به گزارش خبرگزاری ایمنا، از دیوار بلند ریسباف که عبور میکردیم، سایه درختی تناور بر زمین افتاده بود؛ اکنون درختی وجود ندارد، نه از برگ و بارش خبری هست و نه از ریشهاش، اما خاطرهاش بر ذهنها و دلهای عابران و رهگذران بر جای مانده است؛ همان چنار معروفی که زمانی هر کس نشانی باغ زرشک را میخواست، ابتدا رد آن را میگرفت.
حالا، سر کوچه چنار باغ زرشک، سایهاش بر زمین و دیوار، کشیده شده تا رهگذران به یاد بیاورند روزهایی را که چنار بلندی اینجا ایستاده بود و خاطرات بیشماری از زندگی چندصد ساله خود از صفویه تا امروز بر شاخ و برگش تحمل میکرد.
اینجا آغاز یک اتفاق و یک مسیر چند صد متری است، درست از مقابل سردر کاشیکاری زیبای کارخانه صنایع پشم تا دل باغ زرشک که برای اهالی این شهر، بخش مهمی از تاریخ را روایت میکند.
قرار است موزه تاریخ شهرداری اصفهان، همان بلدیه سابق، مجموعهای کمنظیر از صدها هزار سند چاپی و فیزیکی، هزاران فایل دیجیتالی اسناد و مجموعهای از دهها هزار محتوا و منبع چند رسانهای و هزاران نقشه جغرافیایی مرتبط با تاریخ، تحولات و توسعه شهری، معماری و شهرسازی اینجا احداث شود.
آفتاب که از پشت درختهای سبز و بلند باغ زرشک گذر میکند، از گرمای هوا قدری کم و بر تعداد تماشاگران نمایشگاه موزه افزوده میشود؛ از پیر و جوان و زن و مرد گرفته تا خانوادهها، بعضی با دوستان و رفقا و تعدادی هم به تنهایی میآیند؛ خیلیها با دیدن نقشه هوایی اصفهان و جای آینهکاری زایندهرود میل و اشتیاقشان به دیدن بیشتر میشود.
نقشههایی که از اصفهان قدیم دیوارهای نمایشگاه را پوشانده، جذابترین بخش برای بسیاری از مخاطبان است، اینجا افراد مختلف دقایق زیادی توقف میکنند تا اصفهان قدیم و جدید را مقایسه و اغلب اوقات خیلیها با اشتیاق محله و خیابانهای امروزشان را روی نقشههای قدیمی جستوجو میکنند.
دو پیرمرد که یکی از آنها عصا به دست است با هم به موزه آمدهاند و میخواهند خاطرات گذشته را مرور کنند؛ آنها بین دو نقشه، مدام رفتوآمد میکنند، انگار باید بر سر چیزی به توافق برسند، اما نمیشود، پس اطلاعات تاریخی خود را به رخ یکدیگر میکشند و بالاخره آنچه میخواهند را در نقشه پیدا میکنند و با خنده به بازدید از موزه ادامه میدهند.
کمی جلو میروم و با آرامی به آنها سلام میکنم و پس از گپ و گفتی دوستانه چند لحظهای پای صحبتهایشان مینشینیم؛ از اطلاعاتی که در نمایشگاه دستگیرشان شده ذوق زدهاند، انگار اینجا را بخشی از عمر هفتاد، هشتاد ساله خود میدانند.
پیرمرد عصا به دست میگوید: در کتابهای قدیمی و سفرنامه جهانگردان خواندهام که اصفهان شهر زیبایی بوده، اما روی منجلاب بنا شده است، البته نمیدانم این اطلاعات علمی بوده و این موضوع صحت دارد یا نه، اما شاید آن زمان به خاطر وضعیت فاضلابی که شهر داشته است، اینگونه گفتهاند.
او ادامه میدهد: به هر حال اصفهان شهر عجیبی است که هر کسی را به دنبال زیباییهای خود میکشاند، امروز از دیدن تصاویر قدیمی شهر خاطرات گذشته برایم تازه شد.
گالری تصاویر از دیگر بخشهای جذاب نمایشگاه است؛ تصاویری از گذشته اصفهان، نخستین عکسهایی که از شهر به ثبت رسیده و هم اکنون بر دیوار نقش بسته است.
بازدیدکنندگان با دقت تمام حافظه تصویری شهر را مرور میکنند؛ زن و مرد جوانی مشتاقانه عکسها را نگاه میکنند و به یکدیگر نشان میدهند؛ با آنها نیز سر صحبت را باز کردم.
