سوالات فرهنگی کارشناسان؛ از موضوع عفاف و حجاب تا فیلترینگ

در هفتمین ایستگاه از سلسله ویژه‌برنامه‌ انتخاباتی «امین جمهور» میزبان مسئولان فرهنگی ستادهای انتخاباتی چهار تن از کاندیداهای چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری در استان اصفهان بودیم تا به بررسی گفتمان آن‌ها درباره دغدغه‌های فرهنگی مردم و راهکارها بپردازیم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهادت رئیس‌جمهور شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی از مهم‌ترین حوادث تلخ نظام جمهوری اسلامی است، حادثه‌ای که موجب شد کشور وارد یک انتخابات زودهنگام شود، قرار است هشتم تیر چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شود. بسیاری اعتقاد دارند عملکرد اجرایی و ویژگی‌های شخصیتی رئیس‌جمهور شهید موجب شد تا تراز دولت و رئیس‌جمهور در ایران ارتقا پیدا کند. انتظار مردم از دولت آینده و رئیس‌جمهور بعدی استمرار حرکتی است که در دولت سیزدهم و توسط رئیس‌جمهور شهید آغاز شد.

به‌منظور بررسی ویژگی‌های رئیس دولت چهاردهم در چهارمین مناظره انتخاباتی از ویژه‌برنامه‌های انتخاباتی خبرگزاری ایمنا با عنوان «امین جمهور» میزبان «کوروش محمدی» نماینده ستاد مسعود پزشکیان، «نرجس گلشن» نماینده ستاد علیرضا زاکانی‌، «مهدی بصراوی» نماینده ستاد سعید جلیلی، «احمد مهره کش» نماینده ستاد محمدباقر قالیباف و نیز منصوره سادات مرتضوی، سید مهدی رضوی و محمدحسین امینی هرندی، به عنوان کارشناسان و فعالان حوزه فرهنگ بودیم؛ مشروح این نشست را از نظر می‌گذرانید:

ایمنا: اولویت‌های فرهنگی در برنامه کاندیدای شما چیست و کاندیدای شما چه سهمی از برنامه‌های خود را به حوزه فرهنگ اختصاص داده است؟

محمدی: در مباحث فرهنگی و اجتماعی در مرزهای بحرانی بسیار جدی قرار داریم؛ در این حوزه به‌طور طبیعی تمامی نگاه‌ها باید به سمت یک نقطه مشترک باشد تا بتوانیم اهالی فرهنگ از جمله نخبگان و صاحبان خرد را به کار گیریم و حکمرانی خردورزانه‌ای را در جامعه پیاده کنیم.

شهادت رئیس جمهور عزیزمان موجب شد تا در راستای خلأ رئیس‌جمهور شهید، انتخابات زودهنگام برگزار شود و همین مسئله موجب شد جامعه به تکاپو بیفتد، اما با وضعیت مشارکت پایینی در جامعه روبه‌رو هستیم و با وجود فعالیت‌های انتخاباتی گروه‌های سیاسی در صحنه حتی جریان اصلاحات که در انتخابات گذشته سهمی نداشت؛ همچنان احساس رخوت در جامعه به‌خوبی قابل لمس است و اتفاق ویژه‌ای نیفتاده است. امیدواریم خروجی این مدل برنامه‌ها دستیابی به راهکاری برای افزایش مشارکت در جامعه شود.

هر چه مبتنی‌بر تکیه بر آرای بیشتر مردم باشیم، انسجام و استحکام سرمایه‌های موثرتری در حوزه فرهنگ خواهیم داشت و پاسخ عوامل بیرون از مرزها را با نگاه محکم‌تری خواهیم داد. رویکردهای اصلی و دیدگاهی آقای پزشکیان در حوزه فرهنگ بر پایه اعتقاد به صداقت، تخصص، حکمرانی خردورزانه و ایجاد فضایی برای شنیدن نخبگان جامعه پیرامون رویکردهای فرهنگی است.

گلشن: انتخابات یکی از عرصه‌های مشارکت مردم برای حمایت از نظام و حاکمیت است و در ایران هم ضروری است مردم با حضور در صحنه از حکومت اسلامی حمایت کنند، افزایش مشارکت نماد رضایت عمومی و حاکمیت کارگزاران بر مدیریت اجرایی کشور است؛ همچنین مشروعیت سیاسی نظام را بالا برده و در عرصه داخلی و بین‌المللی و مواجهه با تهدیدات کشور را توانمندتر می‌کند و از طرفی موجب اعتماد به نفس مسئولان و شجاعت آن‌ها برای پیشبرد برنامه‌های توسعه خواهد شد. مشارکت سیاسی پذیرش چارچوب نظام سیاسی است و البته ضد انقلاب در چهار دهه اخیر همیشه تلاش کرده مردم را به بهانه مشکلات جامعه که گریبانگیر همه جوامع است از حضورشان پای صندوق‌های رأی نهی کند که به لطف خدا تاکنون نتیجه نداده است.

این انتخابات برای کشور و ملت ما موجب مصونیت است، رهبر انقلاب پس از مشارکت حداکثری بر نوع انتخاب تاکید کردند و فرموده‌اند که همان‌طور که شرکت در انتخابات وظیفه است انتخاب آگاهانه نیز وظیفه است و باید اصلح و امین‌ترین فرد را از بین کاندیداها پیدا کنیم. در ستاد آقای زاکانی تلاش داریم با تاکید بر آنچه که مطالبات نظام است و توجه به رویکرد نظام برای رسیدن به مسائل پیش برویم و به انتخاب درست و آگاهانه دامن بزنیم.

بصراوی: از اینکه آقای محمدی به درگذشت شهادت‌گونه آیت‌الله رئیسی اشاره کرد، خوشحالم. چون نشان‌دهنده وحدت و انسجام ما است و نشان می‌دهد وحدت در کشور مربوط به گرایش‌های ویژه سیاسی نیست.

در رابطه با فرهنگ ابتدا باید معنای آن را مشخص کنیم، فرهنگ مظلوم است و در یک سه‌گانه سیاست، اقتصاد و فرهنگ می‌آید، ما حتی آسیب‌های اجتماعی، محیط زیست، ورزش و جوانان را هم روی دوش مسائل فرهنگی می‌گذاریم. در حالی که هر کدام از این‌ها مباحث ویژه خود را دارد و اگر معنای فرهنگ را به‌درستی بیان نکنیم به مشکل بر می‌خوردیم.

اگر از فرهنگ صحبت می‌کنیم باید مشخص شود از کدام آئین سنتی صحبت می‌کنیم، برای نمونه از یلدا و موسیقی‌های سنتی می‌گوئیم یا نه؛ از فرهنگی می‌گوئیم که دشمن آن را مورد هجمه قرار داده است و به‌یقین هدفش آداب و رسوم سنتی نیست؛ اگرچه این رسوم نیز تأثیری در استقلال ما خواهد داشت، اما تهاجم فرهنگی به‌معنای سخن درباره آسیب‌های اجتماعی است، جایی که از فرهنگ عبور کرده‌ایم و ضربه کاری به ما وارد شده است و وقتی تعهدی به خانواده، احترام به زن، مادر و والدین نداشته باشیم با معضلاتی همچون فروپاشی خانواده، طلاق‌های زودهنگام، ازدواج نکردن، بعد فرزندان طلاق، اعتیاد و دیگر مسائل روبه‌رو خواهیم شد.

سال‌ها است در اکثر دولت‌ها یک مسئله وجود دارد که آیا دولت مسئولیتی در قبال فرهنگ دارد یا خیر؟! در مورد اقتصاد سینه دولت‌ها ستبر است، اما در مورد فرهنگ می‌گویند مربوط به مردم است و خودشان می‌دانند چه کنند. اگر این تفکر در اقتصاد حکم‌فرما بود اقتصاد ما با شرایط کنونی متفاوت بود.

