وقتی قلم شاعران هم از بیان حادثه کربلا باز می‌ماند

فرقی ندارد که شاعر هستی یا نقاش، خطاط هستی یا معمار، هر کس که باشی و خداوند در کوله بارت‌ اندکی ذوق و هنر گذاشته باشد، با دیدن عظمت صحنه‌های کربلا از خود بی‌خود می‌شوی و تلاش می‌کنی قطره‌ای از آن دریا را توصیف کنی.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، فرقی ندارد که شاعر هستی یا نقاش، خطاط هستی یا معمار، هر کس که باشی و خداوند در کوله بارت اندکی ذوق و هنر گذاشته باشد، با دیدن عظمت صحنه‌های کربلا از خود بی‌خود می‌شوی و تلاش می‌کنی قطره‌ای از آن دریا را توصیف کنی؛ شعر به‌عنوان شاخه‌ای از ادبیات و ادبیات به عنوان نوعی خاص از هنر، یکی از بهترین راه‌ها برای توصیف و ستایش است؛ در واقع شاعران کسانی‌اند که مثل موسی (ع) عصای معجزه کننده ندارند اما قلمشان طوری کلمات را کنار هم قرار می‌دهد که انگار به راستی معجزه می‌کنند.

گاهی کربلا، عاشورا، غم، شیون، خیمه، آتش و سیلی، ردیف و قافیه شعرها می‌شوند، هرچند که از شدت سوز، اگر چوب قلم بخواهد هر کدام از این واژه‌ها را بنویسد، آتش می‌گیرد؛ در عاشورا، اشک چشم‌ها در برابر دیدن آن مصیب‌ها، جوهر می‌شود و کل زمین، دفتری برای نوشتن آن «عظم البلاء»؛ شاید بهترین توصیف از آن لحظات، این بیت محتشم است: «باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین / بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است.»

تجلی هنر در شعر آئینی

اسماعیل آذر، استاد ادبیات فارسی و مجری و کارشناس برنامه‌های مشاعره در گفت‌وگو با ایمنا اظهار می‌کند: شعر آئینی، شعری است که محتوای آن، یک شخصیت قدسی را مدح یا توصیف کرده و یا مرثیه‌ای در شهادت آن ابراز می‌کند؛ شعرهای آئینی، دو نوع هستند؛ یک نوع آن، شعری است که شاعر با خداوند سخن می‌گوید و در حوزه عرفان قرار می‌گیرد؛ در گونه‌ای دیگر، شخصیتی را در قالب مدح یا مرثیه توصیف می‌کنند؛ در زبان فارسی وقتی از مرثیه سخن می‌گوئیم معمولاً ذهن را به سمت شعرهای عاشورایی می‌برد یا به عنوان یک خوشه تداعی‌گر به شخصیت بزرگی چون امام حسین (ع) عطف می‌شود که در آن نوعی هنر متجلی است؛ این هنر، معنای «art»نمی‌دهد بلکه به معنای فضیلت یا «Virtue» است.

وی می‌افزاید: کسایی مروزی، اولین شاعر شیعه است که درباره حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) شعر سروده و بعد از آن، حکیم طوس در این باره اشعاری دارد؛ به طور کلی در قرن پنجم و ششم، مرثیه‌های امام حسین (ع) آشکار می‌شود و اوج مرثیه‌های حائز اهمیت را می‌توان در کتاب «حدیقه‌الحقیقه» از سنایی غزنوی یافت.

استاد ادبیات خاطر نشان می‌کند: شاعران در دوران صفویه، ابتدا شاه را مدح می‌کردند اما شاه طهماسب کار آن‌ها را نکوهش کرد و گفت: «اول، مدح ائمه را بگویید و صله از آن‌ها تمنا بدارید، سپس به سراغ ما بیایید.»؛ یکی از شاعرانی که پس از این سخن به مرثیه پرداخت محتشم کاشانی بود که همه ما با بیت و ترکیب بند معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» با او آشنا هستیم؛ به همین دلیل مرثیه از دوران صفوی به طور جدی دنبال شد.

از شعر محتشم تا ایرج میرزا در وصف حادثه کربلا

آذر با بیان اینکه ویژگی شعر «باز این چه شورش است» از محتشم آن است که تمام اجزای عالم و هرچه در زمین و آسمان است را در مرکز مرثیه قرار می‌دهد، می‌گوید: شاعر در قسمتی از شعر بسیار پرملامت می‌شود و اشاره می‌کند که ای کاش هیچیک از این اتفاقات نمی‌افتاد و تا بوده، فلک چنین خطایی را مرتکب نشده است؛ شاعر در نهایت همه چیز را گردن دنیا می‌اندازد؛ بعد از محتشم، تمام شاعران از جمله سروش اصفهانی به تقلید از او شعر سرودند.

