به گزارش خبرگزاری ایمنا، چهارباغ عباسی اصفهان یکی از خیابانهای تاریخی شهر اصفهان است که بین دروازه دولت و سیوسهپل قرار دارد و به سه بخشِ چهارباغ عباسی، چهارباغ بالا و چهارباغ پایین تقسیم میشود.
قدمت این خیابان به دوره صفوی بازمیگردد که در گذشته یک جوی آب از میان آن تا زایندهرود جاری بوده و در محل تقاطعها به حوضهایی میریخته است؛ در این خیابان، مسیری خاص برای افراد سواره تعیین شده و اطراف آن باغهایی وجود داشته که میان امرا برای ساخت عمارت تقسیم شده بوده است، اما عموم مردم نیز میتوانستند از آنها استفاده کنند.
پل الله وردی خان یا همان سیوسهپل، خیابان چهارباغ را به دو قسمت خیابان چهارباغ بالا و چهارباغ عباسی تقسیم کرده و راه ارتباط این دو چهار باغ با یکدیگر بوده و همچنان نیز هست؛ در شمال خیابان چهارباغ عباسی در محل دروازه دولت (میدان امام حسین) کاخ جهاننما قرار داشته، همچنین در جنوب خیابان چهارباغ بالا در محل دروازه شیراز (میدان آزادی) سر در باغ هزار جریب قرار داشته که امروز از هیچیک از آنها اثری برجای نمانده است.
در حال حاضر چهارباغ عباسی با عنوان گذر فرهنگی چهارباغ نیز نامیده میشود، بهشتی برین که در فصل بهار بهویژه ماههای فروردین و اردیبهشت مسیری خیالانگیز از درختان سبز و شکوفههای بهاری را برای بازدیدکنندگان به ارمغان میآورد.
چهارباغ همانطور که از نامش پیدا است، باغی زیبا و بسیار تماشایی است که چشم هر رهگذری را با صفای منحصربهفردی که دارد، مینوازد؛ عمارت مدرسه چهارباغ نیز در همین خیابان وجود دارد و بازار هنر که با گذر از آن به پارک هشتبهشت میرسید نیز بهشتی دیگر است که در برابر دیدگانتان پدیدار میشود و چشمان تمام کسانی که از این محل عبور میکنند را مینوازد و دلهایشان را قرار میدهد.
انتهای چهارباغ به سیوسهپل میرسد و پس از یک پیادهروی لذتبخش، تماشای زایندهرود خستگیتان را بهدر میکند و جانی تازه میدهد؛ طی این سالها و با فصلیشدن زایندهرود در بیشتر مواقع سال با منظرهای دلگیر از زمینی بیجان و تشنه مواجه میشویم، اما در همان چند مقطع کوتاهی که زایندهرود همچون امروز که هفته آغازین از فصل بهار است، جاری میشود، گویی تمام این دلگیریها را با خود میشوید و دلهای خسته را جانی دوباره میبخشد.
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته که به چهارباغ عباسی میرسم؛ در بدو ورود صدای اذان که از گلدستههای مسجد پخش میشود، طنینی گوش نواز است که در این بهشت خیال انگیز آرام جانها و دلها است؛ به غیر از چادری نافرم که رنگ جالبی هم ندارد و منظره بسیار زنندهای را در بدو ورود به چهارباغ در برابر دیدگان شهروندان و گردشگران ایجاد کرده است که به لحاظ قدمت و تاریخ این خیابان با استانداردهای زیباییشناسی مطابقت ندارد و بهشدت توی ذوق میزند، همهچیز خوب است.
شاخههای سبز درختان در هم تنیده همچون طاق نصرتی زیبا آماده خوشامدگویی به گردشگران است، باران بهاری سنگفرش خیابان را شسته است و قدم زدن زیر این طاق سبز و زیبا که رگههای طلایی خورشید از لابهلای شاخه و برگ آن بر زمین میتابد، بسیار رویایی است؛ مسیر خیابان تا حدودی آرام و خلوت است و خبری از شلوغی و ترافیک انسانی نیست، مغازههای لباسفروشی باز است و عطر خوش شببوهایی که در مسیر پیادهروی کاشته شدهاند، بسیار مطبوع و دل نواز است.
نم باران نیمکتها را خیس کرده است، اما با این وجود عدهای روی آنها نشستهاند و با یکدیگر صحبت میکنند؛ کمی آن طرفتر در حالی که به دقت اطراف را برانداز میکنم، خانمی میانسال از دختری جوان که در حال عبور است، میپرسد، چهارباغ همیشه همین قدر خلوت و آرام است؟ فکر میکردم اینجا خیلی شلوغ باشد؟ «آب را باز کردهاند، همه رفتهاند سمت زایندهرود»، این جمله را گفت و با عجله رفت.
شما مسافر هستید؟ دلم خواست با او کمی صحبت کنم، شاید او هم دلش همین را میخواست؛ دختر جوان دل به دلش نداد و رفت، اما من کنارش نشستم و دوباره سوالم را تکرار کردم؛ شما تنها آمدهاید به اصفهان؟
خندید و گفت نه ما سه خانواریم که خانواده ما دیشب رسید، همه خسته راه بودیم و بچهها و همسرم هنوز از خواب بیدار نشده بودند، اما من خیلی ذوق داشتم که به اینجا بیایم؛ سال گذشته اولین بارم بود که به اصفهان میآمدم و وقتی برای نخستینبار چهارباغ را دیدم، بسیار برایم دلنشین و جذاب بود؛ تصویرش از پارسال در ذهنم مانده بود و خیلی دلم میخواست دوباره اینجا را ببینم.
از کجا تشریف آوردید؟ این سوال را پرسیدم و همزمان از او خواستم اگر تمایل به پیادهروی دارد تا سیوسهپل قدم بزنیم تا زایندهرودمان را هم ببیند و کیف و ذوقش بیشتر شود.
قبل از اینکه بگوید از کجا آمدهاند، سنم را پرسید و با خندهای شیرین گفت، اصفهانیها مثل شهرشان خوشذوق و اهل دل هستند، ما با خانواده خواهر و برادرم از تهران و اسلامشهر آمدهایم؛ باورم نمیشد هنوز پایتختنشین هایی باشند که بار اول و دومشان باشد که به اصفهان سفر میکنند، این بانوی مهربان مسیر را هم درست نمیدانست و خاطرش نبود انتهای چهارباغ به زایندهرود میرسیم، شاید هم از سن و سالش بود، اما هرچه بود، به میدان انقلاب که نزدیک شدیم، از شلوغی و صدای جریان رودخانه به وجد آمد و بسیار ذوق کرد؛ هیجان و شور و حال روی سیوسهپل بهشدت حالش را جا آورد و برای فیلمبرداری کردن و عکس گرفتن گوشی به دست شد.
پس از اینکه از این بانو چند عکس با نمای پل و رودخانه پرخروش زایندهرود گرفتم با او خداحافظی کردم و برای تماشای رودخانه روی پل رفتم.
به گزارش ایمنا، چهارباغ عباسی یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری اصفهان است که علاوهبر قدمت تاریخی آن، خیابانی آرامشبخش و گذری تفریحی برای سیاحان و گردشگرانی است که هر چقدر سختپسند باشند، بازهم روح و ذهنشان را جلا میدهد و قدم زدن در آن جانی تازه به آنها میبخشد.
گزارش از: ریحانه راهپیما
نظر شما