آقای روحانی گفت که ما دولت دینی را قبول می‌کنیم، اما دین دولتی را رد می‌کنیم؛ یعنی اگر دولت بخواهد وارد دین مردم شود رنگ و لعاب سیاسی پیدا می‌کند. در حالی که مشروعیت ما حرکت در راستای عدالت و احکام و ارزش‌های اسلامی است که معنای فرهنگ نیز همین است. سال‌ها است این موضوع مطرح است که آیا دولت در مسئله فرهنگ مسئولیتی بر عهده دارد؟ اگر به ماهیت جمهوری اسلامی توجه کنیم اصلی ترین شرط برای مشروعیت اجرای احکام اسلامی است.

مهره‌کش: عروج شهادت‌گونه آیت‌الله رئیسی شرایط ویژه‌ای را به وجود آورد که موجب شد جامعه لایه‌های زیرین اندیشه‌ای خود را نشان دهد، در این شرایط انتخاباتی را پشت سر گذاشتیم و در شرایط فعلی سعی داریم مشارکت را در انتخابات بالا ببریم، اما امروز شور انتخاباتی در جامعه وجود ندارد.

به نظر می‌رسد در عرصه فرهنگ چند سوال جدی وجود دارد، یکی اینکه آیا باید به دخالت حاکمیت سیاسی در عرصه فرهنگ بپردازیم و ببینیم حاکمیت سیاسی چقدر در این عرصه سهم دارد؟ آیا می‌توان فرهنگ را حوزه‌ای در نظر گرفت که حریم خصوصی و آزادی شخصی است یا جایی است که باید به‌عنوان امر اجتماعی و شهروندی به آن نگاه کنیم؟ این سوال جدی است که در دولت‌های مختلف پاسخ‌های متفاوت به آن داده شده است، همچنین باید توجه داشت که عرصه فرهنگ تا چه میزان تأثیرپذیر از عرصه‌های دیگر است؟ آیا سیاست و اقتصاد زیر بناست و رابطه‌های متقابل دارند؟ از دل این پاسخ‌ها می‌توان به شاکله‌ای از فرهنگ برسیم.

به نظرم ما یک قانون هفتم توسعه داریم که برای اجرای برنامه‌های فرهنگی باید به آن رجوع شود؛ با نگاه به سیر برنامه‌های توسعه می‌توان گفت که در برنامه‌های نخست مقوله فرهنگ، جامعه، زن، فضائل اجتماعی خروجی چندانی نداشت. در برنامه چهارم به‌طور مختصر به این موضوعات پرداخته شد، اما در برنامه پنجم زیاد به آن اشاره شده است، یعنی اگر بخواهیم از موضوع سیاسی به فرهنگ نگاه کنم باید بدانیم که این ذهنیت در سیاست‌گذاران به وجود آمده که جامعه به‌لحاظ فرهنگی نیاز به حکمرانی دارد؛، باید به نتیجه‌ای برسیم که حکمرانی در عرصه فرهنگ تا چه میزان وظیفه دولت است و دولت تا چه میزان در حوزه فرهنگ باید بی‌طرف باشد؟

مرتضوی: همانطور که می‌دانید وضعیت فرهنگی یک جامعه در مقایسه با وضعیت سیاسی و اقتصادی پایدارتر است و به‌نوعی حیات پایدار جامعه به وضعیت فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. شاید در گذشته جامعه‌شناسان بر این اعتقاد بودند که فرهنگ پایدار است و تحت هیچ شرایطی قابل تغییر نیست، اما امروز شاهدیم بستر فضای مجازی و رسانه‌ها موجب تغییر ارزش‌های فرهنگی شده‌اند، مگر در وجوه فرهنگی که مواجه با هویت‌های قومی و ملی است و شاخص‌های فرهنگی که تحت هیچ شرایطی قابل تغییر نیست.

در میان عواملی که در جهت‌گیری و تغییرات فرهنگی اهمیت دارد سیاست‌گذاران مهم‌ترین نقش را در عرصه فرهنگی بر عهده دارند. به تعبیری تعامل خواص جامعه با مردم است که مشخص می‌کند، هبوط یا صعود فرهنگی در جامعه داشته باشیم. در این راستا باید پرسید جایگاه و نقش زن در دولت کاندیدای متبوع شما چیست؟ و اقدامات دولت در حوزه زن و خانواده چه خواهد بود؟ آیا دولت آینده مد نظر شما دنبال‌کننده برنامه‌ای که شهید رئیسی در موضوع جنبش جهانی تعهد به خانواده در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد، خواهد بود؟ با اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۱ در حوزه زنان شاهد بودیم، اهمیت حوزه زنان برای همه مسئولان و مردم صد چندان شد و البته تمرکز بیش از اندازه در حوزه زنان نیز می‌توانست مسائل دیگری را ایجاد کند. نگاه و راهبرد دولت آینده شما به‌ویژه آقای پزشکیان در باره وقایع ۱۴۰۱، قانون حجاب و گشت ارشاد چگونه است؟

رضوی: حکمرانی فرهنگی یکی از وعده‌هایی است که در حوزه فرهنگ باید ادامه پیدا کند و در سیاست‌گذاری‌ها مورد توجه باشد. حکمرانی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی چه روندهای را طی کرده است؟ در این بین سهم دولت‌ها چقدر بوده و چقدر از این حکمرانی را به بخش خصوصی سپردیم؟ دخالت‌های حکومت چقدر موجب تضعیف فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی شده است و کجاها را توانسته‌ایم تقویت کنیم؟

همان‌طور که می‌دانید در طول سالیان گذشته دستگاه‌های مختلفی موازی کاری‌های زیادی را در عرصه فرهنگ داشته‌اند؛ موازی کاری‌هایی که گاهی بدون نگاه کارشناسی و در نظر گرفتن ظرفیت دستگاه‌ها آسیب‌های جدی را به این حوزه وارد کرده است؛ آیا در دولت آینده این موازی‌کاری‌ها ادامه دارد و یا دستگاه ویژه‌ای متولی موضوع فرهنگ در کشور خواهد شد؟ طی سالیان گذشته سیاست‌گذاری‌های مختلفی را در حوزه‌های مختلف فرهنگی از جمله موسیقی، رسانه، مطبوعات، کتاب و حقوق هنرمندان شاهد بودیم. احساس می‌شود سلایق مختلفی در مقوله فرهنگ وجود دارد و هیچ سیاست فرهنگی مشخصی و حاکمی وجود ندارد که موجب گفت‌وگوی فرهنگی به‌ویژه برای نسل جوان شود، نظر شما چیست؟!

امینی هرندی: سال ۱۳۹۰ رهبر انقلاب طی حکمی به‌صورت هم‌زمان تأسیس شورای عالی فضای مجازی به‌همراه نفرات آن را اعلام کردند، یکی از مطالبات ایشان از شورا، ایجاد شبکه ملی اطلاعات یا اینترنت ملی بود که از آن زمان تاکنون ۱۳ سال می‌گذرد. البته ایشان سال بعد گفتند که چنین اقدامی نیازمند زیرساخت مناسب است و در بلندمدت به آن دست خواهیم یافت، اما با گذشت سال‌ها دیدیم که در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی هیچ اتفاقی در این باره رخ نداد، زیرا محمدجواد آذری جهرمی موافق نبود و نقل‌قول‌های مختلفی در مخالفت با اینترنت ملی داشت، اما در دولت سیزدهم عیسی زارع‌پور از ابتدا وعده تحقق اینترنت ملی را داد و گفت تا سه سال آینده به نتیجه می‌رسد، ایشان در آبان سال گذشته گفت که این پروژه ۶۰ درصد پیش رفته است. در این باره نظر خود را بگویید و توضیح دهید که نظر کاندیدای شما در حوزه فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، فیلترینگ و صیانت از فضای مجازی چیست؟

محمدی: در ابتدا بگویم که ما درباره موضوع زن دچار یک خطای راهبردی و استراتژیک هستیم، زیرا زمانی که در مورد زن در جامعه صحبت می‌شود، در واقع به‌عنوان جنس پایین‌تر و ضعیف‌تر به آن‌ها می‌نگریم، باید گفت نقش زنان در دولت شما چیست؟

