۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
شاگردِ خَلَفِ مکتبِ روح‌الله

شاید بسیاری «سید ابراهیم رئیسی» را به مسئولیت‌های اجرایی از جمله تولیت آستان قدس، ریاست قوه قضائیه و مجریه بشناسند، اما زمانی که به خاطرات وی نگاهی می‌اندازیم، شاهدیم که یکی از شاگردان پا به رکاب مکتب روح‌الله بوده که از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات حیات، مسیر ولی خود را پیش گرفته است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد؛ در حوزه علمیه قم، اصول فقه را نزد آیت‌الله مروی، لمعتین را نزد آیت‌الله فاضل هرندی، رسائل را نزد آیت‌الله موسوی تهرانی، مکاسب محرمه را نزد آیت‌الله دوزدوزانی، کتاب البیع مکاسب را نزد آیت‌الله خزعلی، خیارات مکاسب را نزد آیت‌الله ستوده و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و کفایه را نزد آیت‌الله سید علی محقق داماد، تفسیر قرآن کریم را نزد آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله خزعلی، شرح منظومه و فلسفه را نزد آیت‌الله احمد بهشتی و یک دوره شناخت را نزد آیت‌الله مطهری، نهج‌البلاغه را نزد آیت‌الله نوری همدانی، خارج اصول را نزد آیت‌الله سید محمدحسن مرعشی شوشتری و آیت‌الله هاشمی شاهرودی و خارج فقه را نزد آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب آموخت.

روایت حجت‌الاسلام رئیسی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی/ شکل‌گیری هسته‌های مبارزاتی طلاب در  قم / ماجرای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر

از دادیاری تا ریاست‌جمهوری

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مناصب مختلف خدمت کرد و ورود او به عرصه مدیریت از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد؛ پس از دو سال در تابستان ۱۳۶۱ هم‌زمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی همدان را نیز عهده‌دار شد و بر این اساس حضور هم‌زمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به‌عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، در این سمت خدمت کرد.

سید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۶۴ یعنی در ۲۵ سالگی به‌عنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد و امام خمینی (ره) طی احکام ویژه و مستقیم، او را برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی در برخی استان‌ها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان مأمور کرد.

پس از رحلت امام (ره)، با حکم رئیس وقت قوه قضائیه به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ این مسئولیت را بر عهده داشت و پس از آن یعنی از سال ۱۳۷۳ نیز به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد؛ در سال ۱۳۷۶، نیز آیت‌الله رئیسی به پیشنهاد برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز از جمله آیت‌الله مهدوی کنی و تصویب شورای مرکزی جامعه روحانیت به عضویت در آن شورا در آمد و از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۳، به مدت ۱۰ سال معاون اول قوه قضائیه بود و از سال ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۴ نیز به‌عنوان دادستان کل کشور خدمت کرد.

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۸۵، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز برای عضویت در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری نامزد شد که با بیش از ۸۰ درصد رأی مردم استان خراسان جنوبی انتخاب شد و دو سال پس از حضور در این مجلس، خبرگان ملت وی را به عنوان عضو هیئت رئیسه برگزید؛ در دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری در اسفند ۱۳۹۴ نیز با کسب اکثریت آرا برای دومین بار به عنوان نماینده مردم خراسان جنوبی برگزیده شد.

وی همچنین از سال ۱۳۹۱ با حکم رهبر معظم انقلاب به‌عنوان دادستان ویژه روحانیت مشغول به خدمت شد و هفدهم اسفند ۹۴، با حکم رهبر انقلاب به عنوان تولیت آستان قدس رضوی (ع) منصوب شد و در اسفند ۱۳۹۷ با حکم مقام معظم رهبری در جایگاه ریاست قوه قضائیه فعالیت خود را آغاز کرد.

