واکنش‌هایی از جنس شعر و ادب در پی شهادت رئیس‌جمهور

جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با انتشار دلنوشته‌ها و سروده‌های خود به شهادت آیت‌الله رئیسی واکنش نشان دادند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی به شهادت رسید.

آیت‌الله سید محمدعلی آل هاشم امام جمعه تبریز، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان و مالک رحمتی استاندار تبریز نیز در این سانحه در بالگرد حامل رئیس جمهور حضور داشتند و آنان نیز به شهادت رسیدند. سردار سید مهدی موسوی رئیس یگان حفاظت رئیس‌جمهور، یک نیروی سپاه انصارالمهدی، سرهنگ خلبان سید طاهر مصطفوی، سرهنگ خلبان محسن دریانوش وسرگرد فنی بهروز قدیمی نیز جزو شهدای این سانحه هستند.

همزمان با انتشار خبر شهادت آیت‌الله رئیسی‌، جمعی از شاعران نیز که از عصر روز گذشته در سروده‌های خود برای سلامت رئیس جمهور دعا کرده بودند، تازه‌ترین سروده‌های خود را به رئیس‌جمهور شهید تقدیم کردند، برخی از این سروده‌ها به شرح ذیل است:

سیدمسعود علوی‌تبار:

هر چند اسیر داغ و محنت باشیم
مستغرق بهت و غرق حیرت باشیم
مانند تو ای سید مظلوم خوش است
در راه وطن شهید خدمت باشیم

نغمه مستشارنظامی:

با عناد و ناجوانمردی و با تحریم ما
دشمنت هرگز نخواهد دید ترس و بیم ما
"تا شهادت با ولایت" راه و رسم کوثری ست
مادر سادات فرمود این روش تعلیم ما
زخم بر زخم است آری، داغ بر داغ است آه
آری اما عاقبت غم می‌شود تسلیم ما
می‌رسد مردی که بار آسمان بر دوش اوست
می‌کند دنیا بهاری جاودان تقدیم ما
روز میلاد علی موسی الرضا جان سالهاست
روز پرواز کبوتر بوده در تقویم ما
در میان کوه‌های کشورت آسوده‌ای

با عناد و ناجوانمردی و با تحریم ما
دشمنت هرگز نخواهد دید ترس و بیم ما
"تا شهادت با ولایت" راه و رسم کوثری ست
مادر سادات فرمود این روش تعلیم ما
زخم بر زخم است آری، داغ بر داغ است آه
آری اما عاقبت غم می‌شود تسلیم ما
می‌رسد مردی که بار آسمان بر دوش اوست
می‌کند دنیا بهاری جاودان تقدیم ما
روز میلاد علی موسی الرضا جان سالهاست
روز پرواز کبوتر بوده در تقویم ما
در میان کوه‌های کشورت آسوده ای
آه ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم ما

رضا یزدانی:

هرچه صدا کردیم: ابراهیم!
اسم تو حتی برنگشت از کوه
آنقدر روحت بی‌قراری کرد
جسم تو حتی برنگشت از کوه
اردیبهشت اردی‌جهنم شد
هر صفحه تقویم را سوزاند
این بار آتش سرد شد اما
وقتی که ابراهیم را سوزاند
گشتیم دنبال پر و بالت
گفتند دیگر وا نخواهد شد
جز بالگرد سوخته چیزی
پیدا نشد، پیدا نخواهد شد
تو کوه دردی بودی و رفتی
ای کوه درد! ای کاش برگردی
آن بالگرد ای کاش برگردد
با بالگرد ای کاش برگردی
چشم انتظار دیدنت گشتند
حتی شهیدان خدایی هم
آن سو "بهشتی" بی‌قرار تو
آن سوتر انگاری "رجایی" هم
این ملت تنها تو را دیروز
در شادی و غم انتخابت کرد
ای انتخاب مردم ایران!
حالا خدا هم انتخابت کرد

محمدمهدی سیار نیز در صفحه خود در اینستاگرام با انتشار شعری به شهادت آیت‌الله رئیسی واکنش نشان داد:

آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم
آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم
ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می‌گردیم
با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف
با پای خود یک روز اما باز می‌گردیم
چون ابرها صحرا به صحرا برد ما را باد
چون رودها صحرا به صحرا باز می‌گردیم
این زندگی مکثی ست مابین دو تا سجده
استغفراللهی بگو، ما باز می‌گردیم
بین جماعت هم نماز ما فرادا بود
عمری ست تنهاییم و تنها باز می‌گردیم (*) ‏
ما عاقبت "انا الیه راجعون" بر لب
از کوچه بن بست دنیا باز می‌گردیم
آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم
ما اهل آنجاییم از اینجا باز می‌گردیم

محمدرضا ترکی شاعر و استاد دانشگاه در تازه‌ترین نوسروده خود به این حادثه واکنش نشان داد:

در خدمت خلق بی‌ریا باید بود
لبریز محبّت و صفا باید بود
راضی به رضای دوست می‌باید شد
مانند تو خادم‌الرّضا باید بود

واکنش محمدرضا سرشار:

«بخواب و استراحت کن به اندازه تمام سال‌ها و شب‌ها و روزهای بی قراری‌ات برای مستضعفان

خسته‌ای، خدا هم نخواست اینقدر خودت را به آب و آتش بزنی برای مردمی که ولی و امامشان را یادشان رفته و شب‌ها و روزها وسال‌ها را بی اضطرار طی می‌کنند.

بخواب و استراحت کن و ما را حلال کن

که آنچه حقت بود در مورد تبیین اهداف و آرمان و اعمالت بیان نکردیم.

سلام ما را خدمت آقا علی ابن موسی الرضا برسان و تولدشان را در کنار هم در نزد اولیا الله جشن بگیرید و ما راهم دعا کنید تا خدا صبرمان دهد از این داغ و فراق.

بشکست اگر دل من

به فدای چشم مستت

سر خم می سلامت

شکند اگر سبوئی»

سروده نجیب بارور، شاعر افغانستانی درپی شهادت رئیس جمهور ایران

بمان برادر من، وقت، وقت رفتن نیست
بمان، شتاب مکن، وقت، وقت مردن نیست

هنوز جنگ من و جنگ ما تمام نشد
هنوز فرصتِ این‌گونه رخت‌بستن نیست

اگرچه قصه‌ی ما، قصه‌ی شهادت ماست
اگرچه مرگ در این راه گَردِ دامن نیست

مباد خاطر ما بشکند بدون شما
مباد گریه بیاریم، وقت شیون نیست!