ما دیدگاه ضعیفی نسبت به زنان داریم این بدان معنا است که همواره به جنسیت زن نگاه می‌کنیم در حالی که اگر بخواهیم نگاه مردسالارانه را از جامعه بزداییم و نگاه مردانه به موضوع زنان که ریشه تاریخی در جامعه ما دارد را برطرف کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که ما مردان در مورد زنان برنامه‌ریزی کرده و قانون حمایت از زنان طرح می‌کنیم، هر زمانی که بخواهیم از زنان حمایت کنیم با زبان بی‌زبانی زن را ضعیف تلقی می‌کنیم، خیلی از دولت‌ها در این زمینه خطای راهبردی داشته‌اند و به‌طور مثال گفته‌اند ما چند درصد از پست‌های کلیدی خود را به زنان می‌دهیم که این موضوع را باید با نگاه جنسیتی یا نگاه شایستگی به زنان مورد بررسی قرار داد؛ اگر با نگاه شایستگی موضوع حضور زنان در کابینه را مطرح می‌کنیم نیز خطای راهبردی است. باید به گونه‌ای باشد که جایگاه زنان مبتنی‌بر شایستگی زن مسلمان باشد، یک زن مسلمان می‌تواند تا جایگاه عالی‌ترین مقام در کشور پیش برود، همچنین بخشی از منزلت اجتماعی زنان به قوانینی بر می‌گردد که در آن‌ها نقص داریم و یکسری قوانین نیز در راستای توسعه نگاه‌های مثبت به منزلت اجتماعی زنان نیست.

یکی از مشکلات اجتماعی ما طلاق است که از اتفاق بیشترین قربانی طلاق، نخست زنان و بعد کودکان هستند. برای یک زن تا مرحله نفقه قانون داریم، اما از نفقه به بعد چه حمایتی از زنان می‌کنیم؟ آیا با شعار رسیدگی به زنِ سرپرست خانوار می‌توان از زنان حمایت کرد و موجب منزلت اجتماعی زنان شد؟ فکر می‌کنم قوانین حمایت از زنان در راستای افزایش منزلت اجتماعی زنان است.

هرگاه کم می‌آوریم می‌گوئیم نیاز به فرهنگ‌سازی وجود دارد، اما هنوز یک نفر تعریف نکرده فرهنگ‌سازی یعنی چه؟ چرا هرگاه می‌خواهیم از زیر کار فرار کنیم می‌گوئیم احتیاج به فرهنگ‌سازی داریم؟ فرهنگ‌سازی کجا است؟ اگر ما به حکمرانی فرهنگی اعتقاد داریم باید به گفتمان فرهنگی اعتقاد داشته باشیم. مبنای باورهای ما گفتمان فرهنگی است و مبنای گفتمان فرهنگی صداقت، خردورزی، نگاه نخبگانی است. نگاه‌های خاص مبتنی‌بر ایدئولوژی ویژه و مبتنی‌بر جناح‌های خاص، ضدفرهنگی است.

در حکمرانی فرهنگی تسهیلگری لازم داریم، اگر حاکمیت نگاه تسهیلگرانه به فرهنگی نداشته باشد، رویکرد او خارج از مسیر فرهنگ است، حاکمیت تسهیلگر روابط بین مردم و حاکمیت است و شرایط رشد فرهنگی جامعه و حرکت در بسترها را فراهم می‌کند، اگر از تسهیلگری خارج شویم حاکمیت بی تکلیف خواهد شد مگر آنکه دیدگاه‌های سنتی ویژه مد نظر خود را القا کند.

به‌طور مثال در سال ۷۳ قانونی را با عنوان قانون منع استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای در قوه مقننه تصویب کردیم، این قانون نتیجه حکمرانی فرهنگی برخی بود که افکار تسهیلگرانه برای فرهنگ نداشتند؛ آن‌ها مانع فرهنگی ایجاد کردند، مانع فرهنگی همچون فیلترینگ، سانسور، بستن مسیر و ممنوع کردن یک تفکر است.

دستگاه فرهنگی که قرار است پابه‌پای ما مشکلات را حل کند، به تولید محصول یا جذب مخاطب بپردازد و بستر ایجاد کند، به خواب زمستانی رفته است و کار را به نیروی انتظامی می‌سپارد تا اقدام سلبی کند.

نزدیک به ۴۰ سال است کار فرهنگی در کشورمان تعطیل است و همیشه با نگاه تهدید به مسائل ورود کرده‌ایم؛ اگر تسهیل‌گر نباشیم، نگاهمان تهدیدآمیز است و مبتنی‌بر فرصت نیست. مسعود پزشکیان می‌خواهد به فرصت‌ها، جوانان، فضای مجازی، امواج و شبکه‌های اجتماعی نگاه کند، ما فامیل، بازار، اجتماعات و شبکه‌های اجتماعی واقعی خود را از دست دادیم. جامعه در مرحله گذار از سنت به سمت مدرنیته است و فضای مجازی سوار بر کار شده است. شبکه‌های ماهواره‌ای برای ۱۰ میلیون زن ایرانی خیانت به خانواده را ترویج می‌کند، زیرا دستگاه‌های فرهنگی ما اعتقادی به کار فرهنگی ندارند.

فضای مجازی فرصت است، ما تولیت فرهنگی نداریم. چه کسی پاسخگوی مسائل فرهنگی است؟ در مسائل اجتماعی کدام دستگاه فرهنگی پاسخگو بوده است؟

مرتضوی: یعنی در دولت آقای پزشکیان نسبت به شایستگی در مورد زنان تصمیم‌گیری می‌شود؟

محمدی: اگر به حکمرانی فرهنگی اعتقاد داریم باید به گفتمان فرهنگی بپردازیم، حاکمیت باید نگاه تسهیلگرانه به فرهنگ داشته باشد. اگر حاکمیت از تسهیلگری در حوزه فرهنگی خارجی شود بدون تکلیف خواهد شد.

امینی هرندی: به‌طور کلی با موضوع ممنوعیت‌ها در حوزه فرهنگ مخالفید؟

محمدی: جاهایی ممنوعیت لازم است، اما در حوزه فرهنگ به جای ممنوع کردن ماهواره که فضا را به شبکه‌های فارسی زبان بدهیم، باید کار فرهنگی کنیم. باید دستگاه‌های فرهنگی را فعال کنیم و تولیدات فرهنگی خود را بالا ببریم. می‌توان سواد رسانه‌ای مردم را بالا برد، اما برعکس فیلترینگ را زیاد می‌کنیم و بعد بازار فروش فیلترشکن‌ها در را فراهم می‌کنیم.

بصراوی: اگر معنای درستی از فرهنگ ارائه نکنیم، مشکلاتی به وجود می‌آید، برای نمونه در دوران اصلاحات وزیر فرهنگی داشتیم که وقتی از او سوال شد به‌عنوان وزیر فرهنگ چه کاری برای اسلام کردید، گفت اسلام کلیشه است و وظیفه ما همان وزارت فرهنگ سابق است؛ این نگاه آسیب‌زا است، اینکه دستگاه‌های فرهنگی ما تقلیل پیدا کنند و صدور مجوزهای را داشته باشند که ضد حرکت انقلاب اسلامی است، نتیجه آن می‌شود که در وضعیت سینماها می‌بینیم. می‌توان ذائقه فرهنگی که در سینماها ایجاد شده است را دید؛ کلیشه‌های تکراری همچون تمسخر حزب‌اللهی‌ها، تمسخر امر به معروف از حالت نقد خارج شده و به یک تصویرسازی ذهنی برای عموم مردم تبدیل شده است.

