به گزارش خبرگزاری ایمنا، طنین «لالایی» که فضا را پر میکند، اشک راه گونهها را میگیرد و چشمها را تَر میکند؛ چشمهایی که خیره به کودکان شیرخواره دوخته شده، پر از حرفهای ناگفته است؛ زنها زیر لب نجوا میکنند و اشک امانشان نمیدهد؛ همه چادر سیاه به سر کردهاند و نوزادانشان را روی دست گذاشتهاند و همراه با نوای «لالایی» زمزمه میکنند و آنها را آرامآرام تکان میدهند؛ دختران و پسران شیرخواره، همه سبز پوشیدهاند و سربندهایی با نام علیاصغر (ع) و امام حسین (ع) به سر دارند.
عقربههای ساعت که از ۱۸ میگذرند، صحن امام رضا (ع) واقع در حرم مطهر حضرت زینب (س) در اصفهان، شلوغ میشود؛ زنهای سیاهپوش، یکی پس از دیگری پا به صحن میگذارند و فرزند شیرخواره خود را محکم در آغوش میگیرند و هر کدامشان بهر امیدی آمدهاند؛ یکی میگوید که از آن سر شهر آمده تا در مراسم شیرخوارگان حرم مطهر خواهر امام رضا (ع) شرکت کند و دیگری میگوید حاجت دارد و برای همین نذر کرده است که همراه با فرزندش در این مراسم شرکت کند.
زنها شانه به شانه هم میدهند و زیر لب چیزی زمزمه میکنند؛ کسی چه میداند! شاید زنها دارند، با امام حسین (ع) و خاندان باوفایشان سخن میگویند و درددل میکنند.
اشک در چشمهای زن جوان حلقه زده است و بغض گلویش را میفشارد؛ وقتی صدای مداح بلند میشود و از مصیبتی میگوید که بر سر سالار شهیدان و فرزند شش ماههاش، علی اصغر (ع) رفت، میخواند، زن میگوید که امسال، اولین سال مادر شدنش است و به همین خاطر نوزاد شش ماههاش را با خود در این مراسم، همراه کرده است تا در جوار حضرت زینب (س)، خواهر امام رضا (ع) در اصفهان، عهد و پیمان ببندد و از او بخواهد تا پسرش «حسینی» شود.
اشک از چشم زن جاری میشود و پهنای صورتش را پُر میکند: «میخواهم فرزندم را بیمه ابوالفضل کنم.»؛ زنهای جوان همراه با نوزادان و کودکانشان یکی پس از دیگری از راه میرسند و با جمعیت همنوا میشوند.
طولی نمیکشد که صحن امام رضا (ع) در حرم زینب (س)، مملو از جمعیت میشود و جای سوزن انداختن نیست؛ چشمهای هر کدامشان پُر از حرفهای ناگفته است و دلهایشان آکنده از عشق به امامحسین (ع) و خانوادهاش.
زن دیگری میگوید که سه فرزند دارند و به رسم آنکه دو کودک دیگرش را سالها پیش در مراسم شیرخوارگان شرکت داده، امسال نیز فرزند سومش را به اینجا آورده است: «سالها قبل این موقع، به خاطر رسیدن به حاجتم، اینجا نذری میآوردم و بین کودکان پخش میکردم. خدا را شکر میکنم که به حاجتم رسیدم. الان هم پسرم را اینجا آوردهام تا حضرت زینب (س)، خواهر امام رضا (ع) را واسطه قرار دهم تا او کمک کند و فرزندانم عاقبتبهخیر شوند.»
زن جوان گوشه چادر سیاهش را محکم میگیرد و نوزادش را روی دست میگیرد و میگوید: «سال گذشته باردار بودم و نذر کردم اگر فرزندم سالم شد، امسال در مراسم شیرخوارگان او را شرکت دهم و بیمه حضرت عباس (ع) کنم.» صدای نواحی مداحی «حمید بصیرت» صحن را پر میکند و با صدای هقهق و گریه و زاری زنانی که از سرتاسر شهر خودشان را به این مکان مقدس رساندهاند تا در اجتماع بزرگ شیرخوارگان حسینی شرکت کنند و به یاد علی اصغر (ع) به عزا بنشینند، آمیخته میشود؛ مراسمی که با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سعیدی همراه بود.
نظر شما