به گزارش خبرگزاری ایمنا، زبان هنر، زبان مشترک همه انسانها برای بیان موضوعاتی است که کلمات قادر به توصیفشان نیست و هنرمند، کسی است که خداوند در سرشت او جزئی از صفات خود را نهاده است؛ «هوالخلاق»، «هوالمصور» و «هوالجمیل» نشانگر آن است که هنر، قسمتی از وجود خداست؛ پس خوشا به حال کسانی که هنر را دوست میدارند و خوشا به حال کسانی که هنر، قسمتی از سرشتشان است.
یکی از این هنرمندان، رضا بدرالسماء نگارگر اصفهانی است که در پنجم آذر ماه سال ۱۳۲۸ در شهر هنر دوست اصفهان به دنیا آمد و از همان سن کم به این هنر پرداخت، وی در سال ۱۳۸۷ موفق به اخذ نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است و توانسته آثار و افتخارات زیادی کسب کند؛ از اهدای آثار خود به موزه حرمهای ائمه (ع) تا نقشآفرینی در ساخت ضریح اهلبیت (ع) و بر همین اساس معتقد است که هنر باید هدفمند و بامحتوا باشد.
چند روز قبل یعنی اول فروردین ماه، در میان سخنرانی و پیام نوروزی رهبر انقلاب قاب عکسی با نوشته «یا مقلبالقلوب» در گوشه تصویر خودنمایی میکرد که این اثر، متعلق به رضا بدرالسماء بود و این موضوع جرقهای برای گفتوگویی نوروزی با این هنرمند و نگارگر اصفهانی شد؛ آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با رضا بدرالسماء نگارگر و هنرمند است:
ایمنا: مسیر شما برای ورود به دنیای هنر چطور رقم خورد و از کجا آغاز شد؟
بدرالسماء: پدرم شغل آزاد داشت و مادرم نیز اندکی کارهای هنری انجام میداد؛ ما پنج برادر و دو خواهر هستیم که تمام برادرانم به کارهای هنری و صنایع دستی روی آورده بودند و در چنین خانوادهای بود که به هنر علاقهمند شدم، البته فکر میکنم هنر یک مقوله ذاتی است؛ یادم میآید در ایام نوجوانی، گاهی خانواده مانع این میشدند که من تا دیر وقت تمرین کنم و نقاشی بکشم، بنابراین از شدت علاقه، صبر میکردم تا خانواده بخوابند و شروع به تمرین کنم و این علاقه هر روز بیشتر شد.
پس از پایان دوره ششم تحصیلی، نزد برادرم که میناکاری میکرد رفتم و مدتی هم شبانه درس میخواندم، اما علاقه زیادی به میناکاری نداشتنم و بیشتر میخواستم نقاشی کنم، برای همین بعد از پایان سربازی، مستقل شدم و نگارگری را به صورت حرفهای انتخاب کردم؛ همه این موارد به ایام قبل از انقلاب بر میگردد.
بعد از مدتی تمرین و کار حرفهای، نسبتاً پیشرفت کردم، آن زمان گردشگران زیادی به ایران میآمدند و راهنمای آنها، گردشگران را به مغازه ما میآوردند و آثار توسط آنها خریداری میشد به همین دلیل درآمد خوبی کسب میکردم.
ایمنا: به این اشاره کردید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شرایط اینگونه بود؛ پس از آنچه مسیری را طی کردید؟
بدرالسماء: در ایام انقلاب به این دلیل که علاقهمند بودم اسلام در جامعه پیاده شود، دائم در تظاهراتها شرکت میکردم و حتی وقتی بعضی از مردم اعتصاب میکردند، با خودم میگفتم که گناه دارد من کار کنم؛ پس از پیروزی انقلاب دیگر مخاطب زیادی نداشتیم که آثارمان را خریداری کنند، برای همین مجبور بودم یا شغل دیگری داشته باشم یا کارهایی بکشم که خریداران بیشتری داشته باشد، از طرفی علاقه نداشتم به شیوه قبل کار کنم زیرا با توجه به روشنگریهای امام خمینی (ره) فهمیدم که انسان، بیهوده آفریده نشده بلکه باید هدفمند باشد و در برابر کاری که میکند پاسخگو باشد، بنابراین مایل نبودم مینیاتور را به شیوههای قبل که بیشتر سوژههای آن محدود به بزم و رقص یا گل و پرنده میشد، انجام دهم چون مفهومی نداشت؛ بعد از انقلاب، تلاش کردم آثاری که کار میکنم هدفمند و با محتوا باشد تا جوابی درباره آن داشته باشم؛ این امر نیازمند آن بود که هنرم را افزایش دهم تا حرفی برای گفتن داشته باشم.