من با فیلترینگ مشکل ندارم چون در همه کشورهای جهان وجود دارد. من بیشتر با بستر فیلترینگ مشکل دارم؛ یعنی کار ساده را انجام دهیم، اما از حرکت‌های تکمیلی آن جلوگیری کنیم. هر جایی ممنوعیت‌هایی در قالب قانون وجود دارد، یکی از مسائل ما این است که دولت‌های ما در قبال فرهنگ احساس مسئولیت نمی‌کنند.

درباره مسئله زن استفاده عددی از آن‌ها در کابینه نگاه درستی نیست، اما مسئله مهم شایسته سالاری است. درباره زن یک مسئله مهم‌تری وجود دارد که قاعده حرکت انقلاب اسلامی بر مبنای آن است و این مسئله حرکت تربیتی است و ستون این حرکت خانواده است و ستون هر خانواده زن است.

از طرفی می‌گوئیم خانم‌ها هیچ محدودیتی در عرصه مدیریتی نداشته باشند و از طرفی می‌گوئیم اصلی‌ترین شأن شما مادری و مدیریت خانواده است، آیا این‌ها تناقض ندارند؟ معصومین می‌گویند که برای زن بهتر است نه نامحرم او را ببیند نه او نامحرم را ببیند. برخی فکر می‌کنند این ایزوله کردن فضا و پرهیز از هرگونه ورود زن به اجتماع است، اما دیدگاه انقلاب اسلامی این است که باید زن را موجودی چند وجهی با وجوهی بیشتر از مرد دید، با این دیدگاه باید با زن به گونه‌ای رفتار شود که حضور هم‌زمان او در جامعه موجب آسیب خانواده او نشود، برای نمونه در مورد مرخصی، باید نگرشی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت با توجه به حجم حضور زنان در فضای ادارات و مدیریت جامعه در نظر گرفت تا قدرت انطباق با وظایف قانونی وجود داشته باشد. به بیانی دیگر حضور زنان باید به قدری فراگیرتر از وضع موجود باشد که محدودیتی برای وظایف دیگر آن‌ها پیش نیاید. مسئله حقوق و دستمزد بر اساس ساعت کاری حساب می‌شود از طرفی در نظام حقوقی ما زن هیچ‌گونه مسئولیتی در قبال هزینه‌های خانوار در حالت عادی ندارد. باید حضور خانم‌ها را به صورت متشکل و با برنامه افزایش دهیم با این هدف که مادری را از فرزند دریغ نکنیم، زیرا هیچکس این مسئولیت را در خانواده عهده‌دار نمی‌شود.

در رابطه با حکمرانی فرهنگی، ما تعبیری از مقام معظم رهبری تحت عنوان ولنگاری فرهنگی داریم. در برخی دولت‌ها به ارزش‌ها نسبی پرداختیم. امروز شاهدیم که مسئله هم‌جنس‌گرایی، مسئله سقط جنین در نه ماهگی همچون یک سونامی غرب و حتی شرق را در برگرفته و دنیا را با این چالش‌ها مواجه کرده است. در رابطه با اینکه آیا واقعیتی ارزش‌ها را پشتیبانی می‌کند یا خیر؟ اگر نسبی انگاری وجود داشته باشد، پاسخ می‌دهیم که هرچه جامعه تعیین کرد و عرف بود باید انجام شود، امروز حجاب را قربانی می‌کنیم و فردا مسائل دیگر را. اگر واقعیتی را پشتیبان مسئله فرهنگی می‌دانیم، به‌یقین باید جهت‌گیری مستحکمی داشته باشد، البته این موضوع به معنای نفی آزادی‌های فرهنگی نیست.

جهت‌گیری فرهنگی و آن چیزی که انقلاب اسلامی و وصیت نامه‌های شهدا بر آن تاکید کرده‌اند این است که هیچ شهیدی نگفت من برای گسترش اشتغال به جبهه رفتم. بحث همه آن‌ها اسلام و ارزش‌ها بود که باید توسط دولت دنبال شود، در سیاست‌های کلی نظام و برنامه هفتم توسعه، بخش فرهنگی را با تمرکز به بحث سبک زندگی داریم، اما اگر سطحی به قضیه نگاه کنیم و به چند همایش بسنده کنیم به هیچ جایی نمی‌رسیم.

یکی از مسائلی که آقای جلیلی در مسائل فرهنگی مد نظر دارد نگاه عمل‌گرایانه و نتیجه‌انگارانه به آسیب‌های اجتماعی و مسائل و بودجه‌های فرهنگی و اجتماعی است، یعنی نهادی که برای کاهش‌های اجتماعی بودجه می‌دهد باید برای بازه پنج تا ۱۰ ساله کارنامه خود را ارائه دهد و بودجه آینده آن بر اساس این کارنامه تعیین شود.

گلشن: در حوزه زنان بیشتر محوریت خانواده مطرح می‌شود و آقای زاکانی هم در این ارتباط از خانواده موحد و خانواده منفعل نام می‌برد و معتقد است خانواده موحد در آینده می‌تواند فرزندان سالم و سرنوشت‌سازی برای آینده کشور داشته باشد. ایشان معتقد است که زن باید مدار خانواده، همسر و مادر و در عین حال یک فعال اجتماعی باشد. ایشان معتقد است که خانواده و دوستدار خانواده بودن و کنشگری برای بانوان باید در نظر گرفته شود. در مورد زنان نگاه به احکام اسلامی و و روش عقلایی هنرمندانه را قبول داریم و در دولت می‌پذیریم. حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در ایران باید انجام شود منتهی‌بر مبنا و با هدف اسلامی این اقدام باید صورت گیرد.

در سیاست‌های آقای زاکانی موافقت با مشارکت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بانوان وجود دارد و زنان و دختران باید در یک اتمسفر درست برای کنشگری قرار بگیرند. آقای زاکانی معتقد است خانواده محور اجتماع و یک سلول فعال در جامعه است و نباید دغدغه معیشت و تأمین اجتماعی داشته باشد.

در حوزه فرهنگی دخیل کردن بخش خصوصی در حوزه فرهنگ یکی از سیاست‌های آقای زاکانی است و ما در دولت شهید رئیسی موضوع تسهیل مجوزها را داشتیم که منجر به افزایش اشتغال شد و در عین حال بخش زیادی از فعالیت فرهنگی به بخش خصوصی واگذار شد. دولت آقای زاکانی به دنبال تشکیل کارگروه‌های فرهنگی است و مسئله آن همان مسئله کار آتش به اختیار فرهنگی است که مد نظر رهبر انقلاب نیز هست و میدان دادن به مجموعه‌های فعال فرهنگی و استفاده از جوان متشکل باهوش، صاحب ذهن فعال و صاحب بینش در جامعه خواهد بود.

در مورد سیاست‌های حوزه فرهنگ، باید سیاست کلی کشور وابستگی کامل به فرهنگ را در بر داشته باشد. در مورد کارهای فرهنگی با موازی کاری فرهنگی مواجهیم و ساختارهای اشتباهی که وجود دارد باید اصلاح شود. برای نمونه ساختارهای حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات به موازات یکدیگر کار می‌کنند که باید به صورت هم‌افزا ساختارهایشان احصا شود.

رضوی: در سال‌های گذشته شاهد موازی کاری بین نهادهای فرهنگی هستیم. چه راهکاری برای ممانعت از موازی کاری در حوزه فرهنگی دارید تا حاکمیت هزینه کمتری در این خصوص بپردازد؟

گلشن: موازی کاری در حوزه فرهنگی مربوط به ساختارها است. در صورتی که اصلاح ساختار رخ دهد این موازی کاری‌ها برطرف خواهد شد. طرح مهندسی فرهنگی چندین سال پیش تدوین شد و قرار بود اجرا شود که هم‌افزایی همه ساختارهای فرهنگی را مد نظر داشت. اصلاح ساختار شاید یکی از بهترین روش‌ها در دولت آقای زاکانی برای ممانعت از موازی کاری است.

