به گزارش خبرگزاری ایمنا، همگان از مسیر انقلاب اسلامی ایران مطلع هستند و در این مسیر زنان به عنوان نیمی از جامعه، اثرگذاری عمیقی در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی میهن داشتهاند و نقش و سهم آنها در پیروزی انقلاب اسلامی، انکارناپذیر و بسیار پررنگ است.
در پیروزی انقلاب اسلامی، بانوان دوشادوش مردان، با حضور تأثیرگذار خود در تمام صحنهها نقشآفرین بودند و در حقیقت آنها بودند که با تشویق فرزندان و همسران خود صحنه جهاد را معنا بخشیدند و نقش مادری و همسری را به حد کمال رساندند.
اکنون شاهد حضور زنان در تمام عرصهها هستیم و این در حالی است که در کنار تمام نقشهای جدید زنان و فعالیت آنها در جامعه، نقش مادری و همسری آنها نیز ارزشمند شمرده میشود و این مصداق بارزی از تأثیرات رشد جنبههای مختلف زندگی زنان در زمان پس از انقلاب است.
در واقع، انقلاب اسلامی به زنان هویت بخشید، زن از مهمترین ارکان جامعه معرفی و حقوق زنان احیا شد و در میان رهبران سیاسی و فکری جهان، شخصیتی را پیدا نمیکنیم که به اندازه رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران از بانوان تجلیل و تکریم کرده باشد؛ امام خمینی (ره)، انقلاب و پیروزی آن را وامدار زنان میداند، چراکه آنها سبب تقویت روحیه و انگیزه انقلابی مردان شدهاند.
زنان و مردان مسلمان در ایران با انگیزه الهی انقلاب کردند، خواستار حکومت اسلامی و احیای اسلام ناب محمدی (ص) و زنده شدن نام قرآن و ائمه اطهار (ع) بودند و از این رو با نام فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) و امام حسین (ع) به میدان میآمدند و در جبهه حق علیه باطل میجنگیدند.
زنان مسلمان ایران با اقتدار و الگوپذیری از حضرت فاطمه زهرا (س) و دخت بزرگوارش زینب کبری (س) وارد نهضت شدند، در مقابل طاغوت ایستادند و از اسلام و قرآن دفاع کردند و اکنون به نقطهای رسیدهایم که بر حضور و نقش اجتماعی همه زنان صحه گذاشته میشود.
زنی که روایت زندگیاش خواندنی است
مهوش شهیدی، زنی مبارز و انقلابی که متولد سال ۱۳۳۳ و فارغالتحصیل رشته بهداشت مدارس است، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، آشنا شدن با همسر خود، ابراهیم اسفندیاری را از انجام فعالیتهای سیاسی اعلام و اظهار میکند: تیرماه سال ۱۳۵۵ با همسر خود ازدواج کردم و بیستم آبان همان سال دکتر اسفندیاری که آن زمان انترن بود را از بیمارستان کاشانی دستگیر و به مدت دو سال در زندان ساواک زندانی کردند.
او با بیان اینکه پس از دستگیری او مطالعه میکردم، فعالیتهای سیاسی را ادامه میدادم و هفتهای سه روز به ملاقات همسرم در زندان میرفتم، میافزاید: تیرماه بود که برای ملاقات همسرم به زندان رفتم، اما شرایط پیچیده بود؛ آن زمان زندانیها برای ملاقات نیامدند، داخل رفتیم و هر یک از زندانیها را با شرایطی بدتر از دیگری و زخمی مشاهده کردیم.
این همسر فداکار با اشاره به اینکه مادران زندانیان سیاسی با دیدن وضعیت فرزندان خود بر سر میکوبیدند و فریاد یا حسین سر داده بودند، ادامه میدهد: همسرم از پشت تلفن اطلاع داد که اراذل زندان به دستور یزدانی، مدیر داخلی زندان با سلاح سرد به زندانیهای سیاسی حمله کردهاند و او نیز با توجه به اینکه پزشک بود، تا صبح زخمهای زندانیان دیگر را بخیه زده بود.
