به گزارش خبرگزاری ایمنا، «من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهی، که با استکبار خود آنان را خفیف شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک میگویم. خداوند تعالی بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود، و با برقراری جمهوری اسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکنم. به دنیا اعلام میکنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کنند...»
این بخشی از متن پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) است که به مناسبت برگزاری رفراندم جمهوری اسلامیای ران در روز دوازدهم فروردین ۵۸ به مردم ایران ابلاغ شد. ایشان بعد از تبریک و گرامیداشت این روز مهم، درخواست مهمی را از مردم مطرح میکنند:
«اینک شما ملت شجاع، پاسداران جمهوری اسلامی هستید… اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصتطلبان ندهید… صبحگاه ۱۲ فروردین که روز نخستین حکومت الله است از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگرههای قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمائید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را میگذرانم و از ملت انتظار آن دارم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند.»
دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸ روزی بود که مردم ایران با مشارکت ۹۷ درصدی در اولین انتخابات آزاد ایران شرکت کردند تا با رأی ۹۹/۲۴ درصدی به جمهوری اسلامی، پیروزی نهایی خود بر نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را جشن بگیرند. پیروزی که حاصل سالها مجاهدت و تلاش شبانه روزی اقشار مختلف مردم بود که در نهایت به پیروزی انقلاب منجر شد و حالا مردم با رأی به جمهوری اسلامی، مدل حکمرانی آینده کشور خود را انتخاب کرده بودند. اما شاید آنچه امروز، با گذشت پس از ۴۵ سال از این روز تاریخی اهمیت دارد، عمل به بخش انتهایی پیام امام خمینی (ره) یعنی پاسداری با تمام قوا از «اسلام» و «جمهوری اسلامی» است، جمهوری اسلامی که با حذف یا کمرنگ شدن هر یک از دو رکن اساسی آن یعنی «جمهوریت» و «اسلام» از هدف اساسی خود دور و درگیر تبعات جبران ناپذیری خواهد شد.
در همین راستا برای بررسی بیشتر مبانی انتخاب «جمهوری اسلامی» به عنوان مدل حکومتی انقلاب اسلامی و همچنین بررسی جریاناتی که به نوعی به دنبال ضربه به یکی از دو رکن اساسی این مفهوم هستند، با حجت الاسلام مهدی مشکیباف مقدم، کارشناس علوم سیاسی و پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی اسلام به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایمنا: همانطور که مستحضرید مدل جمهوری اسلامی که دوازدهم فروردین ماه سال ۵۸ با رأی مردم انتخاب شد، مدلی بود که از ابتدای انقلاب با جدیت توسط امام خمینی پیگیری شد و ایشان در مقابل مدلهای پیشنهادی دیگر مقاومت کردند، این مدل در تفکر ایشان به چه معناست؟
در زمان انقلاب و وقتی که مسئله جمهوری اسلامی پیش آمد، امام فرمودند که ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم یعنی حکومتی که جمهوری فرم آن و اسلامی محتوای آن است و بعد فرمودند این محتوا همان قوانین الهی است و این در جلد پنجم صحیفه امام نیز آمده است.
همچنین خبرنگار نشریه معروف لوموند که بارها با امام صحبت کرده است، از امام میپرسد شما میگویید در ایران باید جمهوری اسلامی مستقر شود اما ما متوجه نمیشویم، زیرا جمهوری بدون پایههای مذهبی نیز میتواند جا باز کند، آیا منظور شما از اسلامی همان تفکر دوره مشروطیت است؟ امام در پاسخ میفرمایند جمهوری همان معنای جمهوری در مدل جهانی را دارد و منظور ما از بعد اسلامی این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری میشود باید اسلامی باشد اما مردم باید انتخاب کنند که آیا این مدل باشد یا نباشد.
شهید مطهری نیز یک مصاحبه معروفی دارند که در ایام انقلاب در تلویزیون در باب مفهوم جمهوری اسلامی میگویند منظور از جمهوری اسلامی این است که مردم انتخاب را انجام میدهند اما فرم، فرم دینی است.
