نوع نفوذ معمولاً از طریق رسانهها، آموزش و تبلیغات انجام میشود که هدف اصلی نفوذ فرهنگی، تغییر نگرشها و رفتارهای جامعه در چارچوب جنگ شناختی و جنگ ارادهها است، به عنوان مثال، تلاش برای تغییر باورهای دینی و اعتقادی مردم از طریق ترویج فرهنگهای بیگانه است.
این استاد دانشگاه در ادامه اینگونه گفت: نفوذ اقتصادی به معنای تأثیرگذاری بر اقتصاد کشور از طریق کنترل منابع مالی، سرمایه گذاریهای خارجی، و یا حتی تحریمهای اقتصادی است، این نوع نفوذ میتواند باعث تضعیف اقتصاد کشور و ایجاد وابستگی به کشورهای خارجی شود و هدف اصلی آن، کنترل و بهره برداری از منابع اقتصادی کشور است.
جعفری نژاد همچنین درباره نفوذ امنیتی مطرح کرد: نفوذ امنیتی به معنای نفوذ در نهادهای امنیت و نظامی کشور است. این نوع نفوذ میتواند از طریق جاسوسی، خرابکاری، و یا حتی ترور انجام شود، هدف اصلی نفوذ امنیتی، تضعیف توان دفاعی و امنیتی کشور و ایجاد ناامنی و بی ثباتی است.
وی گفت: نفوذ فکری و اعتقادی به معنای تغییر باورها و اعتقادات افراد جامعه است، این نوع نفوذ معمولاً از طریق ترویج ایدئولوژیهای خاص و یا تغییر نظام آموزشی انجام میشود که هدف اصلی نفوذ فکری و اعتقادی، تغییر نگرشها و باورهای جامعه به نفع منافع است.
استاد و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان این را هم خاطر نشان کرد: این ابعاد مختلف نفوذ نشان دهنده تلاش مستمر دشمنان داخلی و خارجی برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ایجاد ناامنی و بیثباتی در کشور است، مقابله با این نفوذها نیازمند هوشیاری و اقدامات مؤثر در تمامی زمینهها است.
نظر شما