بعد از مدتی فروشگاه صنایع دستی زدیم و مشغول فروش صنایع دستی شدیم که در آن موفق نبودم و سرمایهام را هم از دست دادم، بعد از آن به تمرین نقاشی پرداختم و در این مسیر و حدود سال ۱۳۷۰ بود که اولین نمایشگاه من برگزار شد و استقبال خوبی از آن صورت گرفت؛ همین امر باعث شد نمایشگاههای بیشتری بزنم و هربار استقبال و فروش خوبی اتفاق میافتاد.
ایمنا: با تحولی که به آن اشاره کردید، در این مسیر و برای فعالیت نگارگری بیشتر چه موضوعاتی مدنظر شما بود؟
بدرالسماء: بیشتر تلاش کردم درباره حوادث بعد از انقلاب، شهدا و جنگ تحمیلی آثاری را کار کنم که آنها هم با استقبال خوبی مواجه شد و مورد توجه کارشناسان قرار گرفت؛ در این راستا تابلوی حماسه ۲۵ آبان را رسم کردم که به رهبر انقلاب اهدا شد و ایشان به موزه آستان قدس رضوی اهدا کردند.
از دیگر آثارم تابلویی همزمان با حادثه منا بود؛ به محض شنیدن این خبر شروع به طراحی تابلو کردم و بهواسطه اینکه پیش از این چندبار به حج رفته بودم، با فضا آشنا بوده و افرادی که آنجا بودند را درک کردم؛ سالگرد فاجعه منا این تابلو در اصفهان رونمایی شد و تعدادی از خانواده شهدا بیان کردند که این تابلو تسلای خاطری برای ما بود و در ادامه این ماجرا تمبر آن نیز چاپ شد؛ زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفتم نیز ایشان این تابلو را مشاهده کردند و تاکید داشتند که این اثر باید نشر پیدا کند و مدتی بعد از بعثه رهبری تماس گرفته و اجازه گرفتند این تابلو در تهران بر دیواری ثبت شود.
از سویی خبر شهادت شهید حججی را شنیدم، تحت تأثیر قرار گرفتم و همان زمان شروع به کشیدن تصویر فرزند ایران کردم که در آن الگو، راه، هدف و همراهان شهید را به تصویر کشیدم و روز تشییع شهید حججی به اتمام رسید و رونمایی شد.
امام خمینی (ره) بیان کردند انقلاب ما انفجار نور بود و بر همین اساس در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نیز اثری تازه خلق کردم؛ نظام جمهوری اسلامی بر پایه «لاالهالالله» ایجاد شده و بر همین اساس با این جمله و دسته گل نرگس تابلو را رسم کردیم.
ایمنا: فعالیت شما صرفاً به همین موضوعات و تابلوها محدود میشود؟
بدرالسماء: خیر؛ در سال ۱۳۷۸ ناشری از تهران با من تماس گرفت و از من خواست تصاویر نقاشیهایم را در کتابی از اشعار و رباعیات خیام استفاده کند؛ پذیرفتم و در سال ۱۳۸۰ اولین کتابم در همین رابطه به چاپ رسید و پس از آن به ۵ زبان و ۴ ابعاد چاپ و با استقبال خوبی مواجه شد؛ پس از آن نیز غزلیات حافظ به چاپ رسید و در این مسیر بیش از پنجاه کتاب از ناشران مختلف تحت قالب رباعیات خیام، غزلیات حافظ، شاهنامه، حکایات سعدی، فرماننامه امام علی (ع) درباره حضرت زینب (س) را تصویر سازی کردم که به چاپ رسیدهاست.