امینی هرندی: نگاه آقای زاکانی به موضوعات فیلترینگ و فضای مجازی و طرح صیانت از فضای مجازی چیست؟

گلشن: نگاه آقای زاکانی به حوزه فضای مجازی این است که این فضا یک موهبت است، اما در مورد مسئله فیلترینگ فکر می‌کنم سیاست‌های کلی نظام باید در نظر گرفته شود. تکمیل شبکه ملی اطلاعات هم در دستور کار آقای زاکانی است و امیدواریم در دولت آقای زاکانی این شبکه راه‌اندازی شود.

مهره کش: به نظرم حکمرانی فرهنگی که باید داشته باشیم بدین صورت است که بخشی از آن سهم بخش خصوصی و بخشی دولتی باشد. در مورد گفتمان فرهنگی بر پایه صداقت و استفاده از نظرات نخبگان صحبت کردند. ممکن است نخبگان نظرات زیادی داشته باشند. اگر نگاه دولت بدون افق باشد بین نظر کارشناسان و نخبگان به‌یقین گمراه خواهد شد. به نظر می‌رسد مسعود پزشکیان تمامی مسائل را به کارشناسان ارجاع می‌دهد، ممکن است کارشناسان نظرات متفاوتی بدهند. شما کدام را می‌خواهید انجام دهید؟ این حرف‌ها کلی است!

نکته دیگری در مورد ایدئولوژی گفتند. شما جامعه شناسی خوانده‌اید و من علوم سیاسی خوانده‌ام. هیچ نگاه غیرایدئولوژیکی در اندیشه سیاسی و جامعه‌شناسی وجود ندارد. نگاه لیبرالیستی و مارکسیستی هم ایدئولوژیک هستند. ایدئولوژی یعنی امر ارزشی و هنجاری که باید به‌دنبال آن حرکت کرد. انسداد فکری ایدئولوژیک نیست، بلکه جذب‌گرایی است، اما وقتی از گفتمان حرف می‌زنیم امری است که انسداد ندارد و ایدئولوژیک است و همه مواضع و مفاهیم با آن معنی پیدا می‌کند. وقتی دولت‌های مختلف می‌گویند ما ایدئولوژی داریم؛ حرف‌هایی است که یا نمی‌دانند چه می‌گویند یا قصد دارند سایرین را فریب دهند. وقتی می‌خواهیم یک گسترده‌ای را ترسیم کنیم باید برای آن هبوط و صعودی در نظر بگیریم که نشان‌دهنده افق و دریچه ما است.

موقعیت‌مندی یکی از ویژگی‌های گفتمان است و به شما این را می‌گوید که باید این خط سیر را داشته باشید. نمی‌توان گفت ما تسهیلگری می‌کنیم، اما دولت دخالت نکند؛ من با فیلترینگ مخالفم، فیلم‌های شبکه‌های اجتماعی هیچ قیدوبندی ندارد و بچه‌ها هم این فیلم‌ها را می‌بینند. بحث گفتمان و حکمرانی اینجا مطرح نیست که همه بسترها را باز بگذاریم تا هر کس هر تصمیمی خواست بگیرد. انتخاب در اینجا محور اصلی است. برخی آقایان به آزادی انتخاب می‌بالند، اما اگر فردی بدون هیچ‌گونه آگاهی بخواهد انتخاب را انجام دهد ممکن است خود را به ورطه نابودی بکشاند!

انتخاب بدون داشتن هدف و گفتمان و افق تبدیل به هوس‌بازی می‌شود و از این شاخه به آن شاخه پریدن است. من به مصادیقی از حکمرانی فرهنگی اعتقاد دارم. اما آیا گشت‌ارشاد نمونه‌ای از حکمرانی فرهنگی هست؟ خیر. آیا اینکه تلگرام و اینستاگرام را فیلتر کنیم، یعنی حکمرانی فرهنگی انجام داده‌ایم؟ خیر. این نتیجه وقتی است که کلیت درستی از فرهنگ جلوی چشممان باز نیست و نمی‌دانیم متولی آن کیست! قانونی می‌گذاریم و قانونی دیگر ضد آن را هم می‌گذاریم و در چنین شرایطی می‌گوئیم فلان چیز فیلتر شود و بعد کسی زیر بار نمی‌رود! این یعنی ما حکمرانی فرهنگی به یک معنا نداریم.

مشکل اصلی کشور ما نداشتن حکمرانی فرهنگی است، از اتفاق چون ما کار فرهنگی نمی‌کنیم همه چیز تسهیلگری شده هست؛ یعنی خط قرمز خاصی نداریم. لباس‌های سطح شهر فقط برای قشر خاصی مناسب است، البته نبودن حکمرانی فرهنگی به نفع برخی از این افراد است که در این زمینه دخیل هستند. وقتی از تسهیلگری می‌گوئیم یعنی بستر و متولی نداریم. تسهیلگری مساوی همان ولنگاری است. باید بسترها و خط قرمزها مشخص باشد.

کسی که مردم انتخاب می‌کنند رئیس جمهوری متکی بر قانون اساسی است و ملزم به اجرای قانون هفتم است. یکی از مشکلات کشور ما این است که رئیس جهوری می‌آمد و قانون را کنار می‌گذاشت؛ مثل همان شبکه ملی اطلاعات که اجرا نشد و به اجرا نکردن آن افتخار کردند. ما حکمرانی فرهنگی با یک متولی نداریم. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در این زمینه پاسخگو باشد، چون این شورا نهادی تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار است و اجرایی نیست. اما چند دستگاه زیر نظر این شورا هستند و می‌تواند سیاست‌گذاری کلان فرهنگی را برای آن‌ها انجام دهد و بازوهای اجرایی دولت به آن پاسخگو باشند و موازی کاری انجام نشود؟!

از طرفی نمی‌توان همه چیز را آزاد گذاشت؛ پس در عرصه فرهنگ چه کنیم؟! برنامه‌های کلی را نخبگان می‌نویسند، اما این برنامه‌ها تبدیل به پروژه نمی‌شود، زیرا مدیریتی که بتواند بر سر بندهای برنامه به اجماع برسد وجود ندارد، به‌یقین وقتی قرار است از نظرات همه نخبگان استفاده شود تضارب آرا وجود دارد. چطور می‌توان بین این تضارب آرا گزینش کرد و این نظرات را اجرا کرد؟!

محمدی: منظور من ایدئولوژی خاصی است که افراد را از هم جدا می‌کند. شما با نگاه ایدئولوژی انقلابی‌گری و بچه حزب‌اللهی داری و سال‌ها زندگی در جامعه مسلمان می‌گویی نخبگان را چه کنیم! اگر نخبگان نباشند پخمگان روی کار می‌آیند. ما باید در فضای نخبگانی به یک نقطه مشترک برسیم. آقای پزشکیان نمی‌خواهد به جامعه دروغ بگوید برای همین می‌گوید کارشناس باید مسائل را پیش ببرد. امروز غیرکارشناسان مملکت را نابود کرده‌اند. همه چیز بهم ریخته چون به نخبگان فضا نداده‌ایم و در عوض برای آن‌ها زمینه مهاجرت را فراهم کرده‌ایم. همه نخبگان رفتند و بعد می‌گوئیم ضدانقلاب و وطن‌فروش هستند در حالی که باید به آن‌ها فضا دهیم تا کار کنند. مادامی که فضا برای همه آرا در حوزه‌های مختلف باز نباشد و جلوی نگاه‌های ویژه را نگیریم و خود را از دیگران تفکیک نکنیم و فقط خودمان را ببینیم و بگوییم هر کس دوست ندارد از کشور برود؛ تا زمانی که این تفکرات وجود دارد فساد وجود خواهد داشت.

مرتضوی: جامعه ما به سمت پیری می‌رود و حدود ۴ میلیون از دختران و پسران ما همچنان در فضای تجرد قطعی هستند و از سن ازدواج گذشته‌اند و مشخص نیست در آینده متأهل شوند یا خیر! یکی از دستاوردهای انقلاب این بوده که زنان ما تحصیل‌کرده شده‌اند و تعداد تحصیل‌کردگان خانم از مردان بالاتر رفته و ممکن است آسیب‌زا باشد. نمایندگان نامزدها باید در این باره برنامه‌های خود را بگویند.

