حکيم و عارف بزرگوار جهانگيرخان قشقايي، به سال 1243 ق در وردشت سميرم چشم به جهان گشود. پدرش محمدخان، مردي با کمال و بزرگ منش از ايل قشقايي به شمار مي رفت. آن حکيم فرزانه، در اوايل عمر چند سالي در همان زادگاهش به تحصيل پرداخت و قدري که از عمرش گذشت، به حرکت با طايفه روي آورد و در ايل قشقايي بيشتر به نواختن تار و شاهنامه خواني مشغول بود. در يکي از تابستان ها که ايل قشقايي به ييلاق سميرم رفته بود، مرحوم جهانگيرخان نيز مانند ساير افراد ايل که براي خريد و فروش و رفع حوايج شخصي خود به اصفهان مي رفتند، به اصفهان رفت و در ضمن مي خواست تارش را هم که شکسته بود، تعمير کند؛ ازاين رو از شخصي سراغ تارسازي را گرفت. آن مرد علاوه بر آن که او را راهنمايي کرد، به وي گفت: «برو علم و دانش بياموز که بهترين کار است.» اين گفتهي آن شخص چنان تأثيري بر جهانگيرخان گذاشت که به يک باره از ايل خود جدا شده و در مدرسهي صدر اصفهان حجرهاي براي خود برگزيد و به تحصيل علم و دانش و سير و سلوک پرداخت و به مقام و منزلتي رسيد که بزرگان از نقاط مختلف براي بهره بردن از محضرش راهي اصفهان مي شدند.
علت اصلي گرايش حکيم قشقايي به عالم معنا و پرداختن به تحصيل علم و دانش، همان پاکي فطرت و صفاي باطن بود. آري، اگر چه پس از راهنمايي آن شخص حکيم و ناصح که ايشان را به علم آموزي تشويق کرده بود، مرحوم قشقايي به گروه اهل علم و معرفت پيوست، ولي اگر فطرت پاک و روح حقيقت طلب، جهانگيرخان نبود، چنين تحولي در زندگياش در چهل سالگي غير قابل تصور بود؛ چون بسيارند سياه دلاني که نه تنها امر به معروف بر دل تارشان اثر ندارد، بلکه بر جانشان هم سنگيني مي کند، ولي مرحوم قشقايي بلافاصله بعد از شنيدن نصيحت آن مرد تحت تأثير قرار گرفته و به دنبال علم آموزي مي رود.
پس از آن که حکيم قشقايي علوم مختلف را فرا گرفت، بساط تعليم و آموزش را در مدرسهي صدر اصفهان گسترد و بزرگان از نقاط مختلف براي درک محضر او راهي اصفهان شدند. حکيم جهانگيرخان در زمينهي حکمت و فلسفه، به ويژه فلسفهي ملاصدرا صاحب نظر بود و در اين زمينه، شاگردان بزرگي تربيت کرد. آن بزرگوار روزهاي پنجشنبه و جمعه، رياضي و هيأت تدريس مي کرد. و گاهي نيز به تدريس نهج البلاغه مي پرداخت و آن را با حکمت درمي آميخت. تدريس فقه و اصول ايشان هم بسيار مورد توجه طلاب قرار مي گرفت و خلاصه اين که حکيم قشقايي در کليهي سطوح درسي حوزه و در رشته هاي مختلف به تدريس و تعليم پرداخت و شاگردان بزرگي تربيت کرد.
براي روشن شدن تفاوت ارزشي زندگي حکيم قشقايي قبل و بعد از چهل سالگي، بهتر است به اثرات علمي آن بزرگوار اشاره کنيم و آثار علمي ايشان، چيزي نيست جز شاگرداني که پروانه وار از شمع وجود آن حکيم فرزانه کسب فيض کرده و هر يک استادي فاضل شدند و همچون چراغ هدايتي براي جويندگان علم و دانش نورافشاني کردند. از جملهي اين بزرگان، مي توان به مرحوم آيت الله العظمي بروجردي مرجع بزرگ شيعه، مرحوم آقا ضياءالدين اراکي، حکيم و علامهي بزرگ حاج آقا رحيم ارباب، حکيم ميرزا محمدباقر امامي، آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت اللّه شيخ حسن علي اصفهاني، عارف بزرگوار ميرزا محمدعلي شاه آبادي، آيت اللّه سيد حسن مدرس، علامهي بزرگوار ميرزا محمدحسن نائيني و صدها عالم و عارف ديگر اشاره کرد.
