به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «رسانه امریکایی بازوی ترور موساد» نوشت: سپاه پاسداران در اطلاعیهای اعلام کرد عملیات تروریستی منجر به شهادت اسماعیل هنیه با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سر جنگی حدود ۷ کیلوگرمی، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان صورت گرفته است. این اطلاعیه خط بطلانی است بر سناریوسازیها و داستانپردازیهای رسانههای امریکایی درباره نحوه ترور شهید هنیه. رسانههای امریکایی از ساعتهای اولیه پس از ترور تلاش کردند روایت جعلی و سینمایی را از این ترور به دنیا ارائه کنند. در این روایت جعلی که نیویورک تایمز نخستین تولیدکننده آن بود و سپس از سوی دیگر رسانهها تکرار و بازنشر شد؛ روی انفجار بمب در محل استقرار شهید هنیه مانور داده شد. روایت نیویورک تایمز چند هدف را دنبال میکرد؛ تبرئه رژیم صهیونیستی در این جنایت، ارائه یک داستان سینمایی به مخاطبان و در نهایت گمراه کردن نهادهای امنیتی و افکار عمومی ایران. اکنون با اطلاعیه جدید سپاه، این سناریوسازی و داستانپردازی بیش از پیش رسوا و نقش نیویورک تایمز به عنوان بازوی رسانهای موساد آشکار شد.
آنچه دیروز منتشر شد، سومین اطلاعیه سپاه پاسداران پس از شهادت شهید هنیه و محافظ او بود. این اطلاعیه روابط عمومی سپاه سه بند داشت. در بند نخست آمده است: اقدام تروریستی که منجر به شهادت دکتر اسماعیل هنیه شد، با طراحی و اجرای رژیم صهیونیستی و حمایت دولت جنایتکار آمریکا انجام شده است. در بند دوم هم آمده: با توجه به تحقیقات و بررسیهای به عمل آمده، این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سر جنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان صورت گرفته است. سپاه در پایان تأکید کرد: خونخواهی شهید اسماعیل هنیه قطعی و رژیم ماجراجو و تروریست صهیونی پاسخ این جنایت را که «مجازات سخت» است، در زمان، مکان و کیفیت مقتضی، قاطعانه دریافت خواهد کرد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آقای پزشکیان! با این انتصابات آبی برای اقتصاد گرم نخواهد شد» نوشت: شورای راهبری دولت چهاردهم به ریاست ظریف که برای بررسی و پیشنهاد اعضای کابینه به پزشکیان تشکیل شده بود، هفته گذشته به کار خود پایان داد و ظریف در حکمی از سوی رئیسجمهور به عنوان «معاون راهبردی رئیسجمهور» منصوب شد. علاوه بر این، پزشکیان محمدجعفر قائمپناه را به عنوان «معاون امور اجرایی و سرپرست نهاد ریاست جمهوری» رئیسجمهور منصوب کرده است. انتصاب ظریف به سمت یادشده در حالی است که وی بارها اعلام کرده بود در دولت حضور نخواهد داشت. وی علت گرفتن پست در دولت را «نگرانی، دلخوری و اصرار هممیهنان» اعلام کرده است و باید پرسید اگر ظریف واقعاً قصدی برای تصدی مقام دولتی نداشته و تصمیم بر حضور نداشتن در دولت گرفته، چطور با نگرانی و دلخوری از قصد خود برگشته و تصمیم خود را تغییر داده است؟ چرا برخی افراد مانند ظریف با طرح مطالب واهی و غیر قابل پذیرش افکار عمومی را آماج اهانت قرار میدهند؟ و به فرهنگ و شخصیت ملت حمله میکنند؟ ظریف چه درک درستی از مسائل راهبردی دارد؟ ظریف افزون بر این اعلام کرده که پیشنهاد معاونت سیاسی را به وی داده بودند اما به این دلیل که مسئولیتی اجرایی بوده، باعث تداخل در وظایف و بروز شائبه تضعیف وزارتخانههای سیاسی میشده، از پذیرش آن خودداری کرده است. در همین شرایط وی در سمت معاونت راهبردی رئیسجمهور منصوب شده و سوال اینجاست، فردی که از نمادهای اعتماد به آمریکاست، برجام را درست نخوانده، حتی از توان دفاعی ایران ضعیفنمایی کرده و گفته بود اطمینان میدهم آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود، چه درک درستی از مسائل راهبردی دارد؟