ایمنا: علت مخالفت امام با مدلهای پیشنهادی دیگر مانند استفاده از واژه دموکراتیک در مدل حکومت چه بود؟
وقتی امام مسئله جمهوری اسلامی را مطرح میکردند برخی از ادبیات دیگری استفاده کردند؛ مثلاً یکی از واژههایی که قبل از رفراندوم زیاد مطرح میشد «جمهوری دموکراتیک ایران» و یا تعابیر دیگری مانند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران بود، در حقیقت برخی اصرار داشتند که واژه اسلام را حذف کنند و یا واژه دموکراتیک را اضافه کنند. با توجه به این موضوع، سوالی که در ابتدا به ذهن میرسد این است که دموکراتیک و جمهوریت یک معنا دارد، زیرا جمهوری به معنای خواست مردم و دموکراسی به معنای خواست اکثریت مردم است، پس چرا امام با واژه دموکراتیک مخالف بودند؟
نکته مهم درباره اصرار امام بر جمهوری اسلامی و مخالفت با افزودن واژه دموکراتیک، به سیر تاریخی دموکراسی برمیگردد. اگر تاریخ دموکراسی را بررسی کنید متوجه میشوید که دموکراسی از ابتدا اینگونه نبوده است و اگر شروع آن در یونان باستان و آتن را بپذیریم، روندی که طی کرده این بوده که از یک مجموعه انتخاباتی که بر اساس آن مردم نظر اکثریت را تبیین میکردند به الگوی مشروعیت بخشی رسیدند، یعنی در دل دموکراسی مشروعیت بخشی به جریان و حزبی وجود دارد که از طریق دموکراسی بالا آمده است، اما در جمهوریت مشروعیت بخشی به محتواست نه به انتخاب مردم، به بیان سادهتر در مدل دموکراسی هرکسی بر اساس این فرایند بتواند رأی بیاورد خود به خود مشروع هم خواهد بود اما در مدل جمهوری اگر کسی رأی آورد، آن فرد به عنوان یک چهره مقبول بر اساس ایدئولوژی محسوب میشود و خود جمهوریت به تنهایی مشروعیت بخش نیست، پس هر جا جمهوری وجود دارد، پیوستی هم وجود دارد و محتوایی هست که به آن گره خورده و اگر نباشد جمهوری نیست.
اینکه برخی میگویند در جمهوریت قانون حاکم است و در دموکراسی مردم حاکماند یا تفاوتهای دیگری که بیان میکنند، دقت لازم را در تبیین جمهوریت ندارد. امام نیز به خوبی این را درک میکردند که جمهوریت ریشه عمیقتر و غنیتری در ادبیات دینی دارد و به همین دلیل فهم این مسئله مهم است که چرا امام روی جمهوریت تاکید داشتند و چرا وقتی افرادی مانند بازرگان و بنیصدر واژه دموکراتیک را مطرح کردند با آن موافقت نکردند.
ایمنا: برخی میگویند این تاکید بر جمهوریت و رد مفهوم دموکراتیک به معنای محدود کردن مردم است، جایگاه مردم در مدل جمهوری اسلامی چگونه است؟
مشکیباف مقدم: در حال حاضر در بدنه اجتماعی جریاناتی وجود دارد که سعی میکنند در قالب بسته بندی جذابی شکل دیگری از حکومت را به خورد مردم بدهند، به بیان دیگر تلاش میکنند نقش مشروعیت بخشی را منحصراً به مردم بدهند، این صحبت به معنای این نیست که در مدل فعلی مردم نقشی ندارند و دیکتاتوری حاکم است و باید برای تفهمیم آن معنای مشروعیت و مقبولیت را شرح بدهیم.
تفکیکی بین مشروعیت و مقبولیت وجود دارد و ما در اندیشه سیاسی اسلام قائل به این هستیم که مردم در حکومت دینی نقش اساسی مقبولیت آفرینی را دارند؛ درواقع اگر مردم نخواهند، حکومت دینی حق تشکیل شدن ندارد و حتی اگر مردم علی (ع) را ۲۵ سال نخواهند، علی (ع) خانهنشین میشود، این یعنی اگر مردم نخواهند نیازی نیست امام در مطلبی که مردم نمیخواهند ورود کند.
در ادبیات سیاسی مشروعیت یعنی حق حکومت؛ مردم در نگاه دینی به حاکم حق حکومت نمیدهند، بلکه مجال حکومت میدهند و حق حکومت را خدا میدهد، یعنی ولی جامعه حقانیت برای اعمال حاکمیت بر مردم را از خدا دریافت میکند اما مجال حکومت را از مردم میگیرد. مردم به حاکم میگویند به تو اجازه میدهیم دستورات دینی را اعمال کنی، اما این اجازه میدانی است نه حقیقی، زیرا اذن حقیقی از جانب خداست، بنابراین اگر در کف میدان مردم نخواهند اگرچه مخالف خواست خداست اما من دیگر تکلیفی ندارم که شما را وادار به اجرای دستورات دینی کنم. تفکیک میان مقبولیت و مشروعیت به این خاطر است و بعضی به دروغ میگویند اینها ارزشی برای مردم قائل نیستند در حالی که صحیح نیست.
