مهدی شکیبایی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به عادیسازی روابط عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی پس از سفر بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان اظهار کرد: عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس این رژیم توسط آمریکاییها و غربیها پیگیری شده است چون رژیم صهیونیستی در چنبره کشورهای اسلامی بهویژه در یک تنگنای استراتژیک و راهبردی در حوزههای سیاسی، اقتصادی امنیتی گرفتار آمده است و همین موجب شده است بین کشورهای عربی اسلامی فریز شود؛ بنابراین برای نجات رژیم صهیونیستی از طوق کشورهایی که در مقاطعی از جمله کشورهای متخاصم علیه رژیم صهیونیستی هم محسوب میشدند، همواره جزو راهبردهای متحدان این رژیم بوده است تا بتوانند رژیم را از تنگنای موجود آزاد کنند و بهزعم خودشان وارد زندگی گروهی، منطقهای و جهانی کنند.
وی افزود: بر همین اساس از سالها پیش عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در دستور کار آنها بوده است، اما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی این محاصره و طوق هر روز تنگتر شد و طبیعی بود که رژیم و متحدان غربی آن تلاش میکردند محاصره را بشکنند و فضایی تنفسی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کنند که به عنوان پایگاه غرب در محل تولد اسلام بتواند به زندگی و حیات خود ادامه دهد.
تلاش برای عادیسازی روابط رویایی به قدمت عمر رژیمصهیونیستی است
کارشناس مسائل غرب آسیا یادآور شد: برای همین است که در مقاطع مختلفی در تاریخ رژیم صهیونیستی میبینیم که تلاشهای زیادی برای توافقنامههای صلح و عادیسازی روابط بین رژیم و کشورهای عربی صورت گرفته که نمونه آن قرارداد کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر در سال ۱۹۷۸، یعنی یک سال قبل از پیروی انقلاب اسلامی است و بعد از آن توافق وادی عربه را در میان اسرائیل و اردن داریم، در همین اواخر قبل از دولت بایدن عادیسازی روابط بین اسرائیل و امارات، اسرائیل و بحرین و حتی اسرائیل و مراکش را شاهد بودیم که نشان میدهد تلاشها برای عادیسازی رابطه رویایی به قدمت عمر رژیم صهیونیستی بوده است تا این محاصره به هر نحوی بشکند و فضای تنفسی را به این رژیم پیوند بزند.
وی با بیان اینکه رابطه با کشوری مثل عربستان در این چارچوب میتواند اولویت مهمی برای رژیم صهیونیستی باشد، تاکید کرد: عربستان کشور بزرگی در دنیای اسلام است؛ هم به واسطه منابع خدادادی نفت و گاز و ثروتی که دارد و هم به واسطه دو مکان مقدس مکه و مدینه که برای مسلمانان جهان بسیار اهمیت دارد، دنیای اسلام نگاه دیگری به عربستان دارند و به همان میزان که عادیسازی رابطه عربستان و اسرائیل برای آمریکاییها میتواند یک موفقیت تلقی شود، به همان میزان پذیرش آن توسط عربستان هم کار سختی است، چرا که عربستان خود را خادم حرمین شریفین میداند و متقاعد کردن جوامع اسلامی به این امر برای عربستان کار دشواری است و نیازمند زمینهسازیهای فراوانی است و لازم است تغییرات بزرگی در صحنه مردمی دنیای اسلام صورت بگیرد تا عربستان بتواند به دنیای اسلام پشت کرده و با دشمن اصلی دنیای اسلام وارد رابطه شود.
عادیسازی روابط برای هضم اسرائیل در جوامع اسلامی است
شکیبایی با تاکید بر اینکه جوامع اسلامی بهویژه دانشجویان کشورهای اسلامی و عربی به همراه ملتهایشان از جمله مشکلات عربستان برای عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی محسوب میشوند، ادامه داد: با توجه به جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه دانشجویان غربی هم به این مخالفتها افزوده شدهاند و کار عربستان را دشوارتر میکنند؛ هر چند آمریکاییها تلاش دارند که از دل این تحولات غزه که برای آنها ناخواسته بوده و جز برنامههای آمریکا نبوده و حتی برنامههای آمریکا را به هم زده است، بتوانند رویدادی را رقم بزنند که به واسطه آن در انتخابات آینده بتوانند بایدن و دموکراتها از آن بهرهبرداری کنند و اینکه میبینیم امروز آهنگ این اقدامات تندتر شده است بخشی از آن برای پاسخ به تعرضاتی است که توسط جنبش دانشجویی در آمریکا صورت میگیرد.