شهیدی با بیان اینکه بعد از رخداد این ماجرا برای پیگیری هر روز به مکانهای مختلفی مراجعه میکردیم، اما با وجود تمام پیگیریها، هیچکس واقعیت ماجرا را روایت نمیکرد، با اشاره به آغاز تحصن اینگونه روایت میکند: پس از گذشت این اتفاق، چند تن از روحانیون به منزل ما آمدند و اعلام کردند که برای رسیدگی به وضعیت زندانیان، قصد تحصن در منزل آیت الله خادمی را دارند و با توجه به اینکه اطلاع دقیقی از این تحصن نداشتم، قرار شد به زندان برویم و در صورتی که با همسر ملاقات نکردم، به منزل آیت الله خادمی برویم.
آزادی همسر همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی
او ادامه میدهد: نهم تیرماه ۱۳۵۷ به زندان رفتیم و با توجه به اینکه همسرم را ملاقات نکردم همراه با تعدادی دیگر به منزل آیت الله خادمی رفتیم؛ پس از رسیدن به منزل آیت الله خادمی با گفتن اینکه حرفهایمان طولانی است وارد منزل ایشان شدیم و حدود ۱۵ روز آنجا بودیم، در آن زمان پسرم یک ساله بود و مجبور بودم برای رسیدگی به او منزل آیت الله خادمی را ترک کنم و مجدد بازگردم، اما مادران زندانیهای سیاسی روزها را به صورت کامل در منزل او میماندند.
این بانوی مبارز به آزادی همسرش اشاره و اضافه میکند: حکم حبس همسرم دو سال بود و چشم انتظار آزادی او همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بودیم، همسرم پس از آزادی به جهاد سازندگی رفت و برای گرفتن تخصص آناتومی ابتدا به شیراز و سپس به انگلیس سفر کرد.
شهیدی که روایت بیان شده تنها بخشی از زندگی او بود، خاطرنشان میکند: امروز و پس از گذشت سالهای متمادی از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان مستعد پیشرفتهای فراوانی هستند و به خوبی میتوانند از امکانات فراهم شده برای رسیدن به اهداف خود و جهاد در راه خدا استفاده کنند.
ذرهبین روی جنبههای مختلف زندگی زنان
عاصمه قاسمی، جامعهشناس و کارشناس امور زنان و خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی و قرارگرفتن دین در متن جامعه به عنوان محور اصلی نظام جمهوری اسلامی، زنان و جنبههای مختلف زندگی آنها زیر ذرهبین قرار گرفت، اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب، موضوعاتی مانند حقوق زن، جایگاه و نقش زنان در خانواده، آموزش و تحصیلات، اشتغال و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان مورد کنکاش قرار گرفت.
وی میافزاید: الگوی هویتی جدیدی که انقلاب اسلامی برای زنان معرفی کرده است، تضاد جدی با الگوی غالب جهان یا همان الگوی زن غربی دارد و از این رو تقابل جدی در ساحت نظر و در میدان عمل بین این دو الگو دیده میشود و آنچه قابل ملاحظه است، بازنمایی صحنه نمایش این تقابل توسط رسانههای غربی است که از یک سو غرب را به عنوان مدافع حقوق زن ایرانی و دارای حق پرسشگری و مشارکت اجتماعی ترسیم و از سوی دیگر جمهوری اسلامی را ناقض حقوق زنان و عامل قربانی کردن زنان معرفی میکند.
این جامعهشناس و کارشناس امور زنان و خانواده تصریح میکند: در بَرساخت این تقابل، جای واقعی طرفین عوض شده، واقعیت جای خود را به فرا واقعیتی داده است که زندگی، مسائل و چالشهای زن در غرب را طبیعی جلوه میدهد و وضعیت زنان در ایران غیرطبیعی و اضطراری به تصویر میکشد.
