به گزارش خبرگزاری ایمنا، زادگاه، واژه مأنوس و زیبایی است و هرکس از آن معنای ویژهای برای خود دارد و اگر این زادگاه در جوار امام رئوف باشد، دیگر نمیشود به راحتی آن را توصیف کرد و حالا امروز تو به این زادگاه، باز میگردی و قرار است در آغوش امام رضا (ع) تا بهشت بروی.
رئیسجمهور شهید پس از سالها مجاهدت و خدمت این بار به مشهد آمدهای که برای همیشه بمانی، میآیی که به جای یک عمر نخوابیدن تا ابد در آغوش حرم امام رضا (ع)، در نزدیکترین جا به امام رئوف برای همیشه آرام بگیری.
رئیسی عزیز نیستی تا ببینی که مردم ایران این روزها چه بیتاب حضورت شدهاند، نیستی که ببینی حال آسمان هم مانند حال دل مردم ابری است، گاهی میبارد، لحظهای طوفانی است و گاهی بغض دارد؛ مشهد و مردمش آمادهاند تا افتخار ایران اسلامی را در آغوش بگیرند.
آمدهای که تا همیشه در کنار مردم زادگاهت بمانی اما نمیدانم چرا حالا که آمدهای بیش از همیشه دلتنگت هستیم، مردم مشهد که چند روزی است در انتظار این وصال بیتابی میکنند، بالاخره ظهر امروز به معشوق رسیدند، شهید جمهور امروز به زادگاهش رسیده است.
خیابانهای منتهی به حرم مطهر رضوی و به ویژه خیابان امام رضای مشهد مملو از زائران ایرانی و خارجی است که در مراسم تشییع خادم امام رضا (ع) حضور دارند و برای شهید سید ابراهیم رئیسی سنگ تمام گذاشتند.
نوای دمامزنی و حسین گفتن جمعیت بلند شده و قلبم بیشتر برای اربعین میتپد، برای موکبهایی که به اسم استانها علم میشود و ذوقت میآورد که: عه ایرانی، برای زبان و لهجههایی که یادت میآورد ما همه از یک اصل و ریشهایم. از همه ایران در آن نقطه کوچک جمع بودیم، همه ایران و حالا مشهد، ایران شده است برای در آغوش گرفتن رئیسجمهوری که هنوز رفتنش را باور نکردیم.
پیکر مطهر رئیسی عزیز یک مسیر طولانی را تا رسیدن به مشهد طی کرده است، پیش از رسیدن به پابوس امام هشتم خدمت خواهر رسیده تا اذن آخرین زیارت را بگیرد، اذن آخرین زیارتی که چشمانش به جای ضریح به خود امام رضا (ع) میافتد و امام رئوف فرزندش را، خادمش را در آغوش میگیرد، خادمی که مشهدیها کم خاطره از او ندارند، زمانی که تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده داشت، مردم حاشیه شهر مشهد هیچگاه فراموش نمیکنند خدماتی که خادمالرضا به آنها کرده، دانشجویان مشهدی هیچگاه یادشان نمیرود زمانی که برای زوجهای دانشجو خانه آماده کرد تا روند ازدواج آنها را تسهیل شود.
چشمم به این سیل جمعیت افتاده است به این فکر میکنم که رئیسی عزیز بعد از این چشمش دنبال صداها خواهد دوید، دنبال دردها و نیازها؛ پی ندای دخترکی روستایی در چهارمحال و کهگیلویه، ناله پیرمردی تکیه زده به دیوار گِلی در روستایی نزدیک مرز درحِ خراسانجنوبی. دنبال صدای دادخواهی زنی در بلوچستان، حالا دیگر او به همهجا سفر خواهد کرد، سفرهای شهیدِجمهور بیشتر از قبل خواهد بود، سید ابراهیم با دستِباز روی بغضها و دردها مرهم خواهد گذاشت، با همه اینها، سید با آن چهرهای که حتماً هنوز خنده دوستداشتنی روی لبش مانده، دستهایی که تا ابد برایمان گرم خواهد ماند.
