به گزارش خبرگزاری ایمنا، دانشمند هستهای، شهید مصطفی احمدی روشن درتاریخ هفدهم شهریور ماه ۱۳۵۸ در شهر همدان چشم به جهان گشود؛ پدرش مردی زحمت کش از اهالی اصیل همدان و مادرش از مردم خون گرم یزد است.
دوران دبیرستان را در مدرسه ابن سینای همدان گذراند و در سال ۱۳۷۷ فقط با حضور در مدرسه و بدون هیچ کلاس کنکوری توانست در رشته مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شده و وارد برههای جدید از زندگی خود شود؛ مصطفی احمدی روشن در کودکی در مینی بوس پدرش شاگردی میکرد او با تلاش و پشتکاری که داشت توانست مدارج علمی را در مقطع ارشد رشته شیمی و دکترای خود را در رشته نانو بیوتکنولوژی طی کند و با توانمندی خود وارد سازمان انرژی اتمی شود و به همراه چهار دانشمند دیگر به سوخت ۲۰ درصد دست یابند.
مصطفی در کنار تحصیل علم در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نیز فعال بود؛ در دانشگاه مسئولیت معاونت فرهنگی بسیج دانشگاه صنعتی شریف را برعهده داشت و بعدها کانون نهجالبلاغه را در این دانشگاه تأسیس کرد؛ در سال ۱۳۸۱ دوره کارشناسی را در دانشگاه صنعتی شریف به پایان رساند؛ این نخبه جوان ایرانی دارای چندین مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی و همینطور مقالات بینالمللی ISI است که نشان از بعد علمی شخصیت ممتاز او دارد.
مصطفی احمدی روشن در ساعت ۸:۱۹ دقیقه صبح روز چهارشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۹۰ در دومین سالروز شهادت دکتر مسعود علی محمدی، بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که توسط یک موتور سوار به ماشین او متصل شد، در خیابان شهید داود گل نبی، بعد از دانشگاه علامه، نرسیده به میدان کتابی به همراه رانندهاش شهید رضا قشقایی، به فیض شهادت نائل آمد و مزد مجاهدتهای خاموش خود را از حضرت حق دریافت کرد.
پیکر پاک شهید مصطفی احمدی روشن پس از نماز جمعه روز ۲۴ دی ماه و با همراهی سیل عظیم عاشقانی که برای تشییع وی آمده بودند، در جوار امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیت نامه این شهید را با هم میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انت کما احب فاجعلنی کما تحب
الهی هب لی کمال انقطاع الیک
سلام و درود خداوند بر ارواح پاک حضرت محمد (ص) و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیهالله (عج)؛ شهادت میدهم که خداوند یگانه است و محمد (ص) خاتم رسولان و برترین بنده خداست و امیر المومنین علی مرتضی (ع) برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد (ص) قرار دارد و لاغیر “و رضیت بذلک”
خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت میکنند.
در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسانها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقلها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعهی اثنی عشری آفریدی و ای کاش در میان این شیعهها مرا از ذریهی زهرا خلق میکردی و در میان آنها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید میبودند.
خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم…، خدایا چه دادی که شکرش را بهجا آوردم؟
و شاید «علی جان»!
به یمن والدینی خوب و عشاق / مرا عبد و غلامت آفریدند
خدایا!
بهشت را بهشتهام / بهشت من علی بود
خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی (ع) را از من گرفتی، جان من در بدنم نباشد.
خدایا حال میدانم که علی (ع) چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد.
خیلی چیزها را نمیتوان به هیچکس گفت؛ خدایا جان آن امام زمان (عج) را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول ۱۴۰۰ سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان، به خاطر یک کلام عشق چهارده تن چرا؟!»
نظر شما