معدود زنانی که در جامعه مشارکت داشتهاند
قاسمی با بیان اینکه شکلگیری نظام جدید مبتنی بر مردمسالاری با محوریت دین نیز سبب طرح پرسشهایی درباره روابط، نهادها و سیاستها در خصوص زنان میشود، ادامه میدهد: آنچه اهمیت این موضوع را دو چندان میکند، تزریق این باور و ذهنیت به درون جامعه ایران و حتی مسئولین و سیاستگذاران حوزه زنان در ایران است و بارها رهبر معظم انقلاب نیز به این موضوع اشاره کردند که ما در موضوع زن نباید حالت تدافعی داشته باشیم، بلکه باید با جدیت از آنها پرسشگری کنیم؛ با مرور تطبیقی شرایط تاریخی و اجتماعی زنان در ایران و غرب میتوان به شناخت دقیقتری از ریشهها و دلایل آن بازنماییهای نادرست رسید.
وی میگوید: سرتاسر تاریخ ایران، همواره شاهد معدود زنانی بوده است که در جامعه مشارکت داشته یا در سیاست اثر گذار بودهاند؛ این زنان بیشتر از طبقه حاکم، خانوادههای اشرافی و روحانیان مذهبی بودند و به خاطر نوع نظامهای حاکم در دورههای مختلف تاریخی، تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مردم عادی در ایران نقش برجستهای در سیاست نداشتند و نقش زنان در حوزههای زندگی اجتماعی و سیاسی نسبت به مردان بسیار کمتر بوده است، اگرچه از حقوقی مانند ارث و مالکیت برخوردار بودند.
این جامعهشناس و کارشناس امور زنان و خانواده با بیان اینکه اولین مشارکت قابل ملاحظه عموم زنان ایرانی در سیاست، طی شورشهای غذا در دوران قاجار در اواخر قرن نوزدهم و از جمله آنها واقعه گریبایدوف در ۱۲۰۷ شمسی، مخالفت با امتیاز رویترز ۱۲۵۱ شمسی و قیام تنباکو در سال ۱۲۷۰ بود، اضافه میکند: میتوان گفت مهمترین مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان ایرانی در دوره قاجار، نقش آنها در جنبش تنباکو بود.
تقابل آشکار انقلاب اسلامی با دوران پیش از خود
قاسمی با اشاره به اینکه در بحبوحه انقلاب مشروطه (۱۲۸۴-۱۲۹۰)، تعداد قابل توجهی از زنان در ایران برای اولینبار برای تغییر شرایط سیاسی اجتماعی در حوزه عمومی حضور پیدا کردند، میافزاید: مشارکت زنان در انقلاب مشروطه، حرکتی علیه مذهب نبود و برخی از رهبران مذهبی که عاملی مؤثر در جنبش بودند، زنان را به مشارکت در مبارزه علیه سلطنت مطلقه و مداخله خارجی ترغیب کردند.
وی تصریح میکند: تعداد اندکی از زنان با تشکیل اجتماعات و دنبال کردن دستورالعمل خاص خود، فراتر از این رفتند و طی جنبش مشروطه در واقعهای، زنان از روحانیت در مقابل حمله طرفداران شاه در خیابان حفاظت کردند؛ مبارزات زنان طی انقلاب مشروطه جریانی از جنبش ملی و به دنبال برقراری حکومتی مشروطه مستقل از قدرتهای خارجی بود.
این جامعهشناس و کارشناس امور زنان و خانواده با بیان اینکه پس از استقرار رژیم پهلوی، در سیاست نوسازی، افزایش سطح تحصیلات و مشارکت زنان در بازار کار دنبال شد، ادامه میدهد: در بازه زمانی مذکور، تنها بخش کوچکی از زنان ایرانی و به صورت عمده زنان سکولار طبقه متوسط و طبقه بالا از این امتیازات برخوردار شدند، در حالی که بیشتر زنان جامعه از این امکانات محروم بودند.