یکی برفت و هزاران دوباره برخیزد
سپاه می‌رزمد گر در آن تهمتن نیست

شهیدِ خدمت مردم‌شدن سزای دل است
که هیچ خوشه چنین در تمام خرمن نیست

به خاک دفن شدن، لذتِ مبارزه است
مباد این‌که بمانیم، و خاک میهن نیست

بمان برادر من، تا نهایتِ این راه
نرو که طاقت لبخندهای دشمن نیست

کد خبر 755392

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۵:۴۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۳۱
    4 1
    پیداست چقدر "محترم" بودی تو پیداست چقدر "مغتنم" بودی تو عمریست که در خدمت "ایران" بودی عمریست که خادم "حرم" بودی تو شاعر: یوسف شیردِژَم
  • IR ۱۱:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۱
    6 0
    روح سید مظلوم وهمراهنش قرین رحمت الهی افسوس جز صبر کاری از دستمان برنمیاید . شاعر افغانستانی زنده باشین سرودتون عالی بود
  • مارال IR ۱۲:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۱
    5 0
    عالی
  • قدیری م IR ۱۵:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۱
    2 0
    نفستان گرم روح شهدا شاد
  • اسرا شکوری IR ۰۰:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
    2 1
    خیلیییییییییییییی قشنگ بود دیکلمه ها 🙏💛💚
  • حامد عقیلی IR ۰۴:۵۵ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۳
    2 1
    گفته‌ اند که ۶ کلاس بیشتر سواد ندارد آری، مردم در ۶ کلاس فهم درمانده اند درد خدمت به خلق خدا کجا!؟ مکتب و مدرک بی درک کجا!؟ ره عاقبت به خیری، شهادت است این ضمانت ز رضا به خادم است کم افتخاری نیست خادم الرضا بودن آغوش امن رضا و در پناه او بودن عدد هشت قداست ایران است هشت دَر بهشت در ایران است ما مقلدان خمینی رهمان آشکار است شهادت افتخار رئیسان خدمت است خون ها پای این انقلاب سرازیر شد تا تنه ی این درخت عشق تناور شد روح تمام شهیدان شاد و یادشان جاوید رفیقی چو سلیمانی، نامت را کند جاوید تقدیم به هشتمین رئیس جمهور «شهید جمهور» منتخب مردم شریف ایران 🇮🇷 شاعر حامد عقیلی
  • نفیسه ورکیانی پور IR ۱۴:۱۵ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
    0 0
    خانه ای بود در کشور ما خانه ی عشق نامیده میشد موی سرسبز یاس سپیدی پشت دیوار آن دیده میشد روزی از روزها از کشور ما مردی از جنس مردم سفر کرد عبا بر پشت و کفش گلی به پا داشت از درون کشور ما گذر کرد ساعتها باغم گذشتند کشور از سیدابراهیم بی خبر بود چشمهای صبور و نجیبش چندساعتی خیره به در بود تا که یک صبح یک صبح غمگین بر در کشور ما خیمه بستند نغمه ی شهادت آمد و از دیوار کشور شاخه ی یاسها را شکستند بعد از آن روز دیگر ندیدم کشورم شاد باشد بخندد بعد از آن روز دیگر ندیدم خنده بر لبان عاشقان نقش بندد ردپای یک عشق در اینجاست پا به قلبمان آهسته بگذار وقتی از کشور ما گذر می کنی تو حرمت رئیس جمهورمان را نگهدار..... دکتر نفیسه ورکیانی پور
  • نفیسه ورکیانی پور IR ۱۸:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
    1 0
    خانه ای بود در کشور ما خانه ی عشق نامیده میشد موی سرسبز یاس سپیدی پشت دیوار آن دیده میشد روزی از روزها از کشور ما مردی از جنس مردم سفر کرد عبا بر پشت و کفش گلی به پا داشت از درون کشور ما گذر کرد ساعتها باغم گذشتند کشور از سیدابراهیم بی خبر بود چشمهای صبور و نجیبش چندساعتی خیره به در بود تا که یک صبح یک صبح غمگین بر در کشور ما خیمه بستند نغمه ی شهادت آمد و از دیوار کشور شاخه ی یاسها را شکستند بعد از آن روز دیگر ندیدم کشورم شاد باشد بخندد بعد از آن روز دیگر ندیدم خنده بر لبان عاشقان نقش بندد ردپای یک عشق در اینجاست پا به قلبمان آهسته بگذار وقتی از کشور ما گذر می کنی تو حرمت رئیس جمهورمان را نگهدار..... دکتر نفیسه ورکیانی پور
  • فاطمه حیدری فندقلو IR ۱۲:۲۲ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۸
    1 0
    من این شعر را برای ابراهیم مشهد الرضا نوشتم دخترم را گو که کمتر گریه کن گل بیاور که گلستانم رضا ست گلشن و باغ. و بستانم رضاست قصر مأمون دلم آزرده است چون گلی هستم که مولا چیده است مسکن و مأوای و گلزارم رضاست نیشها قلب مرا آزرده هست چشمه ای هستم که دریابم رضاست گر به دریا بیایی درها یابی ز آن آن گوهر مایه وجود علی بن موسی الرضاست دوری از او بی‌قرارم می کند مامنم درگاه استان رضاست مادر و اهل و عیالم را بگو‌ کرده محو ام. که هوش از سر ببرد بس که نیکو دلربا عطر رضاست آتش هجران ز بهرم. گشته سرد من دلی دارم به سینه عاشق است دایما مشتاق و بیتاب رضاست در سرم دیگر. هوای. خانه نیست در دلم دایم به یاد خانه ام قسمتم بازگشت به کوی و خانه نیست خانه ام زین پس جوار بارگاه رضاست آنچه دارم در سرم عشق رضاست اینچنین سردش کنند آتش به او در دلش هر کس. که سودای رضاست از دشت عارفانه روبروی امامزاده صدر دفاع کنید ۲۴۸۰۸
  • IR ۲۱:۰۴ - ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
    1 0
    باسلام ودرود برشهید پروازاخر ای کاش ان سفرتلخ نمیشدانجام دران روز سیاه وان شب ظلمانی رفت مردی ازمیان یک امت ان سید بزرگواروان حامی ملت حیف شد وافسوس که انشب رفت . ای کاش چرخ گردون انشب با ما یار میگشت ان مرد بزرگ را زمیان ما نمی بردش