شیر بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

عنوان «جانبازان کوچک انقلاب» برای آنان که یادگاران حادثه تروریستی کرمان هستند، بیش از هر زمان دیگری روحیه فداکاری و ایثارگری مردم مبارز و قهرمان ایران را به رخ می‌کشد که همواره آرزوی شهادت در راه خدا را به دل دارند و آن را فوز عظیم می‌دانند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمان، بیش از ۴۰ روز از حادثه تروریستی کرمان می‌گذرد و یادآوری و مرور آنچه بر زنان، کودکان و مردان در آن واقعه رخ داد، قلب آدمی را جریحه‌دار می‌کند و بیش از پیش بر جنایت عاملان حادثه و اقدام مذبوحانه و غیرانسانی آنان می‌افزاید.

وقوع این جنایت هولناک در میان سیل جمعیت مشتاقان و زائران مزار شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی در روز سیزدهم دی و چهارمین سالگرد شهادت سردار دل‌ها به قدری شوک‌آور و شنیع بود که موجی از غم و رنج بر دل همه مردم ایران و دنیا ایجاد کرد.

جنایت تروریستی و تأسف‌بار کرمان که در مسیرهای گلزار شهدای کرمان به وقوع پیوست و اندوه فراق شهید سلیمانی را در روز شهادتش دوچندان کرد، ۹۶ شهید برجای گذاشت که جمعیت عمده آنها را زنان و کودکان از سراسر کشور و استان کرمان تشکیل می‌دادند.

یادگارهای برجا مانده از حادثه تروریستی کرمان که از یاد و خاطر زائران و همه آنها که سیزدهم دی را برای زیارت مزار حاج‌قاسم به گلزار شهدا انتخاب کرده بودند، پاک نخواهد شد، دختران و پسران کودک و نوجوانی هستند که عنوان جانباز را با خود یدک می‌کشند.

عنوان «جانبازان کوچک انقلاب» برای آنان که یادگاران حادثه تروریستی کرمان هستند، بیش از هر زمان دیگری روحیه فداکاری و ایثارگری مردم مبارز و قهرمان ایران را به رخ می‌کشد که همواره آرزوی شهادت در راه خدا را به دل دارند و آن را فوز عظیم می‌دانند.

به سادگی از خون شهدا و ریحانه شهید کوچک نمی‌گذریم

زهرا ذوالفقاری پانزده ساله که در حادثه تروریستی کرمان دچار کم‌شنوایی شده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا می‌گوید: هنگام وقوع حادثه تروریستی کرمان در موکب اطراف مزار سردار سلیمانی، مشغول اجرای برنامه فرهنگی بوده است و همواره صدای وحشتناک و مهیب انفجار در گوشش می‌پیچد.

او که هنگام یادآوری حادثه بغض در گلو دارد، اضافه می‌کند: وقتی انفجار دوم رخ داد، همه چیز به هم ریخت و صدای جیغ و شیون مردم در فضا پیچید، صحنه مادری که فرزندش را روی زمین می‌کشید تا از صحنه دور کند مرا یاد جنایاتی انداخت که بر سر مردم فلسطین آمده است.

زهرا با اشاره به اینکه هر صدای بلندی صحنه حادثه را برایم یادآوری می‌کند، ادامه می‌دهد: وقتی جنایت تروریستی رخ داد، من از پدرم فاصله داشتم و او خودش را به سرعت به من رساند؛ اضطراب داشتیم، صحنه عجیبی بود که نمی‌توان آن را تصور کرد، همه پراکنده شده بودند و هر کس به دنبال گمشده‌ای می‌گشت.

او با بیان اینکه همگی باید با تلاش و پشتکار، اتحاد و همبستگی به شکوفایی برسیم، ادامه می‌دهد: ما سعادت شهادت نداشتیم اما به سادگی از خون شهدا و به خصوص ریحانه شهید کوچک نمی‌گذریم، ما پای اسلام می‌مانیم، اگر یک نفر از هموط‌نان ما کم شوند، انگار خودمان رفته‌ایم.