وی ابراز کرد: با این وجود موضوع عادیسازی روابط هیچ ارتباطی با جنایات و نسل کشی رژیم صهیونیستی پیدا نخواهد کرد و با عادیسازی روابط جنایات این رژیم از تاریخ پاک نمیشود و خشم مردم نسبت به این جنایات کمرنگ نخواهد شد؛ این تفکرات محاسباتی برای سودرسانی به جریان حزبی در آمریکا است تا اینکه واقعاً بخواهند مشکل منطقه را حل کنند؛ رژیم صهیونیستی در تمام این دوران علاوه بر اینکه علیه فلسطینیها جنایات گوناگونی را مرتکب شده، علیه ملتهای منطقه هم جنایات زیادی را مرتکب شده است و این عادیسازی روابط تنها برای افکار عمومی پیگیری رویاهای صهیونیستهای مسیحی آمریکایی است تا هر طور شده است اسرائیل را در خاورمیانه هضم و با جوامع اسلامی ادغام کنند.
حیات سیاسی نتانیاهو در گرو نپذیرفتن آتشبس
کارشناس مسائل غرب آسیا درباره نپذیرفتن شروط آتشبس حماس در توافقنامه جدید توسط نتانیاهو تشریح کرد: نتانیاهو مجبور است چنین توافقی را بپذیرد، اما در حال حاضر نپذیرفتن توافقنامه توسط نخستوزیر رژیم صهیونیستی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن شخصی است؛ نتانیاهو در ابتدای ورود به نوار غزه ادعایی سهگانه را مطرح کرد و گفت که هدفش از لشکرکشی به نوار غزه نابودی سازمان حماس، آزادسازی اسرای اسرائیلی و همینطور تغییر نظام مدنی در نوار غزه است، اما تاکنون به هیچیک از این اهداف نرسیده است؛ این برای دولتی که مدعی است چهارمین ارتش قدرتمند جهان را دارد و برای شخص نتانیاهو شکست بسیار بزرگی محسوب میشود، نتانیاهو در این مدت نخستوزیری خود نهتنها نتوانسته است امنیت را برای جامعه صهیونیستی به ارمغان بیاورد، بلکه بیش از ۴۰۰ هزار نفر به خاطر ناامنی از اراضی اشغالی همجوار با نوار غزه فرار کردهاند.
وی تاکید کرد: هدف دیگر نتانیاهو از نپذیرفتن آتشبس این بود که به دنبال زمان بگردد تا بتواند حداقل یکی از اهداف خود را محقق کند و بتواند برای جامعهای که به شدت ناامن است ارمغانی را به دست آورد؛ بهیقین با پایان جنگ اتفاقات بسیار ناگواری در رژیم صهیونیستی رخ خواهد داد که کمترین آن پایان یافتن حیات سیاسی بنیامین نتانیاهو است و در ادامه به خاطر متحمل کردن اسرائیل به شکست و نیز پارهای از مسائل قضائی روانه زندان خواهد شد، بنابراین نتانیاهو در نپذیرفتن قطعنامه به دنبال مسائل شخصی خود است.
شکیبایی خاطرنشان کرد: شاهدیم که آمریکاییها در پیوند با کشورهای همسوی خود در منطقه بهویژه عربستان، اردن و مصر به دنبال توافقنامه آتشبس در غزه نبودهاند و کمتر از نتانیاهو با توقف جنگ مخالفت نکردند؛ آنها چهار بار پیشنویس قطعنامه آتشبس در شورای امنیت را وتو کردند و به رژیم صهیونیستی اجازه دادند که جریانهای اسلامگرا در غزه را نابود کنند، بنابراین منافع شخصی آمریکاییها و هم بخشی از کشورهای عربی را میتوان در مخالفت رژیم صهیونیستی با نپذیرفتن آتشبس مؤثر دانست.
نظر شما