به گزارش خبرگزاری ایمنا از اصفهان، هشت سال دفاع مقدس نشان دهنده شجاعت و دلاوری مردم سرافراز ایران بود و حکایت از سالهای پیروزی آفرین مردم کشورمان دارد؛ مردم غیور و شهیدپرور ایران اسلامی در طول این سالها مشق خود باوری و ایثار را تمرین کردند و از این آزمون الهی سربلند بیرون آمدند.
دشمنان اسلام و انقلاب با شکستهای پی در پی در جبههها به مناطق مسکونی و بمباران شهرها، غیرنظامیان و مردم مظلوم روی میآوردند؛ ۲۶ اسفند سال ۱۳۶۶، روزی ماندگار در تقویم برای مردم شهرستان چادگان بود که ۱۱ تن از مردم این شهرستان به شهادت رسیده و نهال انقلاب را با خون خود آبیاری کردند.
در روزهای پایانی زمستان و هنگامی که تنها چند روز دیگر تا سال نو باقی مانده بود، نیروی هوایی دشمن با هدف نابودی یکی از مراکز استراتژیک ایران، یعنی سد زاینده رود در شهرستان چادگان را هدف حمله خود قرار داد و زمانی که موفق به تخریب این سد نشده بود، مناطق مسکونی را بمباران کرد که ۱۱ تن از مردم این شهرستان، زنان و مردم مظلوم را به شهادت رساند.
در میان ۱۷۳ شهید شهرستان چادگان ۱۱ تن از آنان در این حمله به شهادت رسیدند و هفت نفر زخمی و مجروح شدند.
۲۶ اسفند سالروز حماسه چادگان
سیدحمید موسوی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان چادگان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در اصفهان اظهار کرد: علت بمباران هوایی این منطقه؛ تخریب سد زاینده زاینده رود بود که این هدف ناکام ماند و در مسیر برگشت نیروهای بعث مرکز شهر را هدف قرار دادند که بر اثر آن ضرر زیادی به مناطق مسکونی وارد شد و تعدادی از همشهریان به شهادت رسیدند.
وی ادامه داد: به همین مناسبت هرساله برنامههایی اجرا میشد؛ ولی امسال برنامهریزیهای دقیقتری برای این روز انجام شده است که همایشی در سطح شهرستان برگزار خواهد شد.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان چادگان گفت: از دیگر برنامهها چاپ تقویم برای مردم چادگان است که در آن روز ۲۶ اسفند به عنوان روز حماسه و ایثار مردم شهرستان ثبت شده است.
موسوی خاطرنشان کرد: اسامی شهیدان این حادثه غمانگیز شهیده زهرا مهرابی، شهیده لیلا کرمی، شهیده آغابیگم محمدی، شهیده نارنج علی اکبری، شهیده حاجیه خاتون ابراهیمی، رضا تقیان، محسن براتی، مولا قلی کرمی، بهرام سمندگانی، مولا قلی اسماعیلی چادگانی است.
با شهیدان این حادثه آشنا شویم
فرزند شهیدان حاجیه خاتون ابراهیمی و بهرام سمندگانی که در این حادثه تلخ پدر و مادر خود را از دست داد، میگوید: پدرم از طریق کشاورزی امرار معاش میکرده و زندگی سادهای داشته است، در روز حادثه وقتی مادرم متوجه کمبود نان در جبهههای جنگ میشود به همراه پدرم در خانه در حال پخت نان برای رزمندگان جبهه بودند که ترکش به سر مادرم برخورد میکند و به شهادت میرسد.
وی ادامه داد: در روز حادثه من همراه برادرم برای دریافت مرغ کوپنی رفته بودیم که شهر بمباران شد و وقتی برگشتیم پدر و مادرمان شهید شده بودند؛ پیکر پدر و مادرم را پس از یک هفته که در سرد خانه بیمارستان فریدن بودند به خاک سپردیم.
خواهر شهیده زهرا محرابی و فرزند شهیده آغابیگم محمدی که در این حادثه مادر و خواهر بزرگترش را از دست داده است نیز میگوید: پدرم هشت فرزند داشت و از طریق شغل کارگری امرار معاش میکرد و خواهرم زهرا فرزند ارشد خانواده بود و بسیار مؤمن، اهل نماز و مسجد بود و همیشه آرزوی شهادت داشت و با وجود اینکه بسیار علاقه مند به درس و مدرسه بود ولی به خاطر سختیهای زندگی و کمک به پدر و مادرم مجبور به ترک تحصیل شده بود.