روایت حجت‌الاسلام رئیسی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی/ شکل‌گیری هسته‌های مبارزاتی طلاب در  قم / ماجرای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر

هرچند شاید عده‌ای آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی را تنها به مسئولیت‌های اجرایی او در این سال‌ها بشناسند، اما باید گفت که او در دوران نهضت اسلامی نیز در امر مبارزه فعال بود و بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و حتی در دوران تبعید آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر به دیدار ایشان رفت و این خاطرات را در سال‌های پیش از مسئولیت بیان کرده که در ادامه مروری بر آن‌ها خواهیم داشت:

حضور در تظاهرات ضد رژیم

با اوج‌گیری مبارزه علیه رژیم شاه در سال ۱۳۵۶ که در پی شهادت آقا مصطفی خمینی و متعاقب آن، قیام ۱۹ دی‌ماه رخ داد، شهید رئیسی که در آن موقع حدود ۱۷ ساله بود، به همراه دیگر طلاب مبارز در تظاهرات حضور می‌یافت و در این باره گفته است: «در ایام انقلاب که تظاهرات در قم به‌طور رسمی از ۱۹ دی آغاز شد، در همه این تظاهرات شرکت می‌کردم. جوان بودم و روحیه جوانی داشتم و در همه اجتماعاتی که در خانه مراجع و علما برگزار می‌شد شرکت می‌کردم.

پس از جریان اهانت به حضرت امام که طی انتشار مقاله‌ای توسط فردی به نام رشیدی‌مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شده بود، مبدأ این اجتماعات بیشتر مدرسه آیت‌الله بروجردی بود. در بیشتر این اجتماعات از منزل مرحوم آیت‌الله گلپایگانی گرفته تا منزل همه علما شرکت می‌کردم؛ تا اینکه روز ۱۹ دی فرارسید و در منزل آیت‌الله حسین نوری تیراندازی شد و عده‌ای به شهادت رسیدند. در همه این اجتماعات توفیق داشتم که در منازل علما باشم.

کار ما همیشه تا ۱۹ دی این بود که صبح به منزل یکی از مراجع می‌رفتیم و شب به منزل یکی دیگر. بعد از ۱۹ دی هم ضمن اینکه سعی می‌کردیم به درس‌ها توجه داشته باشیم، اما در کنار آن حتماً نسبت به خبرهای انقلاب و توجه به اطلاعیه‌ها و پیام‌های امام که از نجف می‌دادند حساسیت داشتیم و جز برنامه‌های ما قرار گرفت. یعنی با توجه به آن شرایط علاوه بر مسئله درس، نسبت به مسائل سیاسی کشور حساسیت داشتیم. در تهران اجتماعاتی بود، گاهی به آنجا می‌رفتیم و گاهی هم در حرم بودیم.»

روایت حجت‌الاسلام رئیسی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی/ شکل‌گیری هسته‌های مبارزاتی طلاب در  قم / ماجرای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر

در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، طلاب جوان با تشکیل هسته‌های مبارزاتی، فعالیت خود را سامان‌دهی می‌کردند که یکی از این هسته‌ها در مدرسه آیت‌الله بروجردی شکل گرفته بود و آیت الله رئیسی که خود در آن هسته فعالیت جدی داشت، در این باره تعریف کرده است: «در اجتماعات طلبگی در مدرسه آیت‌الله بروجردی هسته‌ای از بچه‌های انقلابی بود که مثلاً جدیدترین اعلامیه‌ها را در مدرسه نصب می‌کردیم و جدیدترین نوارهای انقلابی مربوط به مقام معظم رهبری را که در مشهد بودند و به قم می‌آمد در اختیار دوستان قرار می‌دادیم. هسته‌ای بود که بیشتر جمعی از جوان‌های هم سن و سال خود ما در مدرسه آیت‌الله بروجردی بودند. بعد از بسته شدن فیضیه و دارالشفاء، مدرسه خان که مدرسه آیت‌الله بروجردی بود و مرکزیت داشت هر وقت هر کس از منزل بیرون می‌آمد و به حرم می‌رفت سری هم به مدرسه خان می‌زد. مدرسه خان مرکزیت و پایگاه خبرگیری و خبررسانی درباره مسائل انقلاب شده بود.»