امروز اولویت اول در مسائل کشور، اقتصاد است و اقتصاد عرصه کارزار دشمن است. در چنین شرایطی لازم است افرادی که به عنوان معاون اجرایی و معاون راهبردی رئیسجمهور منصوب میشوند نیز آگاهی و اشراف لازم را بر عرصه اقتصاد و مسائل و مشکلات آن و نیز راهحلها داشته باشند. افراد منصوب شده اخیر چه توانایی و احاطهای در این عرصه دارند؟ این در حالی است که رئیسجمهور دغدغه حل مشکلات اقتصادی را دارد و بر مدیریت تورم تأکید کرده است. پزشکیان عزم خود را برای بهبود شرایط اقتصادی و معیشت مردم، مورد تصریح قرار داده است. لازمه پیشرفت اقتصادی، فعال کردن ظرفیتهای فراوان درونی کشور و جهش تولید است. کشور زمینههای متعدد برای شکوفایی اقتصادی دارد و از افرادی که درک درستی از این عرصه ندارند، آبی برای اقتصاد گرم نخواهد شد.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آرایش نظامی متزلزل واشینگتن پشت تلآویو» نوشت: صهیونیستها به تکاپو افتادهاند تا دیگر هواداران را گرد خود جمع کنند. در جریان دیدار یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با جان هیلی، وزیر دفاع انگلیس، گالانت خواستار تشکیل یک ائتلاف بینالمللی با مشارکت اسرائیل علیه ایران و عوامل آن شد و همچون همیشه، این اقدام را در تأمین امنیت و ثبات منطقه مؤثر دانست. همچنین، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و نتانیاهو در گفتوگویی تلفنی درباره استقرار نظامی آمریکا در غرب آسیا رایزنی کردند. یک روز پس از این تبادلنظر بین طرف امریکایی و صهیونیست، سابرینا سینگ، سخنگوی پنتاگون در بیانیهای از برنامه جدید برای حمایت از صهیونیستها پرده برداشت: «وزیر دفاع لوید آستین دستور تغییراتی را در وضعیت تجهیزات نظامی ایالات متحده جهت بهبود محافظت از نیروهای امریکایی داده تا بدین ترتیب هم حمایت از اسرائیل را افزایش دهد و هم اینکه اطمینان حاصل کند ایالات متحده آماده پاسخدهی به پیشامدهای مختلف در منطقه است.»
سخنگوی پنتاگون گزارش کرد: «گروه ضربتی ناو هواپیمابر یواساس آبراهام لینکلن جایگزین گروه ضربتی ناو هواپیمابر یواساس تئودور روزولت در منطقه مسئول فرماندهی مرکزی خواهد شد و رزمناوها و ناوشکنهای مجهز به دفاع موشکی بالستیک اضافی به مناطق فرماندهی اروپایی و فرماندهی مرکزی ایالات متحده اعزام خواهند شد.» علاوه بر این، یک اسکادران جنگنده اضافی به غرب آسیا نیز اعزام خواهد شد تا توانایی پشتیبانی هوایی دفاعی آمریکا تقویت شود. همچنین، دو ناوشکن نیروی دریایی آمریکا از طریق دریای سرخ به سمت دریای مدیترانه خواهند رفت. یکی از دو ناوشکن امریکایی ممکن است در صورت لزوم در دریای مدیترانه باقی بماند. سخنگوی پنتاگون تأکید کرد: «ایالات متحده شدیداً روی تنشزدایی در منطقه متمرکز شده و خواستار آتشبس برای آزادی اسرا و خاتمه جنگ غزه است.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خونخواهی ملی» به این پرسش پرداخت که یافتههای مراکز معتبر افکارسنجی درباره وضعیت سرمایه اجتماعی ایرانیان برای پاسخ نظامی تهران به رژیم صهیونیستی چه میگوید؟ و نوشت: از مهمترین ابعاد محاسباتی نظام حکمرانی برای پاسخ به تهدیدهای امنیتی و نظامی پیرامونی، سنجش میزان «همراهی مردم» با دغدغهها، یافتهها و تصمیمات مسؤولان عالی کشور است. در واقع باید مشخص شود میزان سرمایه اجتماعی متراکمشده در پشت تصمیمات اقتدار آفرین و امنیتساز چقدر است تا بر مبنای آن پاسخ مناسب و درخوری برای تهدیدات فراهم کرد. چنانچه این محاسبات با واقعیات اجتماعی همخوانی نداشته باشد به شکاف انتظارات ملت - دولت دامن خواهد زد و سرمایه اجتماعی را خدشهدار خواهد کرد. این شکاف تنها زاییده عوامل سلبی مثل «عدم آمادگی» جامعه برای پاسخهای نظامی نخواهد بود، بلکه در ابعاد ایجابی اگر سطح پاسخ به تهدیدات «کمتر از آمادگی» و انتظار جامعه باشد، انفعال، تضعیف و «سرخوردگی روحیه ملی» را به دنبال خواهد داشت. از این رو ارزیابی دقیق میزان «سرمایه اجتماعی پشتیبان» برای اقدام مناسب حاکمیت در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران از واجبات تصمیمگیران است. مجموعه مطالعات افکارسنجی انجامشده در یک سال گذشته درباره دیدگاه افکار عمومی نسبت به عملیات توفان الاقصای حماس در مهر ۱۴۰۲ تا عملیات موشکی ایران در فروردین ۱۴۰۳ که توسط مجموعههای نظرسنجی دانشگاه تهران، صداوسیما، ایسپا و پژوهشگاه وزارت ارشاد انجام شده، گویای این واقعیت است که جامعه پس از ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، در وضعیت آمادگی و مطالبه پاسخ اقتدار آفرین برای کشور قرار دارد و هرگونه انفعال در این زمینه خسارتهای اجتماعی و ضربه به هویت و شخصیت ایرانی را به دنبال خواهد داشت.