روایتی از جانبازان کوچک انقلاب؛ بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

راه دوست شهیدم را ادامه می‌دهم

آیلین طاهری یازده ساله که هنگام وقوع حادثه تروریستی دچار سردرد شدید و تشنج شده است، می‌گوید: با «زینب رحمت‌آبادی» از شهدای حادثه تروریستی دوست بودم، باحجاب بود و بسیار به خواندن قرآن علاقه داشت. من هم تلاش می‌کنم راه او را ادامه دهم.

او که عشق حاج قاسم را در دل دارد و در صحبت‌هایش این مطلب را یادآور می‌شود، شادی روح همه شهدای این حادثه را از خداوند متعال طلب می‌کند.

روایتی از جانبازان کوچک انقلاب؛ بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

آرزوی من مبارزه با دشمنان ایران و اسلام و ادامه راه حاج قاسم است

ابوالفضل کمالی شانزده ساله هم که در رشته مکانیک تحصیل می‌کند و می‌خواهد مکانیک کار شود، هم به خبرنگار ایمنا می‌گوید: روز حادثه تروریستی و پس از زیارت مزار حاج قاسم، هنگام خروج مورد اصابت انفجار دوم قرار گرفتیم و به هوا پرتاب شدیم.

او که نمی‌تواند راه برود و برای حرکت کردن از ویلچر استفاده می‌کند، ادامه می‌دهد: پس از وقوع حادثه بیهوش شدم و پس از شش روز در بیمارستان به هوش آمدم، در حال حاضر پای چپ و انگشتان پای راستم شکسته است و ترکش را از شکم، بازو و پیشانی‌ام بیرون آورده‌اند اما همچنان بخیه‌های شکمم را باز نکرده‌اند.

مبارزه با دشمنان ایران و اسلام و ادامه راه حاج‌قاسم آرزوی ابوالفضل است و می‌گوید: نمی‌دانم چه سودی برایشان دارد که دست به چنین کارهایی می‌زنند، اگر فکر می‌کنند که با این قبیل کارها به بهشت می‌روند، این فکرها را از سرشان بیرون کنند.

روایتی از جانبازان کوچک انقلاب؛ بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

ما بچه‌های حاج قاسم هستیم

سینا بابایی سیزده ساله هم با یادآوری حادثه روز سیزدهم، می‌گوید: پس از انفجار اول پرتاب شدم و توان راه رفتن نداشتم، همه جیغ می‌کشیدند و گریه می‌کردند، خیلی شلوغ بود و همه از کوه و جنگل فرار می‌کردند.

او که پاشنه پایم شکسته و عصب‌های پشت پایش دچار گرفتگی شده است و نمی‌تواند به خوبی راه برود، می‌گوید: حاج‌قاسم زنده است و ما راه شهدا، پیامبران و امامان را ادامه می‌دهیم، ما بچه‌های حاج‌قاسم هستیم.

روایتی از جانبازان کوچک انقلاب؛ بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

از ترکش‌ها نمی‌ترسم

الناز امیری دیگر نوجوان حادثه تروریستی کرمان نیز که پس از پیاده شدن از اتوبوس در محل انفجار دوم دچار سانحه شده است، می‌گوید: وقتی صدای انفجار شنیده شد به سمتی پرتاب شدم و متوجه ترکشی که به بدنم اصابت کرده است نشدم.

وی که با روحیه‌ای مثال‌زدنی بر ایستادگی تا آخرین قطره خون شهید تأکید می‌کند، ادامه می‌دهد: ترکش وارد سرم شده است و نزدیک رگ خوابم قرار دارد و امکان عمل جراحی وجود ندارد، من از این ترکش‌ها نمی‌ترسم و راه و مکتب وی را ادامه می‌دهم.

روایتی از جانبازان کوچک انقلاب؛ بچه‌های حاج قاسم که پای وطن ایستادند

به گزارش ایمنا، روحیه شهادت‌طلبی کودکان و نوجوانان کرمان که مدتی قبل هم‌سن‌وسالان خود را در حادثه تروریستی از دست دادند، تماشایی است، جانبازان کوچک انقلاب که راویان منش و رشادت‌های دوستان شهیدشان هستند، بیش از هر زمان دیگری آماده دفاع از وطن، آرمان‌های انقلاب و حفظ اسلام هستند و این روحیه کلام امام (ره) را به خاطر می‌آورد که می‌فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شوند.»

گزارش از بهناز شریفی، خبرنگار خبرگزاری ایمنا در کرمان

کد خبر 728149

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.