به گزارش خبرگزاری ایمنا، پنجشنبه_چهارم مرداد_ اجتماع سالانه همسران شهدای مدافع حرم و امنیت اصفهان در گلستان شهدا قطعه شهدای مدافع حرم برگزار شد؛ در این برنامه که به همت همسران شهدا برگزار شد حس و حال جبهه، شهادت و شهدا حاکم بود؛ شاهد حضور مادران، فرزندان، همسران، دلدادگان و عاشقان شهدا در این برنامه بودیم که با عشق به این عزیزان پای برنامه آمده بودند.
در حاشیه اینجا پسربچههایی هستند که سربندهای سبز رنگ با عناوین یا صاحبالزمان بر سر بستهاند، اسپند به دست، شربت و لقمه به دست و با دلی بزرگ و جهادی از مهمانان شهدا پذیرایی میکنند.
گروه سرود آمده و اگر در گفتارشان دقیق شویم میبینیم چه سخنان از ته دل مادران، همسران و خانوادههای شهدا که نمیگویند: «آره راست گفتی ثواب زندگیمی، با چشمای خیس دیدم لبخند تو را و…»
به راستی این عزیزان چه سختیهایی که در غم دوری و از دست دادن جاندلهایشان نکشیدند؛ چقدر در بعضی مواقع دوست داشتند با همسر و فرزندانشان به تفریح، سفر، روضه و… بروند و فقدان آن را از ته دل حس کردهاند.
اما آنها همیشه امیدی داشته و دارند که از این مسیر ناامیدشان نکرده است؛ از سخنانشان، از رفتارشان، از مسیرشان به وضوح مشخص است: در بیان آنها چیزی از ناامیدی شاهد نیستیم و دیدیم که میگویند در برابر حوادث روز عاشورا اینها چیزی نیست و اگر نیاز باشد پسرانمان را هم به همین مسیر میفرستیم.
همسر شهید حسین آقادادی آمده است و برایمان میگوید: «کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد. وی از زبان همسران شهدا سخنان رد و بدل شده با یادگار شهیدان را بیان میکند که میگویند: همسرم بود محبوب من مجنون زینب سرورم بود، در سجدههایش از خدا پرواز میخواست در جا نمازش رد چشمان ترم بود، رازی شدم راهی شود از من ببرد، رازی شدم با اینکه نیم دیگرم بود، مثل عباس بابایت نگهبان حرم بود…»
ایام محرم است و این حال و هوا در گلستان شهدا کنار این اجماع پربرکت با مداحی کربلایی جواد حیدر، خاطرات شهدا و تئاتر شهدا زینتی دیگری یافت و چشمان مردم را نیز بارانی کرد.
نظر شما