دستگیری توسط ساواک

شاید کمتر شنیده باشیم که آیت‌الله رئیسی در کارنامه مبارزاتی خود سابقه بازداشت توسط ساواک را نیز داشته و در شرح ماجرا بیان کرده است: «قبل از انقلاب یک بار در قم دستگیر شدم و آن هم موقعی بود که با دو نفر از طلبه‌ها داشتیم به یزد می‌رفتیم که در راه‌آهن دستگیر شدیم. تصور می‌شد همراه ما اعلامیه‌های امام هست، البته همراه بعضی از دوستان بود، ولی به یک شکلی جاسازی کرده بودند که کسی متوجه نشود که آنها هم متوجه نشدند.»

روایت حجت‌الاسلام رئیسی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی/ شکل‌گیری هسته‌های مبارزاتی طلاب در  قم / ماجرای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر

آیت‌الله شهید رئیسی پیش از پیروزی انقلاب با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آشنا شد؛ ایشان خود درباره نحوه این آشنایی عنوان کرده است: «علاوه بر جلساتی که ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] داشتند، به عنوان یک طلبه جوان به همراه دیگر دوستان خدمت ایشان حاضر می‌شدیم. اولین برخورد ما با حضرت آقا موقعی بود که با یکی از دوستان به منزل آقای مهامی در مشهد رفته بودیم. آقای مهامی در مشهد نماینده و وکیل وجوهاتی امام بودند. همه می‌دانستند ایشان وکیل امام است. به منزل ایشان رفته بودیم که آقای هاشمی‌نژاد و آقای خامنه‌ای آنجا آمده بودند. ظاهراً آن سه بزرگوار با هم جلسه داشتند و من هم با یکی از دوستان طلبه منزل آقای مهامی بودم.»

دومین دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای نیز در جریان نهضت اسلامی میسر شد و شهید رئیسی شرح دومین دیدار خود با آیت‌الله خامنه‌ای را این طور روایت کرده است: «دومین برخورد با حضرت آقا [در] مسجد کرامت بود که به عنوان طلبه با ایشان گفت‌وگویی داشتیم. دم در مسجد کرامت ایستاده بودیم و با ایشان صحبت می‌کردیم و مدت طولانی هم با بزرگواری حرف‌های ما را گوش می‌دادند.»

سفر به ایرانشهر برای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای

یکی از خواندنی‌ترین خاطرات شهید سید ابراهیم رئیسی، روایت وی از سفر به ایرانشهر برای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای است که از اواخر آذر ۵۶ به آن منطقه تبعید شده بودند و در شرح این خاطره گفته است: «همیشه شیفته سخنرانی‌ها و شخصیت انقلابی ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] بودیم. به دلیل علاقه‌ای که به ایشان داشتم، قبل از پیروزی انقلاب یک سفر تبلیغی داشتیم که با بعضی از طلاب به رفسنجان رفته بودیم و سفر تبلیغی خود را به سفر سیاسی تبدیل کردیم.

در آن زمان شروع کردیم با تبعیدی‌ها دیدار داشته باشیم. سراغ آقایان معادی‌خواه و خلخالی رفتیم. آقای خلخالی در رفسنجان در تبعید بود. از آنجا هم به عشق دیدار با حضرت آقا به ایرانشهر رفتیم. یک شب آنجا بودیم که دو نفر از طلبه‌ها را در خیابان دستگیر کردند که معمم بودند. ما دو نفر شخصی بودیم و به منزل حجتی کرمانی رفته بودیم. گفتند دیشب پنج شش بار از ساواک سراغ شما را گرفته‌اند که شما را ببرند که ما به شکلی اینها را دست به سر کردیم. بعد هم فرمودند اینجا یک راه مخفی در ذهنم هست که با یک نفر راه‌بلد شما را از آنجا رد می‌کنم، چون شما بلد نیستید.