سرمایه اجتماعی ناشی از عملیاتهای محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی در یکسال اخیر در بهبود ابعادی از سرمایه اجتماعی مؤثر بوده و توانسته است در ارتقای «وجه سیاسی امید به آینده»، «احساس امنیت ملی» و «هویت ملی» نقشآفرینی کند. این سرمایه اجتماعی انباشته اکنون در خدمت تصمیمات مسؤولان عالی کشور برای محاسبه نحوه پاسخگویی به رژیم صهیونیستی قرار دارد.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «انسجام به جای یکدستی» را برگزید و نوشت: روند سیاسی ایران در سه دهه گذشته حاکی از تلاشها برای تقابل و بعد یکدست سازی ارکان اجرایی حکومت است؛ روندی فرسایشی که باعث شد ظرفیتهای فراوانی از کشور در این سالها از بین برود. در میان این پارادوکس که حاکمیت باید یکدست باشد یا دوگانه، به نظر میرسد درستترین نقطهای که باید ایستاد، «انسجام» در ارکان حکومت است. انسجامی که در سایه یک تکثر توأم با اعتماد متقابل شکل میگیرد. این وضعیت به نظر میرسد حالا با دولت پزشکیان تا حد زیادی محقق شده است. جریانهای سیاسی کشور امروز میتوانند احساس کنند که در قدرت حضور دارند؛ از تندروهای حامی جلیلی که در مجلس هستند، تا یاران قالیباف که بخش دیگری از مجلس یا نهادهای مختلف را در اختیار دارند و در سمت دیگر جریان اصلاحات و اعتدال. انسجام این نیروها در عین حال که میتوانند با یکدیگر تفاوت دیدگاه و مخالفت داشته باشند، هدفی است که میتوان در سیاست آن را دنبال کرد و انسجام را به جای تلاش برای یکدستی یا تقابل نشاند.
صفار هرندی بعد از انتخابات سال ۱۴۰۰ و با خوشحالی زائدالوصفی، شرایط به وجود آمده را یک دوره طلایی خوانده بود. او در یک فایل تصویری توضیح داد: «برای اولین بار یک اتفاق کامل بین دستگاههای نظام و یک اراده یکسان برای هدایت مسائل کشور حاصل شده است. این موقعیت یک موقعیت طلایی است. بعد از مدتی حلاوت خدمت به مردم چشانده خواهد شد. حاصل (یکسانی) چنان خواهد بود که کسانی که در این انتخابات نیامدند رأی بدهند، بعداً دچار حسرت میشوند که کاش آمده بودند و رأی داده بودند». یا نگاهی به اظهارات قالیباف در همان ایام نشان میدهد که او بعد از انتخابات ۱۴۰۰ در جمع رؤسای قوا میگفت: «دوره جدیدی در حکمرانی آغاز شده و مردم هیچ بهانهای را دیگر از ما نخواهند پذیرفت». اما آیا واقعاً مشکل این گونه قابل برطرف شدن بود؟ یا آنکه باید شرایطی ایجاد میشد که این دوگانگی به یک انسجام واحد برسد؟ انسجامی که با وجود همه اختلاف سلیقهها تقویت کننده یکدیگر باشند. به نظر میرسد شرایط امروز برای دولت پزشکیان در چنین وضعیتی است. پزشکیان خودش را رقیب جریان حاکمیت نمیبیند. به طور پیوسته اتفاقاً تالش میکند تا شکافهای میان جریانهای سیاسی را پر کند. در رفتار و گفتار تقابل ایجاد نمیکند و اتفاقاً در طرف مقابل نیز پاسخ مثبت و درخوری دریافت میکند. با این حال نباید از خطرات احتمالی غافل بود.
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مولدسازی در بنبست» به این پرسش پرداخت که چرا فروش داراییهای دولت نمیتواند چکهای آن را نقد کند؟ و نوشت: در سالهای اخیر میزان تحقق منابع حاصل از واگذاری داراییهای دولت عملکرد بسیار پایینی داشته است. بررسیهای پژوهشکده امور اقتصادی نشان میدهد که تا پایان آبان ماه سال گذشته، تنها ۶ درصد از میزان مصوب واگذاری اموال منقول و غیرمنقول محقق شده است. همچنین بررسی واگذاری شرکتهای دولتی نیز نشان میدهد تا پایان آبانماه سال ۱۴۰۲ میزان عملکرد حدود ۲۰ درصد بوده است. این دو آمار نشان میدهد که دولت در تخمین منابع این دو بخش در بودجه، دارای بیشبرآوردی بوده است و در نهایت باید کسری این منابع را به شکل دیگری تأمین کند. کارشناسان تأیید میکنند که کسری بودجه یکی از دلایل اصلی ایجاد تورم در سالهای اخیر بوده است. کسری بودجه در نهایت به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از منابع بانک مرکزی تأمین میشود و اثر خود را در رشد متغیرهای پولی و افزایش نرخ تورم منعکس میکند.
نظر شما