ایمنا: مبنای این برداشت از نقش مردم در حکومت دینی چیست؟
مشکیباف مقدم: این نگاه به مردم یک نگاه کاملاً ریشه دار در ادبیات دینی اسلام است. طبق ادبیات قرآن، سرنوشت دینی به دست خود مردم رقم میخورد و در قرآن آمده است که «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» یعنی خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خودشان آن را تغییر دهند و یا حتی در قرآن آمده «کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِن عَطَآءِ رَبِّک» یعنی اگر کسی بد باشد خدا به او کمک میکند، خوب هم باشد به او کمک میکند، اما بدانید اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری میکند و اگر مجاهدت کنید خلافت را هم برای شما رقم میزنم، یعنی اگر کسی اهل مقاومت باشد این استخلاف رقم میخورد اما باید هزینه آن را بدهد، مانند انقلاب اسلامی که هزینه آن را داد و پیروز شد.
از سوی دیگر سرنوشت مردم دست خودشان است و خدا مردم را آزاد خلق کرده است. این آزادی به معنای این نیست که مردم هرچه دوست دارند انجام بدهند بلکه به این معناست که در اصل خلقت آزاد هستند، همچنین مردم توسط خداوند متعال مختار خلق شدند، یعنی مردم خودشان اختیار دارند که سرنوشتشان را رقم بزنند و آینده را به دست بگیرند اما آیا مجاز هم هستند؟ خدا میگوید من اسلوب زندگی دینی و مدل خوب زندگی کردن را برایتان تعریف میکنم اما انتخاب با خود شماست.
بنابراین در مدل جمهوری اسلامی، اولاً اختیار مردم سلب نمیشود و حق انتخاب به مردم داده میشود، دوماً در مدل اسلامی دایره انتخاب مردم بر اساس فرامین الهی تنظیم میشود.
انقلاب اسلامی به واسطه درایت امام خمینی (ره) اولین حکومتی بود که خودش را به رأی گذاشت، شما در حکومتهای دیگر تقریباً نمیبینید که خودش را به رأی بگذارد و عمدتاً حکومتها بعد از تشکیل میگویند ما اینگونه هستیم، شما رئیس جمهوری را که ما پیشنهاد میدهیم انتخاب کنید و ما چند گزینه برای انتخابات میدهیم اما اصل حکومت را به رأی نمیگذاریم. فقط امام اصل حکومت را به این شکل به رأی گذاشتند و کشورهای دیگر مانند ترکیه هیچکدام به این شکل خود را به رأی نگذاشتند.
پس جمهوری اسلامی از متن ادبیات دینی استخراج میشود که مردم خودشان باید برای خودشان انتخاب سرنوشت کنند، این انتخاب سرنوشت باید از سر اختیار باشد و این اختیار باید برگرفته از دسترسی به آزادی خدادادی باشد، اما از سوی دیگر اگر این حکومت جمهوری اسلامی شد، دامنه انتخابات خود به خود محدود میشود.
ایمنا: پس از انقلاب و رأی مردم به «جمهوری اسلامی» به مرور جریاناتی در جامعه بر خلاف رویه امام خمینی و مقام معظم رهبری سعی کردند این مدل را با حذف یا کمرنگ کردن یکی از دو رکن اساسی آن یعنی «جمهوریت» و «اسلامیت» تغییر بدهند، تبعات حذف هر یک از دو رکن از مدل ساختاری حکومت طبق اندیشه امامین انقلاب چیست؟
مشکیباف مقدم: امروز برخی تلاش میکنند بین «جمهوریت» و «اسلامیت» جدایی بیندازند و سعی میکنند با ادبیاتهای زرق و برق دار از دموکراسی و حق انتخاب سرنوشت مردم حرف بزنند، در حالی که باید از آنها پرسید مگر تا امروز اینگونه نبوده است؟ حتی عدهای میگویند امروز در نظام دیکتاتوری شورای نگهبان، از ابتدا گزینهها را انتخاب میکنند در حالی که شورای نگهبان در تمام کشورها به نامهای دیگر و با همین کارکرد وجود دارد و تنها افرادی که احراز صلاحیت شوند حق ورود به فرایند انتخابات را دارند.