آقای رئیسجمهور؛ نه تنها در طول سه سال ریاست جمهوریات، بلکه هرجا روی صندلی مسندی نشستی، به آن مردمی بودن و سفرهای استانیات شناخته میشدی و حالا چه تلخ است که این لحظات بهعنوان آخرین سفر استانیات شناخته میشود، سفری که بهجای بازگشت به تهران، مقصد آن پرواز مستقیم به بهشت است و آقای رئیسجمهور؛ در این سفر بهشتی، جای ما را کنار آن رفیق قدیمیات که روزی در داخل ضریح پابهپای هم اشک میریختید خالی کنید.
میگویند میز قدرت به کسی وفا نمیکند اما نگاه تو تمام معادلات و قوانین را بر هم زد؛ تو نه تنها در این یک هفته نبودت، بلکه در تمام این سالها به میزی وفادار نبودی؛ اتاق کار تو در جای جای این کشور و هرجا که مردم بودند، بود و در این اتاق کار، هیچوقت کسی پشت درت نماند.
امروز در مشهد قیام حسینی در آستان رضا (ع) را از آسمان به نظاره نشستهاند؛ جمعیت آنچنان است که گویا هیچکس به اراده خود گامی برنمیدارد؛ نه تنها تک تک حاضران بلکه انگار که ماشین حامل پیکر را نیز جمعیت به سمت نقطه عاشقی سوق میدهد؛ انگار که دل در دل نیست تا دریای جمیعت، به ساحل امن حرم برسد تا امانت دست خود را به صاحب اصلیاش برسانند.
در گوشهای از این دریای جمعیت، نظارهگر تک تک افرادی هستم که خود را به نوعی به این جمعیت رساندهاند و انگار که پشت تک تک چشمها، داستانی متفاوت جا خوش کرده است؛ پشت قصه آمدن و حتی بهتر بگویم، آمدن و نیامدن افراد ماجرایی جا خوش کرده و در این جمعیت به اندازه میلیونها نفر حاضر، قصه و روایت وجود دارد.
و چقدر خوب گفت آقا سید مرتضی آوینی؛ چگونه از جان نگذرد، آن کس که میداند جان، بهای دیدار است و تو خوب میدانستی که بهای دیدار با آقایت امام رضا (ع) تقدیم جان است آن هم در راه خدمت به مردمی که دلباخته امام رضایند، مردمی که سلولهای تنشان با عشق به اهل بیت (ع) آمیخته شده و تو خوب آنها را شناخته بودی که برای خدمت شب و روز نشناختی.
امروز امام رضاجان مهمان دارد، آن هم چه مهمانی، خادمش دارد میرود که برای همیشه ساکن حرم آقاجان شود و خوشا به سعادتش.
سیدجان امشب حتماً با امام رضا جان به کربلا میروی، به زیارت آقاعبدالله (ع) و در آغوش مولایمان قرار میگیری، سیدجان تو نشان دادی که تا آخر پای ولایت میمانی و این آغوش و زیارت برازنده توست، سیدجان از شهید مهدی زینالدین برای ما نقل کردهاند که هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنیم آنها هم ما را نزد حضرت سیدالشهدا یاد میکنند، سیدجان امشب ما را پیش مولایمان امام حسین (ع) یاد کن و از سید و سالار شهیدان بخواه که دست ما را بگیرد که از مسیر ولایت جدا نشویم و از سربازان امام زمان شویم.
دارند در مشهد اذان سر میدهند و آسمان هم دیگر طاقتش تمام شد و شروع به گریستن کرده است، عاشق به معشوق رسیده است، خادمالرضا آخرین طواف را هم در گرداگرد حرم ضامن آهو روی دوش خادمان رضوی انجام داد.
پیکر خادمالرضا در رواق دارالحفاظ، پایین پای حضرت امام رضا (ع) در نزدیکترین جا به روضه منور رضوی و در دارالسلام برای همیشه آرام گرفت.
گزارش از سمیه مصور
نظر شما