خاطره شهید امیرعبداللهیان از دیدار با حاج قاسم در معرکه شام

شهید امیرعبداللهیان در کتاب «صبح شام» به خاطراتی از شهید سردار قاسم سلیمانی اشاره می‌کند. این کتاب جزو نخستین تحلیل‌ها از بحران سوریه است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، کتاب «صبح شام»، خاطرات شهید حسین امیرعبداللهیان از جمله آثار خواندنی در حوزه خاطرات رجل سیاسی است که در آن بحران سوریه و وقایع منطقه از منظر یک دیپلمات باسابقه و کارکشته روایت شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.

این اثر که از سوی انتشارات سوره مهر به قلم محمدمحسن مصحفی، علی‌اصغر محمدی و سعید فخرزاده به چاپ رسیده، در سه بخش نوشته شده است: بخش اول «انتخاب به معاونت وزارت امور خارجه»، بخش دوم «یادداشت‌هایی از تلاش‌های دیپلماتیک و سفرهای مرتبط با تحولات منطقه» و بخش سوم «بحران سوریه و نقش بزرگ سردار سلیمانی در تأمین امنیت منطقه و ایران» نام گرفته‌اند.

«صبح شام» دربردارنده خاطرات امیرعبداللهیان از وقایع منطقه و جنگی است که در سوریه آغاز شده است. وی در خلال روایت خاطرات، تحلیل‌های سیاسی خود را از این حوادث ارائه داده است که از این منظر، می‌تواند برای مخاطب جالب باشد و وجه مهمی از زوایای وقایع را پیش چشم بگشاید و پاسخ روشنی به این پرسش ارائه دهد که چرا ایران در سوریه حضور دارد؟

نگارش کتاب به توصیه شهید سردار سلیمانی انجام شد. این شهید عزیز یک سال قبل از شهادت خود و در دیداری به شهید امیرعبداللهیان تأکید کرد که برای انتقال پیام رشادت‌ها، شهادت‌ها، شجاعت‌ها و حتی جنایات و خیانت‌ها در سوریه و منطقه غرب آسیا، بخشی از خاطرات خود را مکتوب و منتشر کند

خاطره شهید امیرعبداللهیان از دیدار با حاج قاسم در معرکه شام

خاطرات شهید امیرعبداللهیان پر است از یاد شهید سردار سلیمانی؛ بخش‌هایی از این خاطرات به‌مناسبت شهادت این دیپلمات خدوم مردم ایران بازنشر می‌شود:

«… ملاقات حدود ۵۰ دقیقه‌ای ما که تمام شد، بلافاصله سردار همراه من بیرون آمد. همان موقع شهید پورجعفری گفت سردار در حال عزیمت به خط مقدم است. این هم از ویژگی‌های سردار بود که مثل بعضی از ژنرال‌ها در داخل قرارگاه و مقر، خودش را حبس نمی‌کرد و در خط مقدم بود. در این فضا و محیط نظامی که هدایت عملیات برای بازپس‌گیری منطقه مهمی از ریف دمشق - اطراف دمشق- توسط سردار سلیمانی و آن تیم دنبال می‌شد و طبعاً سردار سلیمانی قلب این مرکز فرماندهی و اتاق عملیات بود، ایشان چه رفتاری با من داشت؟ داستان ساده اما عجیبی رخ داد، فصل تابستان بود و در مقابل سردار سلیمانی یک ظرف میوه قرار داشت. میوه‌های منطقه شامات کیفیت و معروفیت خاصی دارد. خداوند در این منطقه برکات خاصی قرار داده است.

من دیدم در ظرف میوه، انجیر هم هست. منِ روستایی‌زاده، انجیر را خیلی دوست دارم. همین طور که با سردار سلیمانی صحبت می‌کردم، چهار، پنج تا انجیر را پشت سر هم خوردم. لابه‌لای صحبت، سردار سلیمانی آقای سردار پورجعفری را صدا کرد و گفت باز هم انجیر داریم؟ چون ممکن بود افراد در آن اتاق فرماندهی یک هفته یا یک ماه بمانند، انباری داشتند که آذوقه و مایحتاج همین اتاق عملیات مشترک در آن نگهداری می‌شد. آقای پورجعفری گفت الان نگاه می‌کنم. ایشان رفت و بعد از دقایقی یکی از افرادی که آنجا بود، یک ظرف انجیر آورد. من نگاهی به ظرف قبلی میوه کردم و دیدم دو تا انجیر بیشتر نمانده و من همین‌طور که حواسم نبوده همه را خورده‌ام. به سردار سلیمانی گفتم مثل اینکه من همه را خوردم، هیچ چیز برای شما نماند. با لبخندی گفت نه من انجیر نمی‌خورم، دیدم انجیر دوست داری گفتم برائت بیشتر بیاورند، بخور نوش جانت و اصرار کرد باز هم انجیر بخورم.

