به گزارش خبرگزاری ایمنا، با شلیک نخستین گلوله توپ تانک «تی ۷۲» توسط صدام از پادگان بعقوبه در ساعت ۱۲ روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، ارتش عراق هجومی وسیع و از پیش تدارک دیده شده را در طول ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک، به سرزمین مقدس جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد؛ تجاوزی که منجر به یکی از طولانیترین و ویرانگرترین جنگهای تاریخ شد و در عین حال یکی از افتخارآمیزترین حماسههای پرشور میهن عزیزمان را رقم زد و تمام این حماسهها در سایه رشادتها و ایثارگریهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شامل ارتش، سپاه، بسیج، جهادگران و ملت رشید ایران با رهبری هوشمندانه حضرت امام خمینی (ره) رقم خورد، رشادتهایی که دشمن بعثی در محاسبات خود از قلم انداخته بود و بر این اساس صدام در کنفرانس سران عرب در طایف عربستان (مرداد ۱۳۵۹) اینچنین عنوان کرده بود: «اوضاع برای توسعه مرزهای عراق و تغییر وضعیت ژئوپلیتیکی آن کشور کاملاً مساعد است، ارتش ایران فاقد هرگونه توانایی برای مقابله با ارتش عراق است و از این رو حمله به ایران بیش از یک تفریح نظامی برای ارتش قدر عراق نیست.»
اصولاً نیروهای نظامی یک کشور بنا به فرمان حکومت آن کشور در مقابله با تحریکات داخلی بدون توجه به ماهیت آن وارد عمل میشوند، اما ارتش ایران و بهویژه نیروی زمینی در دوران دفاع مقدس با توجه به بافت مردمی خود و حس وطندوستی و علاوه بر آن هدایت بسیار هوشمندانه رهبر کبیر انقلاب، هیچگاه به رفتار خشونتآمیز در مواجهه با حرکت و جنبش انقلاب اسلامی مردم دست نزد، اما با پیروزی انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی، نظام نوپا و تازه تشکیل انقلابی همچون تمام انقلابهای جهان درگیر مشکلات و گرفتاریهای متعدد بیرونی و درونی شد.
اما در میان برخی صحبتها و تهمتهای ناروا به این نهاد، در فروردین سال ۱۳۵۸ امام خمینی (ره) ضمن دریافت شرایط، با صدور اعلامیه تاریخی خود مشروعیت ارتش را مورد تاکید قرار دادند و اعلام کردند که ارتش مورد حمایت رهبر بوده و ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتشی اسلامی و متعلق به مردم است، بر همین است بدنه مردمی ارتش ایران یکی از استثناییترین وضعیتها را در تاریخ انقلابهای جهان به وجود آورد، بدین معنی که نیروی زمینی به دفاع از انقلاب و مقابله با تجزیهطلبان داخلی و متجاوزان خارجی برخاست و نیروهای مردمی را که حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب را بر خود واجب دانسته و به صحنههای پیکار شتافته بودند، در کنار خود گرفت.
با به صدا درآمدن طبل ناخوشایند جنگ تحمیلی، نیروی زمینی که بیش از نیمی از توان رزمی خود را در مناطق آشوبزده آذربایجان غربی و کردستان به کار گرفته بود با سرعت به مقابله با متجاوز شتافت و در بحبوحه بحران و شرایط ناکارآمدی سیستم فرماندهی و کنترل، با استفاده از امکانات باقی مانده به بازسازی خود و تقویت جبههها برخاست و این نقشآفرینی را تا آخرین روزها و پس از دفاع مقدس نیز ادامه داده میدهد و بر همین اساس است که رهبر انقلاب با اشاره به نقشآفرینی ارتش در میدان نبرد بیان میکنند «صیادها و باباییها و شخصیتهای بزرگ ارتشی با آن فداکاریهایشان، سرداران و امیرانی که در میدانهای جنگ از همه توان خود برای مقابله با دشمن استفاده کردند، آنها بودند که این افتخار را آفریدند و این محبوبیّت را برای ارتش جمهوری اسلامی ایران بهوجود آوردند.»
