به گزارش خبرگزاری ایمنا، امام صادق (ع) فرمودهاند: «حقا که روز غدیر روز عید فرح و سرور است.»؛ این عید آنقدر بزرگ است که علاوه بر شیعیان، حتی فرشتهها هم خوشحالند و جای جای اصفهان نیز به شکرانه اینکه مولایشان، علی (ع) شد به جشن و سرور است؛ گذر فرهنگی چهارباغ هم از این قضیه مستثنی نیست؛ چهارباغ هم امروز از همیشه سبزتر است؛ با پرچمهای سبزی که نام امیرالمومنین (ع) روی آنها چشم نوازی میکنند.
ابتدای میدان امام حسین (ع) در حال آماده شدن برای این جشن بزرگ است؛ جشن اصلی ساعت شش شروع میشود و من که زودتر رسیدهام، تصمیم میگیرم تا شروع مراسم، اندکی در چهارباغ قدم بزنم؛ ریسههای رنگی، غرفههای مختلف برای کودکان و غرفههای خدمات رایگان برای مردم، صدای مولودی و پذیرایی با شربت و شیرینی، همه خبر از این میدهند که شیعه حضرت علی (ع)، در غدیر از هر روز دیگری خوشحالتر و خادم تر است، چرا که در آن روز، پیامبر اکرم (ص) دین را کامل کرد و فرمود: 《هر کس من مولای او بودم، اینک علی (ع) مولای اوست.》؛ احادیثی مربوط به غدیر و مدح علی (ع) دور دیوار مدرسه علمیه چهارباغ نصب شده و به این فکر میکنم که عالمان برخاسته از این محافل، چقدر برای علوی شدن و علوی ماندن ما زحمت کشیدهاند.
چهارباغ، شلوغ تر از همیشه است و همچنان به جمعیت آن اضافه میشود؛ خانوادهها، مخصوصاً آنهایی که فرزندان کوچک دارند، بیشتر از مردم دیگر به چشم میآیند؛ همه آمدهاند به عشق حیدر و این عشق هرگز خاموش نخواهد شد.
کم کم به سمت میدان امام حسین (ع) بر میگردم؛ چشمم به مغازههایی میافتد که پرچم یا علی (ع) و «من کنت مولا فهذا علی مولا» را بر سر در خود گذاشتهاند؛ که میگوید که مردم دین گریز شدهاند درحالی که آهنربای عشق علی (ع)، گوشه گوشه زندگی و کار این مردم را به خود جذب کرده است؟
دیگر همه چیز آماده است، نام علی (ع) بالای جایگاه از دور هم پیداست و چشم نوازی میکند؛ چه نام قشنگی!
نامی که آشناییام با آن به کودکی بازمیگردد، وقتی مادرم یادم داد تا هنگام برخاستن، یا علی بگویم؛ حب علی (ع)، بزرگترین محبت الهی به ماست، محبتی عمیق و بی مانند که تنها راه رستگاری است.
حب علی (ع)، مثل باران است، زنگار را از آینه دل میزداید و روحی تازه به آن میبخشد؛ حب علی (ع)، حب خداست و یاد و ذکر نامش، عبادت؛ همانطور که پیامبر مهربانیها فرمود: «ذکر علی عبادة».
جای سوزن انداختن نیست، همه آمدهاند و فکر نمیکنم چهارباغ همیشه پرازدحام اصفهان، تا کنون چنین جمعیتی را در خود جای داده باشد؛ مردم، پرچم به دست، هم صدا با امیر برومند به مدح مولا میپردازند و گمانم صدای شور و هلهله آنها تا آسمان هم رسیده است؛ بله، روز بیعت با کسی که پیامبر مهربانی در وصفش فرموده: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»، شادی هم دارد.
نام علی، همه جا طنینانداز میشود؛ علی (ع) یار و جانشین راستین پیامبر (ص)، همان کسی که برای رسول خدا (ص) به منزله هارون برای موسی بود؛ همان که نسل پاکش، حافظ و ادامه دهنده اسلام ناب محمدی است؛ همان کسی که اگر دشمنانش تمام قدرتشان را به کار بگیرند، نمیتوانند حتی گوشهای از فضلیت و عدالتش را منکر شوند؛ آری، مولای ما علی (ع) است؛ همان «همای رحمت» که «نه خدا توانمش گفت و نه بشر توانمش خواند» و عمریست که ماندهایم چه نامیم «شه ملک لافتی را».
سعی میکنم جلوتر بروم تا بهتر ببینم اما ازدحام جمعیت نمیگذارد، مجبورم از صفحه گوشی آن آقای قد بلندی که با یک دست دخترش را بغل کرده و با دست دیگر فیلم میگیرد، روی صحنه را ببینم؛ در این میان چشمم به مادری میافتد که روی ویلچر نشسته و با تسبیحش یا علی (ع) میگوید؛ با خود میگویم زحمات مادران فاطمی ما بی تأثیر نبوده است که امروز، اسم علی (ع) بر زبان و گرهگشای ماست.
دختری با روسری سبز، پرچم ایران را تکان میدهد؛ با خود میگویم کاش عکاس بودم و از پرچم ایران که اطرافش پرچمهای غدیری و یاعلی هستند، عکس میگرفتم و اسمش را میگذاشتم: «ایران در پناه علی (ع)»؛ به خود میبالم که در ایرانِ علوی به دنیا آمدم؛ همانجا که امام زمان (عج) درباره اش فرمود: «اینجا شیعه خانه ماست.»
در ادامه، حجتالاسلام مهدی دانشمند، به سخنرانی میپردازد، به نظرم درآوردن صحبتهای پرمحتوا به زبان طنز که لهجه اصفهانی، آن را شیرینتر میکند، از ویژگیهای اوست؛ از غدیر و عشق به علی (ع) میگوید، از معرفت اصفهانیها در میدانهای گوناگون و تلاشهایشان در راه اهل بیت (ع)، از حب الوطن که نیمی از ایمان است؛ از دغدغههایش و اتفاق بزرگی که امروز با همکاری مردم و مسئولین در چهارباغ رقم خورد و مردم با دل و جان به صحبتهایش گوش میدهند؛ هوا رو به تاریکی میرود و نزدیک اذان میرسد؛ دانشمند با دعاهای خوب، که در رأس آن دعا برای ظهور است؛ پایان جشن را اعلام میکند.
صدای اذان به گوش میرسد؛ روحم پرواز میکند در هوای نجف، به «اشهد ان علیا ولی الله» که میرسد، به خودم میبالم که نام علی در اذان ماست؛ مادرم گفته بود موقع اذان، برای همه دعا کن و من با یاد آن حرف، از خدا میخواهم به حق این اذان، عشق علی را از دلهایمان نگیرد.
نظر شما