ایمنا: مخاطبان آثار استاد بدرالسماء محدود به ایران میشوند یا در خارج از کشور هم حضور دارند؟
بدرالسماء: در عالم زبانهای فراوانی وجود دارد اما زبان هنر زبانی مشترک است که میتوان با آن با تمام مردم صحبت کرد و در این راستا تلاش بر این بود آثارم هدفمند باشد و در این مسیر بعضی از ناشران خارج کشور نیز آثارم را به چاپ رساندند، مثلاً به کشور مصر برای جلد چند کتاب، تصویر فرستادیم که به چاپ رسید و حتی دعوت کردند که در آنجا نمایشگاهی داشته باشیم اما مصادف با انقلاب مصر شد و از این کار منصرف شدیم؛ کتاب طراحی نیز در آنجا به چاپ رسید.
چندی پیش یک انتشارات ایرانی در روسیه غزلیات حافظ به چاپ رساند که در طراحی تصاویر آن نقش داشتم، بعد از چاپ از ما دعوت شد به این کشور برویم تا ورک شاپ و نمایشگاهی داشته باشیم که با استقبال بی نظیری مواجه شد؛ وقتی اثری رونمایی میشود، توضیحاتی درباره آن ارائه میکنیم و شنیدن مفهوم تصویر و زبان هنر نگارگری ایرانی برای افراد، جالب است؛ آنقدری که مردم تا ساعتها پس از پایان زمان بازدید، همچنان حضور داشتند؛ با توجه به این استقبال به هنر ایرانی و مفهومی، قرار است در آینده نیز کارگاهها و نمایشگاههایی برپا کنم.
چندین سال قبل دخترم به آلمان رفته بود و آنجا برایش نمایشگاهی گرفته بودند و مسئول آنجا از او پرسیده بود که با رضا بدرالسماء نسبتی داری؟
برای کشور کشمیر نیز جلد دو کتاب را کار کردیم؛ سه جلد کتاب درباره طراحی نقوش ایرانی کار شده و بخش آموزشی هم دارد که قرار است در کشور الجزایر به چاپ برسانند، در ایران نیز یک جلد آن چاپ شده و جلد دوم آن برای نمایشگاه کتاب آماده میشود؛ همچنین در جشنوارهای که تحت عنوان مینیاتور و تذهیب، سالی یک بار در آنجا برگزار میشود، دوبار مقام اول را آوردم و حتی به عنوان داور حضور داشتم، دخترم نیز یکبار در رشته مینیاتور موفق به کسب مقام اول شد.
ایمنا: در ابتدا به این موضوع اشاره کردید که مسیر هنر را تحت تأثیر فضای خانواده دنبال کردید؛ فرزندانتان هم هنر و مسیر شما را ادامه دادند یا به کار دیگری مشغول هستند؟
بدرالسماء: دو پسر و یک دختر دارم که آنها هم در همین مسیر فعالیت دارند؛ پسرانم بیشتر در نشر آثار و دخترم هم در سبک نقاشی آبرنگ، نگارگری و سایر رشتهها فعالیتهایی داشته و موفق هستند البته من اصراری برای ورود به این رشتهها نداشتم و خودشان علاقه به این موضوع داشتند؛ لازم به ذکر است تنها مؤسسه فرهنگی که خصوصی درحال فعالیت، نگارخانه ماست و فرزندانم در نگهداری و نشر آثار از طرق مختلف از جمله فضای مجازی فعال هستند.
ایمنا: در این مسیر، همسرتان چه نقشی داشته است؟
بدرالسماء: زندگی برایم فراز و نشیبهای زیادی داشت آنقدر که حتی از نظر مالی به زیر صفر رسیدم اما با این حال استقامت کردیم و همسرم در این راه، همراه خوبی برای من بود؛ پنجاه سال از زندگی مشترکمان گذشته و خوشبختانه عاشقانه در کنار همسرم زندگی میکنیم؛ به جرئت میتوانم بگویم یکی از بزرگترین شانسهای من در زندگی، انتخاب همسرم بود و واقعاً اگر این همکاری را نداشتند نمیتوانستم به این صورت فعالیت کنم.
من بسیار علاقه داشتم که درباره آثار مذهبی، مخصوصاً قرآن، تاریخ انبیا و چهارده معصوم کار کنم که آثار زیادی هم در این راستا خلق شد که برای ولادتها و شهادتهای آنها مورد استقبال قرار گرفته است؛ درباره حوادث انقلاب هم آثاری کار شد و تاریخ مصوری در همین باره خلق شده است.