بر همین اساس و با توجه به فرا رسیدن روز ارتش، در ادامه معرفی بر تعدادی از شهدای ارتش خواهیم داشت:
شهید عباس بابایی
شهید بابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت و پس از بازگشت با ورود هواپیماهای پیشرفته اف- ۱۴ به نیروی هوایی، وی که جز خلبانهای تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف ۵ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف- ۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد؛ وی در مدت دانشجویی علیرغم گسترش فساد در بین نیروهای مسلح طاغوت جز متعهدترین و تیزهوشترین افسران ایرانی بود.
با اوجگیری مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، شهید بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد؛ همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری انجمنهای اسلامی در ارتش، ویژگیهای فردی و شخصیتی و جهد مذهبی و پایبندی او به مسائل اعتقادی و مواضع دفاعی او در مقابل انحرافات سبب شد که به سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان انتخاب شود؛ نابسامانیهای بسیار، القائات انحرافی و دسیسههای گروهکهای منافقین که با طرح انحلال ارتش قصد ازهمپاشی نیروهای مسلح را داشتند کار را سخت کرده بود، اما او با بینش و درک عمیق خود و نیروهای مؤمن و انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
سرلشکر بابایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشادتهای فراوانی در خدمت به انقلاب از خود نشان داد و به علت مهارت و ورزیدگی که در عملیاتهای متعدد داشت به کسب درجه سرهنگی نائل شد و در اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و تأیید امامخمینی (ره) به درجه سرتیپی رسید؛ شهید بابایی در طول خدمت صادقانه خود سمتهای مختلفی را به عهده داشت از جمله در مرداد ماه سال ۱۳۶۰ به فرماندهی پایگاه هشتم شکاری اصفهان منصوب شد و پس از آن در آذرماه سال ۱۳۶۲ سمت معاونت عملیاتی فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به وی محول شد.
عباس بابایی از جمله افسران متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که همواره وفاداری خود را به جمهوری اسلامی با انجام پروازهای متعدد در جبهههای جنگ به اثبات رساند و در طول مدت فعالیت شجاعانه خود بیش از سه هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای شکاری داشت و تنها طی یک سال و نیم گذشته بیش از ۶۰ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رساند؛ در طول جنگ تحمیلی سرلشکر بابایی در عملیات مختلف نظامی شرکت داشت و در شرایط دشوار عملیات همواره پشتیبانی رزمندگان اسلام بود. شهید بابایی در قرارگاههای عملیاتی شخصاً حضور مییافت و همپای رزمندگان اسلام به بررسی طرحها و نقشههای عملیات هوایی میپرداخت.
وی برای پیشرفت سریع عملیات به نظارت بر کارها اکتفا نمیکرد و علیرغم ممانعتهایی که برای جلوگیری از پرواز وی به دلیل سمتی که داشت به وجود میآوردند خود بهصورت شخصی در پروازهای عملیاتی شرکت میکرد و با مهارت و شجاعتی خاص به مقابله با دشمنان اسلام میپرداخت. او با اینکه معاون عملیات نیروی هوایی بود هیچگاه خود را از صحنه نبرد جدا نمیکرد و همیشه در میدانهای جنگ حضور داشت و میگفت: «اگر پرواز نکنم، احساس ضعف خواهم کرد زیرا هستی خود را در میدان جنگ میبینم»
شهید علی صیادشیرازی
شهید علی صیادشیرازی در سال ۱۳۵۳ همراه با یکی از همکاران خویش به آمریکا رفت و یک دوره کوتاه هواسنجی را در این کشور گذراند و به عنوان نفر ممتاز دوره از میان دانشجویان ۱۵ کشور جهان معرفی شد و پس از بازگشت از آمریکا به عنوان استاد، در مرکز توپخانه اصفهان مشغول فعالیت شد.
وی در سال ۱۳۵۶ به فکر تشکیل شبکههای پنهانی مبارزه در ارتش افتاد و هدف این شبکه سازماندهی و تشکیل نیروهای مسلمان در پادگانها بود؛ به همین جهت به شدت تحت مراقبت قرار گرفت، اما همچنان به صورت مخفیانه به کارهای مذهبی میپرداخت و سرانجام به علت حمایت وی از نیروهای انقلابی بازداشت شد، پس از مدت بسیار کوتاهی و با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صیاد شیرازی همواره با جدیت و اخلاص و سختکوشی در خدمت انقلاب اسلامی و مردم مسلمان ایران بود و در بحبوحه غائله سال ۵۸ ضد انقلاب کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در کنار دوستان سپاهیاش نیروی مشترکی را تشکیل داد و به نحو شایستهای امر پاکسازی منطقه غرب کشور از حیث وجود اشرار ضد انقلاب به انجام رسانید؛ در مهرماه ۱۳۶۰ به پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع، از سوی امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و در این سمت، فرماندهی نیروهای ارتش اسلام را در عملیاتهای پیروزمندانه ثامن الائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس بر عهده داشت.