فرهنگ ایرانی اسلامی در گسترده جهانی تمایز ویژه‌ای دارد. از یک سو تجربه تاریخی خرد و فلسفه ایرانی و همین‌طور نقش دین مبین اسلام در حوزه فرهنگ را داریم و از سوی دیگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می‌بینیم که جمهوری اسلامی جهان را متحد کرده است. از طرفی نامه‌های مقام معظم رهبری به جوانان غربی را می‌بینیم که نشان‌دهنده گستره‌های فرهنگی ما است. در کنار آن شاهدیم که بین ما و نسل نو در حوزه تعلیم و تربیت و مباحث فرهنگی گسست بین نسلی به وجود آمده و دیگر موضوعاتی که می‌طلبد دولت آینده برنامه‌هایی در این عرصه به‌عنوان نهادهای تولید و ترویج فرهنگ داشته باشد.

شما بگویید از کجا شروع کنیم که آموزش‌وپرورش ما در چهار سال آینده شکوفایی داشته باشد و به‌نوعی مروج فرهنگی غنی ایرانی اسلامی باشد؟ چه برنامه‌ای برای ضعف آموزش‌وپرورش دولتی دارید؟ ضعف‌ها و مسائل حوزه نظام تعلیم، تربیت رسمی و دولتی را شاهدیم. مأموریت اصلی در این مورد را چه می‌دانید و چطور می‌توان از ظرفیت دانشگاه‌ها برای فرهنگ و یا فرهنگ برای نهاد علم استفاده کرد؟

رضوی: در پنج دهه اخیر شاهد اصلاحاتی در حوزه آموزش‌وپرورش بوده‌ایم؛ با این وجود هنوز نتوانسته‌ایم نسخه واحدی برای آموزش‌وپرورش داشته باشیم. چه کاری می‌توان برای آموزش‌وپرورش کرد که نسلی امیدوار به آینده داشته باشیم؟

بحث گسست بین نسلی دومین اتفاقی است که در دو دهه اخیر مطرح شده است و می‌بینیم نسل z با باورهای اعتقادی میانه‌ای ندارند و گفتمان‌های انقلاب اسلامی را نه دیده و نه باور می‌کنند و در بحث حجاب به مشکل برخورده‌اند، قرار است کاندیدای شما چه نسخه‌ای برای آشتی بین نسل‌ها و برگرداندن نسل‌ها به گفتمان واقعی انقلاب داشته باشد؟ و چگونه قرار است این شکاف بین نسلی برطرف شود؟

محمدی: نگاه آقای پزشکیان این است که در حال حاضر تعلیم و تربیت کاری برای دانش آموزان انجام نمی‌دهد، ما در بحث تعلیم و تربیت ناکارآمدترین سازمان را داریم. سازمان آموزش‌وپرورش به شدت ناکارآمد است. پرورش را به‌عنوان یدکی پشت آموزش گذاشته‌ایم در حالی که ما فقط آموزش داریم و پرورشی وجود ندارد. تمامی نظام‌های آموزشی دنیا به‌ویژه در کشورهای توسعه یافته و موفق مهارت را در کنار آموزش قرار داده‌اند و نسل نوجوان با مهارت دارند. در فضای آموزشی ژاپن و فنلاند تا سنین ابتدایی با آداب و رسوم و ارتباطات مؤثر اجتماعی آشنا می‌شوند؛ چیزی که حلقه مفقوده ما است. در حقیقت آن خانه دوم که مدرسه است به‌درستی انجام و پیوند بین اولیا و مربیان اجرا می‌شود و این فضا خلأهای دانش‌آموزان را پر می‌کند.

برای شکوفایی آموزش‌وپرورش به یک تحول بنیادین نیاز داریم که آقای پزشکیان به آن اعتقاد دارد. با این تغییرات سطحی که در حال حاضر در این حوزه داریم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و کارآمدی به حوزه تعلیم و تربیت ما بر نمی‌گردد. اگر کارآمدی در این حوزه داشته باشیم آسیب اجتماعی، طلاق و این همه مشکلات نخواهیم داشت.

از تجرد قطعی عده‌ای سخن گفتید؛ اما من نگرانی دیگری به‌عنوان آسیب‌شناس اجتماعی دارم. نگرانی دیگر این است که از اتفاق بخشی از این افراد به سمت ازدواج سفید می‌روند که آسیب‌های آن از تجرد قطعی بیشتر است، اما چه نسخه‌ای برای آن داریم؟!

به جای اینکه مشکل را ریشه‌ای حل کنیم، طرح جوانی جمعیت را وسط می‌کشیم. امروز برای ۱۵ سال آینده نطفه‌ای را برنامه‌ریزی می‌کنیم که این‌ها در آینده دچار بحران هویت می‌شوند و گسست اجتماعی بین نوجوان و والدین اتفاق می‌افتد. ما برنامه‌ریزی می‌کنیم که جمعیت داشته باشیم بعد ۱۵ سال آینده می‌گوئیم که این نسل دارد هدر می‌رود، من با طرح جوانی جمعیت موافقم، اما به شرطی که زیرساخت‌های رفاهی و فرهنگی و اجتماعی آن را فراهم کنیم. با دادن یارانه و وام و امتیازهای رایگان نمی‌توان برای جوانان آینده برنامه‌ریزی کرد.

اگر طرح جوانی جمعیت مبتنی‌بر قواعد و اصول درست باشد، در آینده برای مسائل حجاب مشکل نخواهیم داشت. ما در طول ۲۰ سال به یک دختر هیچ آموزشی نداده‌ایم و دستگاه‌های فرهنگی و آموزش‌وپرورش و خانواده ناکارآمد همه او را رها کرده‌اند؛ بعد توقع داریم چیزی که ما می‌گوئیم را بپوشد. اگر برای آن دختر ایدئولوژی و مسائل درست تعریف شود، دلیلی ندارد با هنجارهای جامعه مخالفت کند. ما با او ارتباط نگرفتیم و صداوسیمای ما ناکارآمدتر از آموزش‌وپرورش عمل می‌کند و در بین همه نهادهای فرهنگی فقط گروه‌های همسالان را می‌بینیم که فعل هستند، شبکه‌های خارجی راحت توانستند با فرزند ما ارتباط برقرار کنند، اما رسانه ملی ما نتوانست. وقتی با نوجوان ارتباط قوی نداریم چه انتظاری داریم طبق اصول ما رفتار کند؟ او الگوهای خود را از غرب و تهاجم فرهنگی می‌گیرد. رهبر انقلاب بارها فرمودند که تهاجم فرهنگی وجود دارد. دیدگاه یهودیان در جامعه دنبال می‌شود و به سراغ مادر ایرانی می‌آیند. دستگاه‌های فرهنگی اطراف مادران و خواهران ما تعطیل است!

نسل زد؛ نسل مطالبه‌داری هستند که مطالبه‌گر نیستند، زیرا ناامید هستند و حس تعلق و هویت اجتماعی ندارند. ما نسل زد را منحرف می‌بینیم در حالی که رسانه، روحانیون محلات، مساجد و جامعه مذهبی ما هیچ‌کدام ارتباطی با این نوجوان برقرار نکردند به همین دلیل نوجوان ما در دام هیجان می‌افتد و تلنباری از هیجانات پاسخ داده نشده می‌تواند او را به سمت مواد مخدر و روابط نامشروع و حتی شورش‌های خیابانی بکشد و خودش هم نمی‌داند که چرا به این سمت رفته است! مقصر ما هستیم چون بی‌هدفی را در نظام فکری و تعاملی این نوجوان ایجاد کردیم.