قاسمی با تاکید بر اینکه در رژیم پهلوی بسیاری از زنان بیسواد بودند و تنها نقشهایی در عرصه خانواده داشتند، میگوید: وضعیت در دوران پس از انقلاب اسلامی در تقابلی آشکار با دوران قبل بود؛ بسیاری از خانوادهها و گروههای مذهبی که بهخاطر محیط «غیراسلامی» و «غربزده» نهادهای عمومی در دوران پهلوی مانع از رفتن دختران خود به مدرسه یا دانشگاه یا شاغل شدن آنها شده بودند، دختران و زنان را تشویق کردند که سواد یاد بگیرند، تحصیلکرده شوند و در جامعه فعال باشند.
زن در انقلاب اسلامی رقیبی برای زن در غربِ مدعی است
وی با بیان اینکه برای اولینبار در تاریخ ایران، عموم زنان از تمام طبقات اجتماعی، از همه اقوام و فرهنگها، در اقصی نقاط کشور به آموزش، بهداشت و مشارکت اجتماعی و سیاسی دسترسی پیدا کردند، اضافه میکند: امروز شواهد بسیاری بر جهش چشمگیر زنان در عرصههای مختلف وجود دارد و آنچه این چند دهه پس از انقلاب اسلامی را متمایز میسازد، ارتقای نقش و جایگاه عموم زنان در عرصه اجتماع است که سبب میشود تردیدی که ناظران بیرونی و گاهی درونی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به موضوع زن در جمهوری اسلامی داشتند، با پاسخی آشکار مواجه شود.
این جامعهشناس و کارشناس امور زنان و خانواده با تاکید بر اینکه از دورانی که معدود زنان از طبقات و گروههای خاصی حضور اجتماعی داشتند امروز به نقطهای رسیدهایم که بر حضور و نقش اجتماعی همه زنان صحه گذاشته میشود، اظهار میکند: به دلیل اهمیت جایگاه خانواده و نقش زنان در پایداری و سلامت خانواده به عنوان مرکزیترین و مهمترین نهاد اجتماعی، محوریت خانواده نیز به زنان سپرده شده است و از این جهت نه تنها زنان در جامعه عنصر مهم هستند، بلکه در خانواده نیز نقش کلیدی دارند و از جایگاه آنها محافظت میشود.
قاسمی با بیان اینکه جهان باور نمیکرد الگوی انقلاب اسلامی در خصوص زنان به نتیجه و محصول منجر شود، میافزاید: زن در انقلاب اسلامی رقیبی برای زن در غربِ مدعی است، از همین رو برای بیرون کردن رقیب تلاش دارند و از این جهت با تغییر آرایش صحنه، بازنمایی معکوس انجام میدهند و آنچه ضروری است، تغییر صحنه این تقابل است.
مقاومتهایی که با همکاری خالصانه زنان به ثمر رسید
حضور زنان در صحنههای مبارزه و تلاش، بردباری خانوادههای انقلابی در برابر انبوه مشکلاتی که رژیم ستمگر شاه برای آنها پیش میآورد، ترغیب و تشویق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگونی طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند رو به تکامل انقلاب بود.
صبوری مادران داغدیده که جوانهای خود را در صحنه تظاهرات و راهپیماییها از دست میدادند و هیچ شکایتی نداشتند، از مواردی است که نمیتوان همانندی برای آن در جنبشهای ملی و یا مذهبی در دیگر نقاط جهان پیدا کرد.
در واقع اگر همکاری خالصانه زنان با خانواده و همسرانشان در میادین مبارزه، زندان رفتنها و شکنجهها و آزارها نبود، شاید این مقاومتها به ثمر نمیرسید و ریشههای سازنده و شکل دهنده انقلاب پا نمیگرفت.
شهادت تعداد زیادی از زنان مسلمان در تظاهرات و زندانها از جمله واقعه ۱۷ شهریور و ندای لبیک به رهبر انقلاب در راهپیماییهای گستردهای چون تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ نشانگر روحیه بالا و وفاداری زنان به اسلام و رهبر آن بود که از ارادهای محکم و خللناپذیر و ایمانی قوی سرچشمه میگرفت.
گزارش از فهیمه نظری، خبرنگار اجتماعی خبرگزاری ایمنا
نظر شما