وی خاطرنشان کرد: چند شب قبل از این حادثه در عالم رؤیا به خواهرم الهام شده بود که شهید خواهد شد و پس از آن در حالی که در حال شیشه پاک کردن برای خانه تکانی سال نو بود به همراه مادرش به شهادت رسید.
خواهر شهیده محرابی که از جانبازان این حادثه است میگوید: من هم به همراه مادر و خواهرم در منزل بودم که ناگهان صدای مهیبی پیچید و وقتی به هوش آمدم در بیمارستان فریدن بستری بودم و با وجود جراحت در ناحیه چشم و صورت حتی حافظه خود را از دست داده بودم و چیزی به یاد نمیآوردم. وقتی بعد از چند روز مرا به بیمارستان چادگان آوردند هنوز آثار خرابیها مشاهده میشد و من در آن لحظه در جست و جوی مادرم بودم ولی یک هفته بعد از شهادت مادر و خواهرم وقتی عکس آنها را در اعلامیه دیدم متوجه شدم که به شهادت رسیدهاند.
دیگر اهالی شهرستان که شاهد این ماجرا بودهاند میگویند: ساعت حوالی ۱۲ ظهر بود که شهر بمباران شد و نیروهای دشمن یکی از پرجمعیتترین مناطق را که منازل بیشتری داشت، مورد حمله قرار دادند و تا ساعاتی بعد هیچ جایی از سطح شهر دیده نمیشد و خسارات زیادی به مناطق مسکونی رسیده بود و علاوه بر آن تعدادی از مردم زخمی و مجروح شده بودند؛ بعضی از مردم از اعضای خانواده خود هم خبر نداشتند ولی همه به یکدیگر کمک میکردند و تا سه روز بعد از آن بر روی زبانها ماندند؛ مدارس شهرستان تعطیل شده بود و دانش آموزان برای ادامه تحصیل به مدارس روستاهای اطراف میرفتند.
مصطفی شاهمرادی، جانباز ۵۰ درصد دفاع مقدس در خصوص جبهههای جنگ به خبرنگار ایمنا میگوید: درسالهای جنگ تحمیلی که در جبهه و در عملیات خیبر، گردان یا مهدی از لشکر امام حسین (ع) حضور داشتم، در نزدیکی سه راهی شهادت، دژی وجود داشت که از سمت راست باتلاق بود و در سمت چپ آبگرفتگی بود، دژ حدود یک متر ارتفاع داشت و نیروهای دشمن میدانست که نیروها از اینجا عملیات انجام میدهند.
وی افزود: لشکر امام حسین (ع) بعد از لشکر محمد رسول الله (ص) در این منطقه عملیات انجام داد و علاوه بر آتش دشمن، منطقه مین هم وجود داشت که پاکسازی نشده بود که من در این عملیات پای خود را از دست دادم و در عملیات بدر و والفجر ۸ حضور نداشتم.
شاهمرادی در مورد حماسه مردم چادگان در سال ۱۳۶۶ میگوید: در روز حادثه وقتی صداهای هواپیماهای جنگی دشمن را از آسمان شهر شنیدیم، نمیدانستیم که مرکز شهرستان هم هدف حمله قرار گرفته ولی در لحظهای صدای انفجار به گوش رسید و از گردو غباری که در سطح شهر پیچیده بود متوجه شدیم که مرکز شهر چادگان که امروزه به خیابان قدس معروف است، تخریب شده و تعدادی به شهادت رسیدهاند.
وی از همدلی مردم چادگان در این شرایط روایت میکند که با وجود سختی و ویرانیهای بسیار باز هم به یکدیگر کمک میکردند که نشانهای از ایثار مردم شهیدپرور چادگان دارد.
این جانباز جبهههای حق علیه باطل و برادر شهید مرتضی شاهمرادی از حضور و فداکاری مردم شهرستان چادگان در جبهههای جنگ و شهادت مظلومانه همشهریانش در این حادثه میگوید: مردم چادگان هم همچون دیگر هموطنان در این جنگ مجاهدتهای زیادی انجام دادند و همواره کمک رسانیهایی به جبهه داشتند و شهدای شاخصی همچون شهیدان محسن شاهمرادی، حجت الله شاهمرادی و رضا نادی که در عملیات بدر باهم به شهادت رسیدند و دیگر شهدای شهرستان نشان دهنده حضور گسترده آنها در دفاع مقدس است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، امثال اینگونه روایات را در جای جای میهن اسلامی خود شاهد بودهایم اما آنچه که باقی ماند پیروزی و سربلندی ایران بود تا امروز بتواند پس از گذشت ۴۵ سال به موفقیتهای روز افزون دست یابد.
نظر شما