همت بالاي حکيم قشقايي قابل تدبر و تحسين است؛ زيرا اين مرد الهي بعد از چهل سالگي که طبيعتاً نيروي جوانياش از کف رفته بود، به کسب علم و دانش روي آورد. در حقيقت توان دست يافتن به مراحل عالي علمي، در زماني امکان پذير است که انسان در بهار عمر و دوران نشاط زندگي باشد، ولي اين بزرگمرد با همت عالياش؛ اين راه را پيمود و به مراتب عالي علم و دانش و سير و سلوک دست يافت.
استاد شهيد مرتضي مطهري دربارهي شخصيت و جايگاه علمي و معنوي حکيم قشقايي چنين مي نويسد: «مرحوم خان، علاوه بر مقام علمي و فلسفي، در متانت و وقار و انضباط اخلاقي و تقوا نمونه بوده است. تا آخر عمر در همان لباس عادي اول خود باقي بوده و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنايان بوده است.» هم چنين، مرحوم شيخ عباس قمي مؤلف کتاب مفاتيح الجنان در احوالات اين حکيم فرزانه چنين بيان مي کند: «حکيم قشقايي عالمي جليل و فاضلي دانا بود که در علوم معقول و منقول و در عرفان به کمال رسيده بود. او در علم و عمل به جايي رسيد که بزرگان از شهرهاي ديگر به حوزهي درسش مي آمدند.»
بزرگ ترين استاد حکيم قشقايي، علامه محمدرضا قمشهاي بود که در زمينهي حکمت و فلسفه سرآمد زمان خويش به شمار مي آمد و مرحوم قشقايي از محضر او استفادهي فراواني برد تا اين که خود نيز يکي از بزرگترين اساتيد فلسفه در عصر خويش شد. ايشان در زمينهي فقه و اصول از محضر اساتيدي چون حاج ملاحسين علي تويسرکاني، حاج شيخ محمدباقر نجفي و ميرزا محمدحسن نجفي استفاده ها برد و نيز علم طب را از طبيب معروف اصفهان، آخوند ملاعبدالجواد خراساني آموخت. از اين رو ايشان علوم مختلف را در خود گرد آورد و پس از آن، در مدرسهي صدر اصفهان بساط تعليم و ارشاد گسترد و شاگردان بزرگي از خود به يادگار گذاشت.
مرحوم قشقايي دانشمندي بود که علم را به زيور عرفان و اخلاق آراسته و وجودش، منبع کمالات و فضايل اخلاقي بود. در دين استوار و ثابت قدم بود و در امور زندگي و برنامه هاي روزانهاش، کمال نظم و ترتيب را به کار برد. حاج آقا رحيم ارباب که يکي از شاگردان برجستهي حکيم جهانگيرخان بود، دربارهي احوالات ايشان مي نويسد: «حکيم قشقايي جامع حکمت و عرفان و معقول و منقول بود. ايشان بسيار خوش اخلاق و نسبت به طلاب بسيار مهربان و در تربيت آن ها کوشا بود.»
امر به معروف و نهي از منکر يکي از دستورات اسلامي است که تأثير فراواني در اصلاح افراد و اجتماع دارد که نمونهي آن در زندگاني حکيم قشقايي به چشم مي خورد، زيرا هنگامي که شخصي خيرخواهانه به وي گفت که به کسب علم و دانش بپرداز؛ او نيز پذيرفت و از اين هدايت و راهنمايي، استفاده هاي زيادي برد.
حکيم گران مايه، مرحوم جهانگيرخان قشقايي، پس از 85 سال عمر بابرکت که در واقع 45 سال آن را به تحصيل، تدريس و جهاد با نفس و سير الي اللّه گذراند، در شب سيزدهم ماه مبارک رمضان سال 1328 ق در اصفهان دعوت حق را لبيک گفت و پرندهي روح پاکش به سوي بهشت ابدي پرکشيد و دل صدها شاگرد و مريد خودش را داغ دار کرد. از آن جا که حکيم قشقايي امور کفن و دفن خود را به دوست و يار هميشگياش، مرحوم آخوند کاشي واگذار کرده بود، او نيز بنا به وصيت آن حکيم فرزانه، پيکر مبارکش را در حالي که تمام چشم ها به ويژه شاگردان مکتبش اشک ريزان بود، در تخت فولاد اصفهان، تکيهي آقا سيد محمد ترک به خاک سپرد.
خبرگزاري ايمنا: علت اصلي گرايش حکيم به عالم معنا و پرداختن به تحصيل علم، پاکي فطرت و صفاي باطن بود.
کد خبر 7574
نظر شما