برای اینکه با این نسل ارتباط برقرار کنیم، آموزش‌وپرورش ما به تحول ریشه‌ای نیاز دارد. سند تحول بنیادین در مجلس خاک می‌خورد. هر وزیر آموزش‌وپرورشی با این سند به مجلس رفت و رأی اعتماد گرفت و هیچوقت آن را اجرا نکرد، زیرا در تعارض منافع برخی بود. با وجودی که نخبگان این سند را تدوین کردند، اما هیچ اقدامی برای تعارض منافع نکردیم، زیرا آموزش‌وپرورش هنوز در اختیار دولت است، این مسائل رفع نمی‌شود، مگر اینکه تحولی در حوزه اختیارات دولت ایجاد شود؛ البته آموزش‌وپرورش به‌طور حتمی باید به دولت متصل باشد.

بصراوی: خوشحالم که عبارت تهاجم فرهنگی را از زبان یک اصلاح‌طلب می‌شنوم. باید بپذیریم مرزی در فرهنگ وجود دارد؛ هجمه‌ای به این مرز وارد می‌شود و این مرز نیاز به مرزبانی دارد.

در سال ۸۹ سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش آمد و در آن زمان دولت در اختیار حسن روحانی بود از نظر قانونی هم آقای عارف از معتبرترین افراد اصلاح طلب در کمیسیون آموزش مجلس از سال ۹۴ تا ۹۸ حضور داشت و اصلاح طلبان بهانه‌ای برای اجرای نکردن این سند ندارند.

درباره نهاد تصمیم‌گیر گفتند، شورای عالی انقلاب فرهنگی پشتوانه قانونی دارد و تعیین سیاست‌گذاری دستگاه‌های فرهنگی را به عهده دارد. گاهی برای نمایندگان مجلس سوال بوده که فلان موضوعات مربوط به این شورا است یا مربوط به مجلس است، گاهی پیش آمده بهترین طرح‌ها توسط این شورا نوشته شده است، اما طرح‌های آن در نهایت برای اجرا در کشوی میز ادارات پیدا می‌شود، ما رئیس‌جمهوری می‌خواهیم که جایگاه این شورا را بالاتر ببرد. یکی از صحبت‌های سعید جلیلی این است که بنا دارد شورای عالی انقلاب از شورای امنیت ملی بالاتر دیده شود و این در اختیار رئیس‌جمهور است.

در شرایطی که شورای عالی انقلاب فرهنگی قدرت استیضاح وزرا را ندارد، باور به حضور رئیس‌جمهوری که بتواند باور به سیاست‌های کلی سند تحول را داشته باشد می‌توان کمک‌کننده باشد که این مسئله بیشتر اعتقاد به ولایت فقیه می‌خواهد.

موضوع دیگر شورای فرهنگی عمومی است که نام‌گذاری روزهای سال را به عهده دارد و به موازات شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند، ما به تعداد شهرستان‌ها شورای فرهنگ عمومی داریم و طبق قانون نایب رئیس همه این شوراها استاندار است. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و شورای عالی آموزش‌وپرورش نیز داریم. پس تصمیم‌گیرهای زیادی به‌وجود می‌آید. یکی از نظرات آقای جلیلی این است که بیش از تصمیم‌گیری مشکل تصمیم‌سازی داریم.

شعار آقای جلیلی «یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه» است و یکی از پدیده‌ها و ساختارها بحث بازخواست و مطالبه و خواستن از دانشگاه‌ها است، یعنی دانشگاه‌ها به‌دلیل بودجه‌ای که دریافت می‌کنند، مسئولیتی در قبال حل چالش‌های کشور ندارند و کسی هم از آن‌ها نخواسته است. در کل استان اصفهان، یک دانشکده علوم اداری و اقتصاد بیشتر وجود ندارد. دانشکده‌ای که در آن دانشجویان علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت، حسابداری و همه جمع‌اند و سرانه آموزشی آن‌ها چند برابر دانشگاه‌های آزاد است. یک‌بار نشد که اساتید این دانشکده برای ما نقش‌آفرینی کنند. به نگاه سعید جلیلی هر دانشگاه یک دولت سایه است. ایشان الگویی در دهه ۹۰ ارائه داد که دانشگاه‌های ما در ازای بودجه‌ای که دریافت می‌کنند، حقی هم برای حل مشکلات جامعه داشته باشند. اما نگاه ما به دانشکده علوم تربیتی و علوم انسانی چیست؟!

درباره گسست نسلی؛ بحث انقطاع نسلی مورد پذیرش نیست. اگر منظور این است که افرادی با تفکر مختلف در جامعه داریم این مسئله در گذشته نیز وجود داشته است. در دهه ۶۰ هم حداکثر افرادی که در جبهه نقش‌آفرینی کردند بیشتر از ۴ میلیون نفر نبودند و هزینه دادن برای انقلاب توسط عمده مردم نبود.

بسیاری آقای جلیلی را یک فرد ایدئولوژیکی می‌دانند. مهم است رئیس جمهور فهم دقیقی از ایدئولوژی داشته باشد، تا از بین نظرات نخبگان نظر درست را انتخاب کند.

ما مدیریت هزار چهره‌ای نمی‌خواهیم و آقای جلیلی امنیت را فیزیکی نمی‌داند و امنیت اخلاقی و معنوی را جزئی از امنیت می‌داند. اما احساس می‌شود که گویا بی‌حجابی اجباری از حجاب اجباری بیشتر است. این حقیقتی است که از مد و تأمین لباس به نظر می‌رسد. اگر کسی درباره مواد مخدر تنها به مسائل فرهنگی بسنده کرد در مورد سایر چالش‌های اجتماعی نیز می‌تواند به کار فرهنگی بسنده کند؛ چون هر دو پشتوانه قانونی می‌خواهد.

گلشن: از نظر علیرضا زاکانی تعلیم و تربیت و آموزش‌وپرورش نقش بسیار مهمی در جوامع دارد. وزیر آموزش‌وپرورش مهم‌ترین عنصر کابینه است. منطبق نکردن آموزش‌های رسمی با نیازهای بازار کار، دانشگاه با فرهنگ و صنعت را می‌بینیم، موفق نشدن دانش‌آموختگان در تصدی شغل مناسب موجب افزایش بیکاری شده است و سند تحول آموزش‌وپرورش را داریم که نقشه راه را ترسیم می‌کند که این مسئله شفاف و دقیق مورد بررسی قرار گرفته است.

مدارس دولتی باید مورد حمایت قرار بگیرد؛ یکی از ارکانی که به آن توجه خواهد شد، نقش معلمان و منزلت آن‌ها است که در این حوزه برنامه‌ریزی شده است.

درباره گسست نسلی و نسل زد به نظر می‌رسد، عمل به سبک زندگی اسلامی مهم‌ترین راه برای گسست نسلی باشد و نقش دولت آقای زاکانی ترویج چنین سبک زندگی است.

مهره‌کش: ما به آموزش‌وپرورش سطحی نگاه می‌کنیم. آموزش‌وپرورش ما کنکور محور است و خروجی نظام آموزش‌وپرورش ما تولید دانشجو است، خروجی دانشگاه‌ها و نظام آموزش عالی نیز فارغ‌التحصیلانی است که بی‌سواد هستند و در نهایت در یک کار تکنسینی ضعیف مشغول به کار می‌شوند.

ما کارخانه تولید دانشجو و مهندس داریم، اما به آن‌ها آداب و رسوم اجتماعی یاد نمی‌دهیم و جامعه پذیری ما تقویت نمی‌شود. ما در نظام آموزش‌وپرورش و آموزش عالی به شدت فاصله طبقاتی داریم، ۱۹ نوع مدرسه داریم که بر اساس صرف هزینه متفاوت هستند. به‌یقین خروجی این مدارس با هم یکی نیست. در بعضی مدارس نفوذ سیاسی پدران و مادران زیاد است که موجب می‌شود نظام آموزشی طبقاتی داشته باشیم. در این شرایط بخشی از دانش‌آموزان به حاشیه رانده می‌شوند و آن‌ها هستند که تبدیل به نسل زد می‌شوند و بی‌هویتی بزرگی دارند.