ایمنا: در ابتدا به نام و ماجرای تعدادی از آثارتان اشاره کردید؛ کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید و با آن ارتباط بیشتری برقرار کردهاید؟
بدرالسماء: معمولاً به تمام آثاری که کار میکنم علاقهمند هستم؛ اما در زمان جنگ تحمیلی، اثری درباره حضرت ابااعبدلله (ع) با نام «کشتی نجات» کار کردم.
به یاد دارم آیتالله حاج احمد امامی فوت کرده بودند و در امامزاده ابوالعباس در خوراسگان اصفهان، سر مزار ایشان رفتیم؛ دیدم که عکسی از حرم حضرت، بالای مزار ایشان است و همان موقع، جرقه کشتی نجات در ذهنم زده شد؛ آن موقع به پدر خانمم گفتم که ای کاش این عکس، نزد من بود؛ ایشان به واسطه آشنایی با خانواده آیتالله امامی آن تصویر را برای من به امانت گرفتند و این تابلو کار شد؛ اصل این تابلو در حرم امام حسین (ع) نگهداری میشود و البته که این اثر در زندگی خود من تأثیر زیادی داشته است.
ایمنا: ابتدا گفتید که علاقه زیادی به کار مینا نداشتید، با این حال کار مینای بسیاری از ضریحهای ائمه را انجام دادید، در این باره توضیح دهید.
بدرالسماء: از طرف عتبات عالیات از من خواسته شد که مینای ضریحهای ائمه را کار کنم و با اشتیاق آن را پذیرفتم؛ من مینا را در سنین نوجوانی کار کرده بودم و تمایلی به انجام این هنر نداشتم اما بسیار دوست داشتم برای ائمه کار کنم، همین امر باعث شد چندین ضریح ائمه و امام زادگان را کار کنم که اولین آن ضریح حضرت مسلم (ع) در کوفه بود؛ پس از آن نیز مینای ضریح و درب حرم حضرت موسی بن جعفر (ع) و یک درب حرم حضرت ابوالفضل (ع) را کار کردم؛ همچنین مینای نیم ضریحی در سامرا در محل قدم حضرت صاحبالزمان (عج)، خیمه گاه امام حسین (ع) و پنجره فولاد قم را هم کار کردم.
اخیراً نیز مینای ضریح حرم زینب (س) بنت موسی بن جعفر (ع) در زینبیه اصفهان را به همراه دخترم کار کردیم؛ در واقع چون حضرت، خانم بودند، در نظر داشتند یک خانم طراحی این ضریح را داشته باشد، با این حال برای من هم توفیقی شد که در انجام آن نقشی داشته باشم.
ایمنا: به نظر شما میان هنر و معنویت، رابطهای برقرار است؟
بدرالسماء: به یاد دارم از دانشگاهی در تورنتو کانادا با من تماس گرفتند و گفتند اگر مایل هستید با آثار شما در دانشگاه، اسلام را به دانشجویان معرفی کنیم، من از این اتفاق بسیار خوشحال شدم؛ همچنین افرادی هم بودهاند که فقط برای دیدن این آثار، از خارج از کشور به ایران آمدهاند و از آنها استقبال کردند؛ مثلاً خانمی از ژاپن به ایران آمد و با توجه به موضوعات اسلامی آثار، پس از بازگشت به کشورشان مسلمان شد؛ باعث خرسندی من است اگر این آثار، نقش کوچکی در این اتفاق داشتند؛ گاهی برخی افراد با همان نقاشی جزئی که بخشی از امضای من است تحت تأثیر قرار میگیرند و هنگام ورود به نگارخانه اظهار میکنند که انگار وارد بهشت شدهاند؛ تمام این رخدادها به برکت آیات قرآن و احادیثی است که کار شده است.
ایمنا: بزرگترین چالشی که با آن رو به رو هستید چیست؟
بدرالسماء: بیشتر آثار، دارای مفهوم و موضوعات اسلامی هستند و صرفاً برای فروش، آماده نشدهاند، بنابراین تعداد قابل توجهی از آثار همچنان در نگارخانه مانده است؛ متأسفانه مکانی برای نمایش آنها نداریم و از طرفی نگهداریشان بسیار مشکل است؛ برخی مسئولان، وعدههایی دادند مثلاً یک گالری دائمی یا موزه گالری برای این آثار در نظر بگیرند تا موزه اصفهان ساخته شود، اما تا کنون این قول محقق نشدهاست؛ اگر حادثهای رخ دهد این آثار که گاهی بین شش ماه تا یک سال برای آن وقت گذاشته شده، آسیب میبینند؛ گاهی حتی بازدید کنندگان از اینکه این آثار، اینطور رها هستند تعجب میکنند.
