به گزارش خبرگزاری ایمنا و بر اساس یادداشتی که محمدرضا کائینی، تاریخپژوه و کارشناس مسائل سیاسی در صفحه شخصی خود قرار داده است: «انتخابات جمعه گذشته، مملو از نکتهها و درسهاست. بخشی از آنها که کمتر دیده و نوشته میشود، از این قرار است:
یک: عدهای به جدّ و قطعیت مدعی بودند، که نظام تا آیندهای دور و دیر، نخواهد توانست به مشارکت پنجاه درصدی بازگردد. انتخابات دور دوم نشان داد، که اگر سیستم تنوع درونی خود را فعال و تشدید کند، به راحتی میتواند بخشی از آرای خاموش را جذب نماید. آن هم نه تنها به نفع تجدیدنظرطلبان یا رفُرمخواهان، که حتی انقلابیون نیز در فاصله یک هفته، میتوانند چهار میلیون به رأی خویش بیفزایند.
دو: رأی دو طیف آنچنان شانه به شانه و نزدیک است، که دشوار بتوان جریانی را پیروز انتخابات، به معنای متعارف آن در ایران خواند. به عبارت دیگر ما در این رویداد، برنده عددی و حقوقی داریم، اما برنده حقیقی نداریم! چه دولت مستقر اگر بخواهد در مسائل کلان و ملی، قدم از قدم بردارد، ناچار از اقناع رقیب چهارده میلیونی است.
سه: تعیین کننده نتیجه انتخابات اما، چهار استان با رأی قومیتی و نه گفتمانی است. ضمن احترام به همه شرکت کنندگان ارجمند تُرک و کُرد، باید گفت که آنان نه نماد تئوری سیاسی ویژهای هستند و نه رایشان، در سبد پیروز انتخابات ماندگار است.
چهار: این انتخابات، لولوسازی از رقیب را تقریباً بیاثر کرد. گروهی که نماد آن "طالبان" خوانده شد، چهارده میلیون رأی جذب کرد! در تهران که مرکز ابر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خوانده میشود، فاصله دو کاندیدا در حدود چهارصد هزار نفر است. استانهایی که مرکز تولید فرهنگ به درازای تاریخ بودهاند، از قبیل: خراسانها، اصفهان، فارس، قم و … الخ نیز، بر "جهل مقدس" آغوش گشودند! آیا ستاد پیروز جرأت اظهار این نکته را دارد، که اکنون چهارده میلیون نفر از مردم ایران جانبدار طالبان هستند؟
پنج: نهگمانم که تئوری اجماع اصولگرایان در مرحله نخست و تصورات عدهای در انتقال آرا دو کاندیدای این جربان به سبد یکدیگر، چندان درست باشد. به احتمال فراوان بهترین شکلِ ماجرا، همین است که روی داد. این امر همچنان میتواند محل بررسیهای دقیق و روشنگر بماند، به شرط آنکه بر دعواها نیفزاید.
شش: بدیهی است که در این مقطع، باید به آقای پزشکیان تبریک گفت. کارِ او، بسیار سخت است. از سناریوها و احتمالات پیش رویش بهتر است سخنی نگوییم، که خود مجالی موسَّع میطلبد. بهترین توصیه به وی، همان است که خود وعده داد. در آغاز همگرایی با رقیب و در مرحله بعد، نزدیکی به بدنه بی تفاوت یا دلخور. از قضا با رادیکالیسم، هنجارشکنی و تمامیّت خواهی اطرافیان، هرگز نمیتوان به این هدف دست یافت. او هرقدر بتواند دولت سوم حسن روحانی نباشد، ضریب توفیق بیشتری خواهد داشت. برای نیفتادن به ورطه پیشداوری، همین مقدار کافی است. از بقیهاش در آینده رونمایی خواهد شد.»
نظر شما