ساعت ۹ صبح که در منزل ایشان صبحانه خوردیم و آماده شدیم، فرمودند شما دو نفر با اینها حرکت کنید و از شهر بیرون بروید که اینها قطعاً شما را می‌گیرند. ایشان عامل فراری دادن ما دو نفر از ایرانشهر شدند، چون دو نفر دیگرِ ما را دستگیر کرده بودند. آقایی بود که ایشان را می‌شناسم منتهی ایشان هم مهمان بود و به دیدار ایشان آمده، ولی راه بلد بود؛ چون یک ماهی بود که در منزل آقا حضور داشت.

قبل از انقلاب به زاهدان و منزل آقای کفعمی رفتیم که عالم شهر بود و در منزل ایشان آقای هاشمی‌نژاد و آقای طبسی که به دیدن آقا در ایرانشهر رفته بودند -منتهی داشتند برمی‌گشتند- هم حضور داشتند. یک شبی منزل آقای کفعمی بودیم. وقتی از ایرانشهر بیرون آمدیم دیگر تحت تعقیب نبودیم.»

روایت حجت‌الاسلام رئیسی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی/ شکل‌گیری هسته‌های مبارزاتی طلاب در  قم / ماجرای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر

همین آقای خامنه‌ای…!

آیت‌الله رئیسی در بخش دیگری از خاطراتش عنوان کرده است: «حضرت امام همیشه به‌عنوان یک شخصیت الگو و محوری بودند، اما یادم می‌آید دو سال قبل از انقلاب با طلبه‌ها که می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم گفتند اگر شاه برود چه کسی می‌خواهد مملکت را اداره کند؟ من هم گفتم همین آقای خامنه‌ای امام جماعت مسجد کرامت بهترین شخص برای ریاست‌جمهوری است. آن موقع مرا مسخره کردند که این چه حرفی است که می‌زنی؟ اما انسان در جبین ایشان توان مدیریتی را می‌دید. عرض کردم در مشهد عالم زیاد داشتیم، اما عالمی که جوانان اعم از دانشجو و طلبه را دور خودش جمع کند نداشتیم. درس‌های تفسیر ایشان واقعاً جا نبود. این در حالی بود که ایشان تحت تعقیب و گاهی زندان بودند و در تبعید نمی‌گذاشتند که ایشان آزادانه عمل کند، ولی باز هم در این شرایط از این امور غافل نبودند و بدان‌ها توجه می‌کردند.»

در بهمن ۵۷ هنگامی که علما در اعتراض به بسته شدن فرودگاه‌ها و ممانعت از ورد امام، در دانشگاه تهران متحصن شدند، آیت‌الله رئیسی نیز در دانشگاه تهران فعالیت داشت. خودش درباره آن روزها تعریف کرده است: «آن زمان [که] امام هنوز نیامده بودند، جز جوانانی که در دانشگاه تهران فعالیت می‌کردند بودم؛ البته نه به عنوان متحصنین، چون علما متحصن بودند. در تمام آن یک هفته تحصن آنجا حضور داشتم، البته می‌گویم در عداد همان جوانانی که آنجا بودند فعالیت می‌کردم و دوست داشتم آنجا باشم. یعنی تمام آن یک هفته‌ای که آقایان تا آمدن امام متحصن بودند، در جمع همین جوانان پرشور حضور داشتم.

شاگردِ خَلَفِ مکتبِ روح‌الله

شاگردان مکتب روح‌الله که عاقبت‌به‌خیر شدند، یک‌شبه ره صدساله را طی نکردند، بلکه از نخستین روزهای مبارزه تا آخرین نفس‌های خدمت، پا در رکاب ولایت و مسیر امام زمان خویش حضور داشتند و در این ولایمتداری جایگاه خود برایشان اهمیتی نداشته و همیشه خود را سربازی جان بر کف در فرامین امام خود می‌دیده و می‌دیدند، چه زمانی که طلبه‌ای ساده در روزهای پیش از انقلاب بودند و چه زمانی که بالاترین مقام اجرایی یک کشور را در دست داشتند و اینجاست که سخن حاج قاسم عزیزمان بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا می‌کند:

«والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد…»

کد خبر 758661

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.