ملاقات ما تمام شد و من را به سمت فرودگاه آوردند. داخل هواپیما به مقصد تهران، خانم سرمهماندار پرواز که گویا سردار سلیمانی را چندان نمی‌شناخت اما با چهره نسبتاً رسانه‌ای من آشنا بود، آمد و گفت: کسی به نام سلیمانی یک جعبه بزرگ انجیر برای شما فرستاده، جعبه را داخل کابین پرواز آورده‌اند، من این را چه کار کنم؟ از این رفتار کریمانه و ظرافت روحی سردار متعجب شدم. البته با نگاه به سوابق رفتاری ایشان نباید تعجب کرد. اینکه سردار سلیمانی در شرایط که استرس در اوج خود بر فضا حاکم بود، می‌توانست به جزئیات توجه کند، بسیار جالب بود. این داستان ساده از بزرگی روح این سردار عزیز حکایت می‌کند. سرداری که از رویش‌های بزرگ انقلاب امام خمینی (ره) بود. من به خانم سرمهماندار گفتم آیا می‌توانم خواهش کنم انجیرها را در دیس بگذارید و بین همه مسافران توزیع کنید؟ مسافران، همه مدافعین حرم و تعدادی مجروح بودند و بقیه هم در پایان مأموریت‌شان به ایران باز می‌گشتند یا مرخصی داشتند. مهماندارها دیسیپلین خاص خودشان را دارند. خانم مهماندار گفت به لحاظ پروتکلی کار سختی است ولی اگر مقدور شد این کار را انجام می‌دهیم که لطف کردند و انجام دادند.

در همه جای دنیا یک ژنرال نظامی، در اتاق فرمان و وسط معرکه جنگ، توجه چندانی به ظرایف اخلاقی ندارد. این کار نشان دهنده روح بزرگ سردار سلیمانی است که در سخت‌ترین شرایط چنین رفتاری از ایشان دیده می‌شود. رفتاری که در نهایت لطافت و سعه‌صدر و اخلاق محمدی (ص) بروز پیدا می‌کند…

خاطره شهید امیرعبداللهیان از دیدار با حاج قاسم در معرکه شام

با آنکه اختلاف سطح سردار سلیمانی به‌عنوان فرمانده نیروی قدس با من زیاد بود، اما ارتباط ما ادامه پیدا کرد و گاهی سردار درباره بعضی کارها شخصاً زنگ می‌زد. از ویژگی‌های سردار سلیمانی این بود که با وجود سلسله مراتب و امکان ارجاع کارها به دیگران، یک سری کارهای مهم را خودشان دنبال می‌کردند.

شاید ظاهر بعضی کارها ساده و کوچک بود، مثلاً گاهی به مجوز پرواز برای کشوری نیاز می‌شد. گرفتن و دادن مجوز پرواز در وزارت امور خارجه روالی دارد که معمولاً ۲۴ ساعت قبل باید هماهنگی‌های لازم انجام شود. آن زمان بخش حقوقی وزارت خارجه یک کارشناس پرواز داشت که این کارها را انجام می‌داد. رفرنسی صادر خواهد شد که مجوز پرواز نامیده می‌شود. شاید پیگیری مجوز پرواز توسط سردار سلیمانی کار سطح پایینی بود ولی ایشان آن‌قدر برای انجام مأموریت دقت داشت که همه چیز را شخصاً چک می‌کرد. اگر به این نتیجه می‌رسید که مجوز پرواز آماده نشده اصلاً مقید نبود که مثلاً به وزیر امور خارجه زنگ بزند و گلایه بکند که سیستم شما مجوز پرواز را صادر نکرده است، مستقیم با من تماس می‌گرفت و می‌گفت فلانی مجوز پرواز ما را ندادند، یک ساعت دیگر این پرواز باید انجام بشود. یعنی تا این سطح در پیگیری‌ها جدی بود.

اینگونه ارتباطات به جایی رسید که یکی دو بار سردار سلیمانی برای پیگیری بعضی موضوعات، بعد از جلسه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بدون هماهنگی قبلی برای دیدن من به وزارت خارجه آمد و یگان حفاظت فیزیکی وزارت خارجه اطلاع داد سردار سلیمانی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. علی‌القاعده آقای سلیمانی اگر به وزارت خارجه می‌آمد باید وزیر خارجه را می‌دید. بعد از دیدار به ایشان می‌گفتم سردار، ممکن است وزیر امور خارجه، دلخور بشود که شما به اتاق کار من آمده‌اید، خوب است ایشان را هم ببینید. از آنجا که انسان متواضعی بود، می‌گفت اشکال ندارد، حتماً می‌روم ایشان را هم می‌بینم. می‌رفت اتاق وزیر احوال‌پرسی می‌کرد و یک چای هم با ایشان می‌نوشید و ایشان را مطلع می‌کرد.»

منبع: تسنیم

کد خبر 755825

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.