از ابتدا در نظام جمهوری اسلامی، مردم در جامعه حق انتخاب داشتهاند و رکن اصلی شکلگیری نظام هستند، بنابراین هرکسی که به سمت حذف مردم از نظام دینی میرود به دنبال زمین زدن نظام است، یعنی اگر در جامعه مردم به هر شکلی حتی به اسم اسلام گرایی توسط جریانات تندروی مذهبی نما حذف شوند، نظام زمین میخورد، زیرا این نظام صد درصد مردمی است.
از ابتدای انقلاب بعضیها که به دنبال حذف مردم بودند گفتند مردم دست شما درد نکند که انقلاب کردید حالا به خانه بروید، اما امام فرمودند مردم باید کف میدان باشند، زیرا انقلاب متعلق به آنهاست و حتی اگر من اشتباه کردم باید جلوی من را بگیرند، یعنی از روز اول تلاش امام این بوده است که مردم حاضر باشند و از حقشان دفاع کنند.
رویه رهبر معظم انقلاب نیز به همین صورت بوده است و در فتنههای مختلف سعی کردهاند مردم کف میدان حضور داشته باشند و در فتنههای مختلف مانند فتنه ۷۸، فتنه ۸۸ خود مردم کار را جمع کردند، اینکه ما آنقدر از بچههای مظلوم نیروی انتظامی و دیگر اقشار در فتنهها شهید دادیم گویای این است که حتی به قیمت اینکه شهید بدهیم، در نهایت مردم باید پای کار بیایند. نکته دوم که بسیار کلیدی است این است که وقتی خود مردم کار را جمع میکنند خودشان هم باید مسیر درست را در جامعه راهبری کنند و خودشان باید این علم را نگه دارند که تا الان به همین صورت بوده و تمام تلاش امامین انقلاب نیز دفاع از حق مردم بوده است.
بر اساس تفکر امامین انقلاب اگر مردم فلان شخص را میخواهند باید از آن دفاع کرد. در انتخابات سال ۷۶ که آقای خاتمی رئیسجمهور میشود جمعبندی عدهای این بود که او نباید رئیس جمهور شود و حتی برخی پیش رهبر میآیند که استثنا در قانون اساسی قائل شوید و حتی ریاست جمهوری مادامالعمر یا سه دورهای را مطرح میکنند اما رهبر مخالفت میکنند و میگویند پای رأی و حق مردم باید ایستاد. در سال ۸۸ هم که فتنه اتفاق افتاد، جریان مخالف پیش رهبر رفتند که تقلب شده است و احمدی نژاد نباید روی کار بیاید اما ایشان میگویند این رأی مردم است. همچنین در سال ۹۶ که آقای روحانی با نیم درصد آرا، رأی آورد باز برخی شائبه ایجاد کردند که رهبر با آن مقابله کردند. بنابراین در تفکر امامین انقلاب هرکس بخواهد رأی مردم را زیر سوال ببرد خواسته یا ناخواسته به دنبال حذف نظام است، زیرا این نظام، یک نظام مردم پایه حقیقی است و اگر به جمهوریتش ضربه وارد شود کل حیثیتش را از بین میرود.
ایمنا: مطابق آنچه گفتید حذف جمهوریت به معنای ضربه به کل نظام است، اما حذف اسلام چه تبعاتی به دنبال دارد؟
مشکیباف مقدم: بله درست است. هدف نهایی آنهایی که میخواهند به رکن «اسلامیت» ضربه بزنند و مدام روی جمهوریت صرف تاکید میکنند، از بین بردن سعادت اجتماعی است، یعنی میخواهند که جامعه به سمت مسیر سعادت و عاقبت به خیری جهت دهی نشود.
به اعتقاد من ما در به تصویر کشیدن چهره امام کم کاری کردهایم زیرا ایشان به معنای حقیقی معتقد بودند که نمیشود اسلامیت را از جمهوریت جدا کرد و این برای امام حل شده بود که اگر میخواهیم اسلام باقی بماند منوط به جمهوریت است و اگر جمهوریت را حذف کنید خود به خود مدل اسلام آل سعودی خواهید داشت، از طرفی با حذف اسلام سعادت جامعه محقق نمیشود. بنابراین فهم این نکته مهم است که اسلام بدون جمهوریت نمیتواند روی حقیقی خود را نشان بدهد و اگر کسی به دنبال حذف جمهوریت از اسلام باشد، خود به خود در حال تقویت گسلهای اجتماعی است، زیرا در این صورت آهسته آهسته در جامعه شکافهایی ایجاد میشود تا به یک جنبش درونی تبدیل شود و قدم به قدم انقلاب را به سمت اضمحلال میبرد و با حذف هر یک از این دو رکن، شما در نهایت اثری از انقلاب اسلامی نمیبینید.
نظر شما