مرد جوان میگوید: نمایشگاه جالبی است، اصفهان واقعاً به این موزه و نمایشگاه نیاز داشت، من و همسرم از علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ شهر هستیم و تقریباً در همه رویدادهایی که به دنبال معرفی اصفهان است، شرکت میکنیم؛ از تبلیغات شهری باخبر شدیم که در باغ زرشک نمایشگاه باغ هزار داستان برپا شده و امروز به تماشای آن آمدهایم.
او ادامه میدهد: یکی از نکات جالب توجه این نمایشگاه برای ما، اطلاعاتی است که در خصوص کارخانه صنایع پشم مطرح شده و ما برای نخستینبار است که تصاویر قدیمیِ نساجیهای اصفهان را مشاهده میکنیم، به ویژه اینکه پدربزرگ من هم یکی از کارگران این کارخانه بوده است.
عکاس جوانی با دوربینی که در دست دارد از همه بخشهای موزه عکاسی میکند؛ از او نیز درباره موزه میپرسم و او میگوید: از تمام بخشهای موزه عکاسی و اسناد و مدارکی که به نمایش درآمده را مشاهده کردم.
او ادامه میدهد: به عقیده من برپایی این نمایشگاه در خیابانی که زمانی محل فعالیت کارخانجات نساجی بوده و هویت و اصالتی ویژه دارد، میتواند به زندهسازی این تاریخ فراموش شده کمک کند.
عکاس جوان تاکید میکند: با توجه به اینکه رشته تحصیلی من معماری است، باید بگویم این ساختمان با همه اصالت و زیباییاش جرقه بسیاری از ایدههای معماری برای فعالان این حوزه خواهد بود.
یکی از بازدیدکنندگان که مردی سالخورده است، میگوید: جوان که بودم باغ زرشک ساختمان اداری یکی از کارخانجات نساجی بود، یادم هست که یکی از دوستانم کاری اداری داشت و با او به این محل آمدم، همان زمان اینجا ساختمانی زیبایی بود و خوشحال هستم که امروز شهرداری آن را حفظ و تبدیل به موزه کرده است.
او ادامه میدهد: در حافظه دورم، چهارباغِ دهههای ۳۰ و ۴۰ را به خاطر دارم، زمانی که کارخانجات نساجی در این منطقه و زمینهای اطراف اینجا همه زمین کشاورزی بود، در خاطرم هست که یک شرکت ایتالیایی آمد و نخستین مجموعه تجاری مسکونی را در این محل احداث کرد و شاید این اتفاق، شروع تغییرات در چهارباغ بالا و تغییر هویت تاریخی این خیابان کهن بود.
یکی دیگر از بازدیدکنندگان به خاطراتی که عمههایش از کارخانه ریسباف داشتند، اشاره و از مرحوم همدانیان به نیکی یاد کرد؛ او میگوید: دو عمه داشتم که در این کارخانه مشغول به کار بودند، آنها تصویر خوبی از مرحوم همدانیان داشتند و میگفتند انسان خیری بود، اما اگر کسی برای پول به او مراجعه میکرد، به جای کمک نقدی، آنها را دعوت به کار در کارخانه میکرد و مزد زحمتشان را نیز به آنها پرداخت میکرد.
بازدیدکننده دیگری پیشنهادی مطرح میکند که قابل توجه است؛ او که با دقت تمام عکسها را تماشا کرده است، میگوید: ای کاش زمان و مکان دقیق عکسها در کنار آنها نوشته میشد تا اطلاعات بیشتری به دست آوریم و اینگونه مطابقت ذهنی بیشتری نسبت به تاریخها، اشخاص و اتفاقات برای ما ایجاد میشد.
به گزارش ایمنا، فاز نخست موزه تاریخ شهرداری اصفهان که این روزها با رویداد «باغ هزار داستان» برپا است تا هفتم تیر میزبان علاقهمندان و بازدیدکنندگان است؛ تماشای این نمایشگاه میتواند برای هر اصفهانی جالب توجه باشد، چراکه درک تاریخ و جریان روایتگری و ایجاد چشماندازی برای آینده از کارکردهای موزه است و بیشک اصفهان و اصفهانیها با مرور حافظه تاریخی شهر، تجربهای ارزنده برای زیست بهتر در این دیار تاریخی مدرنیزه شده، خواهند داشت.
نظر شما