در سال ۱۳۶۵ به نمایندگی حضرت امام در شورای عالی دفاع منصوب شد و هر جا که لازم بود وارد میدان مستقیم جنگ میشد؛ وی بعد از اخذ درجه سرلشکری در شانزدهم فروردین ۱۳۷۸، چند روز بعد در بیستویکم فروردین، ساعت ۶:۴۵ صبح هنگام خروج از منزل به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید و به آرزوی دیرینهاش نائل گشت. یکی از منافقان در لباس رفتگر به بهانه تحویلدادن نامه به ایشان، با شلیک گلوله وی را به شهادت رساند.
شهید احمد کشوری
احمد کشوری بعد از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده میشد اما با توجه به هزینههای سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالیاش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال ۱۳۵۱ وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد ولی همیشه از مسائلی که در آنجا میدید و مخالف با شئون عقیدتیاش بودند، رنج میبرد؛ احمد در معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان میداد که آنها تحت تأثیر قرار میگرفتند و در این مورد وقتی از او سوال میشد، میگفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و میخواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند.
در اوایل به کارش در کرمانشاه شروع به تحقیق درباره فقرای شهر، کرد و در این زمینه برای نشر روحیه انفاق در همکارانش سعی بسیار میکرد و بالاخره توانست با همکاری چندین نفر دیگر از ارتشیان «خیر» هوانیروز مخفیانه صندوق اعانهای جهت کمک به مستضعفان تأسیس کند؛ احمد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب، جانبرکف برای اعتلای اسلام مقاومت کرد و در بیشتر تظاهرات شرکت میکرد و بسیاری از شبها، بدون آنکه لحظهای به خواب برود تا صبح را به چاپ اعلامیه امام میگذراند. چه قبل و چه بعد از انقلاب، عقیدهاش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام، روحانیت در خط امام هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنیهای ایجاد شده توسط ضدانقلاب ناراحت بود و در زمان جنگ تحمیلی هم دست از ارشاد برنمی داشت و ثمره تلاشهای شبانه روزی او را میتوان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شیرودی شهید گفت: «احمد استاد من بود.»
احمد همواره برای تقویت وحدت بین سپاه و ارتش میکوشید. کشوری میگفت که تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید؛ عشق احمد به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف نشدنی است. یک بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بوده، احمد در مسافرت بوده است. در راه وقتی که این خبر را میشنود، از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه میدارد و گریان میگوید: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. و وقتی به تهران میرسد به بیمارستان رفته و آمادگی خود را برای اهدای قلبش به رهبرش اعلام میکند.
بالاخره در روز ۱۳۵۹/۹/۱۵ و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل، اما پیروز بازمی گشت، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکتهای دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش میسوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید.
شهید منصور ستاری
منصور ستاری پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوره دانشکده به درجه ستوان دومی نائل آمد و در سال ۱۳۵۰ جهت طی دوره علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یک ساله، در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد؛ شهید ستاری در سال ۱۳۵۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد. تعدادی از واحدهای دانشگاهی را گذرانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تحصیل را کنار گذاشت و همدوش دیگر آحاد مردم به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.
وی افسری مؤمن، متعهد، شجاع، آگاه، تیزهوش و کاردان بود؛ طرحها و ابتکارهای زیادی در تجهیز سیستمهای راداری، پدافندی به اجرا گذاشت که در طول جنگ تحمیلی توان نیروی هوایی را در سرنگونی هواپیماهای متجاوز دشمن دو چندان کرد و به علت فعالیتهای بیش از حدی که در اجرای طرحهای جنگی از خود نشان داد، در سال ۱۳۶۲ به سمت معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد.
طرحها و برنامههایی که شهید ستاری ارائه میداد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و مؤثر بود، از این رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی که از خود نشان داد، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود.
نظر شما