اصفهان، موزهای در جهان است اما خودش موزه ندارد؛ مسئولین فرهنگی از اوایل انقلاب گفتند که موزهای در اصفهان ساخته خواهد شد و به تازگی میگویند که زمین آن را خریدهاند که فکر نمیکنم ساخت آن به عمر نوادگان ما هم قد دهد؛ در بسیاری از کشورها، موزههای زیادی وجود دارد که عظمت کشورشان را با ارائه آثار هنری خود به نمایش میگذارند؛ در همین اصفهان، آثار متعدد هنری، معماری، خطاطی و… وجود دارد که باعث افتخار ایران است و ممکن است جهان، ایران را با نام اصفهان بشناسد در حالی که این شهر موزهای ندارد؛ امیدوارم در سال پیش رو اتفاقات خوبی رخ دهد؛ بعد از پنج سال که نتوانسته بودم نمایشگاه انفرادی داشته باشم، قرار است ششم فروردین به مدت یک ماه این کار را انجام دهم.
ایمنا: برای حفظ و ارتقا هنر نگارگری ایرانی، تاکنون چه اقداماتی انجام دادهاید؟
بدرالسماء: متأسفانه رشته نگارگری که قبلاً در هنرستانهایی مانند هنرستان هنرهای زیبا و دانشگاهها تدریس میشد، حذف شده است زیرا زمانی که هنرجویانی که از آن فارغالتحصیل میشدند و میخواستند وارد بازار کار شوند به مشکل بر میخوردند؛ امروز به جای این رشته، هنر گرافیک را قرار دادهاند و افرادی که وارد این رشته میشوند میتوانند بعداً در بازار به انجام امور صنعتی برای طراحی محصولات، طراحی لوگو و… داشته باشند اما واقعاً حیف است که این هنر ملی میهنی نگارگری فراموش شود؛ در همین راستا بیش از ده سال، طراحی انجام دادم و بیش از حدود هزار طرح آماده و جدید با الهام از طرحها و نمادهای ایرانی به همراه آموزش کار کردم تا برای حفظ نگارگری و کارآفرینی برای افراد، نه تنها در نگارگری بلکه برای طراحی در صنایع دستی مختلف، به چاپ رسد؛ امیدوارم چاپ آن انجام شود و در دسترس همه مخصوصاً جوانان قرار گیرد.
ایمنا: در سخنرانی و پیام نوروزی رهبر انقلاب مشاهده کردیم که یکی از آثار شما با موضوع نوروز در محل سخنرانیشان حضور داشت؛ آیا از این ماجرا مطلع بودید؟ حس و حالتان موقع دیدن این تصویر چطور بود؟
بدرالسماء: چند روز قبل این سخنرانی از دفتر رهبر انقلاب با پسرم تماس گرفته و گفتند چند نمونه کار درباره نوروز را ارسال کنید اما در جریان این موضوع نبودیم.
دوست داشتم شروع سال جدید را کنار شهدا رقم بزنم و برای همین به گلستان شهدا رفتم تا طلوع سال ۱۴۰۳ را آنجا باشم؛ به محض اعلام سال تحویل پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش شد و شاهد بودم که یکی از آثارم کنار ایشان بود و حس متفاوتی داشتم و خستگی ۷۰ سال کارم از بین رفت و برای خودم غیرمنتظره بود.
زمانی که رهبر انقلاب به موضوعی وارد میشوند یا توجهی ویژه میکنند، پس از آن این موارد مورد توجه قرار میگیرد؛ بهعنوان مثال زمانی که بر کتابی تقریظ مینویسند کتاب حتی جهانی میشود و زمانی که یک اثر هنری کنار ایشان باشد، قطعاً اتفاقات بزرگی رقم میخورد چرا که ایشان بر این نکته توجه دارند که به هنرمندان توجه شود و از سویی رسالت هنرمندان را تبیین میکنند.
نظر شما