هر چه در لایه‌های زیرین باشیم اعتراض اجتماعی در حالت بی‌هویتی بیشتر است. دولت باید دو اقدام را در دستور کار خود قرار دهد؛ یکی اینکه متولی فرهنگی کشور را معلوم کنیم که موازی کاری‌ها رفع شود. دوم باید به قانون اساسی برگردیم. افقی که داریم کمی غیرممکن است، اما آموزش‌وپرورش رایگان بهترین چیزی است که می‌تواند وجود داشته باشد اما افق دور دستی است.

دولت باید به سمتی بیاید که فاصله طبقاتی آموزش‌وپرورش را کم کند. این هم به‌دلیلی تعارض منافعی بوده که در دوره‌ای وجود داشته است. هرکس از دولت جدا می‌شده می‌خواسته جای پای خود را سفت کند و در ادامه مؤسسه و مدرسه‌ای خصوصی دایر می‌کرده با اساسنامه‌ای که در نظام آموزش گنجانده شود.

شما ببینید چقدر از دانشجویان دانشگاه شریف از پایین شهر هستند و چقدر از مدارس هسته‌ای! با ساختارمند کردن آموزش‌وپرورش تعارض منافع کم می‌شود و نظام آموزش از حالت طبقاتی در می‌آید. بنابراین باید در ابتدا ۱۹ نوع مدرسه را به ۱۵ مدرسه و همین‌طور به ترتیب کم کنیم تا به صفر برسیم.

مرتضوی: حوزه فرهنگ حوزه بسیار مهمی است. نظر کاندیدای شما در زمینه تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات، کتاب و موضوعاتی که بیشتر برای مردم در حوزه فرهنگ شناخته تر شده است و در نهایت مد و لباس و معیشت هنرمندان و اهالی فرهنگ چیست؟ و در نهایت بگویید با توجه به اتفاقات سال ۱۴۰۱ و گسست بین نسلی چه سیاستی را در نظر دارید؟

محمدی: آقای پزشکیان به شدت بر فضای باز در عرصه هنر و اقتصاد هنر تاکید دارد و با بستن فضای فرهنگی برای دانشجویان به شدت مخالف است و در عرصه کتاب و هنر و مطبوعات به‌ویژه موسیقی رفع تعارض‌ها مورد نظر است.

از طرفی دانشجوی موسیقی دختر ثبت‌نام می‌کنیمف اما بعد می‌بینیم که نمی‌تواند در جامعه نقش داشته باشد! بنا است گسست بین نسلی نظام تعلیم و تربیت را به‌عنوان مبنا شروع کنیم و به آموزش خانواده در این خصوص توجه کنیم تا تعارضات بین نسل جدید و والدین کم شود.

بصراوی: وقتی رهبر جامعه اولویتی را تعیین می‌کند و قوه مجریه اجرا نمی‌کند، مجبور خواهد شد تا آن مسئله را به کف جامعه بسپارد. آقای جلیلی با توجه به باور ایشان و اطرافیانشان به ولایت فقیه، سندهای ابلاغی را قانون دانسته و شرعا خود را نسبت به انجام آن مسئول می‌داند. مقام معظم رهبری چند سال پیش گفتند که اسناد لانه جاسوسی را در کتاب‌های درسی بیاوریم و سه سال پیاپی آن را مطالبه کردند؛ با این حال اگر به سند تحول بنیادین توجه کنیم بحث وضعیت سیاسی حل خواهد شد.

یکی از بحث‌هایی که مطرح می‌شود فرار نخبگان است در حالی که ما واژه‌های درستی در این زمینه به کار نمی‌بریم یا به‌طور نمونه انقطاع نسلی که ما آن را نمی‌پذیریم. این یعنی چند نسل از لحاظ فکری، عاطفی و جغرافیایی نسبت به نسل پیش از خود به‌طور کامل متفاوت باشد، اما این اتفاق نیفتاده است. نمی‌گویم کم‌کاری نداشتیم. اغتشاشات ۱۴۰۱ را دیدیم، اما باید تشییع حاج قاسم و حضور دهه هشتادی و نودی‌ها در تشییع شهدای خدمت را هم ببینیم.

درباره فرار نخبگان، باید توجه کرد که بسیاری از نخبگان مدتی پس از رفتن برمی‌گردند، اما باید توجه داشت که یکی از معیارهای ما آمار مدال‌آوران المپیادی است که در دو سال اخیر میزان مدال‌آوری آن‌ها دو برابر نسبت به سال‌های انتهایی دهه نود رشد داشته است که نشان می‌دهد جهت‌گیری های دولت در توجه به نخبگان چقدر مهم است.

سعید جلیلی در سال ۹۲ که بحث دولت سایه مطرح شد به گونه‌ای عمل کرد که محدودیتی برای حضور افراد در دولت سایه وجود نداشته است؛ وقتی او از رئیس بانک مرکزی اصلاح طلبان دعوت به کار کرد یا در زمان حجتی وزیر کشاورزی وقت به او راهکارهای عملی می‌دهد نشان می‌دهد که نگاه جناحی در بحث مشاوران خود ندارد. از نگاه او خصوصی‌سازی در عرصه فرهنگ و بهداشت و درمان با سایر قضایا متفاوت است و در این زمینه بخش خصوصی باید میدان‌داری کند، البته نباید همه بار هم بر دوش بخش خصوصی باشد، بخش خصوصی در حوزه فرهنگ فیلم‌سازی به تغییر ذائقه فکر نمی‌کند، بلکه به فکر منافع خود است و ارزش‌ها را نادیده می‌گیرد. با این حال دولت می‌تواند پشتوانه مالی فیلم‌سازان را تأمین کند تا فیلم‌هایی همچون یوسف پیامبر بسازند.

گلشن: در حوزه سیاسی حرف از مردم سالاری می‌زنیم در فرهنگ نیز باید همین‌گونه باشد. از نگاه علیرضا زاکانی فرهنگ باید اولویت دولت باشد و سیاست کلی کشور حفظ استقلال فرهنگی کشور باشد که مهم‌ترین است.

مهره‌کش: زیرساخت در حوزه فرهنگ بسیار مهم است و طبق بیانات محمدباقر قالیباف زیرساخت‌ها در اولویت هستند، ما ظرفیت‌های زیادی در حوزه فرهنگ داریم اما این ظرفیت‌ها برای رسیدن به عرصه وجود به زیر ساخت نیاز دارد، اما در این کشور یکی از چیزهایی که وجود ندارد، زیرساخت است. ما نمی‌توانیم روی چیزهایی که در اختیار دولت نیست زیاد مانور دهیم. خیلی از چیزهای فرهنگی نرم و پویا و به شدت متغیر در لایه‌های بالایی است.

متغیر بودن لایه بالایی موجب می‌شود دولت که با ابزار سخت و بودجه طرف است، برای تصمیم‌گیری‌ها لایحه صادر کند و ممکن است، نتواند خود را با این سرعت با تغییرات همراه کند. دولت آن‌قدر چابک نیست که خود را با مسائل فرهنگی هماهنگ کند و بنابراین مجبور است تصمیماتی بگیرد که بیشتر برای حفظ سرمایه اجتماعی و حزبی خودش باشد.

من فکر می‌کنم دولت در عرصه فرهنگ در فراهم کردن زیرساخت‌ها عقب است؛ البته افق‌ها مشخص است، اما تسهیلگری ناقص است و باید با هدف و افقی همراه باشد. ما بستر فرهنگی نداریم. یعنی بستر برای جهنمی کردن مردم بهتر از بهشتی کردن آن‌ها فراهم است. قرار نیست کسی را به زور به بهشت ببریم، اما فکر می‌کنم با توجه به بسترهای فرهنگی موجود ملت به زور به سمت جهنم می‌روند و این مشهود است. باید جلوی این نوع بسترهای فسادسازی فرهنگی گرفته شود و بسترهای تعالی بخش فرهنگی فراهم شود.

کد خبر 765258

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.