وی تصریح می‌کند: در دوران معاصر، مجموعه مرثیه‌ها از روزگار پیشین بیشتر شده‌اند؛ یکی از این مرثیه‌ها متعلق به ایرج میرزا است؛ شاعری مانند ایرج میرزا که گاه شعرهای او برای خواننده مطلوبیت ندارد وخیلی‌ها از او انتظار مرثیه‌گویی ندارند، وقتی به ساحت امام حسین (ع) می‌رسد، سراسر احترام و خضوع می‌شود؛ در این شعر شیوه طرح یک موضوع منسجم از نظر ساختاری دنبال می‌شود و شاعر جز به جز تصویرها را در ذهن خواننده می‌آراید و سخن کوتاه نه بیتی خود را با این مرثیه به پایان می‌برد:

رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان / رأفت برند حالت آن داغ دیده را

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا / وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

آن دیگری برو بفشاند گلاب و شهد / تا تقویت کند دل محنت کشیده را

یک جمع دعوتش به گل و بوستان کند / تا برکنندش از دل، خارِ خلیده را

جمع دگر برای تسلای او دهند / شرح سیاه‌کاری چرخِ خمیده را

القصّه! هر کسی به طریقی ز روی مهر / تسکین دهد مصیبتِ بر وی رسیده را

و در سه بیت آخر به حادثه کربلا اشاره می‌کند:

آیا که داد تسلیت خاطرِ حسین / چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟

آیا که غمگساری و اندُه بری نمود / لیلای داغ دیده زحمت کشیده را؟

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد / آتش زدند لانه مرغ پریده را

وقتی شاعر، غروب عاشورا را یک بزم الهی می‌بیند

استاد ادبیات ادامه می‌دهد: مرثیه‌ای از مرحوم حسین مسرور سخن‌یار اصفهانی متخلص به مسرور در ۱۱ بیت وجود دارد که در اوج زیبایی، غروب عاشورا به یک بزم الهی تشبیه کرده است و یکی از بهترین مرثیه‌های دوران معاصر به حساب می‌آید:

نکوتر بتاب امشب ای روی ماه / که روشن کنی روی این بزمگاه

بسا شمع رخشنده ی تابناک / زباد حوادث فرو مرده پاک

حریفان به یکدیگر آمیخته / صراحی شکسته، قدح ریخته

به یک سوی، ساقی برفته ز دست / ز سوی دگر مطرب افتاده مست
بتاب امشب ای مه! که افلاکیان / ببینند جانبازی خاکیان

مگر نوح بیند کزین موج خون / چه‌سان کشتی آورد باید برون؟!

ببیند خلیل خداوندگار / ز قربانی خود شود شرمسار!

کند جامه موسی به تن، چاک چاک / عصا بشکند بر سر آب و خاک

مسیحا ببیند گر این رستخیر / صلیب و سلب را کند ریز ریز

محمد سر از غرفه آرد برون / ببیند جگرگوشه‌اش غرق خون

سخن از اندیشه حضرت از بیان مصائب ایشان مهم‌تر است

بیان اندیشه و مصائب امام حسین (ع) به یک اندازه اهمیت دارد

آذر بیان می‌کند: به طور کلی باید گفت در بین مرثیه‌ها و اشعار آئینی، هیچ موضوعی به اندازه امام حسین (ع) برجسته نیست؛ جالب اینجاست که هرچقدر به زمان معاصر نزدیک می‌شویم این مهر و دوستی در قلب شاعران، بیشتر حلول پیدا می‌کند؛ با این حال، نکته قابل نقد این است که تمام شاعران و هنرمندان در این زمینه از زخم‌ها و مصائب امام حسین (ع) سخن گفته‌اند، هر چند که این موارد در جای خودش بسیار پراهمیت است اما هیچکس از اندیشه این حضرت سخنی به میان نیاورده و اشاره‌ای به مضامین تاریخی نداشته است؛ شاعر، مورخ نیست، اما دانستن تاریخ، تأثیر خوبی بر شعر او خواهد گذاشت؛ برای مثال، شعر «کجایید ای شهیدان الهی» از مولانا جلال‌الدین با اندیشه و تفکر امام حسین (ع) پیوند دارد در حالی که شاعران دیگر، کمتر به این موضوع توجه می‌کنند؛ به طور کلی هرچقدر از امام حسین (ع) گفته شود، برای ما شیعیان ارزشمند است و با آن شعر، هم ذات‌پنداری خواهیم کرد.

به گزارش ایمنا، قرن‌هاست که از حادثه کربلا می‌گذرد اما یاد و پیام آن همچنان پابرجاست؛ شعر و تلاش شاعران از نسل‌ها و زمان‌های مختلف برای حفظ و انتقال این رخداد عظیم، بی تأثیر نبوده است؛ امید که شاعران معاصر با در نظر گرفتن اندیشه حسینی در ابیات خود، ادامه دهنده این مسیر باشند.

کد خبر 772128

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.